ریسک‌ها و مزایای دارایی‌های مختلف


مجموعه مقالات و پژوهشهای علمی مدیریت

ريسک مالي شاخص‌سازي و اندازه‌گيري/مولف:سعید فتحی

رقابت در محيط تجاري مستلزم توانمندي‌ شرکتهاي تجاري براي جذب بهينه منابع محدود محيطي اعم از مشتري، نيروي انساني شايسته و منابع بهينه مالي است. مصرف بهينه اين منابع، دومين عاملي است که از نقش موثري در کسب مزيت رقابتي براي شرکتها برخوردار است. در اين راستا، با وجود تمام برنامه‌ريزيها و دقت‌نظرهايي که توسط کارشناسان و متخصصان شرکتها در اين زمينه صورت مي‌گيرد، اماهنوز برخي عوامل خارج از کنترل شرکتها وجود دارد که با درجات مختلفي از احتمال، امکان دست نيافتن شرکتها به هريک از اهداف عملياتي را مي‌تواند افزايش دهد. در اين راستا،‌ احتمال عدم دسترسي به اهداف از پيش تعيين شده،‌ تحت عنوان ريسک مطرح است. بر مبناي اهدافي که تحت تاثير ريسک قرار مي‌گيرد و همچنين از نظر عوامل موثر بر احتمال دستيابي به هدف، ريسک حاکم بر شرکتها را به دسته‌هاي مختلفي تقسيم مي‌کنند. از آن جمله مي‌توان به ريسک مالي، ريسک تجاري، ريسک سيستماتيک، و. اشاره کرد. در اين مقاله سعي بر اين است تا ابتدا، طبقه‌بندي اوليه‌اي از انواع ريسک تجاري حاصل، و سپس ابعاد ريسک مالي به طور مشروح مورد بررسي قرار گيرد . در مرحله بعد سعي بر آن است تا شاخصهاي لازم براي اندازه‌گيري ريسک مالي شناسايي و معرفي شود.
مفاهيم و تعاريف ريسک
با مراجعه به منابع مختلف علمي، تعاريف متعددي از ريسک مي‌توان يافت. که البته‌ هر کدام از اين تعاريف بسته به بعد يا زاويه ديد خود، تعريف متفاوتي از ريسک ارائه کرده‌اند.
در فرهنگ مديريت رهنما، در تعريف ريسک آمده است :
«ريسک عبارت است از هرچيزي که حال يا آينده دارايي يا توان کسب درآمد شرکت، موسسه يا سازماني را تهديد مي کند.»
وستون و بريگام در تعريف ريسک يک دارايي مي‌نويسند :
ريسک يک دارايي عبارت است از تغيير احتمالي بازده آتي ناشي از آن دارايي.
«نيکلز» مفهوم ريسک را از ابعاد مختلف مدنظر قرار داده و آن را از نظر مفهومي به دو دسته تقسيم مي‌کند. وي معتقد است واژه ريسک به احتمال ضرر، درجه احتمال ضرر، و ميزان احتمال ضرر اشاره دارد. در اين راستا ريسک احتمال خطر هم احتمال سود و هم احتمال زيان را دربر مي‌گيرد. در حالي که ريسک خالص صرفاً احتمال زيان را در بر مي‌گيرد و شامل احتمال سود نمي‌شود، مانند احتمال وقوع آتش. (1999,NICKLES)
لذا، با توجه به مجموعه تعاريف فوق، مي‌توان ريسک را به صورت زير تعريف کرد:
«ريسک عبارت است از احتمال تغيير در مزايا و منافع پيش‌بيني شده براي يک تصميم، يک واقعه و يا يک حالت در آينده»
منظور از احتمال اين است که اطميناني به تغييرات نيست. در صورتي که اطمينان کافي نسبت به تغييرات وجود داشت، تغييرات مطمئن در چارچوب منافع و مزاياي پيش‌بيني شده پوشش پيدا مي‌کرد در حالي که عدم امکان پيش‌بيني ناشي از احتمالي بودن تغييرات، آن را به ريسک حاکم بر منافع و مزايا تبديل کرده است.
تغيير اشاره به هرگونه کاهش يا افزايش در منافع دارد. به اين معنا که صرفاً تغييرات نامطلوب نيست که در چارچوب ريسک پوشش پيدا مي‌کند. بلکه تغييرات مطلوب نيز در اين معنا در چارچوب ريسک قرار دارد.
تصميم، واقعه يا حالت اشاره به ارادي و غير ارادي بودن شرايطي دارد که ريسک بر آن حاکم مي‌شود. ممکن است تصميمي به صورت ارادي گرفته شود، مزايا و منافع آن ارزيابي شود، و بر مزايا و منافع آن ريسک خاصي حاکم باشد. از طرف ديگر ممکن است واقعه يا حالتي در آينده به صورت غير ارادي پيش‌آيد و پيش‌بيني‌هاي مزايا و منافع آن تحت لواي احتمال تغيير قرار گيرد.

