و اما بهترین لات سایز چقدر است؟
در صورتی که ماشین حساب را مشاهده نمی کنید، روی این لینک کلیک کنید.
در ماشین حساب بالا و در قسمت Account Currency مشخص کنید که مقدار ارزش هر پیپ را تمایل دارید بر حسب کدام ارز به شما نمایش دهد. یعنی اگر ارز پایه حساب معاملاتی شما دلار است در اینجا باید usd را انتخاب کنید.
در فیلد Total Size هم عدد 1 را قرار دهید و روی گزینه calculator بزنید تا ارزش هر پیپ در همه جفت ارزها به شما نمایش داده شود.
حالا فرض می کنیم که جفت ارزی که شما برای معامله انتخاب کردید EURCAD باشد. اگر به ستون سوم یعنی Standard Lot نگاه کنید، عدد 7.82 ( ممکن است تغییر کرده باشد ) را مشاهده می کنید.
این عدد مقدار ارزش پیپ ولیو جفت ارز EURCAD است که اگر حجم معامله شما 1 لات باشد به ازای هر 1 پیپ حرکت قیمت 7.82 دلار هم کاهش یا افزایش می یابد و اگر حجم معامله شما 0.1 لات باشد میزان تغییرات قیمت هم به ازای هر یک پیپ حرکت 0.78 دلار می باشد.
همانطور که مشخص است EURUSD، پیپ ولیو 10 دارد. اگر حجم معامله شما 1 لات باشد به ازای هر 1 پیپی که قیمت حرکت می کند، 10 دلار هم در حسابتان پایین یا بالا می رود.
طبق همین مثال اگر حجم معامله شما 0.01 لات باشد، مقدار افزایش یا کاهش پول هم در حسابتان 0.1 دلار می باشد.
آشنایی با درصد ریسک؛ مقدار ضرر مجاز شما به ازای هر معامله
میزان درصد ریسک به میزان مهارت، تجربه و تحمل هر معامله گر بستگی دارد و برای یک معامله گری تازه شروع به کار می کند نباید بیشتر از 3 درصد باشد. یعنی اگر موجودی حساب شما 10.000 دلار باشد فقط 300 دلار اجازه ضرر کردن دارید.
به این توجه داشته باشید که همین 3 درصد هم ریسک کمی نبوده و خیلی از بزرگ های بازار با چنین ارقامی فعالیت می کند.
زمانی که شما ریسک را بزرگ تر می کنید یعنی بازار می تواند از شما پول بیشتری بگیرد و همانطور که توضیح دادم این مورد شانس شما برای بقا در بازار را کم میکند و در واقع هرچه ریسک شما کمتر باشد شانس شما برای زنده ماندن در بازار بیشتر است.
آشنایی با Stop Loss؛ حد ضرر معامله
همانطور که می دانید Stop loss یا حد ضرر دستور معاملاتی است که توسط شما بعد از ورود به معامله تنظیم می شود و زمانی که قیمت به آن برسد معامله تان به صورت خودکار بسته خواهد شد.
برای محاسبه حجم معامله حتما باید بدانیم که بعد از ورود به معامله به هر علتی اگر قیمت در جهت خلاف حرکت کرد و ما متضرر شدیم چند دلار از دست خواهیم داد.
جهت محاسبه کافی است قبل از ورود به معامله نقطه ای که می خواهید حد ضررتان را قرار دهید، مشخص کنید و فاصله بین نقطه ورود و نقطه حد ضررتان را بر حسب پیپ اندازه گیری کنید و بر اساس پیپ ولیو جفت ارز، محاسبه کنید که اگر قیمت به حد ضررتان برسد، چند دلار از دست می دهید.
این مقدار، در واقع میزان ریسک شما است.
مثلا اگر حساب معاملاتی شما 10.000 دلار و ریسک مورد نظرتان 1 درصد یعنی 100 دلار باشد، باید معاملاتی را وارد شوید که حد ضرر آنها به اندازه ای باشد که اگر استاپ خوردید فقط 100 دلار ضرر کنید که با توجه به آنچه که تا این لحظه آموختید، این کار را به راحتی می توانید انجام دهید.
مشخصات فونیکس تیگو 8 پرو
از تابستان 1398 بود که خبرهای آمدن چری تیگو 8 به ایران، در میان رسانههای کشورمان پیچید. اما این آمدن، آنقدر تاخیر داشت و طولانی شد تا اینکه چری در تابستان 1399، نسل دوم تیگو 8 را با نام «تیگو 8 پلاس» به بازار چین آورد. نکته جالب توجه اینجاست که عرضه نسل دوم، دقیقا به موازات نسل اول بود و چری علاقهای به توقف تولید نسل اولش نداشت. به هر حال در نسل دوم تیگو 8، هم ظاهر و هم آپشنها، بهبود قابل توجهی پیدا کرده بودند. از طرف دیگر، چری نمیخواست که در بازار ایران، نام و لوگوی خودش را روی خودروها بزند. به همین دلیل، مدیران خودرو در سال 1400 برند جدیدی را با نام فونیکس (FOWNIX) به بازار ایران معرفی کرد تا محصولات لوکس و گران قیمت چری را تحت این برند جدید، به بازار ایران بیاورد. اولین عضو خانواده فونیکس، تیگو 8 پلاس بود که البته در بازار ایران، با نام« تیگو 8 پرو» شناخته میشود. این کراساور گران قیمت، در تیپ پریمیوم، موتور 1.6 لیتری TGDI را در سینه دارد؛ موتوری که از نسل سوم خانواده ACTECO است و در سال 2019 نیز یکی از «10 موتور برتر بازار چین» بوده. این موتور که حدود 21 کیلوگرم سبکتر از نسل دوم است، قبل از این خودرو، روی تیگو 7 پرو نیز نصب شده بود. مدیران خودرو برای تیگو 8 پرو، تمام تلاشش را کرده تا بهترین و بیشترین امکانات ممکن را روی این خودرو قرار دهد؛ از تهویه چهارگانه اتوماتیک با پنل تمام لمسی بگیرید تا ردیف سوم صندلیها و نمایشگر سرتاسری 24.6 اینچی. اما بدون شک، مهمترین امکانات این خودرو را باید در 10 آپشن ایمنی آن دانست که عبارتند از: رادار تصادف از عقب (RCTA) برای هشدار برخورد در هنگام دنده عقب، رادار تصادف از جلو (FCW) برای پیشگیری از برخورد با خودروی جلویی و با ترمز اضطراری (َAEB)، رادار نقطه کور (BSD) برای پیشگیری از برخورد با خودروهای کناری، رادار ماندن بین خطوط (LKA) برای نگه داشتن فرمان و حرکت خودرو بین خطوط جاده، رادار تابلوخوان (TSR) برای تعیین سرعت مجاز، رادار تغییر لاین (LDW) برای هشدار عبور از خطوط جاده، کروز کنترل هوشمند (ACC) برای تطبیق سرعت خودرو با خودروی جلویی، سنسور بازشدن دربها (DOW) برای هشدار به سرنشینان در هنگام برخورد با خودروهای عبوری، سیستم کمکی حرکت در ترافیک (TJA) برای کنترل خودکار پدال گاز و پدال ترمز در ترافیکهایی با سرعت کمتر از 60 کیلومتر برساعت، سیستم نوربالای اتومات (IHC) برای تغییر خودکار حالت چراغهای جلو از نور پایین به نور بالا به همراه سیستم گردش چراغها در پیچ (َAFS) برای تغییر زاویه نور چراغها تا حداکثر 15 درجه و باتوجه به میزان گردش فرمان و سرعت خودرو.
