سرمایه گذاری و سوالهای کلیدی قبل از آن
سرمایه گذاری چیزی نیست که مختص میلیاردرها و ثروتمندان بزرگ باشد. هر کسی که هزینهی زندگی خود و اطرافیانش را تامین میکند، طبیعتاً به فکر سرمایه گذاری هم هست. به امید اینکه بتواند بهترین استفاده را از دارایی و سرمایه و خلاصه دستاوردهای زحماتش داشته باشد.
در فضاهای اقتصادی مثل فضای اقتصادی حاکم بر کشور ما که نوسانات اقتصادی زیاد است، دغدغهی سرمایه گذاری هم برای ما جدیتر است. تغییر ناگهانی نرخ طلا یا ارز یا مسکن یا هر پارامتر اقتصادی دیگر، ممکن است به سرعت میزان داراییهای ما را کاهش دهد. همچنانکه کسانی هستند که با همین تغییرات، برای خود سرمایه های بزرگی دست و پا کرده اند.
زمانی که نرخ تورم و میزان نوسانات شاخصهای اقتصادی بالاست، عموم مردم احساس خوبی به نگهداری پول نقد ندارند و به دنبال گزینههایی برای سرمایه گذاری هستند تا بتوانند پولها و داراییهای خود را به شکلی مولدتر و ماندگارتر، تبدیل کنند.
امروز در کشور ما، مردم پول خود را به شکلهای مختلف سرمایه گذاری میکنند. از خرید ملک و ارز و سهام تا پس انداز در حسابهای بلندمدت و خرید کالاهای مصرفی با دوام. گزینههای سرمایه گذاری بسیار متعدد هستند و نگرانیهای اقتصادی هم ما را به تصمیم گیری سریع در این زمینه ترغیب میکنند.
اگر چه بحث سرمایه و سرمایه گذاری، بسیار گسترده و پیچیده است، اما گروه متمم در اینجا چند سوال را به عنوان سوالهای کلیدی قبل از هر سرمایه گذاری مطرح میکند و امیدوار هستیم که شما هم، بتوانید قبل از تصمیمهای مهم در مورد سرمایه گذاریهای کلیدی، مروری بر این پرسشها داشته باشید.
هدف همهی ما از سرمایه گذاریهای اقتصادی یکسان نیست. برخی ممکن بهترین تنظیم EMA برای تحلیل شاخص کل است با استفاده از سرمایه گذاری در پی حفظ ارزش پول خود باشند. کارمند یا مدیری که به تازگی سنوات خود را از شرکت دریافت کرده، ممکن است در حال حاضر گزینهی خاصی برای هزینه کردن آن پول یا سرمایه گذاری بلندمدت توسط آن نداشته باشد. اما میداند که اگر این پول را به همین شکل رها کند، ارزش آن کاسته میشود و به همین دلیل به دنبال گزینهای برای سرمایه گذاری است.
برخی دیگر ممکن است در پی کسب سود قابل توجه باشند. شاید کسی را دیده باشید که خانه یا ماشین خود را میفروشد به امید اینکه طی یک یا دو سال، آن را چند برابر کند. سفته بازان که قبلاً درباره آنها حرف زدیم، نمونههایی از این گروه محسوب میشوند.
فرد دیگری ممکن است با هدف کاهش ریسک، به دنبال فرصتهای دیگر سرمایه گذاری باشد. ممکن است شما کارمند یک شرکت بزرگ و موفق با درآمد خوب باشید یا مالک کارخانهای که سود قابل توجهی دارد. اما همیشه این نگرانی وجود دارد که اگر در رابطه با شرکت مشکلی پیش آمد یا اگر کسب و کار دچار رکود شد، چه راهکاری پیش روی من قرار خواهد داشت؟ به همین دلیل ممکن است مالک یک کارخانه بخشی از درآمد خود را به املاک تبدیل کند یا کارمند یک شرکت، با بخشی از حقوق خود وارد بورس شود و سهم شرکتهای مختلف را خریداری کند. همان ماجرای قدیمی که هر کسی ترجیح میدهد تمام تخم مرغهایش در یک سبد نباشد.
کسی که در پی حفظ ارزش پول خویش است، سرمایه گذاریهای مطمئن و کم سود را ترجیح میدهد. کسی که میخواهد پلههای ترقی را سه تا یکی طی کند، احتمالاً به دنبال فرصتهای سفته بازی میرود و کسی که به دنبال کاهش ریسک است، منطقی است که در پی سرمایه گذاریهایی باشد که بیشترین استقلال را از کسب و کار فعلیاش داشته باشد (فقط تصور کنید که یک نفر در صنعت خودرو کار کند و برای توزیع تخم مرغهایش در سبدهای مختلف، سهام چند شرکت خودروساز را هم خریداری کند! اگر شرکت او دچار رکود و مشکل شود، احتمالاً ارزش سبد سهام او هم دیر یا زود، سقوط خواهد کرد).
چه حجمی از سرمایه من ، قرار است به یک سرمایه گذاری خاص اختصاص پیدا کند؟ آیا قرار است ۹۰٪ کل اندوختهی زندگی خودم را صرف یک فعالیت اقتصادی یا سرمایه گذاری کنم؟ یا میخواهم با بیست درصد پس انداز ماهیانهام، یک بازی سرگرم کننده اقتصادی (البته به امید سود مطلوب) داشته باشم؟
بدیهی است که هر چه سهم بیشتری از سبد خود را به یک سرمایه گذاری اختصاص میدهیم، منطقی است که ریسک کمتری را در مورد آن پذیرا باشیم (البته ریسک کم و ریسک زیاد، خود بر اساس ویژگیهای شخصیتی افراد، میزان متفاوتی خواهد داشت).
لازم نیست که همهی ما متخصص یک حوزه باشیم تا بتوانیم در آن سرمایه گذاری کنیم. اما منطقی است که بکوشیم تا حد امکان در آن حوزه مطلع باشیم. یکی از بدترین شکلهای سرمایه گذاری، زمانی است که ما به توصیه یک دوست یا همکار یا خویشاوند یا یک کارشناس خبره، به سرمایه گذاری در حوزهای ترغیب میشویم که در آن حوزه هیچ تخصصی نداریم.
در بحث سرمایه گذاری در بورس توضیح دادیم که ما انسانها، در لحظات پرتنش، عموماً نمیتوانیم منطقی باشیم و مغزمان به سمت تصمیمهای احساسی میرود. فرض کنید که گروه متمم، واحدی برای مشاوره سرمایه گذاری در بورس دارد. شما امروز به متمم اعتماد میکنید و با توصیههای متمم، در چند سهم مشخص توصیه شده، سرمایه گذاری میکنید. تا زمانی که اوضاع خوب است، دوستی ما هم حفظ میشود. اگر شاخصها کمی سقوط کنند، باز هم شما ما را تحمل خواهید کرد. اما فرض کنید که ببینید ظرف مدت سه ماه، سرمایه شما ۴۰٪ کاهش یافته است. اینجا هر چه گروه متمم برای شما توضیح دهد که «شاخص کل بورس الان ۵۰٪ کاهش یافته و هنوز سبد سرمایه گذاری شما در موقعیت مناسبی است و از لحاظ منطقی و با توجه به اخبار و اطلاعات در دسترس، بهتر است حداقل دو هفته صبر کنیم و سپس در مورد فروش سهام تصمیم بگیریم»، بعید است شما به این استدلالها گوش دهید. به احتمال زیاد شما از همکاری با گروه سرمایه گذاری متمم پشیمان شده و تصمیم به فروش خواهید گرفت!
به همین دلیل است که خوب است خودتان با مفاهیم اولیه آشنا باشید. شاخصها را بشناسید. اوج و فرود آنها را ببینید و ارزیابی کنید. مفاهیم اولیه مانند EPS و DPS و تعدیل و گزارش مجموع و افزایش سرمایهها و … را بدانید تا هم زبان مشترکی شکل بگیرد و هم گفتگوهای شما از جنس «دریافت اطلاعات» باشد و نه «دیکته شدن تصمیم».
