آموزش تحلیل های تکنیکال و بنیادی


آموزش تحلیل بنیادی

3 تا از بهترین دوره های آموزش تحلیل بنیادی

تحلیل بنیادی یا اصطلاحاً تحلیل فاندامنتال، یکی از روش های تحلیل بورس است که به کمک آن، سرمایه گذاران می‌توانند وضعیت یک شرکت را بررسی کرده و ارزش واقعی سهام آن را محاسبه کنند. سپس با بررسی ارزش واقعی و قیمت فعلی سهام شرکت آموزش تحلیل های تکنیکال و بنیادی نسبت به خرید یا فروش آن تصمیم‌گیری می‌شود. با یادگیری تحلیل بنیادی در کنار سایر روش‌ها، می‌توانید تصمیمات بهتری اخذ کرده و شانس موفقیت خود را افزایش دهید.

تحلیل بنیادی یکی از روش‌های تحلیل بازار سرمایه است که با بررسی صورت‌های مالی شرکت‌ها و کلیه‌ عوامل تأثیر‌گذار بر قیمت سهم، ارزش واقعی سهم را محاسبه می‌کند. در تحلیل بنیادی، عوامل اقتصاد کلان مانند وضعیت اقتصادی کشور تا اقتصاد خُرد مانند نحوه مدیریت شرکت مورد بررسی قرار می‌گیرد.

بعد از یادگیری تحلیل تکنیکال، می بایست حتما در حوزه ی آموزش تحلیل بنیادی هم سطح خود را بالا ببرید تا بتوانید به یک معامله گر حرفه ای در بازار بورس ایران تبدیل شوید. در ادامه ی این محتوا قصد داریم تا شما را با 4 تا از بهترین دوره های آموزش تحلیل بنیادی در بازار سرمایه آشنا کنیم.

آموزش تحلیل بنیادی

آموزش تحلیل بنیادی

دوره تحلیل بنیادی ره آورد آکادمی

تحلیل بنیادی یکی از روش‌های تحلیل شرکت‌های بورسی است و کمک می‌کند ارزش واقعی سهام شرکت‌ها را براساس عملکردشان بررسی کنیم. همچنین تحلیل بنیادی کمک می‌کند تا اطلاعات کاملی از درون شرکت داشته باشیم. همه اینها باعث می‌شود دید وسیع‌تری داشته باشیم و هوشمندانه‌تر از دیگران تصمیم بگیریم.

دوره حاضر به‌واسطه منابع معتبر بین‌المللی و به‌همت جمعی از اساتید آکادمی ره‌آورد طراحی شده است. در این دوره پس از گذر از مبانی تحلیل بنیادی، به تحلیل تخصصی بنیادی پرداخته می‌شود.

سرفصل‌های دوره ره آورد آکادمی:

  • مقدمات و مفاهیم اولیه تحلیل بنیادی
  • معرفی وبسایت کدال
  • صورت های مالی
  • سایر گزارشات و صورت های شرکت ها
  • تحلیل صورت مالی پیشرفته
  • تجزیه و تحلیل عمودی و افقی صورت سود و زیان
  • نسبت های مالی
  • افزایش سرمایه
  • اهمیت قانون تجارت برای بازار سرمایه
  • انواع شرکت های بازار سرمایه
  • اوراق بدهی

دوره تحلیل بنیادی مرکز مالی ایران

در دوره آموزشی تحلیل بنیادی می‌توانید با یادگیری تجزیه‌ و تحلیل صورت‌های مالی و گزارشات شرکت‌های بورسی آشنا شوید و از این طریق ارزش واقعی سهام شرکت‌ها را استخراج کنید. ارزش‌گذاری سهام شرکت‌های بورسی، مطالعه و تحلیل اقتصاد کلان می‌تواند شما را با عوامل موثر بر قیمت سهام شرکت‌ها آشنا کند.

سرفصل‌های دوره مرکز مالی ایران:

  • آشنایی با انواع تحلیل در بازار سرمایه
  • آشنایی با صورت‌های مالی
  • مقدمه تحلیل بنیادی
  • آشنایی با سایت کدال و بورس ویو
  • فرآیند تحلیل بنیادی
  • تحلیل اقتصاد کلان
  • تحلیل صنعت (نسبت‌های صنعت)
  • تحلیل شرکت
  • تجزیه‌وتحلیل صورت‌های مالی (افقی، عمودی و نسبت‌ها)
  • کیفیت گزارشگری مالی
  • بررسی گزارشات ماهانه و فصلی
  • شرکت‌های تولیدی
  • شرکت‌های خدماتی
  • پیش‌بینی صورت‌های مالی (برآورد سود)
  • محاسبه خالص ارزش دارایی‌ها (NAV)
  • مروری بر روش‌های ارزش‌گذاری
  • روش‌های مبتنی بر تنزیل جریان نقد
  • روش‌های مبتنی بر نسبت‌های مالی
  • روش‌های مبتنی بر دارایی

دوره تحلیل بنیادی مجتمع فنی تهران

آموزش تحلیل بنیادی(آموزش تحلیل فاندامنتال): تحلیل بنیادی، روش انجام تحلیل بنیادی در بورس بر اساس عوامل مالی اصلی شرکت نظیر فروش، درآمد، هزینه ها و یا عوامل غیرمالی نظیر ارزیابی مدیریت، محصول، عوامل کیفیتی و غیره است که سعی در ارزیابی و ارزشگذاری سهام شرکت دارد.

در تحلیل بنیادی تمامی فاکتورهای تاثیر گذار در ارزیابی سهام شرکتها اعم از مسائل اقتصادی، صنعتی و غیره مورد بررسی قرار می گیرد. هدف اصلی تحلیلگر بنیادی این است که با ارزیابی اطلاعات شرکت و تجزیه و تحلیل صورتهای مالی، ارزش ذاتی سهام را محاسبه کرده و نسبت به مقایسه آن با ارزش جاری سهام، تصمیم صحیح در مورد خرید و فروش سهام شرکت را اتخاذ نماید.