رنگرز: هیچ مربی در ایران عاقبت به خیر نشد/ قرار ما با سوریان تا المپیک پاریس بود
سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی تاکید کرد: تا پایان حتی به قیمت اینکه به ضررم تمام شود پای چرخه انتخابی تیم ملی می ایستم.
به گزارش ایسنا، حسن رنگرز در نشست خبری با اصحاب رسانه، با تسلیت حادثه تروریستی در شیراز گفت: جامعه کشتی این اتفاق نامبارک را محکوم می کند و امیدواریم روزهای خوب و روشن برای مردم ایران فرا برسد.
وی افزود: خودمان را در مباحث فنی پاسخگو میدانیم و آمادهایم هر سه ماه نسبت به برگزاری این نشست ها اقدام کنیم. از اینکه این توفیق را بدست آوردم که در خدمت جامعه کشتی باشم خوشحالم و امیدوارم بتوانیم به موفقیت کشتی فرنگی ایران کمک کنیم. کشتی فرنگی ما همیشه از یک اتفاقی رنج می برده و آن هم در اقلیت بودن و کمیت حداقلی آن است. کمیت و کیفیت کشتی فرنگی درقبال آزاد همیشه آزاردهنده بوده است. جوان های خوب ما در کشتی امیدهای جهان نشان دادند قابلیت سرمایه گذاری دارند. آن چیزی که در حال حاضر می توانم بگویم این است که کار بسیار سختی داریم.
وی ادامه داد: کمتر از ۲ سال تا المپیک زمان داریم و شرایط برخی اوزان ما سخت و نگران کننده است. برای کسب افتخار در المپیک حداقل ۴ سال و در شرایط استاندارد ۸ سال زمان نیاز است. در هر رشتهای هر وقت زمان دادیم نتیجه گرفتیم. آخرین نتایج مسابقات جهانی نشانگر موجودیت کشتی فرنگی ماست. شرایط خاصی پیش رو داریم. ابتدا رقابت های قهرمانی جهان که کسب سهمیه المپیک است را پیش رو داریم که با سال گذشته به لحاظ کیفی تفاوت زیادی دارد، پس از آن بازی های آسیایی را در پیش داریم که برای ورزش ما اهمیت زیادی دارد. ۲ هفته بعد رقابتهای امیدهای جهان، بعد رقابتهای داخل سالن در تایلند و سپس جام جهانی تهران را پیش رو داریم. در ۲ ماه ۵ رویداد مهم را در پیش داریم که کار را بیش از پیش سخت می کند.
رنگرز تصریح کرد: حلقه مفقودی کشتی فرنگی ما پشتوانه سازی است. با توجه به اینکه ۵ رویداد نزدیک به هم را در سال آینده داریم باید ۲ تیم در تراز نزدیک به هم تشکیل دهیم تا بتوانیم حضور موثری در مسابقات داشته باشیم که کار بسیار سختی است. اولین اولویت ما این است که در جام جهانی آذربایجان که هفته آینده برگزار می شود بدون حضور مدال آوران و با تغییرات ۸۰ درصدی نسبت به ترکیب تیم ملی در مسابقات جهانی حاضر شویم. باید جوانان ما در رویدادهایی مثل جام جهانی و قهرمانی آسیا حاضر شوند تا بتوانیم پشتوانه سازی کنیم. جهانی سال آینده به مراتب سخت تر از جهانی ۲۰۲۲ خواهد بود.
وی با بیان اینکه نتایج رقابتهای جهانی ۲۰۲۱ نروژ یک اتفاق بود، گفت: رقابتهای المپیک لندن تمام شد و امروز کشتی فرنگی ما قابل مقایسه با هیچ دوره ای نیست.
رنگرز در ادامه درباره استعفای سوریان، گفت: درباره آقای سوریان واقعا شوکه شدیم هر چند او در یک سال و نیم گذشته مکرر استعفا داده بود. آقای دبیر هم استعفا را قبول نکرد. از آقا حمید که اسطوره کشتی ایران است با توجه به تجاربی که دارد از هر لحاظ حضور او برای ما فرصت است و امیدوارم در تصمیم خود تجدید نظر کند. من از او قول شفاهی گرفته بودم که تا المپیک در کنار ما بماند و یکی از شروط من قبل از قرارداد حضور حمید سوریان در کنار تیم ملی بود. امیدوارم او در تصمیم خود تجدید نظر کند.
سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی تصریح کرد: درست است در مسابقات جهانی پنجم شدیم اما ظرفیت ما بیش از این هاست و شایستگی ایستادن بر روی سکوی اول تا سوم جهان را داریم. در عین و اما بهترین لات سایز چقدر است؟ حال که این پتانسیل وجود دارد اما جهانی قبل المپیک را نمی شود با سال های دیگر مقایسه کرد. برای ایستادن بر روی سکوی جهانی، کسب حداقل یک طلا و کسب حداکثر سهمیه المپیک در دستور کار ما است.