نمونههای دیگری هم از سرمایه گذاری در حوزههای ناشناخته وجود دارد که به شکست جدی منجر میشود. یکی از دوستان ما که سالها در یک کارخانه بزرگ صنعتی کار کرده بود تصمیم به سرمایه گذاری جدی و گسترده در یک شرکت نرم افزاری گرفت. او شنیده بود که سود در حوزهی اپلیکیشنهای موبایل خیلی خوب است و شرکت جوانی هم که در این زمینه کار میکرد، هیجان زده از پیشنهاد سرمایه گذاری بزرگ او استقبال کرد.
اما تفاوتهای کوچک فرهنگی، آغازگر تنشها شد. سرمایه گذار که دفتری هم برای خودش در ساختمان شرکت در نظر گرفته بود و هر روز به شرکت سر میزد، به شدت معتقد بود که باید ساعت حضور و غیاب کنار درب ورودی نصب شود و هر یک ربع تاخیر معادل یک ساعت مرخصی در نظر گرفته شود. او معتقد بود که سرمایه گذاری سنگینش، این حق را به او میدهد که مراقب سلامت شرکت باشد و نمیشد توجیهاش کرد که برنامه نویسان، گاهی تا نزدیک صبح کار میکنند و بعد هم میخواهند بخوابند و سر کار نیایند!
مثالهای فردی و سازمانی از سرمایه گذاری در حوزههای نامربوط کم نیست. احتمالاً شما مثالهای بیشتری از این دست در ذهن دارید.
در بحث تفکر سیستمی در مورد افق زمانی حرف زدیم. آنجا توضیح دادیم که هر کسی از هر راه حل و هر پیشنهادی حرف زد، بلافاصله باید بپرسیم: در کدام افق زمانی؟ همین بحث را در درس چهارم تحلیل تکنیکال هم به شکل دیگری مطرح کردیم. آیا میخواهم هر ماه سودی به دست بیاورم؟ آیا حاضر هستم که تا یک سال دست به اصل پول و سود پولم نزنم؟ آیا امروز این سرمایه گذاری را انجام میدهم که ده سال دیگر، سرمایهای برای خودم یا فرزندانم داشته باشم؟ قطعاً پاسخ به این سوال میتواند اولویت گزینههای سرمایه گذاری را به کلی تغییر دهد.
نخستین قانون کلی در بحث سرمایه و سرمایه گذاری این است که سود بیشتر با ریسک بیشتر همراه است. اگر قرار باشد سود یک سرمایه گذاری برای من کمتر از سود سپرده گذاری بلندمدت در بانک باشد، منطقی نیست هم ریسک سرمایه گذاری را بپذیرم و هم از بخشی از سود ساده و سهل الوصول صرف نظر کنم.
از سوی دیگر، اگر کسی معتقد است فرصتی وجود دارد که سود بسیار بالا دارد و ریسک خاصی ندارد، باید به پیشنهاد او به دیدهی تردید نگاه کنم. کمتر کسی چنین فرصتی را به دیگران پیشنهاد میدهد!
به عبارت دیگر، وقتی میپرسند که در این بازار چه میزان میتوان سود کسب کرد، بلافاصله این سوال مطرح میشود که شما چقدر میخواهید ریسک کنید؟ این مسئله فقط به بحث مالی و سرمایه گذاری مطرح نیست. در همهی حوزههای زندگی میتوان مصداقهایش را دید.
اگر حاضر باشیم که ریسک اعدام و مرگ را بپذیریم، بهترین گزینه برای کسب درآمد، این است که همین امروز قاچاق مواد مخدر را آغاز کنیم!
همیشه خوب است که نگاهی هم به گذشته آن حوزه داشته باشیم.
مروری به زندگی فعالان بازی ارز در کشور نشان میدهد که طی دهههای گذشته، بخشی از بیشترین سود اقتصادی برای این افراد حاصل شده است. اما فسادهای این حوزه را هم دیدهایم. سکتهها و باختنها و پولهای سوخته شده را هم دیدهایم. جرمها و زندانها را هم دیدهایم.
مرور به بازار مسکن، حقایق دیگری را برای ما آشکار میکند. این بازار با رونق و رکودهای دورهای همراه بوده و احتمالاً به دلیل ساختار بازار، همواره همراه خواهد ماند. کسانی که نقدینگی خوبی در اختیار داشتند و توانستهاند رکود این بازارها را تحمل کنند، به بیشترین سود دست یافتهاند. اما آنها که نقدینگی کافی نداشتهاند و با پیش فروش و وام و شیوههای مختلف، تامین مالی انجام دادهاند یا سود کمی بردهاند یا ورشکست و متضرر شدهاند.
وارن بافت میگوید: هر بازاری، همچنانکه آیندهای دارد، گذشتهای هم دارد و نگاه محدود و خوشبینانه به آینده، ممکن است فرصتها را در چشم ما بزرگ و تهدیدها را کوچک کند.
یکی از سوالهای مهم در هر سرمایه گذاری، امکان خروج از آن است. مایکل پورتر، همیشه از واژه دیوارهای خروج برای این منظور استفاده میکند. برخی از سرمایه گذاریها دیوارهای کوتاهی دارند و به سادگی میتوان از آنها خارج شد (کسی که سکه میخرد). برخی بهترین تنظیم EMA برای تحلیل شاخص کل از سرمایه گذاریها دیوارهای بلندی دارند و به سادگی نمیتوان از آنها خارج شد. شاید داستان ۳M را که در سلسله درسهای کسب و کار گفتیم به خاطر داشته باشید که یکی از سرمایه گذاران، مجبور شد بیش از ده سال، در شرکت بماند و به رونق شرکت کمک کند تا اصل سرمایه اش قابل بازگشت باشد. مثالهایی از این دست در اطراف خودمان هم کم نیستند.
اگر وارد سرمایه گذاری در حوزههایی میشویم که دیوارهای خروج آنها بلند است و پول ما به سرعت دوباره نقد نمیشود، باید دلایل و انگیزه های دیگری بیابیم که چنین تصمیمی را توجیه کند. این انگیزه ها ممکن است سود بیشتر، علاقه به یک حوزهی اخلاقی و ارزشی یا هر انگیزهی دیگری است که حتی شکست خوردن یا زندگی در حصار دیوارهای آن سرمایه گذاری را برای ما قابل تحمل کند.
شما با عضویت ویژه در متمم، میتوانید به درسها و آموزشهای بسیاری از جمله موضوعات زیر دسترسی کامل داشته باشید:
موضوعات زیر، برخی از درسهایی هستند که در متمم آموزش داده میشوند:
دوره MBA (یادگیری منظم درسها)
اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید دربارهی متمم بیشتر بدانید، میتوانید نظرات دوستان متممی را دربارهی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی میشناسند:
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری تحلیل تکنیکال به شما پیشنهاد میکند:
مووینگ اوریج چیست و چگونه سیگنال در جهت استراتژی بگیریم
این سوالات بیش از 2 هزار نفر از کاربران سایت بوده که در این مقاله آموزشی به تمامی آنها پاسخ خواهیم داد ، بنابراین تا انتهای مقاله را با دقت مطالعه کنید چرا که قرار است تکنیک بسیار خوبی را در بازارهای مالی یاد بگیرید که در دید و تحلیل شما از بازار تاثیر گذار خواهد بود.
قبل از اینکه وارد موضوع مووینگ اوریج ها (moving average) شویم لازم میدانم در ابتدا کمی در مورد کلیت اندیکاتور ها صحبت کنیم.
تقسیم بندی اندیکاتور ها در کل به سه نوع میباشد
1-Oscillator (نوسانگر نماها):
این نوع اندیکاتور در زیر نمودار قیمت قرار گفته ، معمولا در محدوده های 0 تا 100 نوسان میکنندو بصورت هیستوگرام و نوسانگرنمایان میشوند مانند: macd، RSI، استوکاستیک و ….