سرفصل‌های دوره مجتمع فنی تهران:

  • آموزش قدم به قدم تحلیل بنیادی در بازار سهام
  • نحوه تجزیه و تحلیل عوامل کمی و عوامل کیفی
  • تحلیل افزایش سرمایه و محاسبه قیمت سهام
  • انواع EPS و نحوه کیفیت سنجی آن
  • تحلیل نسبت های ارزیابی سهام
  • تجزیه و تحلیل تخصصی صورت های مالی
  • تحلیل نسبت های مالی کاربردی
  • تحلیل نسبت های بازدهی شرکت ها
  • محاسبه نرخ رشد شرکتها
  • روش های ارزش گذاری سهام

البته این که شما برای یاد گرفتن تحلیل بنیادی از کجا شروع کنید و اینکه بخواهید به چه سطحی از دانش برسید، کاملا مسیر یادگیری شما را متفاوت می کند. اما اگر در شروع کار هستید، می توانید از آموزش های رایگان شروع کنید تا به یک سطح حداقلی برسید و سپس به سراغ شرکت در دوره های پولی بروید تا بتوانید استفاده ی بیشتری از این دوره ها ببرید.

تحلیل بنیادی یا تحلیل تکنیکال؛ کدام بهتر است؟

تحلیل بنیادی یا تحلیل تکنیکال؛ کدام بهتر است؟

«تحلیل بنیادی یا تحلیل تکنیکال؛ کدام بهتر است؟» این سوالی است که همواره میان سرمایه گذاران مطرح می‌شود. در این گزارش به جوانب مختلف دو نوع تحلیل پرداخته شده است.

به گزارش شهر بورس، تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی از ابزارهای شناخت بازارهای مالی است که در میان معامله گران طرفداران خود را دارند و بسیاری از حرفه ای‌های بازارهای مالی، استفاده از هر دو ابزار را برای تحلیل پیشنهاد می کنند. بخشی از این گزارش از کتاب جان مورفی گردآوری شده است و به مقایسه تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی پرداخته است. تحلیل تکنیکال یا تحلیل بنیادی؛ کدام بهتر است؟

تحلیل بنیادی یا تحلیل تکنیکال؛ کدام بهتر است؟

در حالی که تحلیل تکنیکال بر مطالعه کنش بازار متمرکز است، تحلیل بنیادی بر نیروهای اقتصادی عرضه و تقاضا متمرکز است که باعث می شود قیمت ها بالاتر، پایین تر یا ثابت بمانند.

رویکرد بنیادی همه عوامل مربوطه را که بر قیمت بازار اثر می‌گذارند بررسی می‌کند تا ارزش ذاتی آن بازار را تعیین کند. ارزش ذاتی آن چیزی است که اصول بنیادین بر اساس قانون عرضه و تقاضا ارزش واقعی چیزی را نشان می دهد. اگر این ارزش ذاتی کمتر از قیمت فعلی بازار باشد، پس بازار بیش از حد قیمت گذاری شده است و باید فروخته شود. اگر قیمت بازار کمتر از ارزش ذاتی باشد، پس بازار کمتر از ارزش گذاری شده است و باید خریداری شود.

هر دوی این رویکردها برای پیش‌بینی بازار تلاش می‌کنند مشکل مشابهی را حل کنند، یعنی تعیین جهتی که احتمالاً قیمت‌ها حرکت می‌کنند.

آنها فقط از جهات مختلف به مشکل برخورد می کنند. اصولگرا به بررسی علت حرکت بازار می پردازد، در حالی که تکنسین اثر را مطالعه می کند. البته تکنسین معتقد است که اثر تمام چیزی است که او می خواهد یا باید بداند و دلایل یا علل غیرضروری است.

بنیادگرا همیشه باید دلیل آن را بداند. اکثر معامله گران خود را به عنوان تکنسین یا اصولگرا طبقه بندی می کنند. در واقعیت، همپوشانی های زیادی وجود دارد. بسیاری از بنیادگرایان از اصول اولیه تجزیه و تحلیل نمودار دانش کاری دارند.

در عین حال، بسیاری از تکنسین ها حداقل آگاهی گذرا از اصول اولیه دارند. مشکل این است که نمودارها و اصول اغلب با یکدیگر در تضاد هستند. معمولاً در ابتدای حرکت های مهم بازار، عوامل بنیادی انجام می دهند و آنچه را که به نظر می رسد بازار انجام می دهد، توضیح یا پشتیبانی نمی کند.

در این زمان های حساس در روند است که به نظر می رسد این دو رویکرد بیشترین تفاوت را دارند. معمولاً آنها در نقطه‌ای با هم هماهنگ می‌شوند، اما اغلب برای معامله‌گر خیلی دیر است. یکی از توضیح ها برای این اختلافات ظاهری این است که قیمت بازار تمایل به هدایت عوامل بنیادی شناخته شده دارد.

به بیان دیگر، قیمت بازار به عنوان یک شاخص پیشرو از اصول یا خرد مرسوم لحظه ای عمل می کند. در حالی که عوامل بنیادی شناخته شده قبلاً تخفیف داده شده اند و در حال حاضر “در بازار” هستند، قیمت ها اکنون به عوامل بنیادی ناشناخته واکنش نشان می دهند.

تحلیل

برخی از چشمگیرترین بازارهای گاوی و خرسی در تاریخ با تغییر اندک یا بدون تغییر در اصول آغاز شده اند. تا زمانی که آن تغییرات مشخص شد، روند جدید به خوبی در جریان بود.

پس از مدتی، تکنسین اعتماد بیشتری به توانایی خود در خواندن نمودارها پیدا می کند. تکنسین یاد می گیرد که در شرایطی که حرکت بازار یا به اصطلاح عقل متعارف مخالف است، راحت باشد. یک تکنسین شروع به لذت بردن از بودن در اقلیت می کند. او می داند که در نهایت دلایل اقدام در بازار به دانش عمومی تبدیل خواهد شد. فقط این است که تکنسین حاضر نیست منتظر آن تأییدیه اضافی باشد. با پذیرش مقدمات تحلیل تکنیکال، می‌توان دریافت که چرا تکنسین‌ها معتقدند رویکرد آنها بر بنیادگرایان برتر است.

