جزئیات خبر
شاید خیلی از شماها در وبسایت های تحلیلی داخلی و خارجی دیده اید که گاهی اوقات از واژه Price Action (پرایس اکشن) استفاده می کنند و یا دیده اید که دوره های آموزشی آنلاین برای این روش تحلیلی برگزار می شود. خب مسلما ذهن کنجکاو شما به دنبال یافتن پاسخ این سوال است که اصولا پرایس اکشن چیست و یا چرا بعضی معامله گران از این روش برای تحلیل بازار استفاده می کنند. در این مطلب سعی داریم به سوالاتی از این دست پاسخ دهیم.
به بیان ساده پرایس اکشن یک تکنیک معامله گری و تحلیل بازار است که به معامله گر این امکان را می دهد تا تصمیمات خود برای انجام معاملات با استفاده از حرکات واقعی قیمت بگیرد. برخلاف دیگر تریدرها که با استفاده از اندیکاتورهایی که همیشه عقب تر از قیمت فعلی بازار هستند اقدام به تحلیل حرکات قیمت می کنند (توجه داشته باشید که اصلا منظور ما این نیست که استفاده از اندیکاتورها برای انجام تحلیل و معامله مناسب نمی باشد). اکثر اندیکاتورها از قیمت فعلی بازار عقب تر هستند و در واقع تحلیل اطلاعات گذشته قیمت را با استفاده از فرمول شان به شما نشان می هند.
چرا تریدرها باید معاملات خود را بر اساس اطلاعات گذشته انجام دهند؟
چرا تریدرها باید معاملات خود را بر اساس اطلاعات گذشته انجام دهند در حالی که مهمترین فاکتور در معامله گری قیمت و نوسانات فعلی بازار است؟ با استفاده از برخی روش های معامله گری خاص، اطلاعات گذشته می توانند به تریدر کمک کنند تا بتواند حرکات بعدی بازار که به احتمال زیاد به زودی رخ خواهند داد را تشخیص دهد. در حالی که با استفاده از اندیکاتورها باید صرفا حرکات بعدی بازار را حدس بزنیم. پرایس اکشن با استفاده از تحلیل الگوهای قیمت که تلاش می کند تا نظم حاکم بر بازار که گاهی اوقات تصادفی به نظر می رسد را به شیوه ای بهتر به معامله گر ارائه دهد. سویینگ ها (نقطه عطف بالا و پایین بازار یا همان High و Low)، تست کردن حمایت ها و مقاومت ها و روندهای تثبیت، نمونه هایی از پرایس اکشن هستند.
نمودارهای شمعی ژاپنی و نمودارهای میله ای ابزارهای مهمی برای تحلیل با استفاده از روش پرایس اکشن می باشند. الگوهای شمعی مانند هارامی، اینگولفینگ و شوتینگ استار و … همگی مواردی هستند که در تحلیل گری به سبک پرایس اکشن با آنها سر و کار خواهید داشت. پس اگر تا به حال با این موارد آشنایی نداشتید، بهتر است از همین لحظه یادگیری را آغاز کنید! گوگل دوست شماست؛ از آن کمک بگیرید!
معامله گر پرایس اکشن به چه کسی گفته می شود؟
معامله گری که از روش پرایس اکشن استفاده می کند را پرایس اکشن تریدر می گویند . این دسته از تریدرها همه چیز را ساده می بینند که در واقع روش بسیار موثری در معامله گری است. همه چیز را ساده ببین!
این تریدرها نوسانات قیمت، الگوهای نموداری، حجم معاملات و دیگر اطلاعات بازار را با یکدیگر ترکیب می کنند تا تصمیم بگیرند که وارد معامله شوند یا خیر. آنها به شکلی ساده و مینیمالیستی (سادهگرایی یا به انگلیسی: Minimalism ) به بازار نگاه می کنند. البته این به بدان معنا نیست که این بهترین روش برای تحلیل بازار است. استفاده از این روش به درک خوبی از بازار نیاز دارد تا تریدر بداند که بازار چگونه حرکت می کند و نظم درونی آن به چه صورتی است. اما چیز خوبی که این روش دارد این است که تقریبا در هر بازاری کار می کند. بازار سهام، فارکس، فیوچرز، طلا، نفت و … .
ناب ترین نوع از پرایس اکشن تریدرها به Tape Trader مشهور هستند. آنها برای انجام معاملات خود نیازی معاملهگری بر اساس خطوط مقاومت به چارت ندارند (البته شاید گاهی اوقات نگاهی هم به چارت بیندازند مخصوصا اگر موقعیت معاملاتی باز داشته باشند). آنها به دنبال مناطق حمایتی و مقاومتی برای کسب سود می گردند. ابزار اصلی آنها در پنجره Time و Sales خلاصه می شود و یا شاید هم پنجره Depth of Market؛ البته اگر بتوانند چند کار را با هم انجام دهند. هیچ چیز دیگری لازم ندارند.
معامله بر اساس روش پرایس اکشن بسیار تکنیکالی است و رابطه زیادی با تاریخچه قیمت دارد. اکثر تریدرها شاید فکر می کنند که همه چیز را در رابطه با حمایت ها و مقاومت ها می دانند؛ اما در واقع باید گفت که خواندن تاریخچه قیمت به آن آسانی که مردم فکر می کنند نیست. چیزهای بیشتری نسبت به خطوط حمایت و مقاومتی که روی نمودار کشیده می شوند وجود دارد که باید آنها را فرا گرفت. در واقع پرایس اکشن تریدرها چند گام فراتر می روند. سوال اصلی آنها این نیست که چه اتفاقی در حال رخ دادن است، بلکه این است که چرا این اتفاق دارد می افتد! بنابراین می توانند تصمیمات بهتری بگیرند.
مزایای معامله گری بر اساس پرایس اکشن
1- رایگان است! تریدرهای پرایس اکشن نیازی به نرم افزارهای اضافی ندارند. کندل، بار، نقطه یا هر نوع نمودار دیگری می تواند اطلاعات لازم را به این تریدرها ارائه دهد.