2-Trend (روند نماها یا تعقیب کننده های قیمت):
اندیکاتورهایی که در این دسته قرار میگیرند بروی چارت به نمایش درمی آیند مانند مووینگ اوریجها، ایچیموکو، بولینگر باند ، پارابولیک و …
3-Volumes (حجمی):
این نوع دسته از اندیکاتور ها حجمی هستند و نیز در زیر گراف قیمت نمایان میشوند در بعضی مواقع آنچنان دقیق نیستند ولی حجم معاملات را در چارت به ما نشان میدهند مانند: OBV ، MFI و ….
مووینک اوریج ها moving average جزو ابزار و اندیکاتورهایی هستند که قیمت را تعقیب میکنند و به دلیل اینکه در اکثر اندیکاتور ها فرمولی که بکار گرفته شده به نوعی و با تقدم خاصی از فرمول moving average ها استفاده شده به مووینگ اوریج ها مادر اندیکاتور ها را نیز گفته میشود.
ساختار و فرمول مویینگ اورج ها از پیچیده ترین آنها گرفته تا ساده ترین آنها در حالت کلی بر یک مبنا میباشد و آن میانگین و معدل گیری از قیمت نمودار است به این طور که اگر یک مووینگ اوریج را بروی چارت خود فعال کنیم یک نموداری را مشاهده خواهیم کرد که هم قدم با قیمت پیش میرود و تا حد قابل توجهی نوسان ها را فیلتر میکند
میانگین متحرک چیست؟
معدل یا میانگین گیری از بازار در محدوده زمانی خاص است که میانگین متحرک اکثرا به عنوان یک indicator تکنیکال برای یکسان کردن داده های بازار برای تشخیص دادن روند مورد استفاده قرار میگیرد.
در حالت کلی فرمول ایجاد و ساخت یک مووینگ اوریج از این فرمول است SUM(CLOSE, N)/N که SUM به معنای مجموع و N به معنای دفعات دوره و Close قیمت انتهایی قیمت در آن دوره میباشد. برای درک بهتر به جدول زیر نگاه کنید.
هنگامی که ما یک مووینگ اوریج با دوره زمانی 10 را روی تایم فریم روزانه قرار میدهیم به معنای این است که یک مویینگ اورج 10 روزه روی چارت خودمان داریم و زمانی که همین مووینگ اورج را در تایم ده دقیقه قرار میدهیم به این مفهوم است که ما یک مووینگ اوریج 10 تا ده دقیقه روی چارت فعال کرده ایم. بنابراین در کل مووینگ اوریجی که در چارت مورد استفاده قرار میگیرد با تایم فریم آن نسبتی مستقیم نیز دارد.
نام های مخفف انواع مووینگ اورج ها
شماره | نام کامل | نام مخفف |
1 | Simple Moving Average | SMA |
2 | Exponential Moving Average | EMA |
3 | Smoothed Moving Average | SMMA |
4 | Linear Weighted Moving Average | LWMA or WMA |
EMA نسبت به مووینگ اورج WMA از لحاظ لحاظ کردن دوره در فرمول خود حساس تر عمل میکند
مووینگ اوریج ها چه کاربردهایی دارند
ایجاد سطحی بعنوان حمایت یا مقاومت
هر بازاری چه سهام و چه جفت ارزها در بازارهای باینری آپشن (الیمپ ترید ، آلپاری و…) یک پریود زمانی خاصی دارد که به ایجاد واکنش قیمتی در گذشته منجر میشود یعنی اگر شما سهمی را با مووینگ اورج 40 تنظیم کرده باشید و با قیمت آن چارت هماهنگ باشد همانندشکل زیر مانند یک سطح مقاومتی به نمایش در می آید . البته باید تایم های زیادی را امتحان کنید تا متوجه بشید دقیقا چارت شما به چه تنظیماتی حساسیت دارد
گرفتن سیگنال خرید یا فروش از طریق قطع کردن خطوط مووینگ اورج ها
برای اینکار احتیاج به فعال کردن دو مووینگ اورج دارید که دوره زمان یکی بالاتر و دوره زمانی یکی پایین تر باشد بطور مثال یکی 50 دیگری 25 .
شما هر زمان مشاهده کردید موینگ اورج 25 ، خط مووینگ اورج 50 را به شما بالا قطع کرد سیگنال خرید گرفته و دقیقا بلعکس در زمان هایی که مویینگ 25 به طرف پایین موویینگ 50 را قطع کرد شما سیگنال فروش خواهید گرفت که باید توجه داشته باشید این سیگنال گرفتن در بازارهای روند کاربرد دارد و در بازارهای رنج سیگنال هایش اعتبار بسیار پایینی دارند.
قانون فشردگی در مووینگ اورج ها
برای این روش هم شما حداقل به 8 تا 10 مووینگ اورج احتیاج دارید در بازده زمانی های مختلف .
این قانون به این صورت هست که هر زمان هر 10 مووینگ روی هم قرار گرفتند و یا به اصطلاح مثل فنر فشرده شدند باید انتظار این را داشته باشیم که یک روند بسیار قدرتمند (نزولی یا صعودی ) در آینده ایجاد خواهد شد و طبق شکلی که مشاهده میکنید پس از آزاد شدن فشردگی مویینگ ها از هم دور میشوند.
در این مقاله آموزشی سعی کردیم مهمترین کاربردهای مویینگ اوریج ها را برای شما توضیح دهیم ، قطعا اگر قصد مطالعه حرفه ای در مورد این مبحث را دارید میتوانید به کتاب های نگارش شده در این زمینه مراجعه کنید .
چگونه روند را با میانگین متحرک های دسته ای (GMMA) معامله کنیم؟
در ادامه دوره آموزش فارکس به اندیکاتور گاپی می پردازیم. اندیکاتور میانگین متحرک دسته ای (GMMA) رویکرد جالبی را با استفاده از روبان های میانگین متحرک فراهم می آورد. (دانلود اندیکاتور گاپی در انتهای پست)
برای یک معامله گر روند، تنها شناسایی جهت یک روند و گرفتن روند کافی نیست.
موفقیت در معاملات روند نه تنها به شناسایی صحیح جهت روند و گرفتن روند بمحض آغاز آن بستگی ندارد، بلکه به بستن موقعیت در اسرع وقت به محض برگشت روند نیز بستگی دارد.
اگر دیدید که در هر یک از موارد بالا گیر دارید، بهتر است نماگر GMMA را هم امتحان کنید.
میانگین متحرک چندگانه یا دسته ای (GMMA)، که از آن با نام گاپی یا GMMA نیز یاد می شود، یک اندیکاتور تکنیکال است که تغییرات روند را نشان می دهد، به این معنی که یک روش عینی برای شما فراهم می سازد تا بدانید چه زمانی باید وارد بازار و چه زمانی باید از بازار خارج شوید.
گاپی روی نمودار، اینگونه خواهد بود:
شکل نمودار گاپی
اندیکاتور کاپی چیست؟
گاپی توسط یک تریدر استرالیایی به نام داریل گاپی ساخته شده است. به همین دلیل، نام نماگر را گاپی گذاشته اند.
داریل میانگین متحرک های دسته ای یا GMMA را در کتاب خود تحت عنوان Trend Trading یا معاملات روند معرفی کرد.
Guppy یک تکنیک دنباله روی روند است و از 12 میانگین متحرک نمایی تشکیل شده است.
خطوط متعدد Guppy به معامله گران کمک می کند تا قدرت یا نداشتن قدرت یک روند را در مقایسه با یک (یا دو) EMA بتوانند بهتر ببینند.
12 EMA (12 میانگین متحرک نمایی) به دو گروه تقسیم می شوند:
- یک گروه “کوتاه مدت” از EMA ها
- یک گروه “بلند مدت” از EMA ها
هر گروه شامل شش میانگین متحرک است.
دو دسته بلند مدت و کوتاه مدت میانگین متحرک گاپی
در نمودار بالا، دو گروه EMA با رنگ های مختلف از یکدیگر متمایز گشته اند.
گروه “کوتاه مدت” آبی و گروه “بلند مدت” قرمز است.
روند، توسط EMA های بلند مدت تعیین شده و سیگنال ها با استفاده از EMA کوتاه مدت صادر می شوند.