طبقه‌بنديهاي ارائه شده از ريسک
در مطالعات نظري صورت گرفته، طبقه‌بنديهاي مختلفي از ريسک ارائه شده است. در اين بخش سعي بر آن است تا نظرات مختلفي که در اين رابطه ارائه شده است، مورد توجه قرار گيرد.
ريسک حاکم بر پروژه‌هاي اقتصادي از نظر جان چيکن: در اين طبقه‌بندي، تجزيه و تحليل ارائه شده، به تصميم‌گيرندگان و مشاوران آنها کمک مي‌کند تا فاکتورهاي موثر بر پذيرش يا عدم پذيرش گزينه‌هاي تصميم‌گيري را رتبه‌بندي کنند (شکل شماره يک). در اين مدل، فاکتورهاي موثر بر طبقه‌بندي، تحت عنوان فاکتورهاي ريسک مورد اشاره قرار گرفته است. تکنيک رتبه‌بندي ريسک در اين مدل به منظور کمک به تصميم‌گيرنده ارائه شده است تا با يک ديد جامع نه تک بعدي بتوانند ابعاد فني، اقتصادي و اجتماعي سياسي ريسک حاکم بر يک فعاليت اقتصادي را ارزيابي کنند. (1994, CHOICKEN)
«چيکن» در دسته‌بندي ديگري از ريسک، اشاره به ريسک سطح کشور دارد که در ارزيابي آن فاکتورهاي مختلف اقتصاد ملي، اقتصاد خارجي، وضعيت بدهيهاي اقتصادي و وضعيت اجتماعي سياسي حاکم بر شرايط کشور مطرح است.
الگوي تحليل ريسک بانکداري از نظر گرونينگ: گرونينگ و همکاران در تحقيقي که در بانک جهاني صورت گرفت، طبقه‌بندي ديگري از ريسک ارائه کردند. اين طبقه‌بندي با وجود اينکه به طور خاص در مورد ارزيابي ريسک در بانک ها مطرح شده است، اما از لحاظ موضوعي و محتوايي قابليت کاربرد براي ساير موسسات و سازمانهاي تجاري را نيز دارد. (1999, GREUNING)
اقدامات مربوط به آزادسازي بازار، جهاني‌شدن، و از طرف ديگر افزايش رقابت، و تنوع گرايي، بانک ها را در معرض خطرات و چالشهاي فراواني قرار داده است. به نوعي که شرايط جديد مستلزم نوآوري مداوم در روشهاي موجود براي مديريت شرکتها و ريسک هاي مرتبط با آن است، تا بتوان در محيط رقابتي از مزيتهاي لازم برخوردار بود. افزايش فزاينده بازارگرايي در بانک ها نيز به نوبه خود اثرات زيادي بر قانونگذاري و سرپرستي بانک‌ها گذاشته است. شرايط جديد تاکيد مجددي است بر اينکه کيفيت مديريت در بانک ها و به طور خاص کيفيت مديريت ريسک نگراني کليدي در اطمينان از امنيت و ثبات بانک و شبکه بانکي است.
گرونينگ در مدل ارائه شده، اشاره به Exposure Risk دارد که به نوعي معناي تغييرات مثبت و منفي در منافع آينده را مد نظر قرار مي‌دهد. وي در طبقه‌بندي انواع ريسک موثر بر فعاليتهاي تجاري، به چهار طبقه ريسک مالي، ريسک عملياتي، ريسک تجاري، و ريسک وقايع اشاره مي‌کند. انواع ريسک دسته بندي شده در اين چهار طبقه از نظر گرونينگ در شکل شماره 2 مشاهده مي‌شود.
طبقه‌بندي Risk Exposure از نظر زوکرمن:
«زوکرمن» مدل مديريت ريسک خود را به منظور طراحي برنامه آموزشي مديريت ريسک در دانشکده بازرگاني دانشگاه تمپل ارائه کرده است. وي در مدل مذکور انواع ريسک را شامل ريسک دارايي ريسک درآمد خالص، ريسک بدهي، ريسک کارکنان، ريسک مالي، و ريسک عملياتي (ريسک غيرقابل دفاع) ، مي‌داند. (1998, ZUCKERMAN)
طبقه‌بندي نهايي ريسک
با توجه به مجموعه طبقه‌بنديهاي ارائه شده از ريسک‌، مي‌توان به يک مدل کلي از ريسک دست يافت. مدل نهايي استخراج شده در اين مقاله ريسک را در سه سطح بين‌الملل، سطح کشور، سطح شرکت، و سطح پروژه‌هاي سرمايه‌گذاري ارائه مي‌کند.(شکل شماره 3)
ريسک مالي و فاکتورهاي اندازه‌گيري آن
طبقه‌بندي ارائه شده، نشان دهنده انواع مختلف ريسک است که به منظور ارزيابي احتمال تغيير در منافع آتي در حوزه‌هاي مختلف مرتبط با محيط تجاري مطرح است. در اين بخش از مقاله، به طور خاص به بررسي انواع ريسک مالي پرداخته، و شاخصهاي اندازه‌گيري آن ارائه مي‌شود.
انواع ريسک مالي
ريسک ناشي از ساختار ترازنامه شامل بخشهايي مانند داراييها، ساختار داراييها و مديريت داراييها و بدهيها مي‌شود. در اين حوزه بيشتر به اين موضوع پرداخته مي‌شود که ترکيب مختلف داراييهاي موجود در ترازنامه به چه صورت است . به عبارت ديگر آيا ترکيب به سمت داراييهايي است که احتمال تغيير ارزش آنها در آينده زياد است يا اينکه از نظر ارزش ثبات لازم بر اکثر داراييهاي موجود در ترکيب مذکور وجود دارد.
نسبت داراييهاي ثابت به داراييهاي جاري، نسبت داراييهاي مالي به داراييهاي فيزيکي، حجم داراييهاي مالي، از جمله شاخصهاي ارزيابي اين نوع از ريسک مالي است.
ريسک ناشي از ساختار درآمد و سودآوري: سودآوري شرکتهاي مالي، شاخصي است که موقعيت رقابتي و توان مديريتي اين شرکتها را به نحو احسن مشخص مي‌کند. علاوه بر سود شرکت که مبناي روشني براي سود ریسک‌ها و مزایای دارایی‌های مختلف به حساب مي‌آيد،‌ترکيب صورت سود و زيان شرکتها نيز به نوعي ريسک اين شرکتها را تعريف مي‌کند.(جدول 2)

ريسک کفايت سرمايه: عموماً‌ابعاد مختلف ريسک در شرکتهاي مالي به طور مستقيم يا غير مستقيم تحت تاثير هزينه سرمايه و ميزان سرمايه است. سرمايه يکي از عوامل کليدي در تعيين ميزان امنيت موسسات مالي است. سرمايه کافي در شرکتهاي مالي به عنوان يک ابزار امنيتي براي ساير ابعاد ريسک در طول دوره فعاليت تجاري اين موسسات است. سرمايه نقاط ضعف محتمل در ساير ابعاد مالي شرکت را جذب مي‌کند. لذا، سرمايه مبنايي براي حفظ تامين کنندگان منابع مالي شرکت به حساب مي‌آيد. (جدول3)