2- این روش در هر بازار و در هر موقعیتی کاربرد دارد. سهام، فارکس، آتی، کالا و … .
3- با استفاده از هر نرم افزاری می توان تحلیل پرایس اکشن را انجام داد. نینجا تریدر، ترید استیشن، متاتریدر و یا هر نرم افزار دیگری.
4- سریع است! تاخیر قیمتی وجود ندارد. در واقع اطلاعات تاریخ گذشته در معاملات شما نقشی نخواهند داشت.
5- همه کاره است! روشی است که همه چیز را با هم ترکیب می کند اما تداخل اطلاعات وجود ندارد.
6- با همه مزایایی که روش پرایس اکشن دارد، اما یادگیری آن نیاز به صرف زمان و تمرین خواهد داشت. به یاد داشته باشید که کلید اصلی یادگیری این روش تمرین و تمری و تمرین است!
جمع بندی داستان
اگر بخواهیم در یک کلمه روش پرایس اکشن را تعریف کنیم، شاید واژه “ساده” بهترین تعریف برای آن باشد (نه به این معنا که خیلی ابتدایی است و یادگیری آن کار چند روز باشد). این روش شاید ساده ترین روش معاملاتی باشد و این در حالیست که بسیار پایدار و دقیق است.تریدرهای پرایس اکشن جزو کسانی نیستند که بخواهند یک شبه میلیونر شوند. اما هنگامی که این روش به شکل درستی استفاده کنید، به شما کمک می کند تا تریدر بهتری شوید. استراتژی های ساده و قابل فهم باعث می شود تا افراد بیشتری به آن علاقمند شوند و آن را یک راه مناسب برای ترید کردن بیابند. در حالی که شاید این روش برای معامله گران تازه کار که از اندیکاتورهای پر زرق و برق و با ظاهر فریبنده استفاده می کنند محبوب نباشد، اما در میان حرفه ای ها بسیار پرطرفدار است.
معاملهگری بر اساس خطوط مقاومت
دیدگاه خود را بنویسید
یو اس جی
روبوفارکس
ارانته
آمارکتس
آلپاری
اچ وای سی ام
کوکوین
کوینکس
نوبیتکس
بینگ ایکس
اکسیر
والکس
«ایران بروکر» به معاملهگران محترم کمک میکند بتوانند تواناییهای معاملاتی خود را ارتقا دهند و پس از بررسی و مقایسه انتخاب صحیحی در رابطه با سرمایهگذاری داشته باشند و بتوانند معاملهگری بر اساس خطوط مقاومت بستر مناسبی را برای معاملات خود انتخاب نمایند.
ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید:
معامله در بازارهای مالی دارای ریسک بسیار بالایی است. اکثر افراد در بازارهای مالی سرمایهی خود را از دست میدهند. مسئولیت سود و ضرر هرکس با خود اوست. ما هیچ صرافی یا بروکری را تأیید کامل نمیکنیم. تمامی کارگزاریها اشکالات و نواقصی دارند. مراقب معاملهگری بر اساس خطوط مقاومت سرمایهی خود باشید.
این وبسایت در راستای قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند.
سلب مسئولیت: کلیه مطالب، مقالات، آموزشها، تحلیلهای ارائه شده در وبسایت “ایران بروکر” متضمن هیچ پیشنهاد معاملاتیای نیست و صرفا جنبهی مطالعاتی و اطلاعرسانی دارد. این وبسایت نسبت به ضرر و زیان احتمالی افراد هیچگونه مسئولیتی را نمیپذیرد. افراد باید نسبت به ریسکهای ذاتی بازارهای مالی آگاهی داشته باشند و قبل از اقدام به هرگونه سرمایهگذاری مطمئن شوند که تجربه و دانش کافی را دارند. بیشتر بخوانید
© انتشار و کپیبرداری از مطالب سایت بدون ذکر منبع و لینکدهی ممنوع است. کلیه مطالب منتشر شده در وبسایت متعلق به “ایران بروکر” است.
معامله گری بر اساس کندل استیک
این کتاب شامل این بخشها است:
1: آناتومی الگوهای شمعی
مثل انسانها، الگوهای شمعی در اندامهای متفاوتی هستند و اين خیلی مهم است که اندامهای آنها
را بررسی کرده و پی به روانشناسی پشت پرده آن ببريم. اين چیزی است که شما در اين بخش ياد می گیريد.
2: روند الگوهای شمعی
روند الگوهای شمعی بخش جدايی ناپذير تحلیل تکنیکال است. اين روند به وجود میايد به خاطر آنکه
عمل و عکس العمل انسان تکرارپذير است.
در اين بخش شما ياد می گیريد که چه طور مهمترين بخشهای روند را شناسايی کنید و همینطور
فهمیدن روانشناسی پشت آن و اينکه چه چیز را در زمان پیدايش خود نشان می دهند.
3: ساختار بازار
در اين بخش شما میاموزيد چه طور شناسايی کنید.
اصطلاحاً (Trending market) (Choppy market) (Ranging market)
و اينکه هرکدام از اينها چه طور حرکت میکنند و چگونه بايد با آنها به صورت حرفه ای معامله کرد.
شما همچنین میاموزيد که چه طور خطوط حمايت و مقاومت را پیدا کنید و از همه مهمتر خطوط روند را رسم کنید.
مبانی سطوح حمایت و مقاومت
اصول اولیه سطوح حمایت و مقاومت
سطوح حمایت و مقاومت از جمله موضوعاتی هستند که در حوزه تحلیل تکنیکال بحثهای زیادی راجع به آنها شده است. این اصطلاحات که بخشی از تحلیل الگوها در نمودارها نیز هستند، برای شناسایی سطوحی استفاده میشوند که مانند یک سد عمل کرده و از ادامه حرکت قیمت جلوگیری میکنند.
توضیح این سطوح و روشهای شناسایی آنها در ابتدا به نظر ساده میرسد، اما همین که پیش میروید متوجه میشوید که سطوح حمایت و مقاومت شکلهای متنوعی دارند، و بنابراین تسلط به آنها دشوارتر میشود.