شما می توانید وقتی وارد معامله شوید که برگشت روند رخ داده باشد، یعنی سیگنال آن صادر شده که یک گروه از روی گروه دیگر عبور کرده است.
وقتی گروه کوتاه مدت گروه بلند مدت را قطع کرد و به بالای آن رفت، می توانید بخرید.
هنگامی که گروه کوتاه مدت گروه بلند مدت را قطع کرد و به زیر آن رفت، می توانید بفروشید.
تنظیمات میانگین متحرک دسته ای یا چندگانه Guppy
این روش شامل ترکیب دو گروه از میانگین های متحرک نمایی EMA) ) با بازه های زمانی متفاوت است.
دوازده دوره مورد استفاده عبارتند از 3، 5، 8، 10، 12، 15، 30، 35، 40، 45، 50 و 60.
میانگین های متحرک نمایی 3، 5، 8، 10، 12 و 15 برای نشان دادن مومنتوم روند کوتاه مدت استفاده می شوند.
میانگینهای متحرک نمایی 30، 35، 40، 45، 50 و 60 مومنتوم روند بلند مدت را نشان می دهند.
حال، بیایید هر دو گروه EMA را روی نمودار نشان دهیم:
دو دسته بلند مدت و کوتاه مدت میانگین متحرک گاپی
برگشت روند ها و یا ادامه روند ها را می توان با این دو گروه از EMA شناسایی کرد.
چگونگی استفاده از میانگین متحرک دسته ای Guppy
برای شناسایی تغییرات در جهت روند یا اندازه گیری قدرت روند، می توان از میانگین متحرک دسته ای Guppy استفاده کرد.
چگونه قدرت روند را شناسایی کنیم
از میزان از هم جداشدگی میانگین متحرک کوتاه مدت و میانگین متحرک بلند مدت، می توان به عنوان نماگر نشان دهنده قدرت روند استفاده کرد.
اگر از هم جداشدگی گسترده ای وجود داشته باشد، نشان می دهد که روند غالب قوی است.
اگر از هم جداشدگی تنگ بوده یا خطوطی وجود داشته باشد که در هم تنیده شده اند، نشان دهنده روند ضعیف یا دوره تثبیت قیمت است.
چگونه می توان برگشت روند را شناسایی کرد
تقاطع میانگین متحرک کوتاه مدت و میانگین متحرک بلند مدت نشان دهنده برگشت روند است.
اگر EMA های کوتاه مدت از روی میانگین های متحرک بلند مدت عبور کنند و به بالای آن بروند، یک تقاطع صعودی در نظر گرفته شده و نشان می دهد که یک برگشت صعودی رخ داده است.
اگر EMA های کوتاه مدت از میانگین های متحرک بلند مدت عبور کنند و به زیر آن بروند، در این حالت به عنوان یک تقاطع نزولی شناخته شده و نشان می دهد که یک برگشت نزولی رخ داده است.
چگونه می توان نبود روند را تشخیص داد
وقتی میانگین های متحرک بین این دو گروه نزدیک هم شده و تقریباً موازی شدند، نشان می دهد که احساس کوتاه مدت بازار و روند بلند مدت تا حد زیادی موافق هم هستند.
اساساً، وقتی هر دو گروه از میانگین های متحرک نمایی به صورت افقی در حال حرکت هستند، یا بیشتر به صورت ساید و به شدت در هم تنیده حرکت می کنند، به این معنی است که دراینجا قیمت فاقد روند است.
با نگاه کردن به نمودار بالا دقت کنید که چگونه وقتی گروه قرمز و آبی EMA در هم تنیده می شوند، قیمت بدون جهت است و فقط در محدوده ای مشخص بالا و بهترین تنظیم EMA برای تحلیل شاخص کل پایین می شود.
چنین حرکات قیمت (پرایس اکشن)، مناسب معاملات رنج (محدود) است. منطق می گوید یک معامله گر روند بیرون نشسته و منتظر شرایط بهتری باشد.
فقط این عبارت را بهخاطر بسپارید: “وقتی بازار کنار یا ساید است، معامله گران روند هم کنار می نشینند.”
چگونگی معاملات با میانگین متحرک دسته ای Guppy
از نماگر GMMA می توان برای صدور سیگنال معاملاتی استفاده کرد.
سیگنال خرید
وقتی همه EMA های کوتاه مدت به بالای EMA های بلند مدت می روند، روند صعودی جدید تأیید شده بهترین تنظیم EMA برای تحلیل شاخص کل و سیگنال خرید فعال می شود.
در طول یک روند صعودی قوی، وقتی MA های کوتاه مدت به سمت MA های بلند مدت حرکت می کنند، اما آن را قطع نمی کنند و سپس مجدد شروع به بالاتر رفتن می کنند، این نشانه ادامه مجدد روند صعودی است و سیگنال خرید است.
همچنین پس از یک تقاطع اگر قیمت ها مجدد کاهش یافته و پس از لمس میانگین متحرک نمایی بلند مدت به آن واکنش نشان دهد این نشانه ادامه روند صعودی است و سیگنال خرید را فعال می کند.
سیگنال های فروش
وقتی تمام میانگین های متحرک نمایی کوتاه مدت میانگین متحرک نمایی بلند مدت را قطع کرده و به زیر آن می روند، نشان دهنده روند نزولی جدید است و سیگنال فروش را فعال می کند.
در طول یک روند نزولی قوی ، هنگامی که میانگین های متحرک کوتاه مدت به سمت میانگین های متحرک بلند مدت حرکت می کند ، اما آن را قطع نمی کنند ، و سپس شروع به پایین تر رفتن می کنند ، این نشان دهنده ادامه روند نزولی است و سیگنال فروش است.
همچنین ، پس از یک تقاطع نزولی ، اگر قیمت افزایش یابد اما سپس از محل میانگین متحرک نمایی بلند مدت واکنش دهد ، این نشانه روند نزولی است و سیگنال فروش است.
بدون سیگنال
وقتی قیمت و EMA ها در حالت ساید و افقی حرکت می کنند سیگنال های خرید و فروش بالا را نباید در نظر گرفت.
پس از یک دوره تثبیت قیمت ، منتظر یک تقاطع و از هم جداشدگی میانگین متحرک ها باشید.
اگر روندی در کار نباشد ، این نماگر پاسخگو نخواهد بود.
استراتژی شکست بهم فشردگی GMMA
میانگین های متحرک نیز به عنوان سطح حمایت و مقاومت عمل می کنند.
وقتی بهم فشردگی هر دو گروه از میانگین های متحرک روی یک کندل اتفاق می افتد ، می تواند نشان دهنده تغییر کلی روند باشد.
تنظیمات معامله به شرح زیر است:
- به دنبال کندلی بگردید که در آن سقف و کف هر دوازده میانگین متحرک را سوراخ می کند.
- سفارش بای استاپ را بالاتر از سقف کندل و سفارش سل استاپ را در زیر کف کندل قرار دهید.
- پس از فعال شدن یکی از اردرها، اردر طرف مقابل نقطه حد ضرر شما خواهد شد.
- استاپ خود را در کف کندل قبلی تریل کنید (در صورتی که در خرید هستید) یا در سقف کندل قبلی تریل کنید (در صورتی که در فروش هستید) تا وقتی که استاپ اوت شوید.
در اینجا یک مثال ارائه شده است:
در نمودار بالا ، هر دو گروه EMA کاملا فشرده شده اند. توجه داشته باشید که چگونه آخرین کندل در زیر همه میانگین های متحرک باز شده و توانسته بالای همه میانگین های متحرک بسته شود.
این می تواند به معنای آن باشد که قیمت می تواند بالای یک سطح مقاومت (میانگین متحرک نمایی بهم فشرده) بسته شود.
یک سفارش بای استاپ در بالای سقف کندل و یک سفارش سل استاپ در زیر کف کندل قرار دهید.
در کندل بعدی ، قیمت افزایش می یابد که باعث فعال شدن سفارش بای استاپ می شود. سفارش سل استاپ قبلی اکنون حد ضرر اولیه شما می شود.