ريسک نرخ بازده: ريسک نرخ بازده عبارت است از تغييري که در ارزش اوراق قرضه ناشي از تغيير در نرخ بازده آن اتفاق مي‌افتد. (2000,LEEA)از طرف ديگر احتمال تغيير در دريافتهاي آتي حاصل از فروش يک اوراق بهادار و همچنين عدم توان پرداخت سود در آن به ريسک بازده اشاره دارد.(GREUNING) در مورد اوراق بهاداري مانند سهام شرکتها، نرخ بازده حاصل از اوراق، تحت تاثير ساير انواع ريسک مالي و غير مالي تغيير مي‌کند. توان توليد شرکت،‌تغيير در تقاضا و شرايط رقابتي، تغيير در ريسک ملي و ساختار اقتصادي، ريسک سياسي، همه و همه مي‌تواند سود شرکتها و به تبع آن توان پرداخت سود بيشتر به اوراق بهادار را تحت تاثير قرار دهد. واضح است که بازده يک سهام در واقع چکيده تمامي عمليات يک شرکت در زنجيره عرضه درون شرکت و محيط آن است. به نوعي که تمامي تغييرات احتمالي در وقايع بازرگاني، در نهايت تاثير خود را در ريسک سهام به جا مي‌گذارد.

انحراف معيار درصد سود تقسيمي، انحراف معيار قيمت سهام و انحراف معيار کل سود شرکت، اشتباهات ناشي از تعيين نرخ ثابت، اشتباهات ناشي از تعيين نرخ متغير، سرمايه و منابع مالي بدون نرخ، صحت يا سقم پيش‌بيني‌هاي نرخ بازده، از جمله شاخصهاي اندازه‌گيري ريسک نرخ بازده به حساب مي‌آيد.
ريسک بازار: عبارت است از ضرر سرمايه‌اي (کاهش ارزش اصل سرمايه) به دليل تغييراتي که در قيمت سهام عادي شرکت رخ مي‌دهد. اين تغيير زماني به عنوان ريسک بازار به حساب مي‌آيد که تحت تاثير يکسري عوامل در محيط شرکت ايجاد شود. ويژگي اصلي اين عوامل اين است که تحت کنترل شرکت نبوده و فقط بر شرکت خاص تاثير نمي‌گذارند بلکه بر وضعيت سودآوري تمامي شرکتها در يک صنعت خاص تاثير مي‌گذارند. مسلم است که مسئوليت ريسک بازار متوجه شرکت نبوده و بيشتر به عوامل خارج از کنترل شرکت برمي‌گردد. فاکتورهاي اندازه‌گيري اين بخش از ريسک بيشتر به عوامل ريسک ملي مانند عوامل خرد و کلان اقتصادي، عوامل سياسي- اجتماعي و . برمي‌گردد که امکان بررسي آنها در اين مقاله وجود ندارد.

ريسک نقدينگي: پيشرفتهاي اخير در ادبيات مالي بر تاثير ساختار هاي خرد بازار بر قيمت‌گذاري اوراق بهادار تاکيد زيادي شده است. نقدينگي يکي از اصلي‌ترين عوامل تعريف قيمت اوراق بهادار (سهام) به حساب مي‌آيد. نقدينگي يک سهام عبارت است از «سهولت معامله سهام در يک بازار خاص». نقدينگي در قالب زمان و هزينه قابل بررسي و تحليل است. معامله يک سهام ممکن است براي يافتن يک طرف معامله از نظر زماني مستلزم صرف وقت زيادي باشد. از طرفي ممکن است معامله آن دربرگيرنده هزينه‌هاي بسيار سنگين باشد. ماليات و هزينه مبادله، انواع ديگري از ابعاد ريسک نقدينگي به حساب مي‌آيد. که از ماهيتي پنهان برخوردار است. به طور کلي سه منبع براي ريسک نقدينگي نام برده‌اند.(1999, NICOLE BEINER)
1 - ممکن است زمان رسيدن سفارش خريد و سفارش فروش در بازار متفاوت باشد؛
2 - قوانين واضحي ممکن است در مورد معامله اوراق ايجاد شده باشد؛
3 - تقاضاي بسيار کمي براي معامله و مبادله وجود داشته باشد.
ريسک پول يا نرخ ارز: ريسک نرخ ارز عبارت است از احتمال از دست دادن اصل و فرع سرمايه به دليل کاهش قدرت خريد پول . تورم از طرف ديگر نرخ بهره را نيز افزايش مي‌دهد. اين امر به نوبه خود موجب کاهش ارزش اوراق بهادار خواهد شد.
نتيجه‌گيري
پس از بيان تعريفي از ريسک، سه مدل از طبقه‌بندي انواع ريسک گزارش و بر اساس آن مدل مورد تاييد اين مقاله ارائه گرديد. بر اساس مدل مذکور، هشت نوع ريسک مالي شناسايي شد. در اين راستا، در حد امکان با استفاده از منابع گوناگون فاکتورها و شاخصهاي اندازه‌گيري هريک از انواع ريسک پيشنهاد گرديد. مدل مذکور مي‌تواند به منابع گوناگون فاکتورها و شاخصهاي اندازه‌گيري هريک از انواع ريسک پيشنهاد گرديد. مدل مذکور مي‌تواند به‌عنوان مبنايي به حساب آيد که بر اساس آن مي‌توان به ارزيابي ريسک حاکم بر شرکتها پرداخت.
منابع و مآخذ
1. زاهدي شمس‌السادات، الواني مهدي، فقيهي ابوالحسن، فرهنگ جامع مديريت، چاپ اول، تهران: انتشارات دانشگاه علامه طباطبايي، 1376.
1.Jae Ha Leea, Embedded options and Interest Rate Risk for Insurance companies, banks and other financial Institutions, The Quarterly Review of Economics and Finance 40 (2000) 169–187.
2.Zuckerman, Moving Towards a Holistic Approach to Risk Management Education-Teaching Business Security Management, Security Journal 11 1998, PP. 81-89
3.Hennie Van Greuning, Sonja Brajovic Bratanovic, Analizing Banking Risk: A Framework…, World Bank, 1999.
4. John C. Choicken, Managing Risks and Decisions in Major Projects, Chapman & Hall, 1994.
5.Michael Doumpos, Constantin Zopounidis, Assessing Financial Risks using a Multicriteria sorting procedure: the case of country Risk Assessment, Omega 29 (2001) 97-109.
6.Kay Mitusch, Dieter Nautz, Interest Rate and Liquidity Risk Mangement and the European Money Supply Process, Journal of Banking and Finance, 25 (2001), 2089-2101.
7.Jacob Lemming, Financial Rrisks for Green Electricity Investors and producers in a Tradable Green certificate Market, Energy Policy 31 (2003) 21–32.
8.J.-Ph. Bouchauda, Elements for a Theory of _Nancial Risks, Physica A 285 (2000) 18-28.
9.Nickles William G., McHugh James M., McHugh Susan M., Undrestanding Business, Irwin/cGrow-Hill, 5th ed., 1999.