تعریف سطوح حمایت و مقاومت
حمایت، یک سطح قیمتی است که در آن به دلیل وجود تقاضای بالا، از ریزش بیشتر قیمت جلوگیری میشود. با سقوط قیمتِ یک سهم یا دارایی، تقاضا افزایش یافته و یک سطح حمایت تشکیل میگردد. سطوح مقاومت نیز وقتی ایجاد میشوند که با افزایش قیمت، میزان عرضه افزایش یابد.
همین که یک ناحیه یا «منطقه» حمایت یا مقاومت شناسایی شد، از آن به عنوان نقطه احتمالی ورود و یا خروج استفاده میشود. چون قیمت با رسیدن به سطوح حمایت و مقاومت، یکی از این دو کار را انجام خواهد داد: یا از این سطح برمیگردد و یا سطح را شکسته و از آن عبور میکند تا به سطح حمایت و مقاومت بعدی برسد.
زمانبندی برخی از معاملات بر این اساس است که نواحی حمایت یا مقاومت، شکسته نخواهند شد. معاملهگران میتوانند بر سر پایداری یا شکسته شدن سطح حمایت یا مقاومت مورد نظر خود، «شرط» بسته و با انجام معامله، صحت آن را در زمان کمی بررسی کنند. اگر قیمت در جهت مخالف حرکت کند، معامله با ضرر کوچکی بسته میشود. اما اگر قیمت در جهت درست پیش برود، حرکت آن قابل توجه خواهد بود.
اصول اولیه (مبانی)
معاملهگران زیادی از سطوحی میگویند که در آنها از حرکت قیمت در جهتی خاص جلوگیری شدهاست. به عنوان نمونه فرض کنید که جیم معاملهای باز کرده و این معامله بین ماههای مارس (اسفند) معاملهگری بر اساس خطوط مقاومت و نوامبر (آبان) باز بوده است. حال جیم انتظار دارد که قیمت افزایش پیدا کند.
فرض کنیم که جیم متوجه میشود که قیمت چندین بار تلاش کرده تا به بالای سطح ۳۹ دلار برسد و موفق نشده، هرچند که به این سطح خیلی نزدیک شده باشد. معاملهگران به این سطح قیمتی که نزدیک ۳۹ دلار است، مقاومت میگویند. همانطور که در نمودار زیر مشاهده میکنید، به سطوح مقاومت، سقف نیز گفته میشود چون این سطح نشانگر جایی است که صعود قیمت قدرت خود را از دست میدهد.
سطوح حمایت نیز طرف دیگر این سکه هستند. حمایت، قیمتهایی از نمودار است که به عنوان کف عمل کرده و از ریزش بیشتر قیمت جلوگیری میکنند. همانطور که در نمودار زیر میبینید، توانایی شناسایی سطوح حمایت درست مانند پیدا کردن فرصت خرید است. چون اصولا اینجا جایی است که بازیگران بازار ارزش سهم را دیده و با فشار به قیمت، شروع به افزایش آن میکنند.
خطوط روند
مثالهای بالا سطوح قیمتی ثابتی را نشان دادند که مانند سد عمل کرده و از پیشروی بیشتر قیمت جلوگیری میکردند. این سدِ آماری یکی از مشهورترین شکلهای سطوح حمایت و مقاومت است. اما قیمت داراییهای مالی اصولا یا صعودی است و یا نزولی. پس دیدن اینکه این سطوح قیمتی تغییر کنند چیز غیرمعمولی نیست. به همین خاطر وقتی که در حال آموزش سطوح حمایت و مقاومت هستید، مفاهیم روند و خطوط روند نیز بسیار مهم هستند.
زمانی که بازار روند صعودی دارد، با حرکت قیمت به سمت خط روند و بازگشت از آن، یک سطح مقاومت ایجاد میشود. این اتفاق نتیجه گرفتن سود معاملات یا عدم اطمینان معاملهگران از وضعیت معامله مورد نظر خود میباشد. نتیجه نهایی ایجاد اثر فلاتی میباشد که موجب کندی حرکت میشود یا اینکه قیمت از سطح برگشته و یک سقف کوتاهمدت ایجاد میکند.
بیشتر معاملهگران توجه زیادی به سطوح مقاومتی در بازههای زمانی بالاتر دارند، چون به لحاظ تاریخی این سطوح در گذشته از ریزش شدید قیمت جلوگیری کردهاند. برای مثال همانطور که در نمودار شرکت نیومانت ماینینگ (NEM) میبینید، یک خط روند، سطح حمایتی به مدت چندین سال ایجاد کرده است. در این مورد توجه کنید که خط روند چطور قیمت سهام نیومانت را در یک بازه طولانی، بالا نگه داشته است.
از طرف دیگر وقتی که روند بازار نزولی است، معاملهگران به دنبال مجموعهای از سقفهای کاهشی هستند و تلاش میکنند تا با اتصال این سقفها به یکدیگر، خط روندی ایجاد کنند. وقتی که قیمت به خط روند نزدیک میشود، بیشتر معاملهگران به دنبال داراییهایی هستند که با فشار فروش مواجه شوند و ممکن است که انجام معامله فروش را در نظر بگیرند. چون اینجا ناحیهای است که در گذشته از رشد بیشتر قیمت جلوگیری کرده است.
هرچه تعداد دفعات برخورد قیمت به یک سطح حمایت و یا مقاومت بیشتر باشد، این سطح قدرت بیشتری خواهد داشت. بسیاری از تحلیلگران تکنیکال از این سطوح حمایت و مقاومت برای نقاط ورود یا خروج معاملات خود استفاده میکنند زیرا که این نواحی اغلب بیشترین تاثیر را بر جهت حرکت یک دارایی خواهند گذاشت. بیشتر معاملهگران در این سطوح اطمینان دارند که ارزش دارایی بالاست و به همین جهت معمولا حجم معاملات افزایش میباید. بنابراین این افزایش حجم پیشروی بیشتر قیمت را سختتر میکند.