اگر یک معامله گر مجبور بود تنها یکی از این دو روش را برای استفاده انتخاب کند، منطقاً انتخاب باید تکنیکی باشد. زیرا طبق تعریف، رویکرد فنی شامل اصول اساسی است. اگر عوامل بنیادی در قیمت بازار منعکس شوند، آنگاه مطالعه آن عوامل بنیادی غیر ضروری می شود. خواندن نمودار به شکل میانبر تحلیل بنیادی تبدیل می شود.

با این حال، عکس آن درست نیست. تجزیه و تحلیل بنیادی شامل مطالعه عملکرد قیمت نمی شود. معامله در بازارهای مالی تنها با استفاده از رویکرد فنی امکان پذیر است. این تردید وجود دارد که کسی بتواند به تنهایی و بدون در نظر گرفتن جنبه فنی بازار، اصول اولیه را معامله کند.اگر فرآیند تصمیم گیری به دو مرحله جداگانه تجزیه و تحلیل و زمان بندی تقسیم شود، این نکته آخر واضح تر می شود.

به دلیل ضریب اهرمی بالا در بازارهای آتی، زمان بندی به ویژه در آن عرصه بسیار مهم است. کاملاً ممکن است که در روند کلی بازار درست عمل کنید و همچنان ضرر کنید. از آنجایی که مارجین مورد نیاز در معاملات آتی بسیار کم است (معمولاً کمتر از 10 درصد)، یک حرکت نسبتاً کوچک قیمت در جهت اشتباه می تواند معامله گر را مجبور به خروج از بازار کند و در نتیجه تمام یا بیشتر آن حاشیه را از دست بدهد.

در مقابل، در معاملات بازار سهام، معامله‌گری که خود را در سمت اشتباه بازار می‌بیند، می‌تواند به سادگی تصمیم بگیرد که سهام را حفظ کند، به این امید که در نقطه‌ای از بازار بازگردد. معامله گران آتی آن تجملات را ندارند. استراتژی «خرید و نگه دارید» در عرصه آتی اعمال نمی شود.

هر دو رویکرد فنی و بنیادی را می توان در مرحله اول – فرآیند پیش بینی – استفاده کرد. با این حال، مسئله زمان بندی، تعیین نقاط ورودی و خروجی خاص، تقریباً کاملاً فنی است. بنابراین، با توجه به مراحلی که معامله‌گر باید قبل از تعهد بازار طی کند، می‌توان دریافت که استفاده صحیح از اصول فنی در مرحله‌ای از فرآیند ضروری می‌شود، حتی اگر تحلیل بنیادی در مراحل اولیه تصمیم‌گیری اعمال شده باشد. زمان‌بندی نیز در انتخاب سهام فردی و خرید و فروش بخش بازار سهام و گروه‌های صنعتی مهم است.

انعطاف پذیری و سازگاری تجزیه و تحلیل فنی

یکی از نقاط قوت تجزیه و تحلیل تکنیکال، سازگاری آن با تقریباً هر بعد تجاری و زمانی است. هیچ حوزه ای برای معامله در سهام یا معاملات آتی وجود ندارد که این اصول در آن اعمال نشود.

چارتیست می تواند به راحتی بازارهای زیادی را دنبال کند که معمولاً در مورد همتای اصلی او صادق نیست. به دلیل حجم عظیمی از داده هایی که دومی باید با آنها سروکار داشته باشد، اکثر اصولگرایان تمایل به تخصص دارند. از مزایای اینجا نباید غافل شد. به عنوان یک چیز، بازارها دوره های فعال و غیرفعال، مراحل روند و غیر روند را پشت سر می گذارند.

در تفاوت تحلیل فاندامنتال با تحلیل تکنیکال باید بگیم که در بازارهای مالی، تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال دو نوع اصلی، از تحلیل هستن، ابزارهای تحلیل تکنیکال در فضای معاملات ارزهای دیجیتال نیز بسیار محبوب بوده ، اما در خصوص تحلیل فاندامنتال، قضیه تا حدی متفاوت است.

در تحلیل تکنیکال، برخی تخصص‌ ها را می ‌توانیم از بازارهای مالی سنتی وام بگیریم. در این تحلیل چشممان تنها به قیمت و تاریخچه قیمت روی نمودار هاست و به ‌دنبال الگوهایی هستیم که ممکنه در آینده دوباره تکرار بشن. با استفاده از تاریخچه قیمتی یک کالا، سهام یا ارز، و هم چنین با بکارگیری شاخص‌ های مختلف می‌ توانیم روند قیمتی را پیش‌ بینی کنیم.

در این نوع تحلیل برای ارزیابی بازار فقط نیاز به مطالعه حرکت قیمت‌ ها داریم و هیچ معیار دیگری را در نظر نمی‌ گیریم. در ضمن تحلیلگران تکنیکال بر این باورند که حرکت بعدی قیمت را می‌ توانیم تا حدودی از طریق عملکرد قیمت در گذشته و حجم معاملات پیدا کنیم. در حقیقت آنها خود را مانند تحلیلگران فاندامنتال با مطالعه عوامل بیرونی سرگرم نمی ‌کنند و ترجیح می دهند که روی نمودارهای قیمت، الگوها و روند بازار تمرکز کنند. هدف تحلیلگران تکنیکال، شناسایی نقاط ایده ‌آل برای ورود و خروج به یک دارایی است.

به طور کلی تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال در سمت مقابل هم قرار دارند و برای تحلیل دارایی‌ های مختلف به روش ‌های متفاوتی متکی هستند. در واقع هر تحلیلی، از ابزار و روش خاص خودش استفاده می کند و در عین حال، هر دو تحلیل، داده ‌هایی را برای تسهیل معامله و تریدینگ و خرید و فروش ارائه می دهند.