مدیریت ریسک در مدیریت دارایی

دوره آموزشی آشنایی با آنالیز ارتعاشات

سازمان‎ها در اندازه‎ها و انواع مختلف، با عوامل درونی و بیرونی‎ای مواجه می‎شوند که اهداف آن‎ها را تحت تأثیر قرار داده و دستیابی به آن‎ها را با عدم قطعیت رو‎به‎رو می‎سازد. اثری که این عدم قطعیت بر اهداف سازمان دارد، ریسک نامیده می‎شود. ریسک معمولاً به‎صورت ترکیبی از دو عنصر احتمال وقوع و پیامد یک رویداد معرفی می‌شود. ریسک، تمامی فعالیت‎های یک سازمان را تحت تأثیر قرار می‎دهد بنابراین مدیریت آن بخشی از وظایف مدیران و جزئی جدایی‎ناپذیر از وظایف سازمانی ازجمله مدیریت نگهداشت است.

مديريت ريسک در هر نظام نامه‌اي در حوزه مديريت دارايي بسيار اهميت دارد. مدیریت ریسک تکنیکی است که با نهادینه شدن در نگهداری و تعمیرات سازمان‌ها به سرعت سطح اثربخشی را افزایش داده و ابزار قدرتمندی برای شناسایی سریع خرابی‌ها و شکست‌های کارکردی در اختیار راهبران سیستم نت قرار خواهد داد لذا این امکان برای متولیان و برنامه‌ریزان به وجود می‌آید که با اداره کردن ریسک‌های فنی از تبدیل شدن آنها به گلوگاه‌های بزرگ در‌ آينده جلوگیری کرده و از رهگذر اجرای فعالیت‌های پیشگیرانه و مبتنی بر ریسک مانع از هدررفتن هزینه و زمان در فرآیند نگهداری و تعمیرات گردند.

ایزو ۳۱۰۰۰ ریسک را اینگونه تعریف می‌کند: اثر عدم قطعیت روی ریسک‌ها و مزایای دارایی‌های مختلف ریسک‌ها و مزایای دارایی‌های مختلف اهداف. با جداسازی این تعریف کلی، ۳ کلمه نیاز به توضیح بیشتر خواهد داشت.ریسک، بخش جدایی ناپذیر مدیریت دارایی است. مجموعه استانداردهای مدیریت دارایی ایزو ۵۵۰۰۰ نشان می‌دهد که چرا ریسک و اتخاذ رویکرد مبتنی بر ریسک دارای اهمیت زیادی است.در سیستم‌های تولیدی تجهیزات و دارایی‌ها با حداکثر توان تولیدی و حداکثر زمان کارکرد طراحی می‌شوند. برای دستیابی به این اهداف باید ریسک‌های موجود برای هریک از دارایی‌ها را شناسایی کرد و درصدد ریسک‌ها و مزایای دارایی‌های مختلف کاهش و کنترل آنان بود.

عملکرد بر پایه ریسک مدیریت شده ، یک رویکرد مبتنی بر ریسک دارایی است که تماماً با سیستم مدیریت ریسک ایزو ۳۱۰۰۰ همخوانی دارد هدف این رویکرد بر آن است که مکانیزم تصمیم‌گیری مؤثری را برای سازمان ایجاد کند تا بتوان تعادل مناسبی میان عملکرد دارایی و کنترل ریسک دارایی به وجود آورد. در قدم اول، هدف کمک به سازمان برای دستیابی به ناحیه عملکرد بر پایه ریسک مدیریت شده (RMP) و در قدم دوم بهبود افزایشی عملکرد دارایی در طی زمان است. در ناحیه RMP ، سبد دارایی سازمان درون ریسک مورد قبول دارایی فعالیت می کند. این بدین مفهوم است که سازمان نه به خاطر از بین بردن عملکرد دارایی به دلیل عدم کنترل کافی ریسک دارایی مسئول است و نه به خاطر توقف ایجاد ارزش احتمالی ناشی از اضافی بودن کنترل ریسک دارایی. به طور کلی فرآيند مديريت ريسك شامل سه گام اصلی تحت عناوین شناسایي ريسك، كاهش تا يك سطح قابل قبول و در نهايت ارزيابي آن است ولی جهت استقراردر نت این گام‌ها به صورت جزیي‌تري مورد بررسی قرار می‌گیرد. مديريت شرکت بايد شرايط قرار گرفتن سازمان در برابر ريسك‏هاي مختلف را در سراسر فرآيند مدیریت دارایی‌ها در نظر بگيرد مديريت ريسك يك شيوه ساخت ‏يافته براي تعيين و تحليل ريسك‏هاي بالقوه و ارايه راهكار‏هايي جهت واكنش متناسب با نوع ريسك مي‏باشد. اين واكنش‏ها مي‏توانند شامل ممانعت از ريسك، انتقال ريسك و يا كمينه كردن اثر پذيرش ريسك باشند. تركيبي از اين استراتژي‏ها ممكن است براي مديريت ريسك‏هاي يك پروژه مثل مدیریت دارایی‌ها به كار روند.

یکی از ریسک‌هایی که سازمان‌ها با آن سر و کار دارند شکست تجهیز و یا خرابی آن است برای کنترل و کاهش این ریسک سازمان‌ها به متخصصان نگهداری و تعمیرات روی می‌آورند و درخواست برنامه‌ریزی برای تعمیرات و نگهداری تجهیزات خود از این متخصصان را دارند. این متخصصان با استفاده از دانش خود و موضوع نگهداشت مبتنی بر ریسک سعی خود را در رفع مشکل مدیران سازمان و جلوگیری از شکست تجهیزات به کار می‌بندند.