برخلاف بازیگران اقتصادی منطقی (مانند رباتها یا بانکها) که با استفاده از مدلهای مالی فعالیت میکنند، معاملهگران و سرمایهگذاران حقیقی احساسی بوده، اشتباهات شناختی دارند و در خطای راههای میانبر و ابتکاری گرفتار میشوند. در واقع اگر انسانها منطقی عمل می کردند، سطوح حمایت و مقاومت اصلا جواب نمیدادند.
اعداد رند
یکی دیگر از ویژگیهای شاخص حمایت و مقاومت این است که قیمت یک دارایی در عبور از اعداد رند مانند ۵۰ دلار یا ۱۰۰ معاملهگری بر اساس خطوط مقاومت دلار در هر سهم، با دشواری مواجه میشود. بیشتر معاملهگران تازهکار (بیتجربه) تمایل دارند که وقتی قیمت یک دارایی در اعداد رند است، خرید یا فروش کنند، چون احتمالا فکر میکنند که سهم به درستی ارزش گزاری نشده است. بیشتر معاملات و سفارشات خرید و فروشِ معامله گران خرد و کلان، بیشتر در قیمتهای رند قرار داده شدهاند تا قیمتهایی مانند ۵۰.۰۶ دلار. چون سفارشهای زیادی در این سطوح قرار داده شدهاند، این اعداد رند به عنوان سدهای قیمتی بسیار قوی عمل خواهند کرد. اگر تمام کارمندان یک بانک سرمایهگذاری تمام سفارشات فروش خود را در یک قیمت هدف، مثلا ۵۵ دلار قرار دهند، برای جذب این سفارشات فروش به تعداد خیلی زیادی سفارش خرید نیاز است، بنابراین در این سطح یک ناحیه مقاومت تشکیل میشود.
میانگینهای متحرک
بیشتر معاملهگران تکنیکال از قدرت اندیکاتورهای مختلفی از جمله میانگینهای متحرک برای پیشبینی کوتاه مدت بازار استفاده میکنند. چیزی که این معاملهگران نمیدانند، توانایی این ابزارها در شناسایی سطوح حمایت و مقاومت است. همانطور که در نمودار زیر میبینید، میانگین متحرک به طور دائم تغییر کرده و اطلاعات گذشته بازار را نشان میدهد. این خط امکان شناسایی سطوح حمایت و مقاومت را نیز فراهم میکند. توجه کنید که وقتی قیمت صعودی است، میانگین متحرک به صورت سطح حمایت عمل کرده و زمانی که قیمت نزولی است، به صورت یک سطح مقاومت عمل میکند.
معاملهگران از میانگینهای متحرک برای اهداف مختلفی استفاده کنند. مثلا وقتی که نمودار قیمت به بالای یک میانگین متحرک کلیدی حرکت میکند، انتظار حرکت صعودی را دارند و یا وقتی که قیمت به زیر میانگین متحرک رفت، از بازار خارج شوند. بدون توجه به نحوه استفاده، میانگینهای متحرک معمولا سطوح «خودکار» حمایت و مقاومت را ایجاد میکنند. اغلب معاملهگران با بررسی میانگینهای متحرک در تایم فریمهای مختلف، به دنبال بهترین گزینه برای اهداف مورد نظر خود میگردند.
اندیکاتورهای دیگر
در تحلیل تکنیکال، اندیکارتورهای زیادی برای شناسایی سدهای قیمتی آتی استفاده میشوند. این اندیکاتورها در ابتدا بسیار پیچیده به نظر میرسند، و اغلب برای اینکه استفاده موثر از آنها، نیاز به تجربه و تمرین زیادی است. بدون توجه به پیچیدگی یک اندیکاتور، نحوه برداشت از یک سد قیمتی شناسایی شده، باید با برداشتهایی که از روشهای سادهتر معاملهگری بر اساس خطوط مقاومت ایجاد شده، همخوانی داشته باشد.
به عنوان نمونه، ابزار فیبوناچی اصلاحی در میان معاملهگران کوتاهمدت بسیار محبوب است، چون به راحتی میتواند سطوح حمایت و مقاومت بالقوه را شناسایی کند. چگونگی محاسبه این سطوح حمایت و مقاومت خارج از حوزه این مقاله است اما توجه کنید که چطور این سطوح در شکل ۵ به عنوان یک سد قیمتی عمل کردهاند.
اندازهگیری میزان اهمیت یک ناحیه حمایت یا مقاومت
یادتان هست که چطور برای حمایت و مقاومت از اصطلاحات «سقف و کف» استفاده کردیم؟ حال میتوان یک دارایی را به یک توپ لاستیکی تشبیه کرد که بین سقف و کف یک خانه به صورت مرتب بالا و پایین میشود. اگر این توپ به حرکت خود بین سقف و کف ادامه دهد، درست مانند وقتی است که یک سهم در فاز تثبیت خود، بین سطوح حمایت و مقاومت حرکت میکند.
حال فرض کنید که این توپ لاستیکی در میانه راه به توپ بولینگ تبدیل شود. این نیروی اضافی اگر در مسیر صعودی اعمال شود، قیمت را از سقف عبور خواهد داد؛ و اگر در مسیر نزولی اعمال شود، موجب شکست کف قیمت خواهد شد. به هر جهت، این نیروی اضافی یا انگیزه برای شکسته شدن سطوح حمایت و مقاومت باید به وجود بیاید.
یک سطح حمایت قبلی بعد از شکسته شدن ممکن است که به سطح مقاومت تبدیل شود و برعکس. یعنی سطح مقاومت سابق بعد از شکسته شدن به سطح حمایت تبدیل میشود.
نمودارهای قیمت معاملهگران و سرمایهگذاران را قادر میکند تا مناطق حمایت و مقاومت را به صورت بصری ببینند و همچنین میزان اهمیت این سطوح را بررسی کنند. اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم برای بررسی اهمیت یک ناحیه، این معاملهگران به این موارد توجه میکنند:
تعداد برخوردها
هرچه قیمتِ یک دارایی با ناحیه حمایت یا مقاومت برخورد بیشتری داشته باشد، این ناحیه اهمیت بیشتری خواهد داشت. وقتی قیمت به صورت مرتب از یک سطح حمایت یا مقاومت برگردد، خریداران و فروشندگان بیشتری متوجه این سطوح شده و تصمیمات معاملاتی خود را بر اساس این سطوح خواهند گرفت.