وی افزود: در جهانی بلگراد ۳ مدال آور ما در اوج شایستگی به مدال جهانی رسیدند. برخی ملی پوشان ما نیز علی رغم شایستگی به مدال نرسیدند. در این میان برخی جوانان نیز میتوانند خلاء ما را در برخی اوزان پر کنند. ۲۰ تورنمنت رنکینگ و غیر رنکینگ تا مسابقات جهانی در پیش داریم. تلاش ما این است از همه ظرفیت موجود استفاده کنیم. باورم این است تیم ایران جزو ۳ تیم خوب دنیاست. برای ما المپیک اولویت اول است، بعد از آن رقابت های جهانی که سهمیه المپیک هم هست، سپس بازی های آسیایی و بعد از آن قهرمانی در جام جهانی تهران است.
وی درباره لزوم حضور روانشناس ورزشی در کنار تیم ملی کشتی فرنگی، گفت: ۳ رکن موفقیت خارج از فضای فنی، روانشناس ورزشی، پزشک تغذیه و یکی هم مربی بدنسازی است. تلاش ما این است با همکاری آقای دبیر و فدراسیون از ۳ مهره قابل اطمینان در این ۳ حوزه استفاده کنیم. در بحث بدنسازی آقای بهمنمیرزایی به عنوان مدرس اتحادیه جهانی کشتی و مدرس دانشگاه به عنوان مربی بدنسازی در حال کار است. پیش از این شکل به این کار بود که یک هفته قبل مسابقات در کنار تیم قرار می گرفت که برخی تکنیک ها را آموزش می داد که برای ما کافی نیست. در المپیک کشتی گیران به لحاظ بدنی نزدیک به هم هستند و آن چیزی که رنگ مدال را در رویدادی مثل المپیک تغییر می دهد حضور روانشناس ورزشی است. با احترام به همه روانشناسان اما در کشور ما خیلی کم روانشناس ورزشی داریم که تجربه ملی داشته باشند. بحث آنالیز هم بخشی از وظیفه کادر فنی است. آنالیزور هم باید مثل پزشک تغذیه و روانشناس در کنار تیم بماند.
رنگرز در ادامه در پاسخ به این سوال که آیا از حضور قهرمانان در اردوها استفاده میکند، گفت: هر قهرمان جهان و المپیکی الزاما نمی تواند مربی یا مدیر خوبی هم باشد. باید بتوانیم در اردوها و اعزام ها هم از حضور مربیان سازنده که یک کشتی گیر را از سنین نونهالی پرورش داده و ارتباط عاطفی خوبی با کشتی گیر دارد، استفاده کنیم. از قهرمانان جهان و المپیک هم خواهش می کنم بیایند در اردوها هم تجارب خود را در اختیار کشتی گیران قرار دهند و هم فنونی که در آنها شگرد دارند را آموزش دهند. ما هم از کنار این عزیزان چه در اعزام ها و چه در اردوها استقبال می کنیم. تیم ملی متعلق به همه است و آن چیزی که در المپیک و جهانی اتفاق می افتد برآیند تلاش همه جامعه کشتی است.
رنگرز درباره کنار رفتن برخی کشتیگیران در دوران بنا و اینکه آیا شرایط بازگشت آنها وجود دارد یا خیر، خاطرنشان کرد: اگر اراده آنها بازگشت به دوران قهرمانی است طبق چرخه ای که طراحی شده می توانند از قهرمانی کشور وارد چرخه شوند. این قهرمانان میراث دار کشتی ما هستند و می توانند نقد و نظرشان را هم ابراز کنند و ما هم با آغوش باز استقبال می کنیم. درب اردوهای تیم ملی به روی همه قهرمانان ما باز است و حاضریم از تجارب آن ها استفاده کنیم. اگر می خواهند در موضوع فنی ورود کنند، به نظرم این عزیزان باید بخشی را در باشگاه ها کار کنند و بخشی هم از رده های پایه شروع کنند. هر چقدر بتوانند در آن فضا کسب تجربه کنند به سود آن ها خواهد بود، در غیر اینصورت ابتدا وجهه خودشان آسیب می بیند.
وی درباره اینکه آیا برنامه ای برای بازگشت علی ارسلان که به تابعیت صربستان درآمده دارد یا خیر، گفت: موضوع مهاجرت فقط مختص به کشور ما نیست و شامل ابعاد مختلفی است. علی ارسلان قهرمان خوب و قابل احترامی است اما طبق قوانین اتحادیه جهانی کشتی وقتی برای صربستان کشتی گرفت تغییر تابعیت به سادگی نخواهد بود. بخش دیگر هم این است که شاید او چنین قصدی نداشته باشد.
وی با تاکید بر اینکه خواستار ادامه حضور محمد بنا بوده است، گفت: چهار روز از آقای بنا، بستگان او و دوستان مشترک اصرار کردم که ایشان به کار خود ادامه دهد. به هر حال شرایط به شکلی پیش رفت که بنده مشغول به فعالیت شوم. کشتی خط قرمز ماست و هر جایی که کشتی به خدمت امثال بنده نیاز دارد باید لبیک بگوییم و با افتخار آن را قبول کنیم، حتی اگر یک روز یا یک هفته باشد. متاسفانه چون نظام ارزیابی عملکرد مربیان متاثر از رنگ مدال است. هیچ مربی در کشور نمی بینید که عاقبت به خیر شده باشد. خود آقای بنا مربی قرن شد اما امسال بعد از جهانی با شرایط متفاوتی روبرو شد.
سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی افزود: شاید یکی از دلایلی که نتایج کشتی نوسان دارد همین موضوع بوده است و یا اینکه اگر نتایج کشتی فرنگی تا حدی طی سال های گذشته دارای ثبات بوده بخاطر حضور با ثبات محمد بنا طی سال های گذشته بوده است.