در تحلیل فاندامنتال باید بدانیم که ارزش این دارایی ‌ها از کجا نشأت می ‌گیرد و در حقیقت چه چیزهایی باعث می‌ شود که، سرمایه ‌گذاران پول خود را وارد یک ارز دیجیتال کنن که به افزایش قیمت آن منجر شود. تحلیلگران فاندامنتال (Fundamental analysis) بر این باورند که قیمت فعلی یک دارایی لزوما نشانگر ارزش واقعی آن دارایی نیست. این ایدئولوژی اساس تصمیمات سرمایه‌ گذاری در تحلیل فاندامنتال است.

در سمت مقابل، تحلیلگران تکنیکال بر این باورند که حرکت بعدی قیمت را می‌ توانیم تا حدودی از طریق عملکرد قیمت در گذشته و حجم معاملات پیدا کنیم.

مزایا و معایب تحلیل فاندامنتال

روش تحلیل فاندامنتال یک روش تحلیلی جدید و به روز نیست و قبلاً از آن برای سایر بازارهای مالی استفاده شده است.

برای اینکه در معاملات و خرید و فروش ‌های خود بهترین استفاده از این ابزار رو داشته باشید، بهتر است مزایا و معایب تحلیل فاندامنتال را مورد بررسی قرار بدهیم. خالی از لطف نیست که بدانیم برای درک بیشتر موضوع، فاندامنتال یا تحلیل بنیادی به مفاهیم ریشه های مربوط به هر ارز دیجیتال اشاره دارد.

به این معنا که در این روش تحلیلی کاربران بدون در نظر گرفتن نمودار قیمت رمز ارز مورد نظر، بایستی با توجه به شرایط بنیادی هر ارزی درباره امکان سرمایه گذاری بر روی آن تصمیم بگیرند.

تحلیل فاندامنتال (Fundamental analysis) ارزهای دیجیتال روشی بسیار قدرتمند برای ارزیابی یک شرکت یا کسب ‌وکار یا به عبارتی روش تحلیلی برای هر سرمایه گذاری هست که به جرأت می ‌توان گفت که تحلیل تکنیکال توان رقابت با آن را ندارد.

برای سرمایه ‌گذاران، تحقیق روی طیف وسیعی از معیارهای کمی و کیفی، یک نقطه شروع اساسی برای هر نوع سرمایه‌ گذاری و بیزینس است. در واقع بسیاری از سرمایه‌ گذاران در سرتاسر جهان مطالعه‌ دقیقی در مورد شرکت یا پروژه‌ مورد نظر خود را به عنوان اولین قدم سرمایه‌گذاری انتخاب می ‌کنند.

در طرف دیگر هم باید بگوییم که اگرچه اجرای تحلیل فاندامنتال کار چندان پیچیده‌ ای نیست، ولی انجام درست آن هم کار چندان راحتی نیست.

همه افراد می ‌توانند از تحلیل فاندامنتال استفاده کنند؛ این تحلیل دلیل تکیه بر روش‌ ها و تکنیک ‌های شناخته‌ شده و جواب ‌پس‌ داده ‌خود این افراد را یاری می دهد تا آگاهانه ‌تر تصمیم بگیرند؛ چراکه روش ‌ها و داده ‌های مورد نیاز به این منظور همواره فراهم است. وضعیت حداقل در بازارهای سنتی این چنین است، اما در بازار ارزهای دیجیتال احتمال متفاوت بودن اوضاع وجود دارد، چراکه یافتن بخشی از داده‌ ها دشوار یا غیر ممکن ست و همبستگی سنگینی بین کوین‌ های گوناگون وجود دارد.

به این ترتیب احتمال ناکارآمد شدن یا کاهش میزان دقت تحلیل فاندامنتال در این بازار افزایش پیدا می ‌کند. به عبارت دیگر، ارزیابی ارزش ذاتی یک سهم یا ارز کاری زمان ‌بر و طاقت‌ فرساست که به مطالعه و تحقیق زیاد نیاز دارد. این‌ طور نیست که تنها یک سری عدد از ‌پیش‌آماده را در فرمول بگذاریم و از روی نتیجه ‌به دست آمده تصمیم بگیریم.

در واقع باید عوامل مختلفی در نظر گرفته شود که می ‌تواند برای برخی از تازه ‌واردها گیج‌ کننده به نظر بیاد. اگر تحلیل بنیادی به درستی صورت بگیرد، با دقتی بالا قادر خواهد بود ارزان یا گران بودن قیمت یک دارایی مشخص را در مقایسه با ارزش ذاتی آن نمایان کند.

در واقع سرمایه‌ گذاران بزرگ جهان مثل «وارن بافت» (Warren Buffet) و «بنجامین گراهام» (Benjamin Graham) از جمله کسانی هستند که توانسته اند به لطف این نوع تحلیل به سودهای کلانی دست پیدا کنند.

علاوه بر آن، تحلیل فاندامنتال بیشتر برای معاملات بلند مدت مناسب است؛ در نتیجه استفاده از آن برای افرادی که در پی کسب سود از سوئینگ تریدینگ (Swing Trading) هستند، پیشنهاد نمی ‌شود. این نوع تحلیل معمولاً مناسب خرید و فروش‌ های میان و بلند مدت است و چندان نمی ‌توان از آن برای معاملات کوتاه ‌مدت استفاده کرد.

به عبارت دیگر، برخلاف تحلیل تکنیکال که معمولاً برای شناسایی نقاط ورود و خروج دقیق از آن استفاده می‌ شود، در تحلیل فاندامنتال سرمایه‌ گذاران می ‌توانند دیدهای کلی‌ تری نسبت به روند حرکتی بازار به دست بیاورند.

غفلت از روندهای قدرتمند بازار یکی دیگر از مهم ترین مشکلات این آنالیز تلقی می ‌شود، چیزی که تحلیل تکنیکال خیلی خوب آن را پوشش می دهد.

به عقیده جان مینارد (John Maynard) اقتصاددان مشهور، بازار می‌ تواند بیشتر از آنچه تصور می‌کنید غیر منطقی ظاهر شود. به دلیل طولانی‌ مدت بودن نتایج تحلیل فاندامنتال، تحولات منفی اقتصادی و سیاسی دنیا در آینده می‌ تواند روی پیش ‌بینی‌ های تحلیل فاندامنتال تأثیر منفی بگذارد.