حرکات قبلی قیمت
اگر صعود و نزولهای قبلی مناطق حمایت و مقاومت با شیب تندتری انجام شده باشند، اهمیت این نواحی به شدت افزایش مییابد. به عنوان نمونه، در یک صعود سریع و تند، رقابت سنگینتری ایجاد میشود و اگر ناحیه مقاومتی ایجاد شود، اهمیت این ناحیه خیلی بیشتر از وقتی خواهد بود که قیمت حرکتی کند و آهسته داشته باشد. حرکتهای کند شاید توجه زیادی را به خود جلب نکنند. این نحوه واکنش فعالین بازار، مثال خوبی از نحوه عملکرد روانشناسی بازار و تاثیر آن بر اندیکاتورهای تکنیکال است.
حجم معاملات در سطوح قیمتی خاص
هرچه میزان خرید و فروش در یک سطح قیمتی خاص بیشتر باشد، به احتمال زیاد سطح مقاومت و حمایت قویتری خواهد داشت. این رویداد به این دلیل است که معاملهگران و سرمایهگذاران این سطوح قیمتی را به خاطر دارند و دوباره از آنها استفاده خواهند کرد. وقتی که در یک سطح قیمتی، معاملات زیادی با معاملهگری بر اساس خطوط مقاومت حجمهای بالا انجام شده و نهایتا قیمت نزول کند، اگر قیمت دوباره به آن سطح برگردد، به احتمال زیاد دوباره نزول خواهد کرد. زیرا در اینجا افراد بیشتر مایل به بستن معاملات خرید خود به صورت پایاپای هستند تا اینکه معاملاتشان با ضرر بسته شود.
زمان
اگر در یک بازه زمانی طولانی، قیمت به صورت مرتب از یک سطح خاص برگردد، ناحیه حمایت و مقاومت مورد نظر اهمیت بیشتری خواهد داشت.
نتیجه نهایی
سطوح حمایت و مقاومت، از مفاهیم کلیدی هستند که تحلیلگران تکنیکال از آنها استفاده کرده و پایه اصلی بسیاری از ابزارهای تحلیل تکنیکال نیز میباشد. حمایت اساسا به معنی کف قیمت و مقاومت نیز به معنی سقف در نظر گرفته میشود. قیمت با نزول و برخورد معاملهگری بر اساس خطوط مقاومت کردن با یک سطح حمایت، ممکن است برگشته و صعودی شود و یا اینکه سطح حمایت شکسته شده و سپس قیمت به سمت سطح حمایت بعدی حرکت کند.
تعیین سطوح حمایت بعدی، نتایج معاملات کوتاه مدت را به شدت بهبود میبخشد زیرا که این کار باعث میشود که معاملهگران تصویر دقیقی از عملکرد سطوح قیمتی خاص داشته باشند. متقابلا نیز پیشبینی سطوح مقاومت نیز بسیار سودمند هستند، چون این نواحی، نواحی هستند که به معاملات خرید شما ضرر میزنند و سرمایهگذاران در این نواحی تمایل زیادی به فروش دارند. همانطور که در این مقاله اشاره کردیم، برای شناسایی نواحی حمایت و مقاومت روشهای مختلفی وجود دارند که از همگی آنها یک برداشت میتوان انجام داد: این سطوح از پیشروی بیشتر قیمت جلوگیری خواهند کرد.
مهم: درحالی که یافتن سطوح حمایت و مقاومت تقریبا سرراست است، برخی سرمایهگذاران این مفاهیم را کاملا نادیده میگیرند. این نادیده گرفتن فقط به خاطر این تفکر است که این سطوح بر اساس حرکات گذشته بازار است و درباره آینده بازار هیچ اطلاعاتی را ارائه نمیدهند.
منبع: InvestoPedia؛ ترجمه: مارکتیکس؛ استفاده از مطالب سایت بدون ذکر منبع مورد رضایت ما نیست.
تحلیل تکنیکال در بازار ارزهای دیجیتال
همانطور که میدانید بازار ارزهای دیجیتال بسیار تغییرپذیر و بیثبات است، به همین منظور همیشه باید با کمک تحلیل تکنیکال یک استراتژی کلی برای هدایت سرمایهها و معاملات خود داشته باشید.
به طور کلی ما برای مشخص کردن استراتژی خود و همچنین ارزیابی و پیشبینی بازار از دو شیوه کلی تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال استفاده میکنیم که هر کدام از این دو روش مزایا و محدودیتهای مختص به خود را دارد.
در این مقاله قصد داریم تحلیل تکنیکال و ابزارهای آن را معرفی کنیم. با آکادمی کیوسک همراه باشید.
تحلیل تکنیکال در کریپتوکارنسی چیست؟ (تعریف، مفهوم و کاربرد تحلیل تکنیکال)
بسیاری از معاملهگران ارزهای دیجیتال برای ایجاد استراتژیهای خود به تجزیه و تحلیل تکنیکال روی میآورند. این روش تجزیه و تحلیل میتواند بینش و اطلاعات مهمی در مورد اتفاقاتی که در گذشته ارزهای دیجیتال افتاده را به ما داده و کمک میکند که آینده بازار را تا حدی پیشبینی کنیم.
برای درک مفهوم و کاربرد تحلیل تکنیکال و همچنین نحوه استفاده از این روش در معاملات معاملهگری بر اساس خطوط مقاومت رمزارزها، باید از معنی آن آگاه باشیم.
در بازارهای مالی تحلیل تکنیکال روشی برای پیشبینی رفتار احتمالی نمودار از طریق دادههای گذشته همچون قیمت و تغییرات آن و حجم معاملات است. این روش در واقع استفاده از الگوها، ابزارها و نمودارهای تحلیلی برای دیدن نقاط قوت و ضعف رمز ارزها و تلاش برای پیشبینی آینده بازار آنهاست.