وی در پاسخ به این سوال که با رفتن احتمالی دبیر پس از ۴ سال ریاست با توجه به اینکه او اعلام کرده شاید دیگر نباشد، آیا او نیز از سرمربیگری تیم ملی کنار می کشد یا خیر، گفت: این موضوع را باید از خود آقای دبیر سوال کنید. انصافا در همین مدت کوتاه همه گونه حمایت از طرف فدراسیون دیدیم. بنده مدیریت کردهام و میدانم ریاست فدراسیون با این حجم از دغدغه های مالی چه کار دشواری است. تامین حقوق پرسنل، اعزام ها و. کار بسیار سختی است، چه برسد که کار زیربنایی هم بکنیم. تصمیم با آقای دبیر خواهد بود و نمی توانم بگویم که چه اتفاقی می افتد.
رنگرز درباره اینکه یکی از دلایل نتایج ضعیف تیم ملی در جهانی بلگراد عدم همدلی در تیم ملی بود، خاطرنشان کرد: وقتی موفقیتی حاصل می شود معلول مجموعه ای از دلایل است. کسب ۳ نشان در بلگراد الزاما به منزله شکست نیست. باید یک کادر فنی همدل هم وزن و با یک درک متقابل باشد که تلاش ما نیز همین بود. از این حیث صمیمت خوبی بین اعضای کادر فنی وجود دارد. با خودم عهد کردم تا زمانی که در کشتی هستم هیچوقت روی سکو نروم. در رقابت های امیدهای جهان هم آقای حسین زاده به نیابت از مربیان سازنده به روی سکو برود. بخش عمده این افتخارات مرهون تلاش های مربیان سازنده در کشور است و ما سعی کردیم از مربیان سازنده در کادر فنی استفاده کنیم. کشتی فرنگی ما بزرگانی دارد و همه باید در چارچوب های مشخص حرکت کنیم. هر اتفاقی در گذشته افتاده دیگر موضوعیتی ندارد. هر کشتی گیری که می خواهد رنگ مدال هایش را ارتقاء دهد باید در چارچوب خودش حرکت کند. در چرخه انتخابی راه رسیدن به تیم ملی برای قهرمانان یا عزیزی که مدال نگرفته و سایرین مشخص شده است. همه در اردوهای تیم ملی با یک چشم دیده می شوند و معتقدم قهرمانان ما باید یک الگو برای نفرات تازه وارد باشند.
وی در پاسخ به سوال ایسنا مبنی بر اینکه آیا تا پایان پای چرخه انتخابی می ایستد؟ گفت: برای آقای بنا آقای سوریان و همه بزرگان احترام ویژه ای قائل هستم. معتقدم آقای بنا هم چرخه انتخابی داشت هر چند مکتوب نبود و در جاهایی ابهام داشت اما به هر حال آن را منظور می کرد. آن چیزی که ما بر روی آن متمرکز هستیم و به عنوان نقشه راه مصوب شد. این است که مسیر انتخاب ملی پوشان مشخص باشد. وضعیت کشتی فرنگی با رشته آزاد کاملا متفاوت است و به همین دلیل کشتی و اما بهترین لات سایز چقدر است؟ گیران ملی پوش و مدال داران رده امید را از گام دوم وارد چرخه کردیم.
رنگرز ادامه داد: جوانگرایی و پشتوانه سازی هزینه دارد و ما نمیتوانیم تیغ را بدست بگیریم و یک جراحی کلی انجام دهیم. حتما انتخابی تیم ملی برگزار می شود و چرخه انتخابی اجرایی خواهد شد. به نظرم اینکه در ابتدای راه این نقشه راه مشخص باشد کار بسیار خوبی است. قطعا در اجرا به ایراداتی می رسیم اما در گام نخست این حرکت شروع شده و مطمئنا پای قانونمند شدن انتخابی ملی پوشان می ایستیم. حتی اگر در کوتاه مدت به لحاظ کسب نتیجه موفق نباشیم اما در بلند مدت قطعا به نتیجه لازم می رسیم. باید بپذیریم سرمایه های فنی ما که متاسفانه تعدادشان نیز محدود است و فاصله فنی آن ها نیز با نفرات دوم و سوم به این زودی پر نمی شود.
سرمربی تیم ملی کشتی فزنگی افزود: امثال محمدرضا گرایی نباید در میادین مختلف بدون دلایل فنی مستهلک کنیم. قبول دارم حتی برای رویدادی مثل جام جهانی یا یک تورنمنت توقع نتیجه وجود دارد. ما در رقابت های جام جهانی به هیچ وجه دنبال نتیجه نیستیم و هدفمان میدان دادن به جوانان است. ترکیه و آذربایجان با بهترین نفرات خود در این رویداد حضور دارند و ستارگان جهان نیز با نفرات مدال دار در این رویداد حاضر می شوند. اتحادیه جهانی نیز از واژه گروهی از استعدادها برای تیم ایران استفاده کرده است.
وی در پایان خاطرنشان کرد: قطعا مجموعه ما ایراد خواهد داشت و نگاه کارشناسان از بیرون می تواند تاثیر گذار باشد. هیچ منیتی در کادر فنی ما وجود ندارد. نقدها را با جان و دل میپذیریم. پاسخگویی جزئی از مسئولیت ماست که بابت آن حقوق می گیریم. شفافیت و قانونمداری جزئی از اولویت های ماست. کار سختی در پیش داریم و خواهشم این است آن جایی که ما برای تصمیماتمان مبنای فنی داریم حمایت شما را داشته باشیم. هر چیزی که خوب شد بدانید متعلق به مربیان سازنده در سراسر کشور و فدراسیون است و هر جایی که عدم نتیجه گیری و نقصی بود متعلق به بنده است.
نقد و بررسی سریال یاغی | امیدی که نابود شد
سریال یاغی ساخته جدید محمد کارت، از آثار پر سر و صدا و پر بیننده نمایش خانگی بوده است. سریالی که خیلی سریع توانست راه خود را به صفحه تلویزیون افراد زیادی پیدا کرده و نام خود را بر سر زبانها بیندازد.
سریال یاغی دومین پروژه بلند محمد کارت پس از فیلم شنای پروانه میباشد. شنای پروانه را نیز میتوان فیلمی موفق در سینمای ایران نامید که با استقبال خوبی روبرو شد و نظر مثبت تعداد زیادی از منتقدین را جلب کرد.
اما این بار خارج از فضای فیلم سینمایی محمد کارت دست به ساخت سریالی بیست قسمتی میزند. سریالی که از رمانی به نام سالتو اقتباس شده است و البته تغییرات بسیار زیادی نسبت به منبع اقتباس خود داشته است.