قیمت همچنان در حال افزایش است. هر زمان که کندل کف بالاتر جدیدی می زند ، می توانید حد ضرر خود را تریل کرده و از آن به عنوان حد ضرر جدید استفاده کنید ، تا زمانی که استاپ اوت شوید.
محدودیت های میانگین متحرک دسته ای Guppy (GMMA)
محدودیت اصلی Guppy این است که یک نماگر تاخیری است.
این بدان دلیل است که Guppy از میانگین های متحرک نمایی (EMA) تشکیل شده است. در درس پیش به آن اشاره کردیم که EMA ها نماگرهایی تاخیری هستند.
یک شاخص یا اندیکاتور تاخیری پس از آنکه روند شروع شد ، سیگنال خود را صادر می کند.
این بدان معناست که صبر کردن برای اینکه میانگین های متحرک نمایی متقاطع شوند می تواند منجر به ورود یا خروج بسیار دیر هنگام شود ، زیرا قیمت پیش از این تا حد زیادی حرکت کرده است.
تمام نماگر های دنباله روی روند اینگونه هستند ، یعنی پس از آنکه روند شروع شد ، می توان وارد معامله شد و پس از آنکه روند پایان یافت ، می توان از معامله خارج شد.
به همین دلیل است که آنها را نماگر دنباله روی روند می نامند. هدف ، پیش بینی زمان شروع یک روند نیست ، بلکه باید صبر کرد تا ابتدا روند شکل گیرد و سپس فقط آن را دنبال کرد.
همچنین ، تمام میانگین های متحرک نیز مستعد whipsaw هستند.
whipsaw در جایی رخ می دهد که یک تقاطع وجود داشته باشد ، که سیگنال ورود است ، اما به جای اینکه قیمت در جهت مورد انتظار حرکت کند ، در جهت مخالف بر می گردد و باعث می شود که EMA ها مجدد از روی هم عبور کنند که این نشان دهنده خروج (و ضرر بوقوع پیوسته) است.
خلاصه
میانگین متحرک های دسته ایGuppy یک سیستم دنباله روی روند است.
معامله با روند به شما کمک می کند شانس برد شما افزایش یابد.
Guppy می تواند به شما کمک کند هر دو سناریوی برگشت روند یا ادامه روند را تصویر سازی کنید.
سیستم Guppy اگرچه یک اندیکاتور ساده است ، اما تنها زمانی عملکرد خوبی دارد که قیمت به شکل واضحی دارای روند باشد.
هیچ نماگر تکنیکالی وجود ندارد که همیشه درست بگوید. (اگر موردی پیدا کردید ، لطفاً بی خبر نگذارید.)
اندیکاتور مکدی چیست و چگونه کار میکند؟
اندیکاتور مکدی MACD ، محبوبیت زیادی در بین معامله گران دارد. این اندیکاتور شامل یک هیستوگرام و یک منحنی است و برای بررسی انواع واگراییهای قیمتی جزو بهترین اندیکاتورهاست همچنین برای پی بردن به تغییر روند نیز از آن استفاده میشود. در این نوشته به معرفی این اندیکاتور میپردازیم و موارد مختلف استفاده از آن را شرح خواهیم داد.
اندیکاتور مکدی چیست و چگونه کار میکند؟
نام کامل اندیکاتور مکدی (MACD) به انگلیسی MOVING AVERAGE CONVERGENCE DIVERGENCE است به معنی همگرایی و واگرایی میانگین متحرک. MACD یک اندیکاتور مهم برای بسیاری از تکنیکالیستهاست. مکدی یکی از مشتقات میانگین متحرک است اما بسیاری از معامله گران فکر میکنند این اندیکاتور، کارامد تر و بهتر از انواع میانگینهای متحرک است.
اندیکاتور MACD در سال 1970 توسط شخصی به نام جرالد اپل، وارد تحلیل تکنیکال شد. اگر اندیکاتور MCD را روی چارت قیمت قرار دهید میبینید که این اندیکاتور یک هیستوگرام نیز دارد. اندیکاتورهای مکدیِ اولیه این هیستوگرام را نداشتند و حدود 16 سال پس از پیدایش مکدی یعنی در سال 1986 این هیستوگرام توسط شخصی به نام توماس اسپری به مکدی اضافه شد. به دلیل فرمول خاصی که مکدی دارد، این اندیکاتور جزو انواع نوسانگرها یا به عبارتی اسیلاتورها قرار میگیرد. قبل از پرداختن به MACD، کمیدر مورد انواع اندیکاتورها صحبت خواهیم کرد.
نگاهی گذرا به مفهوم اندیکاتور (Indicator)
اندیکاتورها ابزارهایی کمکی برای معامله گران هستند که هر کدام به عنوان یک تابع ریاضی، دارای فرمول مخصوص به خود هستند. این ابزارها دادههایی مانند حجم، قیمت، زمان را از نمودار استخراج میکنند. و با استفاده از این موارد، اطلاعات جدیدی میسازند. این اطلاعات جدید برای تحلیل بازار مفید هستند. در چارت اغلب اندیکاتورها یک نمودار و تعدادی دادۀ عددی متغیر را میتوانید ببینید. این دادههای عددی به همراه گراف اندیکاتور، مواردی هستند که توسط فعالان بازار مورد استفاده قرار میگیرند.
انواع اندیکاتور
این اندیکاتورها روی خود نمودار قیمت ظاهر میشوند و تغییر روند را با تاخیر تشخیص میدهند. نمونه بارز این گونه اندیکاتورها انواع میانگینهای متحرک هستند. در پلتفرمهای معاملاتی اندیکاتورهای تاخیری، در زیر مجموعه اندیکاتورهای روند قرار میگیرند.
اسیلاتورها در زبان فارسی به عنوان اندیکاتورهای پیشرو هم شناخته شده اند. مهمترین ویژگی اندیکاتورهای پیشرو همانطور که از نام آنها مشخص است این است که تاخیر چندانی در ارائه اطلاعات جدید ندارند.
ویژگیهای اسیلاتور مکدی MACD
- نداشتن تاخیر در ارائه اطلاعات
اندیکاتور مکدی به علت اینکه تاخیر ندارند، در پیش بینی تغییر روندها یک ابزار کمکیِ کارآمد است.
مکدی MACD مانند اغلب اندیکاتورهای پیشرو روی خود چارتِ قیمت قرار نمیگیرد بلکه خود در یک فضای جداگانه در زیر چارت قیمت، واقع میشود. این موضوع باعث میشود چارت قیمت شلوغ نشود و افراد به واسطه وجود اندیکاتور از نمودار قیمت غافل نشوند.
اسیلاتورها دامنه نوسان خاصی دارند که نمیتوانند از آن خارج شوند. این دامنه نوسان باعث شکل گیری نواحی اشباع خرید و فروش در اسیلاتورها میشود. مکدی نیز از این قاعده مستثنی نیست و نواحی اشباع آن در تحلیل تکنیکال، استفاده زیادی دارند که در ادامه، بیشتر به این نواحی میپردازیم.
اندیکاتور مکدی MACD به عنوان یک ابزار دقیق شناخته شده است یعنی اینکه نسبت به دیگر انواع اسیلاتورها سیگنالهای کمتری دارد ولی قدرت و دقت سیگنالهای آن در یک سطح رضایت بخش قرار دارد. البته این بدان معنی نیست که اسیلاتور مکدی به طور کلی هیچ سیگنال اشتباهی نداشته باشد.
- سازگار با سبکهای مختلف معاملاتی
اسیلاتور مکدی اگر چه بخشی از تحلیل تکنیکال کلاسیک است اما توسط تریدرهایِ پیرو سبکهای مختلف مورد استفاده قرار میگیرد مثلا بسیاری از اسکلپرها در تایمهای زیر پنج دقیقه، استفاده از مکدی را به دیگر اندیکاتورها و اسیلاتورها ترجیح میدهند.