تحلیل تکنیکال شامل بررسی آمارهای گذشته رمز ارز مورد نظر و عواملی مانند مانند حجم معاملات، الگوهای شکل گرفته، روند حرکت و وضعیت کنونی است.
ایدههای اساسی که مبانی تحلیل تکنیکال بر آن استوار است
به طور کلی تحلیل تکنیکال بر سه اصل کلی استوار است:
- نمودار قیمت همه چیز را نشان میدهد
- قیمتها طبق روند مشخصی حرکت میکنند
- تاریخ تکرار میشود.
تئوری اول بر این باور است که قیمتها در بازار همه چیز را نشان میدهند. تحلیلگران تکنیکال معتقدند که عوامل زیادی مانند فاکتورهای اقتصادی، روانشناسی بازار و عوامل دیگر مانند تقاضای فعلی، آینده و گذشته، قوانین و مقررات حاکم بر بازار، انتظارات معاملهگران و دانش آنها، قیمت سهام را تعیین میکنند. در بازار ارزهای دیجیتال معاملهگران با استفاده از تحلیل معاملهگری بر اساس خطوط مقاومت تکنیکال قیمت را تجزیه و تحلیل میکنند تا بتوانند در مورد بازار تصمیم بگیرند.
تحلیلگران تکنیکال همچنین به این اصل معتقدند که تاریخ از نظر حرکت قیمت و روند قیمتی رمز ارزها، تکرار میشود. بر اساس این واقعیت، تحلیلگران تکنیکال قصد دارند با توجه به روانشناسی بازار پیشبینیهایی راجع به بازار رمز ارزها و روندهای احتمالی آینده در این بازار انجام دهند.
و در نهایت تحلیل تکنیکال متکی بر این ایده است که قیمتها طبق روند مشخصی حرکت میکنند و این روند هرگز تصادفی نیست و حرکت قیمتها روند کوتاه مدت یا بلند مدت آن را مشخص میکند. در بیشتر موارد، به دنبال یک روند مشخص که ارزهای دیجیتال از آن پیروی میکند، در نهایت روند معکوسی نیز وجود خواهد داشت. معاملهگران تکنیکال کار همیشه سعی میکنند این روندها را برای کسب سود شناسایی کنند.
خط روند چیست استفاده از خطوط روند (ترندلاینها) به چه صورت است؟
یکی از اولین مواردی که معاملهگران باید در تجزیه و تحلیل تکنیکال یاد بگیرند خطوط روند است. خطوط روند یا ترندلاین مسیری که ارز دیجیتال طبق آن حرکت میکند را نشان می دهد، معاملهگری بر اساس خطوط مقاومت اما برای شناخت آنها نیاز به تجزیه و تحلیل هست.
این امر با توجه به ماهیت نوسانی و تغییر پذیر رمز ارزها بسیار با اهمیت است. با توجه به این نوسانها، تحلیلگر تکنیکال نیاز دارد که روند کلی را تشخیص دهد.
شناخت روندها کار آسانی نیست چون که قیمتها معمولا بصورت یک خط صاف و مستقیم افزایش یا کاهش نمییابد. حرکت قیمت در یک روند به صورت فراز و نشیبهای موجی شکل اتفاق میافتد. به طور کلی روندها صعوی، نزولی یا خنثی هستند.
زمانی میتوانیم بگوییم یک روند صعودی است که در چارت مورد نظر سقفها و کفهای بالاتر تشکیل شود. همچنین در روند نزولی سقفهای و کفهای پایینتر مشاهده میشود. در روند خنثی حرکت قیمت به صورت افقی است و معمولا با نوسان بین خطوط مقاومت و حمایت شکل میگیرد و حرکت جدی و قدرتمندی رو به پایین یا بالا انجام نمیشود.
برای معامله کردن خطوط روند را با درجه دقت زیادی باید رسم کرد، هرچه خط روند دقیقتر باشد، پیشبینیهای شما دقیقتر خواهد بود.
روش ترسیم یک خط روند دقیق بر اساس برنامه تجزیه و تحلیل شماست. روندها از نظر مدت زمان آنها نیز قابلت دستهبندی دارند. این دستهها به روندهای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت تقسیم میشوند. روندهای بلندمدت ممکن است چند ساله باشند، روندهای میانمدت معمولا چند ماهه و روندهای کوتاهمدت از چند روز تا چند هفته ادامه دارند.
برای مثال، در عکس بالا، خط روند بیت کوین را مشاهده میکنید که در این بازه زمانی، روند صعودی خود را طی میکند.
یادگیری سطوح مقاومت و حمایت به چه شکلی در تحلیل تکنیکال به ما کمک میکند؟
مفهوم دیگری که باید در تحلیل تکنیکال فرا گرفت، خطوط حمایت و مقاومت است. هر دوی اینها خطوط افقی هستند که میتوانید در نمودار معاملات خود رسم کرده و اطلاع از این دو مورد کمک زیادی به درک شما از نحوه معاملات دارد.
سطح حمایتی منطقهای است که در آن معاملهگران ترجیح میدهند رمز ارز مشخصی را خریداری کنند. زمانی که قیمتها در مسیر نزولی به منطقهای نزدیک شده و یا آن منطقه را لمس کنند و نتوانند از آن ناحیه حرکت منفی خود را ادامه داده و تغییر مسیر دهند به این ناحیه خط حمایتی گفته میشود، به عبارت دیگر، نقطهای است که در آن تقاضای زیادی برای خرید وجود دارد.
سطح مقاومت برعکس است. در این سطح، عرضه زیادی بدون تقاضای قابل توجه وجود دارد. خریداران احساس میکنند قیمت یک رمزارز به مرحلهای رسیده که باید فروخته شود و افراد در مقابل خرید آن مقاومت میکنند. هرگاه که قیمت یک ارز به سطح مقاومت نزدیک شود، عرضه افزایش پیدا میکند بهطوری که ممکن است قیمت را به عقب بکشاند.