درست مانند فیلم شنای پروانه، در سریال یاغی نیز اسامی آشنایی در لیست بازیگران به چشم میخورد. اسامی مثل پارسا پیروزفر، طناز طباطبایی، علی شادمان، امیر جعفری، عباس جمشیدیفر، نیکی کریمی و… بنابراین سریال یاغی از هر نظر پروژهای بزرگ و مهم در بخش نمایش خانگی به شمار میرفت که تبلیغات فراوانی را نیز در اختیار داشت تا به بیشترین میزان بیننده خود برسد.
تاثیر این سریال در شروع پخش خود به گونهای بود که حتی باعث شد رمان سالتو که منبع اقتباس سریال یاغی بوده است، با استقبال بسیار زیادی روبرو شده و به فروش برسد. طبیعتا با میزان تقاضای بیشتر و عرضه کم، حتی قیمت رمان سالتو نیز افزایش داشت. گرچه که سریال یاغی تفاوتهای زیادی با رمان سالتو داشته و مسیر خود را رفته است.
سریال یاغی در شروع خود توانست به سرعت مخاطبین را ترغیب به تماشای ادامه سریال کند. میتوان گفت یاغی شروع بسیار خوبی داشت و تبدیل به پای ثابت سریالهای مخاطبین شد.
سریال یاغی داستان شخصی به نام جاوید گنجی را روایت میکند. شخصی که از کودکی بدون شناسنامه بزرگ شده و بیهویت میباشد. او که استعداد خاصی در کشتی دارد، در زمین و گودهای خاکی خشکی به مبارزه مشغول میشود. در کنار آن او از راههای مختلفی در تلاش است تا درآمدی کسب کرده و در عین حال به دنبال گرفتن شناسنامه خود میباشد.
سریال یاغی در ابتدا نوید یک سریال قوی و با کیفیت را میداد که یک سر و گردن از سایر تولیدات داخلی بالاتر بود. محمد کارت برای روایت خود به سراغ محلهها و آدمهایی رفته بود، که در فیلم شنای پروانه نیز ثابت کرده بود که آنها را به خوبی میشناسد و با دغدغهها و رفتار آنها آشنایی دارد.
سریال یاغی در چند قسمت ابتدایی خود فیلمنامه و قصهپردازی خوبی دارد و در کنار آن تلاش میکند تا شخصیت نیز بسازد.
سریال در ابتدا، ریتم بسیار خوبی دارد و بازیها به اندازه و درست هستند. علاوه بر آن سریال مبلغ ورزش کشتی که شاید مهمترین و موفقترین ورزش ایران است، میباشد. سریال یاغی توانست عده زیادی را به سمت این ورزش بکشاند و این موضوع امر بسیار ارزشمندی است.
سریال، در ابتدا به خوبی قصه جاوید را برای مخاطب تعریف میکند. شخصیت او را سر و شکل میدهد و در کنار آن به شخصیت افرادی مثل اسی قلک نیز میپردازد. سپس ارتباط جاوید با اسی قلک، خواهرش، دوستانش و ابرا را به تصویر میکشد و در تمام ابعاد نوید سریالی با کیفیت را میدهد.
اما هر چقدر سریال از داستان شناسنامه و هویت جاوید (که بنظر جای مکث بیشتری داشت) و این فضا که محمد کارت به خوبی میشناسد، دور میشود، و به سمت زندگی لاکچری و شخصیتها و فضایی متفاوت میرود، دچار افت بیشتری میشود.
سریال یاغی چند قسمت ابتدایی خوب دارد که با چند قسمت متوسط دنبال شده و پس از آن قسمت به قسمت ضعیفتر میشود.
سریال یاغی عملا از زمان ورود شخصیت شیما با بازی نیکی کریمی، چیز زیادی برای ارائه نداشته و مدام درجا میزند. میتوان گفت که از قسمت هشتم به بعد، سریال در مواقع زیادی فیلمنامه و قصه نداشته و در حال اتلاف وقت میباشد. شاید بتوان بیست قسمت سریال یاغی را با تغییراتی در ده قسمت تمام کرد.
به محض جدا شدن شخصیت جاوید از محل اصلی زندگی خود، سریال همه جوره بهم میریزد. دیگر خبری از آن فیلمنامه و قصهپردازی و شخصیتپردازی چهار یا پنج قسمت ابتدایی نیست و حتی بازی بازیگران نیز دچار افت شدید میشود.
علی شادمان که در قسمتهای ابتدایی سریال از او به عنوان ستاره این مجموعه نام برده میشد، از جایی به بعد یک بازی تکراری، یکنواخت و البته از همه مهمتر بازی اضافه و اُوراکت دارد. بازیای که هر چه او بیشتر فریاد زده و خود را به در و دیوار میزند، میزان مصنوعی بودن و جدا بودن بازیگر از شخصیت در آن بیشتر پدیدار میشود.
سریال یاغی همچنین در بحث شخصیتپردازی جاوید مشکلات بزرگی دارد. شخصیت او از قسمت چهارم یا پنجم به بعد تماما تبدیل به چیزی متفاوت میشود. او جملههای قلمبه سلمبه میگوید و عشق خود به ابرا را با اصطلاحاتی بیان میکند که هیچ شباهتی به شخصیت او ندارد.
این اتفاق در طول سریال بارها و بارها رخ میدهد. بنظر میرسد محمد کارت جملات و حرفهای خود را در دهان شخصیت جاوید گذاشته است تا او صرفا بیانکننده آنها باشد و این جملات هیچ جوره به شخصیت او در سریال نمیخورند و کاملا از سریال و شخصیت جدا هستند.
سریال یاغی با ورود شخصیت شیما با بازی نیکی کریمی وارد فازی جدید میشود. او به عنوان همسر سابق بهمن و دوست سابق طلا وارد سریال میشود. شخصی که بهمن و طلا چندین سال قبل در خارج از کشور او را رها کردهاند و پس از زندانی شدن او، به ایران برگشته و ازدواج کردهاند.
با وجود آنکه بنظر میرسد چنین شخصیتی پتانسیل زیادی برای جذابتر کردن سریال و عوض کردن و چرخش قصه دارد، اما سریال یاغی عملا هیچ برنامهای برای ورود و خروج او در سریال ندارد.