نگهداشت مبتنی بر ریسک، درباره‎ی چگونگی استفاده از اصول ریسک در سازمان‌دهی نگهداشت و استفاده از ریسک در تصمیم‎گیری‎های مرتبط با نگهداشت است. نگهداشت مبتنی بر ریسک، به سازمان نگهداشت کمک می‎کند که به اهداف خود ازجمله اهداف ایمنی و محیط زیستی، کارایی در عملکرد، کیفیت و پیوستگی تولید و خدمت و کاهش هزینه‎ها دست پیداکرده و به تصمیم‎گیرندگان کمک می‎کند تا بتوانند انتخاب‎های آگاهانه‎تری داشته باشند، اقدامات را اولویت‎بندی کرده و در مورد اقدامات جایگزین تبادل نظر کنند.

نگهداشت مبتنی بر ریسک سه ویژگی اصلی دارد که باعث می‎شود به‎کارگیری و اقبال به آن روزبه‌روز بیش‎تر ‎شود. این سه ویژگی عبارت‌اند از:

نگهداشت مبتنی بر ریسک راهبردی است که به‎موجب آن فرایندهای نگهداشت بر مبنای ریسک برنامه‎ریزی می‎شوند.

نگهداشت مبتنی بر ریسک تلاش می‎کند که میان احتمال خرابی و پیامد آن تعادل ایجاد کرده و بر مبنای آن ریسک فعالیت‎ها را کاهش دهد.

نگهداشت مبتنی بر ریسک، به‌عنوان یک ابزار بهبود مستمر در بازبینی فعالیت‎های نگهداشت و پشتیبانی نگهداشت عمل می‎کند.

ایمنی ، استمرار تولید و کاهش هزینه‌های نگهداری و بازرسی و افزایش قابلیت اطمینان تجهیزات، مهمترین دستاوردهای حاصل از اجرای یک استراتژی نگهداری و تعمیرات مناسب برای تجهیزات با درجه ریسک‌های متفاوت می‌باشد. علت اصلی این مزایا رسیدن به کمترین میزان پیشروی عیوب و وقوع از کار افتادگی ، یعنی تعویق از کار افتادگی و در نتیجه ایمنی بیشتر می‎باشد. همچنین آنالیز دقیق‌تر داده‌ها امکان کاهش مدت زمان توقف‌ها را نیز فراهم خواهد آورد . موارد زیر برای انجام هرچه بهتر فعالیت‌ها پیشنهاد می‌شود:

  • ایجاد بانک اطلاعاتی جامع از حوادث منجر به از کار افتادگی تجهیزات در صنعت مورد بررسی
  • طراحی نرم ‌افزارهای مناسب جهت برنامه‌ریزی نگهداری و تعمیرات تجهیزات
  • استفاده از نتایج پایش وضعیت برای تعویض قطعات ماشین آلات
  • آموزش حرفه‌ای و مداوم نیروی انسانی

یکی از مهم‌ترین جنبه‌های ریسک دارایی‌ها بحث ایمنی است . رعایت نکات ایمنی و جلوگیری از شکست تجهیز باعث عدم آسیب به تجهیزات و بویژه پرسنل بخش‎های تولیدی می‌شود. جنبه دیگری از ایمنی رعایت نکات آن در هنگام انجام عملیات های نگهداری و تعمیرات است. یکی از واحدهای بحرانی صنایع، واحد نگهداری

و تعمیرات (نت) می‌باشد. در این راستا نتایج پژوهش‌های مختلف حاکی از ارتباط معنی‌دار بین شاخص‌های نگهداری و تعمیرات و حوادث می‌باشد .تا سال ۲۰۰۰ نت و ایمنی دو موضوع جدای از هم تلقی شده و فعالیت‌های مستقل داشتند. در ادامه محققان مختلفی رویکردهای تلفیقی از نت و ایمنی برای بهینه کردن ظرفیت کارخانجات پیشنهاد کردند. نظر آن‌ها این بود که ایمنی و نت منحصراً توابع و عوامل مقابل نیستند. در حالی که قابلیت سود دهی تا حد زیادی به قابلیت استفاده ریسک‌ها و مزایای دارایی‌های مختلف ریسک‌ها و مزایای دارایی‌های مختلف و قابلیت اطمینان وابسته است، کیفیت محصول بیش‌ر از هر چیز به شرایط تجهیزات وابسته است. هدف اصلی مهندسان نت، اجرای نوعی استراتژی نت است که هم زمان در حالی که قابلیت دسترسی و بازده یک تجهیز را به حداکثر می‌رساند، خرابی آن را کنترل می‌کند، هزینه کل عملیات را حداقل می‌کند و امکان یک عملیات ایمن را نیز فراهم می‌سازد. در همین راستا در مطالعات مختلف مواردی نظیر استفاده از حداكثر عمر مفيد دستگاه، جلوگيري از تعميرات ، باز و بسته كردن بي‌مورد قطعات دستگاه، افزايش قابليت اطمينان و عملكرد دستگاه و كاهش نظارت مستمر بر وضعيت دستگاه به واسطه استفاده از تجهيزات ايمني و هم چنين افزايش ايمني كاربر و محيط را از مزایای طراحی و پیاده‌سازی برنامه نگهداري و تعميرات ذکر کرده‌اند. ایمنی در نگهداری مربوط به رهایی از خطر ، محافظت از خطر آسیب یا جراحت در طی فرایند انجام مراحل نگهداری می‌باشد. . تضمین ایمنی در طی فرآیند انجام کارهای تعمیرات و نگهداری مهم است چون به جلوگیری از هزینه‌ها از قبیل غرامت کارگران ، ادعاهای بیمه سلامت ، جرائم قانونی ، پرونده‌های حقوقی و بسیاری دیگر نیز کمک می‌کند.