از جمله دیگر معامله گرانی که علاقه زیادی به استفاده از اندیکاتور مکدی دارند افرادی هستند که بر پایه شمارش امواج، تحلیل میکنند. امواج الیوت و الگوهایهارمونیک رابطه تنگاتنگی با واگراییها دارند مکدی هم یکی از بهترین ابزارها برای تشخیص واگرایی است.
موارد استفاده از اندیکاتور مکدی
1-برای تشخیص واگراییها
در کل، برای تشخیص واگراییهای قیمتی باید از اسیلاتورها استفاده شود زیرا بقیه انواع اندیکاتورها برای تشخیص واگراییها مناسب نیستند. MACD، Stochastic و شاخص قدرت نسبی (RSI) سه مورد از بهترین اسیلاتورهای مورد استفاده برای تشخیص واگرایی هستند.
چند نکته مهم در مورد واگراییها
واگرایی Divergence، در واقع یک آلارم است که خبر از بازگشت احتمالی قیمت میدهد.
زمانی که در نمودار قیمت یک واگرایی مشاهده میشود باید بدانیم که احتمال تغییر روند افزایش یافته است.
واگراییها تنها یک اخطار یا آلارم هستند که به ما میگویند احتمال دارد روند جدیدی شکل بگیرد پس نباید به آنها به عنوان سیگنال نگاه کنیم.
موارد واکنش قیمت به وقوع واگرایی بسیار زیاد هستند اما مواردی هم که قیمت هیچ توجهی به واگراییها نمیکند، کم نیستند.
واکنش دادنِ قیمت به یک واگرایی الزاما به معنی تغییر روند نیست یعنی فکر نکنید بعد از واگرایی، حتما باید یک روند صعودی تبدیل به نزولی شود و یا برعکس این اتفاق رخ دهد زیرا تغییر روند در بسیاری از موارد به معنی تبدیل روند به حالت ساید است.
2-به عنوان تریگر ورود بعد از شکست خطوط مورب
بسیاری از معامله گران از شیوه ای محافظه کارانه برای ورود به بازار استفاده میکنند. این افراد وارد هر موقعیتی نمیشوند بلکه باید موقعیتهای آنها کاملا مطابق پلن معاملاتی باشد. تریدرهای محافظه کار برای ورود به معاملات، نیاز به تایید دارند. نام دیگر این تاییدها تریگر ورود است. منظور از تریگر آخرین دلیلی است که تریدر با استناد به آن، وارد موقعیتهای معاملاتی میشود. بسیاری از تریدرها، تایید یا همان تریگر ورود خود را از اندیکاتورهایی مانند مکدی MACD میگیرند.
3-استفاده از اسیلاتور MACD در کنار سایر اسیلاتورها
در پلنهای معاملاتیِ مبتنی بر اندیکاتور استفاده همزمان از بیش از یک اندیکاتور رایج است در این پلنها از همزمانی سیگنال اندیکاتورها استفاده میشود. رایج ترین اندیکاتورهایی که در کنار مکدی استفاده میشوند اندیکاتور آر اس آی و استوکاستیک هستند. مثلا ممکن است یک تریدر از مکدی در کنار یک یا هر دو اندیکاتور مذکور استفاده کند. تریدر می تواند تنها زمانی وارد معامله شود که در مکدی و آر اس آی به صورت همزمان یک سطح مورب شکسته شود یا اینکه در هر دو اندیکاتور مذکور، واگرایی دیده شود. در این صورت فرد با اطمینان وارد بازار میشود و موقعیت معاملاتی مطلوب خود را میگیرد.
این شیوه استفاده همزمان از اندیکاتورها معایب زیادی دارد. بسیاری از حرفه ایهای بازار، افراد تازه کار را از این کار نهی میکنند زیرا استفاده از چند اندیکاتور، توجه تریدر را از خود نمودار قیمت به سمت اندیکاتورها منحرف میکند. در معامله گری، اندیکاتورها به افرادی پرحرف تشبیه میشوند که نباید زیاد به صحبتهای آنها گوش داد زیرا بسیاری از حرفهای آنها درست نیستند.
موضوع بعدی این است که دو اسیلاتور، کمتر همزمان با هم سیگنال میدهند. پس اگر منتظر سیگنالِ همزمان آنها باشیم بسیاری از موقعیتهای معاملاتی را از دست میدهیم. موضوع دیگر این است که بسیاری از موقعیتهای معاملاتی، توسط هیچ کدام از اسیلاتورها و اندیکاتورها قابل پیش بینی نیستند. و بهتر است به جای تمرکز بر این ابزارها بیشتر به خود نمودار قیمت دقت کنیم. همان کاری که بسیاری از پرایس اکشن کارها به آن توصیه میکنند.
تنظیمات اولیه اندیکاتور مکدی
اندیکاتور مکدی به صورت پیش فرض در اکثر پلتفرمهای معاملاتی وجود دارد پس نیازی به دانلود جداگانه آن ندارید. تنها کافیست در بین نوسانگرها یا همان اسیلاتورها دنبال آن بگردید. تنظیمات مکدی در پلتفرمهای معاملاتی مختلف، کم و بیش مشابه است. در این نوشته به تنظیمات مکدی در متاتریدر میپردازیم.
در متاتریدر بعد از اجرای MACD، یک کادر برای این اندیکاتور در بهترین تنظیم EMA برای تحلیل شاخص کل زیر نمودار قیمت باز میشود. در قسمت سمت چپ این کادر، اسم اندیکاتور را میتوانید ببینید و بعد از اسم در داخل یک پرانتز، سه عدد قرار دارد که با کاما از هم جدا شده اند. این سه عدد تنها گزینههای قابل تغییر در اندیکاتور مکدی هستند. این اعداد در حالت پیش فرض به ترتیب از چپ به راست عبارتند از ۱۲، ۲۶، ۹. به عقیده بسیاری از تریدرها همین تنظیمات پیش فرض، بهترین تنظیمات ممکن برای مکدی هستند. اما برخی دیگر عقیده دارند که این تنظیمات در تمامیِ شرایط بازار کارآمد نیستند و باید به صورت دوره ای بررسی کنیم که بازار دارند که این تنظیمات در تمامیِ شرایط بازار کارآمد نیستند. و باید به صورت دوره ای بررسی کنیم که بازار به چه تنظیماتی از مکدی واکنش بهتری نشان میدهند.
بررسی اجزای اسیلاتور مکدی
بیاید سه عدد داخل پرانتز مکدی را بررسی کنیم. از سمت چپ، دو عدد اول بیانگر دو میانگین متحرک تند و کند هستند. این دو میانگین متحرک از نوع نمایی EMA اند و اساس محاسبه مکدی بر طبق این دو میانگین متحرک است. عدد سوم یک میانگین متحرک ساده است.نحوه تنظیمات پیش فرض نمودار این گونه است : EMA تند: 12 EMA کند: 26 SMA : 9
یعنی روی چارت مکدی، به این شکل این اعداد را میبینید: MACD (12 , 26 , 9)
در انواع کلاسیک مکدی، EMA ها تشکیل یک منحنی به نام خط مکدی میدادند. خط مکدی در واقع اختلافِ این دو میانگین را نشان میداد. میانگین متحرک ساده نیز به عنوان خط سیگنال در مکدی شناخته میشود که هم در مکدی کلاسیک و هم در انواع مکدی جدید وجود دارد. وقتی خط سیگنال از بالا یا پایین، خط مکدی را قطع کند یعنی سیگنالِ تغییر روند، صادر شده است و برخی از تریدرها از این سیگنال برای تایید تحلیلهای خود استفاده میکنند.
برخی دیگر از تریدر ها که سیستم معاملاتی اندیکاتوری دارند این برخورد دو گراف را به عنوان سیگنال ورود در نظر میگیرند. یک هیستوگرام نیز در مکدی وجود دارد که از نمودارهای میله ای ساخت شده است و هرچه طول این نمودارها بیشتر باشد یعنی اختلاف بین دو EMA در مکدی بیشتر شده است.در انواع مکدی جدید، دیگر خط مکدی وجود ندارد و حاشیه هیستوگرام مکدی، نقش این خط را بازی میکند.