این موضوع دقیقا یکی از مشکلات فیلمنامهای و قصهپردازی سریال میباشد. چیزی حدود پنج الی شش قسمت قصه درگیر ماجرای اسیدپاشی، مسبب آن، و روبرویی با مسبب آن میباشد. لحظاتی که سریال تماما در حال درجا زدن است.
کل ماجرای ورود شخصیت شیما به سریال یاغی بیش از حد کش آمده و از حوصله خارج است و احساس نیازی به وجود آن تا این مقدار وجود ندارد. در طول این چند قسمت سریال مدام در فیلمنامه خود در حال درجا زدن و اصطلاحا آب بستن است.
چندین قسمت میگذرد و هیچ اتفاقی نه در داستان و درام میافتد و نه از شخصیتپردازی پیشرفت خاصی وجود دارد و همانطور که گفته شد سریال هیچگونه برنامهای برای ورود و خروج شخصیت شیما در سریال نداشته است.
گواه این حرف در قسمت دوازدهم سریال یاغی که شاید بتوان آن را بدترین قسمت سریال ( بجز قسمت آخر) دانست، وجود دارد. قسمتی که شخصیت شیما با بازی نیکی کریمی همراه با بهمن، رحمان، طلا و جاوید به یک تور تهران گردی با یکدیگر میروند.
این قسمت حدود پنجاه دقیقهای، با ارفاق حدود ده دقیقه فیلمنامه داشته و قسمتی است یکنواخت و فوقالعاده قابل پیشبینی، همراه با دیالوگهای کودکانه و خارج از شخصیتها. این قسمت را میتوان خلاصه و آینهای از کل ماجرای اسیدپاشی دانست.
جمع شدن آنها در ماشین و چرخیدن در کل شهر و تمام دیالوگهای شخصیت شیما واقعا تا حدی خندهدار است.
ورود شخصیت شیما به سریال یاغی بجز در مواردی خیلی کمک خاصی به قصه نمیکند و با کمی تغییر در روایت میتوانستیم به طور کلی او را از سریال حذف کنیم و این یعنی حداقل شش قسمت کمتر.
او واقعیت را درباره پدر طلا و بهمن برملا میکند که منجر به تحقیقات بیشتر طلا در این زمینه میشود و بجز این مورد که میشد به نحوی دیگر به آن پرداخت، حضور او تاثیر بزرگی در سریال ندارد. حداقل تاثیری ندارد که ارزش چندین و چند قسمت فاصله گرفتن از فضا و ریتم سریال را داشته باشد.
او هیچ کمکی به پرورش شخصیتی بهمن و طلا نمیکند و با وجود آنکه گروه سازنده بسیار تلاش کردهاند تا کمی این دو شخصیت را تاریک کنند، اما ابدا این موضوع اتفاق نمیافتد. این دو شخصیت فقط در یکجا تاریک میشوند که در ادامه به آن میپردازیم.
بنابراین شیما هیچ کمکی از نظر شخصیتپردازی نیز به سریال نمیکند. جدای از تمام ایرادات شخصیت شیما در سریال، بازی نیکی کریمی در این نقش نیز به شکل جالب توجهی ضعیف است.
با وجود آنکه نوع بازی و اکتهای تماما مصنوعی او از آنگونه اکتهایی هستند که معمولا گول زننده میباشند و عدهای فریب آن را میخورند، اما او ابدا از پس این نقش برنمیآید.
در همان قسمت پیکنیک و گردش در تهران او پر از حرکات اضافه است که مثلا قرار است شخصیتی روانپریش و دیوانه را به تصویر بکشد اما اصلا موفق به انجام این کار نیست.
البته که این موضوع در ابتدا به گروه سازنده و کارگردان بازمیگردد اما خود او نیز بازی موفقی ندارد و تمام جیغ زدنها و حرکات عجیب او فقط مخاطب را آزار میدهد. بنظر میرسد او اصلا گزینه خوبی برای این نقش نبوده است.
علاوه بر تمام موارد ذکر شده، سریال تصمیم میگیرد تا زمان را وارد قصه خود کند و این اتفاق باعث به وجود آمدن باگهای بسیاری میشود.
در قسمتی که بهمن و بقیه به دنبال آدرس خانه شیما میباشد که شاید بتوانند عاطی را در آنجا پیدا کنند، به یک پیتزا فروشی میروند. در آن پیتزا فروشی مشخصا میبینیم که بازی ایران و پرتغال در حال پخش است. این بازی در تابستان ۲۰۱۸ برگزار شده است و باگهای زیادی از اینجا آغاز میشوند.
از مدل گوشی موبایل بهمن که در سال ۲۰۱۸ اصلا وجود نداشته تا فصل برگزاری این بازی که تابستان بوده اما بعضی شخصیتها پولیور و دورس به تن دارند، و خیلی موارد دیگر. از سریالی در وسعت یاغی با این بازیگران و البته شخص محمد کارت در راس کار، انتظار چنین اتفاقات ناشیانهای اصلا وجود ندارد.
بنابراین شخصیت شیما، نه خوب نوشته شده و نه خوب اجرا میشود و قصه مربوط به اسید پاشی، باعث یک دوره افول در سریال میشود که پس از آن با وجود آنکه تلاش میشود، اما سریال نمیتواند دوباره بر روی پای خود بایستد.
پس از این ماجرا اما قصه به سمت دشمنی داخلی و تلاش طلا برای نابودی بهمن میرود که از جمله موارد کشمکش خوب در فیلمنامه است. البته که بار دیگر سریال به مشکل کشدار بودن بیمورد دچار میشود. از طرف دیگر شخصیت جاوید را داریم که به مسابقات جهانی راه پیدا کرده و اما بهترین لات سایز چقدر است؟ است و در تلاش برای دیدار با ابرا و البته قهرمانی جهان میباشد.
در واقع پیرنگ درست کار شده سریال همین موضوع جاوید و کشتی او است. او از یک شخص کشتیگیر در گود خاکی که احترامی ندارد به قهرمانی جهان میرسد و احترام کسب میکند.