به وبسایت سهم شناس خوش آمدید.
اینجا مرجع تخصصی آموزش بورس است.

آموزش تحلیل تکنیکال، تحلیل بنیادی، مفاهیم پایه بورس به همراه ابزارهای کاربردی برای انتخاب سهم مناسب و زمان خرید آن.

آموزش تحلیل بنیادی

به دنبال یادگیری تحلیل بنیادی هستید؟ سهم شناس مرجع تخصصی آموزش تحلیل بنیادی است که تمامی مباحث تحلیل بنیادی در وبلاگ آموزشی آن موجود است.

آموزش تحلیل تکنیکال

به دنبال یادگیری تحلیل تکنیکال هستید؟ سهم شناس مرجع تخصصی آموزش تحلیل تکنیکال است که به صورت روزانه مقالات آموزشی جدید در آن قرار میگیرد.

ابزارهای کاربردی بورس

ما با داشتن تیم تخصصی برنامه نویسی بورس، ابزارهای نوینی را طراحی و در اختیار معامله گران قرار می دهیم. با این ابزارها، راحت تر انتخاب کنید و مطمئن تر خرید کنید.

پکیج آموزش بورس

صفر تا صد بورس

به دنبال آموزش جامع و کامل و هدفمند صفر تا صد بورس هستید؟
به جای جستجوی آنلاین، پکیج آموزش صفر تا صد بورس سهم‌شناس را تهیه کرده و بورس را یاد بگیرید و معاملات حرفه‌ای انجام دهید..

شروع به کار در بورس

مبتدی هستید و قصد شروع به کار در بورس را دارید؟
نگران نباشید، ما تمامی مراحل لازم برای شروع به کار در بورس را در 3 گام خلاصه کرده ایم.
با خواندن این آموزش ها، به دنیای معاملات وارد شوید و از کسب سود لذت ببرید.

ثبت نام در سامانه سجام و گرفتن کد بورسی

اولین گام برای شروع به کار و معامله در بورس، ثبت نام در سامانه سجام و گرفتن کد بورسی است. برای مشاهده آموزش اینجا کلیک کنید.

یادگیری مفاهیم پایه بورس

در گام دوم، شما باید با مفاهیم پایه بورس آشنا شوید و تعاریف و اصطلاحات اولیه آن را یاد بگیرید. برای مشاهده آموزش مربوطه، اینجا کلیک کنید.

یادگیری تحلیل بنیادی و تکنیکال

گام سوم یادگیری تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال است. در این سری آموزش ها شما یاد خواهید گرفت چطور یک سهم مناسب برای خرید را پیدا کنید. برای مشاهده آموزش ها اینجا کلیک کنید.

آموزش مقدماتی تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) یعنی پیش بینی آینده روند قیمت ها با استفاده از تجزیه و تحلیل گذشته نمودار شامل تغییرات قیمت، حجم معاملات و… که در تمامی بازارهای مالی مبتنی بر عرضه و تقاضا مثل بورس، طلا، دلار، فارکس، ارزهای دیجیتال مورد استفاده قرار میگیرد. معامله‌گران از تحلیل تکنیکال کمک می‌گیرند تا بتوانند در معاملات خود به سود برسند. به عبارت دیگر، تحلیل تکنیکال علم ترجمه وتفسیر زبان نمودارهاست.

تاریخچه تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال برای اولین بار در قرن17 در هلند و در قرن 18 در ژاپن مورد استفاده قرار گرفته است. نخستین استفاده مستقیم اقتصادی مشهور از این تحلیل توسط چارلز داو انجام شد است. چارلز داو بعنوان بنیان گذار وال استریت ژورنال، شاخص میانگین صنعتی داو جونز را نیز ابداع کرد. طی سالیان اخیر از زمانی که تحلیل تکنیکال ابداع شد تا امروز، الگوها و تکنیک های بسیاری در تحلیل تکنیکال گسترش پیدا کرده اند. تحلیلگران با آموزش تحلیل های تکنیکال و بنیادی ترکیب تعداد زیادی از این الگوها و تکنیک ها، استراتژی بهینه معاملاتی خود را بدست آورده اند. آنها با بکارگیری استراتژی خود، سهام را خرید و فروش می کنند.
تحلیل تنکیکال در شکل مدرن و امروزی خود، به شدت مدیون افراد زیر است :
چارلز داو (Charles Dow)
ویلیام پی همیلتون (William P. Hamilton)
رابرت ریا (Robert Rhea)
ادسون گولد (Edson Gould)
نیکلاس دارواس Nicolas Darvas))

هیستوری تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال بر پایه سه اصل اساسی استوار است :

1) همه‌چیز در قیمت یک سهم منعکس می‌شود

مبنای تحلیل تکنیکال همین اصل است. تحلیلگر تکنیکال می‌داند که همه عوامل تأثیر گذار روی قیمت سهم، در نمودار مشخص شده است. در واقع تحلیل قیمت‌ها همه ی چیزی است که به آن نیاز دارد. اگر عرضه بیشتر شد قیمت‌ها افزایش می‌یابند و چنانچه تقاضا بیش تر از عرضه باشد قیمت‌ها کاهش پیدا میکنند.

2) قیمت سهم بر اساس روند حرکت می‌کند
قیمت در روند نمودار و بر اساس الگوهای مشخصی حرکت می‌کند. گذشته در مسیر روندهای بلندمدت، میان‌مدت و کوتاه‌مدت تکرار می‌شود. به عبارت دیگر، حرکت‌های قیمت تصادفی نیست.

3) تاریخ تمایل به تکرار دارد
تحلیلگران تکنیکال معتقدند که روند حرکت سهم در گذشته، در آینده نیز تکرار میشود. اصول روانشناسی حاکم بر بازار، تکرار پذیر بودن چرخه های قیمت گذشته را توجیه خواهد کرد. به عبارت دیگر، فعالان بازار سرمایه تحت تأثیر احساساتی همچون هیجان و ترس تمایل دارند تا در طول زمان عکس العمل های مشابهی نسبت به نوسانات بازار نشان دهند.