در مکدی جدید افرادی که با واگراییهای مکدی کار دارند یا حتی کسانی که به دنبال شکست خطوط روند مکدی هستند نیاز چندانی به خط سیگنال مکدی ندارند. این افراد میتوانند عدد ۹ را به عدد یک تغییر دهند. در این صورت، خط سیگنال تبدیل به حاشیه هیستوگرام میشود و سوینگهای مکدی مشخص تر و بهتر دیده میشوند.
تنظیمات رایج در اندیکاتور مکدی
در این تنظیم، عدد یک همان خط سیگنال است که آن را غیر فعال کرده ایم. اگر بخواهیم با خط سیگنال کار کنیم، روی همان عدد پیش فرضِ 9، آن را قرار خواهیم داد. دو عدد دیگر هم میانگینهای نمایی تند و کند هستند که آنها را نصف حالت پیش فرض مکدی در نظر گرفته ایم. این تنظیمِ مکدی، سرعت بیشتری نسبت به حالت پیش فرض دارد و برخی از افراد، دوست بهترین تنظیم EMA برای تحلیل شاخص کل دارند از این تنظیم برای مکدی استفاده کنند البته این تنظیم سوینگهای مکدی را به صورت تفکیک شده تر نشان میدهد و در آن ،نوسانات بیشتری نسبت به حالت پیش فرض وجود دارد که ممکن است تریدرها را به اشتباه بیندازد.
در این نوع تنظیمات نیز همانطور که میبینید اعداد پیش فرض دو میانگین متحرکِ نمایی مکدی، دو برابرشده اند. این تنظیم، نوسانات ریز هیستوگرام مکدی را به کلی حذف میکند و تنها سوینگهای برتر آن را نگه میدارد. بقیه سوینگهای ریز در این تنظیم با هم ادغام میشوند. برخی از افراد که به دنبال یگنالهای دقیق تر از مکدی هستند و میخواهند تنها سوینگهای اصلی را ببینند از این تنظیمات برای مکدی استفاده میکنند.
کلام آخر
اندیکاتور مکدی یکی از محبوب ترین اندیکاتورها در بین تریدرهای ایرانی است درکشورهای غربی نیز جزو پرکاربردترین اندیکاتورهاست و شاید بعد از میانگینهای متحرک و آر اس آی، محبوب ترین اندیکاتور در بین تریدرهای خارجی باشد. این اندیکاتور به سیگنال دهی کم و دقیق معروف است و البته این ذهنیت نباید سبب اعتماد کامل تریدر به سیگنالهای این اسیلاتور شود زیرا احتمال اشتباه بودن سیگنالها در این اسیلاتور نیز وجود دارد. در کل، اگر میخواهید در کنار سایر بخشهای تحلیل تکنیکال از یک اندیکاتور هم استفاده کنید، مکدی یکی از بهترین گزینههای موجود است.
بهترین تنظیم EMA برای تحلیل شاخص کل
تحلیل طلا
تحلیل طلا
تحلیل یورودلار
تحلیل یورودلار
تحلیل دلار
اخبار روز 26/07/2021
اندیکاتور رنج، یک ابزار تکنیکال است که محدودیت های حرکت قیمت را در یک تایم فریم مشخص اندازه گیری می کند.
اندیکاتور رنج یک ابزار تکنیکال است که محدودیت های حرکت قیمت را در یک تایم فریم مشخص اندازه گیری می کند. تخمین زده می شود که قیمت های بازار، فقط 15 تا 20 درصد مواقع درگیر روندهای صعودی و نزولی هستند و تعادل، صرف رنج های معاملاتی می شود که می تواند نسبتا محدود یا گسترده باشد. این اندیکاتور تلاش می کند تا ویژگی های قیمت های موجود در این رنج ها را تعیین کند و به دنبال پیش بینی حرکت و جهت آینده است.
بسیاری از اندیکاتورهای رنج، به دنبال مرزهای بین رنج ها و روندها هستند، با تحلیلگران تکنیکال که به دنبال سود بردن در زمانی هستند که الف) یک روند، به یک رنج معاملاتی کاهش یابد یا ب) یک رنج معاملاتی، یک روند جدید بالاتر یا پایین تر را به همراه داشته باشد. یکی از روش های رایج برای انجام این تحلیل، مرزهای رنج را شناسایی کرده و سپس کیفیت پرایس اکشن را بین سقف و کف ها اندازه گیری می کند. این تحلیل، اغلب شامل محاسبات نوسانات بوده و به دنبال انتقال از نوسان نزولی به صعودی و برعکس، برای تولید سیگنال های خرید و فروش اولیه است.
انواع دیگر اندیکاتورهای تکنیکال نیز می توانند تحلیل پیچیده رنج را انجام دهند. به عنوان مثال، باندهای بولینگر در طول روندها گسترش می یابند و در هنگام توسعه رنج منقبض می شوند. باندها در نقطه شروع یک روند جدید، تا حد زیادی باریک می شوند و در نقطه شروع یک رنج معاملاتی جدید، تا حد زیادی گسترش می یابند. این نقاط عطف می توانند سیگنال های ورود یا خروج قابل اجرایی را تولید کنند، به خصوص زمانی که از طریق سایر اشکال تحلیل تکنیکال، تایید شوند.
اندیکاتور Average True Range
اندیکاتورAverage True Range (ATR) با بررسی پرایس اکشن اوراق بهادار در یک دوره زمانی مشخص، نوسانات را اندازه گیری می کند. محاسبه اولیه، مقدار سقف را از کف یک ستون قیمت کم می کند و آن مقدار را با رنج قیمت در ستون های قبلی مقایسه می کند. محاسبات نهایی از میانگین متحرک هموار شده این مقادیر (رنج های واقعی) در دوره های N با"N" تنظیم زمان انتخاب شده توسط تحلیلگر تکنیکال، به دست می آید،. 14 روز (یا دوره) رایج ترین تنظیم ATR است.
اوراق بهادار با گزارش ATR صعودی، نوسان بیشتری نسبت به اوراق بهادار با گزارش ATR نزولی، دارند اما محاسبه جهت قیمت را پیش بینی نمی کنند. بلکه یک ابزار تکنیکال تکمیلی است که در کنار اندیکاتورهای تشخیص روند و مومنتوم، به بهترین وجه استفاده می شود. بسیاری از معامله گران، استراتژی های خروج را با استفاده از مضرب های ATR توسعه می دهند بهترین تنظیم EMA برای تحلیل شاخص کل که به دنبال شناسایی زمانی هستند که در آن، نوسانات به یک سطح ناپایدار رسیده است. علاوه بر این، این اندیکاتور دارای کاربردهای قدرتمندی در تعیین اندازه پوزیشن و ریسک است.
اندیکاتور دارواس باکس (Darvas Box)
اندیکاتور Darvas Box جعبه های مستطیلی شکلی تولید می کند که در طول زمان بالا یا پایین می روند. اگرچه این فرمول اغلب به عنوان یک اندیکاتور مومنتوم فهرست شده است، اما شرایط بازار در بازه محدود را مشخص می کند که شانس استراتژی های سودآور تشخیص روند را کاهش می دهد. صعود و نزول جعبه ها در کنار این تحلیل، زمانی را نشان می دهد که کیفیت پرایس اکشن به اندازه کافی تغییر کرده است تا امکان حرکت جهت صعودی یا نزولی آزادتر را فراهم کند.
استراتژی های سنتی Darvas Box مستلزم آن است که فعالان بازار صرفا در جهت جعبه ها قرار بگیرند و هر زمان که پرایس اکشن از آستانه بالایی عبور کرد، به روزرسانی متوقف می شود. کار اصلی، شامل فیلترهای فاندامنتال است که شاخص های رشد را ترجیح می دهند و با درآمدها سروکار دارند، مشابه کارهای ویلیام اونیل و روزنامه Investor’s Business Daily . با این حال، استفاده از این اندیکاتور به طور طبیعی در طول سال ها به شکلی کاملا تکنیکال از تحلیل بازار گسترش یافته است.