در این بین شخصیت بهمن از نقشه شوم خود برای پرورش این کشتیگیران رونمایی میکند و طلا تلاش میکند با همراهی اکبر مجلل او را از میان بردارد. درباره اکبر مجلل نیز باید گفت که او یک تیپیکال فروشنده مواد مخدر میباشد و نه بیشتر، که البته توسط فرهاد اصلانی که بارها ثابت کرده که چه بازیگر قابلی است، به خوبی اجرا میشود.
درست در لحظاتی که سریال پس از افت و خیزهای فراوان در حال جان گرفتن میباشد و مخاطب را حداقل به پایان امیدوار میکند، قسمت آخر همه چیز را نابود میکند.
یک پایان خوب، میتواند باعث کمتر شدن اثر تمام نکات منفی اثر شود. در واقع مخاطب همیشه ممکن است یک شروع بد را فراموش کند اما یک پایان بد فراموش کردنی و قابل بخشش نیست.
پایان سریال یاغی تیپیکالترین و کلیشهای ترین پایانی است که ممکن است اولین گزینهای باشد که به ذهن هر شخصی برسد. پایان سریال یاغی به نوعی تنها یک رفع مسئولیت و از سر باز کردن میباشد.
کمی قبلتر از پایان ابتدا باید به قتل امید رستمی مربی کشتی اشاره کنیم. او توسط یکی از کشتیگیران متوجه قضیه میشود به دستور بهمن و توسط رحمان ( با بازی خوب مهدی حسینینیا) به قتل میرسد.
این تنها و تنها نقطهای است که سریال موفق به تاریک کردن شخصیت بهمن، طلا و رحمان میشود و هر تلاشی پیش از این فقط دست و پا زدن بوده است.
امید رستمی حتی یک شخصیت هم نیست، او یک تیپ میباشد. یک مربی ورزشی تیپیکال دلسوز، مصمم و با اراده که موفقیت شاگردانش برای او مهمترین عامل است. اما همین مربی تیپیکال به خوبی نوشته و اجرا شده است و او را به افراد دوست داشتنی سریال تبدیل میکند. بنابراین قتل او مخاطب را کاملا از بهمن و دارودستهاش زده میکند. تاثیر این اتفاق را حتی جریان قتل پدر طلا توسط بهمن نیز ندارد.
اما پایان سریال، همانگونه که گفته شد در تیپیکالترین حالت ممکن اتفاق میافتد. نوع پایانی که همه ما آن را از بر هستیم.
از رفتار پدر و مادر ابرا با جاوید که ناگهان حال با او خوب شدهاند تا بازگشت دوباره عمه او به سویش، تماما مصنوعی و شعاری است و ما را بیشتر یاد مجموعه کلید اسرار میاندازد.
از همان ابتدا شوخیهایی با یاغی بودن جاوید میشد که در پایان سریال بنظر میرسید درست باشد. او شاید اگر امید رستمی به قتل نمیرسید حتی جنسها را به ایران میآورد. او حتی هنگامی که توسط بهمن در ماشین تحت تعقیب پلیس گروگان گرفته میشود در حال زاری و التماس است که او هیچ ربطی به این موضوع ندارد. بنابراین حال پس از پایان سریال میتوان گفت که شاید باید در نام سریال تجدید نظر میشد.
سریال یاغی با آن تعقیب و گریز بین پلیس و بهمن و آن تصادف و واژگونی مضحک به طور کامل سقوط کرده و پایان کلیشهای و سرهمبندی را معنا میکند.
پایان شخصیت بهمن که آن همه در سریال نقش داشت، همین بود؟ یک واژگونی خودرو؟ سریال حتی سرنوشت او را به تصویر نمیکشد فقط میشنویم که او بازداشت شده است.
جاوید نیز پس از تصادف و بستری شدن در بیمارستان ناگهان به هوش آمده و بر دوش دوستانش در محل خود از او استقبال شده و دور افتخار میزند و تمام. اکبر مجلل و طلا نیز به طور کلی فراموش شدهاند.
باید گفت که اگر سریال چنین پایانی را در نظر داشت، بهتر بود تبدیل به یک مینی سریال ورزشی درباره شخصی شود که به سختی از پایینترین نقطه به قهرمانی جهان میرسد.
در پایان باید گفت که سریال یاغی شروع بسیار خوب و امیدوارکنندهای داشت اما مانند خیلی از سریالهای دیگر رفته رفته دچار افت شد و در شیوه پایانبندی به طور کامل نابود شد.
سریالی که به شخصه با اشتیاق زیادی چند قسمت ابتدایی آن را تماشا کردم و انتظار یک قدم رو به جلو در صنعت سریالسازی را از آن داشتم، تبدیل به یک اثر کلیشهای شد که بارها مشابه آن را دیده بودیم.
سریالی با پتانسیل بالا، بازیگران چهره و از همه مهمتر کارگردانی کاربلد (که در همین اثر هم توانایی خود را از نظر تکنیکی ثابت میکند) که هدر شد و ابدا نتوانست به نهایت پتانسیل خود رسیده و مخاطب را به نهایت لذت از تماشای یک سریال برساند. همانطور که گفته شد شاید یک شروع بد فراموش شود اما یک پایان بد فراموششدنی نیست.
همانگونه که پایانبندی سریال یاغی نوعی رفع مسئولیت بود، تماشای قسمتهای پایانی آن نیز همین حس را داشت.
تراژدی سریالهای کمدی در تلویزیون/ پربیننده ترین سریال 69 درصد بیننده داشت!
ساعت24-با وجود این که « افزایش امید و نشاط در فضای عمومی کشور» یکی از ماموریت ها در حکم انتصاب جبلی رئیس صدا و سیماست اما سریالهای طنز تلویزیون از ابتدای 1401،توفیقی در جذب مخاطب به دست نیاوردنداز ابتدای امسال تا پیش از ایام عزاداری محرم و صفر سریالهای مختلفی در ژانر کمدی روی آنتن رفتند و یک ماه پس از پایان عزاداری نیز، سریال «آزادی مشروط» در کنداکتور شبکه یک جای گرفت. به استثنای «زیرخاکی 3»، دیگر مجموعهها مانند «خداداد»، «خوشنام» و «وضعیت زرد» نتوانستند درصد قابل توجهی مخاطب داشته باشند و سریال «آزادی مشروط» که اکنون در حال پخش است نیز کیفیت رضایت بخشی ندارد. سریال «جزر و مد» که گفته شده فضایی شاد و مفرح دارد نیز از شبکه2 آماده پخش است اما این مجموعه هم جزو امیدهای تلویزیون محسوب نمیشود.