مزایای تحلیل تکنیکال

  • انعطاف پذیری و سازگاری بالا در تمام بازارهای مالی
  • منابع آموزشی بیشتر، فهم راحتتر و یادگیری آسان تر
  • سرعت بالا و واکنش بهتر در معاملات
  • امکان برنامه نویسی و معاملات الگوریتمی
  • شناسایی بهترین نقطه خرید و فروش

محدودیت های تحلیل تکنیکال

  • عدم کاربرد در عرضه اولیه ها
  • تحلیل متعصبانه
  • تعداد زیاد ابزارها و روش های مختلف
  • تحلیل های مختلف؛ تحلیل شخصی و خود تفسیرگری
  • عدم شناسایی ارزش ذاتی

تفاوت تحلیل تکنیکال با تحلیل فاندامنتال (بنیادی)

از نظر مفهوم :

تحلیل تکنیکال : پیش بینی قیمت آینده با توجه به قیمت گذشته
تحلیل بنیادی : تعیین ارزش ذاتی با توجه به عوامل بیرونی

از نظر زمان سرمایه گذاری :

تحلیل تکنیکال : برای سرمایه گذاری کوتاه مدت مناسب تر است
تحلیل بنیادی : برای سرمایه گذاری بلند مدت مناسب تر است

از نظر هدف گذاری :

تحلیل تکنیکال : یافتن بهترین نقاط برای خرید و فروش
تحلیل بنیادی : فهمیدن اینکه قیمت فعلی از قیمت واقعی کمتر است یا بیشتر

از نظر نوع داده ها در تحلیل :

تحلیل تکنیکال : نمودار قیمت مورد بررسی قرار میگیرد
تحلیل بنیادی : استفاده از گزارش های شرکت ها، اخبار وآماروارقام

از نظر تصمیم گیری:

تحلیل تکنیکال : براساس قیمت گذشته انجام میشود
تحلیل بنیادی : بر اساس عوامل بیرونی صورت میگیرد

تحلیلگران تکنیکال معتقدند که ٪۸۰ رفتار بازار متأثر از حالات روانی افراد و ٪۲۰ آن بر پایه منطق است. در حالی که یک تحلیلگر بنیادی معتقد است که ٪۲۰ رفتار بازار بر پایه حالات روانی افراد و ٪۸۰ آن بر پایه منطق است.

مقایسه تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی

ابزارهای مورد استفاده در تحلیل تکنیکال

انواع نمودارها (Charts)

  • نمودار خطی (Line Chart)
  • نمودار میله‌ای (Bar Chart)
  • نمودار شمعی (Candlestick Chart)

انواع خط روند

روند صعودی : در آموزش تحلیل های تکنیکال و بنیادی روند صعودی کف ها از کفهای قبلی و سقف ها از سقفهای قبلی بالاتر است.
روند نزولی : در روند نزولی کف ها از کفهای قبلی و سقف ها از سقفهای قبلی پایین تر است.
روند خنثی : در روند خنثی کف ها و سقفها به صورت نامنظم شکل میگیرند. صعود یا نزول قیمتی خاصی را در این روند انجام نمیشود.

سطوح حمایت و مقاومت

سطوح حمایت

درحالیکه قیمت در یک مسیر نزولی در حال حرکت باشد، اگر به سطحی برسد که نه تنها مانع از ادامه حرکت نزولی شده بلکه باعث تغییر جهت قیمت هم بشود، آن سطح یا محدوده یک سطح حمایتی نامیده می‌شود. در محدوده این سطح میزان عرضه کم می‌شود و به تدریج تمایل افراد به خرید بیشتر شده و در نتیجه تقاضا بر عرضه پیشی می‌گیرد.

سطوح مقاومت

زمانی که قیمت در یک مسیر صعودی در حال حرکت باشد، اگر به سطحی برسد که نه تنها مانع از ادامه حرکت صعودی شده بلکه باعث تغییر جهت قیمت هم بشود، آن سطح یا محدوده یک سطح مقاومتی نامیده می‌شود. در محدوده این سطح میزان تقاضا کم شده و به تدریج تمایل افراد به فروش )عرضه) بیشتر شده و در نتیجه عرضه بر تقاضا پیشی می‌گیرد
روانشناسی بازار، نقشی مهمی در تشکیل سطوح حمایت و مقاومتی ایفا می‌کند. معامله‌گران گذشته بازار و واکنش قیمت نسبت به آن سطوح را ترسیم کرده و از آن‌ها به‌منظور پیش‌بینی جهت حرکت قیمت در آینده استفاده می‌کنند.

اندیکاتورها و اسیلاتورها در تحلیل تکنیکال

اندیکاتورها معادلات ریاضی حاکم بر معاملات را به نمودارهای قابل فهم برای معامله‌گران تبدیل می‌کنند. معروفترین وپرکاربردترین اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال شامل موارد زیر است:

اندیکاتور در تحلیل تکنیکال

میانگین متحرک (Moving Average)

میانگین متحرک با محاسبات و مفهوم ساده، کاربرد فراوانی در تحلیل تکنیکال و سایر ابزارهای معاملاتی آن دارد. دو نوع میانگین متحرک 1)ساده SMA 2) نمایی EMA
میانگین متحرک در دسته اندیکاتورهای پسرو و دنباله‌رو روند قرار دارد. MA با حذف نوسانات قیمت، نمودار حرکت قیمت را هموارتر می‌کند.

اندیکاتور RSI (Relative Strength Index)

به معنای “شاخص قدرت نسبی” است که در دسته اسیلاتورها قرار می‌گیرد و بین دو سطح 0 و 100 نوسان می‌کند. سطوح 30 و 70 به عنوان سطوح کلیدی درنظر گرفته می‌شود. بدین صورت که با خریدهای هیجانی معامله‌گران، اگر RSI بالای سطح 70 برسد می‌توان آن‌را هشدار اتمام روند صعودی و اشباع خرید دانست. همچنین فروش‌های بیشتر باعث نزول RSI به زیر سطح 30 و سیگنال پایان روند نزولی و اشباع فروش خواهد بود.
در واقع RSI به تنهایی قادر به پیش‌بینی بازگشت روند نیست. استفاده از واگرایی در اندیکاتورهایی مثل RSI و MACD سیگنالهایی با اعتبار بالاتری به ما میدهد.