برای مثال اگرچه صنعت پتروشیمی در سراسر جهان طی ۵ دهه گذشته به سرعت رشد کرده است ، اما حوادث بزرگ هنوز به طور مکرر اتفاق می‌افتد و منجر به خسارات قابل توجهی می‌شود. به عنوان مثال ، نشت گاز سمی در تاسیسات Union Carbide باعث مرگ بیش از ۲۰۰۰ نفر در بوپال هندوستان و انفجار در کارخانه LPG در مکزیک بیش از ۵۰۰ کشته برجای گذاشت. براساس تحقیقات سال ۱۹۹۸ توسط مؤسسه نفتی آمریكا ، از ۱۰۰ حادثه مهم در ۳۰ سال گذشته ، ۴۴٪ ناشی از خرابی ماشین آلات و ۱۲٪ به دلایل ناشناخته بوده است. بنابراین ، کنترل مناسب ریسک تجهیزات برای جلوگیری از بروز حوادث مهم ضروری است.

محققان برای ایمنی بیشتر پرسنل در زمان نگهداری و تعمیرات و جلوگیری از آسیب به آنان موارد زیر را توصیه کرده‌اند .

  • ارتباط موثر اطلاعات مربوط به وظایف نگهداری.
  • ارتباط مناسب بین کارگرانی که در بخش‌های پر سروصدا معدن کار می‌کنند.
  • کارگران باید از بازی هل دادن و عادت های ناامن اجتناب کنند.
  • در انجام کارهای مربوط به نگهداری باید از ابزارهای مناسب استفاده شود ، نباید جایگزین دیگری وجود داشته باشد.
  • رویه‌های نگهداری ناامن ریسک‌ها و مزایای دارایی‌های مختلف باید توسط پرسنل تعمیر و نگهداری آگاه و با تجربه انجام شود.
  • بازرسی دقیق ماشین‌آلات / تجهیزات باید قبل از انجام مراحل تعمیر و نگهداری انجام شود .
  • آموزش‌های ایمنی تعمیر و نگهداری باید برای هر کارمند در بخش‌های نگهداری انجام شود.
  • تصویب چارچوب ایمنی تعمیر و نگهداری توسعه یافته.

ارتقای سطح ایمنی محیط کار و کارکنان از الزامات اولیه و به عنوان بستر لازم برای دستیابی به تعالی در نگهداری و تعمیرات ریسک‌ها و مزایای دارایی‌های مختلف و مدیریت دارایی‎های فیزیکی مطرح می‌باشد. واحد HSE مسئولیت انجام الزامات مشروحه ذیل را بر عهده دارد.

  • کلیه ریسک‌های مرتبط با تجهیزات و محیط کار کارکنان باید بر اساس یک رویه مدون مورد شناسایی قرار گرفته وراهکارهای مناسب برای حذف ،کاهش و یا کنترل آنها تعیین گردد.
  • لازم است کلیه راهکارها و الزامات تعیین شده برای مدیریت بر ریسک‌ها ( همچون استفاده از ابزار و تجهیزات حفاظت فردی ، نصب کاورها ، گاردیل و قفسه‌ها، نصب تابلوهای هشدار، سیستم ارتینگ ، اصلاح تجهیزات ، استفاده از پرمیت، نصب آویز برگهای ایمنی و …) بر اساس یک برنامه مدون به مورد اجرا در آمده و سوایق انجام کارها نگهداری گردد.
  • برنامه کاری نحوه مواجهه با حوادث مختلف ( انفجار ، آتش‌سوزی، سیل و سایر حوادث طبیعی) تدوین گردیده و در صورت وقوع حادثه ، سوابق انجام کار بر اساس برنامه تنظیم شده، نگهداری گردد.
  • کارکنان باید با آموزش‎های لازم جهت مواجهه با ریسک‌های موجود و راهکارهای مواجهه با حوادث را فراگیرند. برگزاری مانورهای دوره‌ای جهت مواجهه با حوادث مهم ، مورد نیاز می‌باشد این موضوع برای پیمانکاران طرف قرارداد با شرکت الزامی می‌باشد.

یکی از معدود مراجع معتبر در موضوع نگهداشت مبتنی بر ریسک، استاندارد NORSOK Z-008، است. این استاندارد جهت پر کردن خلأ استاندارد مورد نیاز صنعت نفت در زمینه‎ی نگهداشت مبتنی بر ریسک نگاشته و معمولاً به ‌عنوان یک مرجع معتبر در دیگر استانداردها معرفی می‎شود. استاندارد NORSOK Z-008، همچون دیگر استانداردهای نورسوک، توسط صنعت نفت نروژ و با پشتیبانی انجمن صنعت نفت نروژ، فدراسیون صنایع نروژ، انجمن کشتی‌رانی نروژ و اداره‌ی ایمنی نفت نروژ توسعه داده‎شده و توسط اداره‎ی استاندارد نروژ منتشر می‎شود.

الزام شده است که شرکت‌ها باید روش اجرایی جداگانه‌ای برای مدیریت بر ریسک‌ها داشته باشند که براساس ایزو۳۱۰۰۰ سند جامعی باشد. در استاندارد ۵۵۰۰۰ هم آمده است که اگر سازمان در این زمینه فعالیتی داشته است نیاز به ایجاد سندی جدید نیست.

مدیریت دارایی های فیزیکی چیست؟

با شدت گرفتن تغییرات در جهان و همچنین نیاز به حداکثر رسانی بهره­‌وری در تمامی منابع سازمان‌­ها، مدیریت دارایی­ های فیزیکی یکی از اصلی‌­ترین فعالیت­‌ها و راهبردهای سازمان‌­های صنعتی و خدمات زیر بنایی را شکل داده است. در بسیاری از صنایع، از جمله ابنیه، ناوگان حمل و نقل، شبکه­‌های زیرساختی و تجهیزات تولیدی، دارایی فیزیکی نقش اصلی را در ارزش آفرینی دارد. به اصطلاح به این سازمان‌ها دارایی محور گفته می‌­شود. در این سازمان­‌ها در عمل مدیریت یکپارچه و سیستماتیک این دارایی‌­­ها به مهم‌ترین فعالیت سازمان تبدیل می‌­شود. از این رو مدیریت دارایی­ های فیزیکی به یک فعالیت حیاتی تبدیل گشته و نیاز به توجه ویژه را می­‌طلبد. به نظر شما تعریف مدیریت دارایی های فیزیکی چیست؟