شبکه یک در ابتدای سال با پخش مجموعه «زیرخاکی 3» شروع خوبی داشت و توانست با این سریال، در میان پربینندهترین مجموعههای نوروز 1401 صدرنشین شود. «زیرخاکی 3» مانند دو فصل قبلی، ماجراهای گیر افتادن «فریبرز» در یک موقعیت اشتباهی را پیگیری میکرد و قصه آن بیشتر در اردوگاه اسرای ایرانی میگذشت. «زیرخاکی 3» با ایجاد موقعیتهای کمدی خوب و طنازیهای جالب «فریبرز» و پررنگ کردن حضور کاراکتر «کشور» به عنوان مکملی برای شخصیت «پریچهر»، توانست در فصل جدید هم کیفیت قبلی خود را حفظ کند و مورد پسند مخاطبان باشد. فصل سوم این سریال 69 درصد بیننده داشت و از سریالهای نوروزی دیگر شبکهها پیشی گرفت.
سریال «خداداد» به کارگردانی علی غفاری ویژه نوروز 1401 تولید و در تعطیلات نوروز از شبکه2 پخش شد. قصه این سریال درباره پدری زحمتکش به نام «خداداد» بود که در آستانه تعطیلات نوروز، در شرایطی که منتظر دریافت وام برای خرید جهیزیه دخترش است، با مشکلاتی مواجه میشود و جور نشدن وام، چالشهایی را برای او به وجود میآورد. داستان تکراری و کلیشهای «خداداد»، به اندازه کافی برای مخاطب جذاب نبود و شوخیهای آن نیز به زور لبخندی روی لب تماشاگر میآورد. بازی اغراق شده پیام دهکردی و بازی و نقش تکراری علی صبوری نیز جزو نقاط ضعف «خداداد» بود. رضا ناجی، سوسنپرور و سیاوش طهمورث دیگر بازیگران این مجموعه بودند.
مجموعه «خوشنام» به کارگردانی علیرضا نجفزاده، ماه رمضان امسال از شبکه یک پخش شد و تنها سریال کمدی کنداکتور رمضانی تلویزیون بود. این سریال قصه جوان لات و دزدی به نام «شهرام» را روایت میکرد که با انگیزه ازدواج با دختر مورد علاقه خود، تصمیم میگیرد گذشته را جبران کند و از رفتارهای اشتباه دست بکشد. «خوشنام» روایت همراهی برانگیز و جذابی از تحول «شهرام» نداشت و روند کُند داستان نیز تماشاگر را درگیر خود نمیکرد. هرچند که سریال نجفزاده به عنوان مجموعهای کمدی روی آنتن رفت اما کمتر پیش میآمد که مخاطب شاهد موقعیتی کمدی باشد و شوخیهای سریال انتظار تماشاگر را برآورده نمیکرد. هومن حاجی عبداللهی و عباس جمشیدیفر به عنوان نقشهای اصلی بازی خوبی داشتند اما تحت تاثیر ضعفهای سریال، بازی آنها هم دیده نشد. «خوشنام» مقام اول پربینندهترین سریالهای رمضانی را کسب کرد اما حدود 33 درصد مخاطب داشت.
تابستان امسال از تیرماه، مجموعه «وضعیت زرد 2» روی آنتن شبکه2 رفت. فصل جدید آن نسبت به فصل قبلی تغییراتی کرده بود و به عنوان مثال، مسائل اجتماعی نیز به این کمدی سیاسی اضافه شد اما شوخیهای نه چندان بامزه و تکراری «وضعیت زرد» و ریتم خستهکننده آن، باعث شد این مجموعه کشش خاصی برای پیگیری قصه در تماشاگر ایجاد نکند و مخاطبان کمی داشته باشد. این سریال جز چهرههایی مانند مهران رجبی، مریم سعادت و خشایار راد، بازیگر شناخته شدهای نداشت و این موضوع هم در دیده نشدن آن بیتاثیر نبود. «وضعیت زرد 2» فقط 9.8 درصد بیننده جذب کرد.
روند کمدیهای ناموفق تلویزیون با مجموعه «آزادی مشروط» ساخته مسعود دهنمکی ادامه پیدا کرد. این سریال از اول آبان پخش خود را آغاز کرده و تا کنون چهار قسمت از آن پخش شده است اما با توجه به شروع ضعیف سریال، «آزادی مشروط» شانس زیادی برای جلب توجه مخاطب و دیده شدن ندارد. قصه این سریال در دوران اوج شیوع کرونا میگذرد و ماجرای آن درباره چند زندانی است که به دلیل خطر انتقال بیماری، مجبور به همکاری با نیروهای جهادی میشوند. «آزادی مشروط» تلاش میکند به واسطه دیالوگ یا رفتارهای شخصیتها و موقعیتهایی که ایجاد میکند، مخاطب را بخنداند اما شوخیهای سطحی و تکراری آن توان خنده گرفتن از مخاطب را ندارد و کشمکشهای طولانی شخصیتها با یکدیگر نیز جذابیتی در قصه ایجاد نکرده است.
جزر و مد در راه شبکه2
با توجه به اخبار سریالهایی که در دست تولید یا آماده پخش هستند، تنها مجموعهای که قرار است در فضایی شاد و مفرح پخش شود، سریال استانی «جزر و مد» است. این مجموعه به کارگردانی علی عبدالعلیزاده در صداوسیمای استان خوزستان تهیه شده و حالا به شبکه2 رسیده است. رضا فیاضی، نصرا. رادش، حمید لولایی، مهدی امینیخواه، افسانه ناصری و خشایار راد چهرههای شناخته شده «جزر و مد» هستند و چهرههای بومی نیز در آن بازی کردهاند. جز «نون خ 4» که فعلا خبری از ساخت آن نیست و اگر به تولید برسد نیز سال آینده پخش خواهد شد، مجموعه 90شبی جواد رضویان تنها اثر کمدی است که خبر ساخت آن منتشر شده است. طبق برنامهریزیها، این مجموعه آیتمی در فصل زمستان پخش میشود.
دیدگاه شما