اندیکاتور MACD(Moving Average Convergence Divergence)

به معنای “میانگین متحرک همگرا واگرا” است. در دسته اندیکاتورهای تاخیری و دنبال‌کننده روند قرار می‌گیرد. شامل دو خط بنام خط مکدی و خط سیگنال و یک هیستوگرام میباشد.
تقاطع خط مکدی (خط آبی) و خط سیگنال (خط قرمز) از پایین، سیگنال خرید و تقاطع آنها از بالا هشدار فروش است. دقت بفرمایید که در نقاط تقاطع، هیستوگرام صفر است چرا که اختلاف بین این دو خط صفر می‌شود! استفاده از آموزش تحلیل های تکنیکال و بنیادی واگرایی در MACD و RSI همزمان می‌تواند اعتبار تحلیل را افزایش دهد.

فیبوناچی (Fibonacci)

سطوح فیبوناچی از اعداد 1، 2، 3، 5، 8،… در دنباله فیبوناچی گرفته شده‌اند. این سطوح از طریق تقسیم اعداد این دنباله بر همدیگر به دست می‌آیند که معروف‌ترین آن‌ها سطوح 23.6 درصد، 38.2 درصد، 0.5 درصد، 61.آموزش تحلیل های تکنیکال و بنیادی 8 درصد و 78.6 درصد هستند. این سطوح محدوده‌های احتمالی حمایت و مقاومت را میسازند.

ابر ایچیموکو (Ichimoku Cloud)

ایچیموکو تنها یک اندیکاتور نیست بلکه یک استراتژی معاملاتی بسیار کارآمد است. با این اندیکاتور جهت روندها و سطوح حمایت و مقاومت شناسایی می‌شوند. ایچیموکو در اصل بر اساس میانگین‌های متحرک رسم می‌شود و در یک نمودار سه اندیکاتور متختلف را در اختیار معامله‌گران قرار می‌دهد.

سخن پایانی
در مطالب فوق در مورد تحلیل‌ تکنیکال و سبک‌های مختلف آن سخن گفتیم. مزایا و معایب آن را بررسی کردیم تا دیدگاهی مناسب از این روش تحلیل ارائه دهیم. تکیه کردن بیش از حد به تکنیکال با ریسک زیادی همراه است. معامله‌گران موفق آموزش تحلیل های تکنیکال و بنیادی تکنیکال را در کنار روانشناسی و مدیریت سرمایه استفاده می‌کنند. اینها سه پایه‌ی اصلی موفقیت در بازارهای مالی هستند. در اصل لازم است با استفاده از تحلیل بنیادی سهم‌های ارزنده را شناسایی کنید و با تحلیل تکنیکال نقاط دقیق ورود و خروج به بازار را شناسایی کنید و در نهایت به کسب سود بیشتر در بازارهای مالی برسید.

بررسی تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی

تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی

سرمایه­‌گذاری در بازارهای سرمایه راه بسیار خوبی برای تولید ثروت و پس‌انداز برای دوران بازنشستگی است. به‌ویژه زمانی که جوان‌تر و در حال کسب درآمد هستید می‌توانید بخشی از درآمدتان را به سرمایه‌گذاری اختصاص دهید. اگر می‌خواهید در این بازارها سرمایه‌گذاری کنید مهم است که با روش­های تحلیل بازار آشنا شوید. تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی به شما کمک می­ کنند تا استراتژی خود را به تصمیمات واقعی خرید یا فروش تبدیل کنید. در این نوشتار قصد داریم تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی را برایتان شرح دهیم.

درک تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی

برای آن‌که بتوانیم تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی را به‌درستی درک کنیم، باید هر یک از آن‌ها را به‌خوبی بشناسیم. هر یک از این تحلیل‌ها بر اساس اطلاعات خاصی بنا می‌شوند. اما هدف اصلی و نهایی آن‌ها پیش‌بینی روند تغییر قیمت‌ها در سهام بورس، ارز دیجیتال یا دارایی‌هایی هم‌چون طلا و ارز است.

پس بیایید پیش از هر چیز نگاهی به تعاریف آن‌ها داشته باشیم.

تحلیل بنیادی چیست؟

تحلیل بنیادی یا فاندامنتال بر پایه‌ی بررسی ارزش ذاتی یک سهم یا دارایی استوار است. در واقع سهام هر شرکتی در هر بازه­ی زمانی دارای ارزشی ذاتی است. بازار دیر یا زود متوجه این ارزش ذاتی خواهد شد. اما یک تحلیل بنیادی به‌دنبال درک سریع‌تر این موضوع و خرید یا فروش سهم در زمان مناسب است.

تحلیل بنیادی دارایی‌ها را با تمرکز بر ارزش های بنیادی شرکت ها تحلیل می‌کند؛ به این معنی که با نگاه کردن به سود و زیان، بدهی‌ها و دیگر پارامترهای عملکردی شرکت‌ها ارزش کلی شرکت و ارزش هر سهم آن ارزیابی می‌شود.

تحلیل بنیادی اغلب با به‌کارگیری ارزش نسبی دارایی‌های مختلف به شما کمک می­کند به ارزش واقعی سهام شرکت‌ها پی ببرید. برای مثال اگر شرکتی 20 هزارتومان به ازای هر سهم سودآوری دارد، می­توان گفت ارزش سهام این شرکت به نسبت شرکت مشابهی که به ازای هر سهم آن 10 هزارتومان سودآوری دارد دو برابر است. اما باید بدانید که این مثال تنها برداشتی سطحی از نتایج است. درک دقیق‌تر ارزش یک سهم از طریق تحلیل بنیادی ممکن خواهد بود.