اگر در تجزیه و تحلیل شما شکست سطح حمایت یا مقاومت صورت بگیرد، این مورد نشاندهنده تقویت روند فعلی است و این روند ادامه خواهد داشت. اگر سطح مقاومت به سطح حمایت تبدیل شود، این روند خیلی بیشتر میتواند تقویت شود. البته باید به خاطر داشت که شکستهای کاذب نیز ممکن است رخ دهد، در این حالت روند تغییر نخواهد کرد. به همین دلیل، تجزیه و تحلیل تکنیکال نیاز به نگاه دقیق و مشاهده همه جانبه نمودارها برای تعریف روند پیش رو دارد.
در این عکس یه نمونه از نقاط مقاومت و حمایت بیت کوین را میبینیم. نقاط حمایت در این بازه زمانی یکسان بوده و خط حمایت را تشکیل داده است.
به دست آوردن اطلاعات اولیه از نمودارهای شمعی چگونه در تحلیل تکنیکال به ما کمک میکند؟
بطور کلی نمودارها به سه صورت میلهای، خطی و شمعی مورد بررسی قرار میگیرند. محبوبترین روش معاملهگران در تحلیل و بررسی رمزارزها، نمودار شمعی ژاپنی یا نمودار کندل استیک است. در ابتدا این نمودار سخت به نظر میرسد اما فهمیدن آن کاملا آسان و لذتبخش است.
نام نمودار شمعی از آنجا شکل گرفته که هر نقطه از نمودار شبیه شمعدان است. شمعدانها یا کندلها مستطیلهایی هستند که به رنگ قرمز یا سبز دیده میشوند و ممکن است از بالا یا پایین، خطی از آنها خارج شوند مانند فتیله شمع که سایه یا شادو نام دارند. اندازه کندلها و خطوط آن و همچنین رنگ آنها اطلاعات حیاتی را به شما میدهد.
در تایم فریم روزانه هر کندل نشانه یک روز است. کندلهای سبز نشان میدهند که ارزش رمزارز در آن روز افزایش یافته، بنابراین قیمت باز شدن آن در پایین و قیمت بسته شدن آن در بالا است. کندلهای قرمز نشانگر افت قیمت رمزارز هستند، بنابراین قیمت باز شدن در بالا و قیمت بسته شدن در پایین قرار میگیرد.
فتیلهها یا سایهها میتوانند از دو انتهای کندل بیرون بیایند. اینها کمترین و بالاترین قیمتهایی را نشان میدهد که ارز دیجیتال در یک دوره به آن رسیده است. به عبارت دیگر، فتیلهها به شما نشان میدهند که در حال حاضر بازار بیثبات است و همچنین تمایل قیمت به سمت بالا یا پایین را میتوان تا حدودی از سایهها فهمید.
در ابتداییترین سطح نیز تحلیلگران میتوانند از نمودارهای کندل استیک استفاده کنند و ببینید که رمزارز مورد نظر چگونه کار میکند تا بتوانند از این طریق آینده را پیش بینی کنند. به عنوان مثال اگر سایهها طولانی هستند، این نشان دهنده بیثبات بودن بازار این ارز است و این بدان معناست که ارز مورد نظر نوسان زیادی دارد و ممکن است ضرر و زیان قابل توجهی به شما وارد کند.
چه اطلاعاتی از کندلها میتوان به دست آورد؟
بطور کلی از طریق این نمودار جزییاتی را از قبیل قیمت آغازین (Open Price)، قیمت پایانی (Close Price)، بیشترین قیمت روز (High Price)، کمترین قیمت روز (Low Price) میتوان به دست آورد. همچنین اطلاعاتی که باعث ایجاد شکلی متفاوت در شمع میشود را مشخص کرده و به تحلیلگر اجازه میدهد تا بتواند بازار آینده را پیشبینی کند.
درک حجم معاملات چگونه در تحلیل تکنیکال کاربرد دارد؟
به تعداد معاملات خرید و فروشی که در یک دوره زمانی بر روی یک رمزارز انجام میشود، حجم معاملات میگویند. توجه به حجم معاملات در ارزهای دیجیتال میتواند به شما کمک کند تا تعیین کنید که آیا روند قابل توجه است یا خیر.
حجم معاملات باید تایید کننده روند معاملات باشد و این مهمترین کاربردی است که حجم معاملات میتواند در تحلیل یک رمز ارز داشته باشد. حجم معاملات بالا نشاندهنده روندی قوی و قابل توجه است. در مقابل، حجم معاملات پایین نشانگر تضعیف یک روند است.
برای استفاده از این تکنیک، برای مثال اگر قیمت یک ارز کاهش یافت، حجم معاملات را بررسی کنید. در کاهش قیمتها باید به دنبال حجم کم معاملات بود و برعکس و در افزایش قیمتها باید چشم به حجم بیشتر معاملات داشت.
در روند صعودی حجم معاملات بالا نسبت به حجم معاملات پایین ارجحیت بیشتری دارد. این نشان میدهد که ارز دیجیتال به احتمال زیاد با رشد طولانی مدت در یک روند قرار گرفته است. در مقابل، اگر میزان حجم در طی معاملات کاهش یابد، روند صعودی احتمالا به زودی پایان مییابد. حجم معاملات همچنین میتواند اطلاعات مشابهی در روند نزولی به شما بدهد اما این مورد در این روند دقیقا برعکس است.
در شکل بالا، در قسمت پایین نمودار، حجم معاملات را میتوان مشاهده کرد
شناخت مارکت کپ در تحلیل تکنیکال چه کمکی میکند؟
ارزش بازار یا مارکت کپ (market cap) ارزهای دیجیتال در هنگام استفاده از تحلیل تکنیکال، اطلاعاتی در رابطه با ثبات یک رمزارز را به شما نشان میدهد. برای محاسبه ارزش بازار، کافیست کل واحدهای یک رمزارز را در قیمت آن ضرب کنید. ارزهای دیجیتال با ارزش بازار بزرگتر، از ثبات بیشتری برخوردار هستند.