اندیکاتور High Low Bands
اندیکاتورHigh Low Bands (HLB) از مجموعه ای از میانگین های متحرک محاسبه شده با ارزیابی پرایس اکشن در بازه های زمانی مشخص ایجاد می شود، که سپس با درصد ثابتی از قیمت متوسط به بالا یا پایین تغییر مسیر می دهند. محاسبه اندیکاتور، نیاز به تنظیم دوره خاص و درصد جابجایی مناسب دارد. تنظیمات «درست»، مختص بازار هستند و باید با ویژگی های نوسان برای محل معاملاتی یا اوراق بهادار منتخب، مطابقت داشته باشند.
این اندیکاتور، میانگین متحرک الگوی مثلث را به جای میانگین متحرک ساده یا نمایی اعمال می کند. این یک میانگین هموار دوگانه یا میانگین یک میانگین است که داده های خارج از محدوده مشکوک را از محاسبه نهایی جدا می کند. در نتیجه، باندها نسبت به اندیکاتورهای مشابهی که فعالیت بازار را در حال حرکت سریع ردیابی می کنند، هموارتر هستند و برای بسیاری از استراتژی های معاملاتی کوتاه مدت فایده کمتری دارند. با این حال، HLB می تواند پیش بینی های بسیار قابل اعتماد سقف و کف را در بازارهای در بازه محدود ایجاد کند.
شاخص توده (Mass Index)
شاخص توده (Mass Index) که توسط دونالد دورسی در دهه 1990 توسعه یافت، محدوده بین سقف و کف یک اوراق بهادار را در یک دوره زمانی مشخص ارزیابی می کند. سیگنال های بازگشتی با این اندیکاتور زمانی تولید می شوند که یک رنج تا حد معقولی گسترش یابد و سپس به سمت انقباض برگردد. با این حال، تحلیلگر تکنیکال ممکن است نیاز به بررسی حرکت، نوسانات، و اندیکاتورهای تشخیص روند نیز داشته باشد تا جهت کلی روند را که تحت تاثیر سیگنال بازگشتی قرار می گیرد، تعیین کند.
تنظیمات کلاسیک، از میانگین متحرک نمایی (EMA) 9 روزه (یا دوره ای) رنج بین سقف و کف قیمت در 25 روز گذشته استفاده می کند. سپس، خروجی اولیه بر میانگین متحرک نمایی 9 روزه متحرک نمایی 9 روزه ای که برای محاسبه اولیه استفاده شده، تقسیم می شود. در کاربرد اولیه، یک ارزش اندیکاتور که از 27 بالاتر می رود و به 26.5 کاهش می یابد، یک سیگنال بازگشتی صادر می کند. با این حال، در کاربرد مدرن، تحلیلگر تکنیکال نیاز به شناسایی سطوح سیگنال مناسب برای بازارها و اوراق بهادار کنونی دارد، که ممکن است با مشاهدات اولیه دورسی، بسیار متفاوت باشد.
نقاط پیوت (Pivot Points)
نقاط پیوت، دامنه و شدت روند را در تایم فریم های مختلف تعیین می کنند. سطح اول این اندیکاتور، با اضافه کردن سقف و کف ستون فعلی به قیمت بسته شدن ستون قبلی و تقسیم بر سه، محاسبه می شود. پرایس اکشن در ستون بعدی، در بالای نقطه پیوت، صعودی و زمانی که زیر نقطه پیوت است، نزولی در نظر گرفته می شود. این مشاهدات دارای ارزش محدودی است، بنابراین این محاسبه، سطوح حمایت و مقاومت را که به عنوان S1، S2، R1 و R2 مشخص شده اند، بر اساس پیش بینی های مقدار نقطه پیوت، اضافه می کند.
حرکت قیمت در بالای سطح حمایت یا پایین تر از مقاومت، به معنای تقویت روند صعودی یا نزولی است در حالی که روندهای بازگشتی در مرزهای حمایت (S1 یاS2 ) و مقاومت (R 1 یاR2 ) کیفیت بازارهای در بازه محدود را حداقل در تایم فریم مورد استفاده در نمودار قیمت، تعیین می کنند. این پنج سطح همچنین می توانند برای شناسایی سطوح ورودی معاملاتی مناسب، قرار دادن حد ضرر و حد ضررهای متحرک و تعیین محل سطوح خروجی معاملات با شانس بالا، استفاده شود.
اندیکاتورهای رنج دیگر
اندیکاتور Anchored VWAP: تلاش می کند تا میانگین قیمت یک اوراق بهادار در دوره زمانی منتخب تحلیلگر تکنیکال را، شناسایی کند.
باندهای ATR: حول اندیکاتور Average True Range ترسیم می شوند تا نقاط عطف بالقوه و اینکه آیا قیمت در روند صعودی، نزولی یا رنج معاملاتی قرار دارد یا خیر را مشخص کنند.
حد ضرر متحرک ATR (ATR Trailing Stops): سطوح حد ضرر بهینه شده را با استفاده از مضرب خروجی اندیکاتور Average True Range شناسایی می کند.
اندیکاتور Detrended Price Oscillator: به دنبال اندازه گیری طول چرخه قیمت از قله به قله یا از دره به دره است.
Gopalakrishnan Range Index : کمیت حرکت قیمت و نوسان دارایی را با مطالعه رنج معاملاتی دارایی در یک دوره زمانی مشخص، تعیین می کند.
اندیکاتور High Minus Low: برای تعیین میانگین حرکت قیمت در یک دوره زمانی مشخص، سقف روزانه (یا ستون) را از کف روزانه (یا ستون) کم می کند.
Highest High Value: بالاترین سقف را در یک دوره زمانی مشخص اندازه گیری می کند.
Lowest Low Valuw: پاین ترین کف را در یک دوره زمانی مشخص اندازه گیری می کند.
Median Price: متداول ترین قیمت را در یک دوره زمانی مشخص اندازه گیری می کند.
True Range: با حذف تاثیر شکاف های قیمت و نوسانات بین ستون های قیمت، مشتقی از رنج معاملاتی را نشان می دهد.
اندیکاتور Vortex: روندهای صعودی و نزولی را به شکل دو خط پیوسته جدا می کند که قدرت نسبی خریدار و فروشنده را در طول زمان نشان می دهد.
VWAP: تلاش می کند تا میانگین قیمت یک اوراق بهادار را در کل بازار معاملاتی شناسایی کند.
به آکادمی آموزشی فارکس (Persian FX Academy) خوش آمدید. بازار فارکس به عنوان یکی از بزرگترین بازارهای مالی جهان، امروزه علاقهمندان و سرمایهگذاران زیادی را به خود جذب کرده است اما شرایط این بازار به آن سادگی که اغلب افراد تصور میکنند نیست. حجم بالای سرمایه، پیچیدگی بازار و سهولت دسترسی به این بازار از عواملی است که به ضرر بسیاری از افرادی که در این بازار فعالیت میکنند، منجر میشود. در این میان جای خالی آموزش و دانشاندوزی به وضوح احساس میشود. شرایط خاص آموزش در ایران به همراه عدم وجود منابع جامع و کامل (به خصوص به زبان فارسی)، عدم امکان برگزاری کلاس حضوری در داخل ایران و شرکت در کلاسهای خارج از ایران، ما را بر آن داشت تا اقدام به ایجاد یک آکادمی آموزشی نماییم. هدف بلندمدت از ایجاد این آکادمی، تبدیل شدن آن به یک مرجع اطلاعات و دانش مربوط به فارکس است. برای رسیدن به این هدف، آکادمی سعی نموده با کمک اساتید مجرب شرایطی ایجاد کند تا افراد به هر آنچه در مورد بازار نیاز دارند دسترسی داشته باشند. از کلاسهای مالتی مدیا گرفته، تا دورههای عمومی و تخصصی منسجم و پیوسته که دانشجویان پا به پای اساتید شرایط تحلیل و معامله را فرا بگیرند. ابزارهای معاملاتی، کتابخانه و تحلیلهای روزانه و هفتگی از دیگر ابزارهای ارائه شده در این آکادمی است.
دیدگاه شما