برای تحلیل فاندامنتال سرمایه‌گذاران ممکن است از داده ­های مختلفی از جمله درآمد شرکت، سودآوری و نرخ رشد سود سهام استفاده کنند. همچنین فرمول‌هایی از جمله مدل قیمت‌گذاری دارایی (CAPM)، جریان نقدی تنزیل شده (DCF)، ارزش نسبی دارایی و بسیاری از فرمول‌ها و مدل‌های دیگر برای کمک به سرمایه‌گذاران در پیش‌بینی رفتار بازار قابل استفاده هستند.

تحلیل تکنیکال چیست؟

اصلی‌ترین تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در این است که تحلیل تکنیکال بر خلاف تحلیل بنیادی تنها بر روند تغییرات قیمت دارایی‌ها تمرکز دارد. این تحلیل بر این ایده استوار است که تغییرات قیمت اغلب از الگوهای خاصی پیروی می­کنند. این الگوها با تحلیل نمودار قیمت و حجم معاملات قابل درک هستند.

برای نمونه اگر نمودار میانگین متحرک قیمت یک سهم در دوره‌ای 50 روزه، از نمودار میانگین متحرک قیمت آن در دوره‌ای طولانی‌تر، به عنوان مثال 200 روزه، پیشی بگیرد، تحلیل‌گران تکنیکال ممکن است این موقعیت را فرصتی برای خرید ببینند. به‌طور مشابه اگر میانگین متحرک 50 روزه به زیر میانگین متحرک 200 روزه سقوط کند، تحلیل‌گران تکنیکال آن را هشداری برای فروش تلقی خواهند کرد.

حجم معاملات نیز دیگر عنصر کلیدی در تحلیل تکنیکال است. برای مثال شکسته شدن روند میانگین حجم معاملات می‌تواند نشانگر افزایش یا کاهش سطح قیمت باشد.

لازم ‌به‌ ذکر است که تمرکز تحلیل تکنیکال تنها بر قیمت و حجم معاملات است. هنگام استفاده از این نوع تحلیل فرض بر آن است که تمامی فاکتورهای بنیادی از جمله سلامت مالی شرکت‌ها و صنایع، وضعیت اقتصادی و … پیش از این در قیمت دارایی‌ها لحاظ شده ­اند.

پس تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در چیست؟

تفاوت تحلیل بنیادی با تحلیل تکنیکال بسیار گسترده است. اما کدام‌یک از آن‌ها اهمیت بیشتری دارد؟ می‌توان گفت هرکدام از این تحلیل‌ها طرفداران خاص خود را دارند. اما سرمایه‌گذاران موفق هر دو را درک کرده و هنگام ارزیابی سرمایه‌گذاری‌هایشان از آنها استفاده می­کنند.

تحلیل بنیادی بر روندهای مالی بلندمدت شرکت‌ها و عملکرد آن‌ها در مقایسه با رقبایشان تمرکز دارد. اگر شرکتی پول زیادی در می­آورد، تحلیل بنیادی افزایش قیمت سهام آن را پیش‌بینی می­کند. اگر شرکت ضرر می­دهد تحلیل بنیادی خبر از سقوط ارزش سهام آن خواهد داد. البته جنبه‌های تکنیکی بسیار بیشتری در پشت پرده‌ی تحلیل بنیادی وجود دارند. اما هسته اصلی ماجرا رسیدن به قیمت هدف بر اساس داده‌ها و نتایج مالی شرکت‌هاست.

در مقابل تحلیل تکنیکال بر روندهای اخیر قیمت برای سودآوری کوتاه‌مدت‌تر نگاه می­کند. تحلیل‌گران تکنیکال اغلب چندان نگران سودآوری شرکت‌ها در 5 یا 10 سال آینده نیستند. آن‌ها برای رفتار سهام در روزها و هفته‌های آتی بیشترین اهمیت را قائلند.

کدام تحلیل برای شما بهتر است؟

برای پاسخ به این سوال که کدام‌یک برای شما بهتر است، ابتدا باید اهداف و روش سرمایه‌گذاری خود را مشخص کنید. گاهی ممکن است به‌طور همزمان از هر دو روش برای تصمیم‌گیری خرید استفاده کنید.

تحلیل بنیادی بهترین گزینه برای کسانی‌ست که می­خواهند بر عملکرد کمپانی‌ها تمرکز کنند. هم‌چنین افرادی که تمایل به سرمایه‌گذاری بلندمدت دارند. این تحلیل برای سرمایه‌گذاری دوران بازنشستگی و دیگر اهداف بلندمدت سرمایه‌گذاری ایده‌آل است. جایی که نتایج مالی بلندمدت کسب‌وکارها میزان موفقیت سرمایه‌گذاری را تعیین می‌کنند.

اما تحلیل تکنیکال بهترین گزینه برای سرمایه‌گذارانی‌ست که می‌خواهند از تغییرات قیمت دارایی‌ها استفاده کنند. این روش برای سرمایه‌گذاری کوتاه‌مدت و کسانی که ریسک‌پذیری بیشتری در قبال دارایی‌هایشان دارند بسیار کاربردی است.

تحلیل بنیادی

مروری بر شباهت‌ها و تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی

تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال محبوب‌ترین روش‌های تحلیل سهام و تصمیم‌گیری برای سرمایه‌گذاری هستند.

تحلیل بنیادی روشی بلندمدت است و بر عملکرد شرکت‌ها و گاهی رقبایشان متمرکز است. تحلیل تکنیکال روشی برای سرمایه‌گذاری کوتاه‌مدت است و بر روند حرکت قیمت‌ها در بازار تمرکز دارد.

هردو روش بسته به اهداف سرمایه‌گذاریتان می­توانند مثمرثمر واقع شوند. اما به‌طور جدی توصیه می‌کنیم که همیشه درک مناسبی از ابزارها و روش‌هایی که از آن‌ها استفاده می­کنید داشته باشید.

به‌یاد داشته باشید، بازارهای سرمایه می‌توانند غیرقابل‌پیش‌بینی باشند و تحلیل‌های بنیادی و تکنیکال تنها دو ابزار برای هدایت سرمایه گذاری‌هایمان هستند.

نکات سرمایه‌گذاری

حال که تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی را می‌دانید، بهتر است نکات زیر را نیز به‌ خاطر بسپارید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.