تاثیر دارایی­ های فیزیکی در خلق ارزش در صنایع مختلف

مدیریت دارایی­ های فیزیکی چیست؟

برای تعریف مدیریت دارایی­ های فیزیکی مجموعه متنوعی از تعاریف و تعابیر ارائه شده است. در اولین تعریف رسمی ارائه شده، مدیریت دارایی­ های فیزیکی به صورت ” مجموعه شيوه­‌ها و فعاليت‌­هايي منظم و هماهنگ كه سازمان از طريق آن دارايي‌­ها و نيز هزينه‌­ها و ريسك­‌ها و عملكرد آن‌ها را در طي چرخه عمر دارايي­‌ها، با هدف تحقق برنامه استراتژيك سازماني، به طور بهينه و پايدار مديريت مي­‌كند.” تعریف شد. پس از آن در استاندارد ایزو 55000 مدیریت دارایی ­های فیزیکی با عبارت ” مجموعه اقدامات هم‌راستا و هماهنگ سازمان در ارزش­ آفرینی از دارایی‌­ها” شرح داده شد. در هر دو تعریف مدیریت دارایی ­های فیزیکی به اقداماتی هم‌راستا برای بهینه‌سازی ارزش‌­ها (سطح مطلوب ریسک، هزینه‌­ها و عملکرد دارایی­‌ها) بر اساس اهداف سازمانی (رضایت ذینفعان، برآورد انتظارات مالی، توجه به اصول توسعه پایدار) تاکید شده است. به صورت خلاصه، برای رسیدن به اهداف و چشم انداز سازمان، مدیریت دارایی­ های فیزیکی مجموعه تصمیمات، برنامه‌­ها و فعالیت­‌های یکپارچه در سطوح مختلف سازمان و در طول چرخه عمر یک دارایی­ فیزیکی است.

چرا مدیریت دارایی ­های فیزیکی؟

در تمامی جهان و از جمله ایران، سازمان­‌ها تحت فشار روز افزونی برای افزایش بهره‌­وری خود هستند. ریسک­‌ها و فرصت­‌های متنوعی هر روز ظهور می­‌کنند و الزامات مدیریت سازمان متناسب این ریسک­‌ها و فرصت­‌ها در حال تغییر است. مجموعه این عوامل سازمان­‌های را با انواع مختلفی از چالش‌­ها رو در رو می‌کند. از جمله این چالش‌­ها می­‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:

  • افزایش تقاضا و متغیر بودن انتظارات مشتریان و سهام‌داران
  • افزایش سطح استانداردها و الزامات در حوزه‌های ایمنی و محیط زیست
  • تغییرات فناوری و نیاز به تغییر مداوم برای همگام بودن با تغییرات
  • کمبود در نیروی انسانی متخصص و پویا
  • لزوم آموزش و به‌­روزرسانی مداوم توانمندی­‌های فنی و سیستمی کارکنان
  • جهانی شدن هرچه بیشتر کسب‌و‌کارها و تاثیرپذیری صنایع از مناسبات بین‌المللی

به صورت ویژه برای سازمان­‌های دارای محور، مدیریت پویا و بهینه این چالش­‌ها از اثرات سازمان­دهی یک ساختار مدیریت متعالی در خصوص دارایی­‌های فیزیکی است.

اهداف مدیریت دارایی ­های فیزیکی

همانطور که اشاره شد هدف اصلی در مدیریت دارایی ­های فیزیکی، توانمندسازی سازمان در رسیدن به اهداف خود با استفاده بهره‌­ور و ارزش آفرین از دارایی‌­ها است. ارزش­‌ها در سازمان­‌های مختلف بر اساس اهداف و راهبردهای آن سازمان و انتظارات ذی­نفعان اصلی مشخص می­‌شود. اما به صورت کلی می­‌توان اهداف مدیریت دارایی ­های فیزیکی در سازمان­‌های دارایی محور را به صورت ذیل برشمرد:

  • افزایش رضایتمندی ذی­ نفعان (مشتریان، صاحبان سهام، کارمندان و …) از عملکرد کلی سازمان
  • افزایش بهره‌­وری در استفاده از سرمایه­‌ها و دارایی­‌های سازمان
  • بهبود عملکرد در حوزه­‌های اصلی چون قابلیت اطمینان و کاهش اتلافات
  • افزایش کارایی، دقت و شفافیت در تصمیم‌­گیری‌­های سازمان
  • افزایش عمر اقتصادی دارایی­ های فیزیکی ، در کنار کاهش هزینه‌­های چرخه عمر دارایی­ های فیزیکی
  • مدیریت ریسک‌­ها و فرصت­‌های سازمان در مدیریت عملکرد عملیاتی، مالی، HSE
  • مشخص شدن سطح مطلوب خدمات دارایی‌ها بر اساس اهداف و برنامه‌های مدیریت دارایی‌ها
  • افزایش بهره‌­وری در مدیریت زنجیره تامین کالا و تجهیزات و بهینه سازی سطح سرمایه‌­گذاری سازمان­‌ها

تحول و تکامل مدیریت دارایی­ های فیزیکی

می­‌توان ادعا داشت که قدمت مدیریت دارایی ­های فیزیکی شاید به قدمت تمدن بشر بر می­‌گردد. از زمانی که انسان موفق به ساخت و استفاده از ابزار در تولید کشاورزی، حتی پیش­ از آن در دوران شکارگری، شده است، صیانت از این دارایی‌­ها و ارتقا کیفیت و کارایی آن‌ها از مهم‌ترین دغدغه­‌های بشر بوده است. اما پس از عصر انقلاب صنعتی و با شتاب­‌گیری روند صنعتی­ شدن، توجه به اهمیت مدیریت بهره­‌ور تجهیزات روز افزون بوده است. موضوع نگهداشت نظام­‌مند تجهیزات و حفظ کارایی­ آن‌ها در تولید، با شروع عصر اتوماسیون و ورود ربات‌­ها به صنعت در دهه 1970 جلوه دیگر یافت و واحدهای مستقل نگهداشت در سازمان­‌های صنعتی ایجاد گشت. کم کم در سازمان­‌های بلوغ یافته توجه به دیگر مراحل چرخه عمر دارایی از جمله برنامه ریزی و مهندسی و ایجاد نگاه یکپارچه و کل‌نگر برای تولید بیشترین ارزش از دارایی‌­ها ضروری دیده شد. مدیریت دارایی­ های فیزیکی حاصل توجه مدیران صنایع به این موضوع و تکامل دانش و تجربه در این زمینه است. آنچه در دهه هفتاد میلادی با عنوان زحمت اجباری (Necessary Evil) و در سطح کارگاه­‌های تعمیرات صنایع شناخته می­‌شد، امروزه، با جاری شدن نگاه نظام­‌مند به کل چرخه عمر، به یکی از پیش­‌نیاز­های اصلی در تدوین برنامه­‌های راهبردی سازمان تبدیل شده است.