مووینگ اوریج (میانگین متحرک) در تحلیل تکنیکال چه کاربردی دارد؟
میانگین متحرک (moving average) بخشی از تحلیل تکنیکال است که به شما کمک میکند روندها را تشخیص دهید. میانگین متحرک به میانگین قیمت رمزارز در مدت زمان انتخاب شده اشاره دارد. روش معمول محاسبه میانگین متحرک یک روز، بر اساس قیمت معاملات این ارز معاملهگری بر اساس خطوط مقاومت در 20 روز گذشته انجام میشود. میتوانید تمام میانگینهای متحرک را به هم متصل کرده و خطوطی ایجاد کنید که برای هدایت پیشبینیهای خود راهنمای کار شما باشد.
برای مثال یک نوع از میانگینهای متحرک، میانگین متحرک نمایی یا (EMA) است. در این نوع میانگین متحرک جدیدترین دادهها از وزن و اهمیت بیشتری برخوردارند و نسبت به میانگین متحرک ساده یا (SMA) که نسبت به تمامی مقادیر واکنش یکسانی نشان میدهد تغییرات قیمت جدید را بیشتر مد نظر قرار میدهد. همین امر سبب میشود که واکنشEMA به موقعتر یا سریعتر باشد.
برای به دست آوردن اطلاعات بیشتر و عمیقتر از میانگینهای متحرک، میتوانید با چندین عدد متفاوت از آنها استفاده کنید که هر یک از آنها مدت زمانهای متفاوتی دارند. اگر میانگین متحرک کوتاه مدت از یک بلند مدت عبور کند، این مورد ممکن است نشان دهنده روند مثبت در آینده باشد یا برعکس.
برای مثال در شکل بالا نمودار میانگین متحرک 50 روزه (نمودار بنفش) و نمودار میانگین متحرک 150 روزه (نمودار سبز) بیت کوین را مشاهده میکنید.
تام فریم در تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی دارد؟
زمانی که مشغول به انجام تحلیل تکنیکال خود هستید، شما این توانایی را دارید که تایم فریم (Time Frame) زمانی خود را در نمودار قیمت تنظیم کنید. تایم فریم تغییرات قیمت در یک بازه زمانی تعیین شده است.
برخی از گزینههایی که معمولا بیشتر استفاده میشوند شامل دورههای زمانی 15 دقیقهای، ساعتی، چهار ساعته، روزانه، هفتگی، ماهانه و سالانه است. شما باید چارچوب زمان خود را بر اساس روش معاملاتی خود انتخاب کنید.
معاملهگران روزانه یا کوتاه مدتی تمایل دارند که موقعیتها را در عرض یک روز بررسی کنند. اگر در این گروه قرار میگیرید، باید به چارچوبهای زمانی کوتاه مدت در نمودارها پایبند باشید. انتخابهای معمول برای معاملهگران کوتاه مدتی یا روزانه شامل تایم فریمهای 5 دقیقه، 15 دقیقه و یک ساعت است. شما معمولا نیازی ندارید از یک بازه زمانی طولانیتر برای معامله روزانه استفاده کنید.
معاملهگران بلند مدتی از تایم فریمهای طولانیتری استفاده میکنند که شامل تایم فریمهای هفتگی، ماهانه یا حتی سالانه باشد. معاملهگران بلند مدت ارزهای دیجیتال باید دورههای زمانی بیشتری را مانند نمودارهای چهار ساعته، روزانه یا هفتگی بررسی کنند. اگر معاملهگر بلند مدتی هستید، ممکن است استفاده از نمودارهای ساعتی را نیز در نیاز داشته باشید، اما این امر معمولا کمتر پیش میآید.
تحلیل تکنیکال را با روشهای دیگر (تحلیل فاندامنتال) ترکیب کنید
در شرایط ایدهآل، در معاملات ارزهای دیجیتال هرگز نباید فقط به یک روش تجزیه و تحلیل اعتماد کنید. بهتر است از هیچ یک از روشهای تجزیه و تحلیل به تنهایی استفاده نکنید زیرا اطلاعات محدودی را به شما میدهند.
اگر بخواهید فقط به تجزیه و تحلیل تکنیکال تکیه کنید، هیچ اطلاعاتی درباره اخبار و حواشی بازار که بخش مهمی از تحلیل فاندامنتال را تشکیل میدهد، دریافت نمیکنید. این امر به ویژه در معاملات ارزهای دیجیتال مشکل ساز است، زیرا عواملی مانند هش استخراج و قوانین و مقررات حاکم بر بازارهای مالی میتوانند تأثیر قابل توجهی در قیمت این رمزارزها داشته باشند، اما تجزیه و تحلیل تکنیکال این موارد را محاسبه نمیکند.
جمع بندی
تجزیه و تحلیل تکنیکال میتواند به معاملهگران ارزهای دیجیتال بینش و اطلاعات زیادی نسبت به گذشته و حال بازار و همچنین پیشبینی آینده آن ارائه دهد و به نوعی پیشبینیهای آینده را تسهیل کند. ابزارهای کمکی زیادی در تجزیه و تحلیل تکنیکال وجود دارند که میتوانند معاملهگران را در انجام تحلیلها کمک کنند مانند انواع اندیکاتورها و اوسیلاتورها. تحلیلگران با استفاده از این ابزارها میتوانند تحلیل خود را تکمیل کنند. برای دستیابی به بهترین نتیجه، همیشه سعی کنید تجزیه و تحلیل تکنیکال را با روشهای دیگر را ترکیب کنید.
من مریم هستم و ارشد رشته فناوری اطلاعات. به شبکه و تکنولوژی خیلی علاقه دارم و در این زمینه تحصیل کردم. در بازار بورس فعالیت دارم و مدتی کار تولید محتوا انجام دادم. به همین دلیل تصمیم گرفتم از ترکیب این چند مورد وارد کار کریپتوکارنسی شم. تا اینکه با کیوسک آشنا شدم.
علاوه بر اینکه در آکادمی کیوسک مطلب مینویسم، دبیری بخش مقالات رو هم به عهده دارم.
دیدگاه شما