تکامل مدیریت دارایی ­های فیزیکی و تفکر سازمانی

دامنه مدیریت دارایی های فیزیکی

فعالیت­‌های حوزه مدیریت دارایی ­های فیزیکی به دلیل تنوع و پراکنده بودن آن‌ها در سازمان­‌های مختلف به روش‌­های مختلفی تعبیر می‌­شود. اما نیاز است که به صورت مشخص دامنه مدیریت دارایی ­های فیزیکی در سازمان­‌ها دارایی محور مشخص شد. به صورت کل می­‌توان دو بعد اصلی را برای مدیریت دارایی­ های فیزیکی مشخص کرد و بر اساس آن فعالیت­‌های منظم و یکپارچه را تعریف کرد. این ابعاد اصلی عبارتند از سطوح کسب و کار (Business Levels) و فعالیت‌های چرخه عمر.

سطوح کسب و کار: در ذیل فعالیت‌های سطح مدیریت کل سازمان، سطوح اصلی در مدیریت دارایی های فیزیکی به سه سطح مدیریت مجموعه سبد دارایی‌ها، مدیریت سیستم دارایی‌ها و مدیریت دارایی تقسیم می­‌شود. در هر کدام از این سطوح مجموعه فعالیت­‌های اصلی مختص آن سطح تعریف می‌شود.

  • سطح مدیریت سازمان: اهداف و راهبردهای اصلی سازمان در بهره‌گیری از مجموعه دارایی­‌های سازمان مشخص می‌­شود.
  • سطح مجموعه (Portfolio) دارایی های فیزیکی: بهینه‌سازی سرمایه­‌گذاری روی دارایی­‌های فیزیکی، بازگشت بهینه سرمایه و برنامه‌ریزی برای توسعه پایدار فعالیت اصلی است.
  • سطح مدیریت سیستم­‌های دارایی: پایدار­سازی عملکرد و بهینه سازی هزینه­‌ها و ریسک­‌های فعالیت اصلی را شکل می‌­دهد.
  • سطح مدیریت دارایی‌ها: مدیریت فعالیت­‌های یکپارچه در چرخه عمر برای بهینه­‌سازی اثرگذاری و کارایی از هر دارایی­ در این سطح انجام می­‌پذیرد.

فعالیت‌های چرخه عمر: عمر یک دارایی را می‌­توان به چند مرحله مشخص و قابل تفکیک تقسیم کرد. در گام اول دارایی انتخاب، طراحی و ساخته با خریداری می­‌شود. سپس مراحل بهره‌برداری و نگهداشت از دارایی آغاز می­‌گردد. در این مرحله از چرخه عمر که بیشترین زمان را به خود اختصاص می­‌دهد می­‌توان مجموعه فعالیت‌­های بهبود عملکرد و ساختار را نیز برای دارایی در نظر گرفت اما در نهایت دارایی وارد مرحله بازسازی کلی و یا تعویض و اسقاط می­‌شود. در هر کدام از این مراحل فعالیت‌­ها ویژه‌­ای برای افزایش بهره­‌وری از دارایی‌­های قابل تعریف است. به طور مثال می­‌توان به اجرای برنامه­‌های مهندسی سیستم در مرحله طراحی و ساخت، اجرای تحلیل­‌های نگهداشت مبتنی بر قابلیت اطمینان (RCM) در مرحله بهره‌برداری و نگهداشت و اجرای تحلیل‌های هزینه چرخه عمر در زمان تصمیم‌گیری برای ساخت، خرید و یا تعویض دارایی اشاره کرد. انجام به موقع هر کدام از این فعالیت‌­ها می‌­تواند اثر ویژه‌­ای در افزایش بهره­‌وری و ارزش آفرینی دارایی در کل چرخه عمر داشته باشد.

صندوق سرمایه‌گذاری چیست؟

صندوق‌‌های سرمایه‌‌گذاری یکی از بهترین روش‌ ها برای ورود سرمایه‌‌گذاران به بازار سرمایه هستند که تحت نظارت و با اخذ مجوز از سازمان بورس و اوراق بهادار فعالیت می‌‌کنند. مزیت صندوق‌‌های سرمایه‌‌گذاری نسبت به سرمایه‌‌گذاری شخصی در استفاده از مدیریت تخصصی سرمایه، کاهش ریسک سرمایه‌‌گذاری، بهره‌‌گیری از صرفه‌‌جویی‌‌های ناشی از مقیاس و تامین منافع برای سرمایه‌گذاران است. مدیریت دارایی‌‌ها از طریق صندوق‌‌های سرمایه‌‌گذاری این امکان را فراهم می‌‌آورد که سرمایه‌‌گذاران ضمن حفظ دارایی‌‏های خود، در هر سطحی از ریسک ‌پذیری، مناسب‏ ترین بازدهی را کسب نمایند.

مزایای صندوق‏‌های سرمایه‌‏گذاری

سادگی: یکی از خصوصیات صندوق‌های سرمایه‌گذاری، سادگی در سرمایه‌گذاری برای سرمایه‌گذاران جزء است. سرمایه‌گذاران در هر لحظه قادرند واحدهای خود را به فروش برسانند. همچنین سرمایه‌گذاران در هر روز می‌توانند از قیمت واقعی واحدهای صندوق مطلع گردند.
تنوع در سرمایه‌گذاری: با توجه به قوانین, صندوق‌ها مجاز به سرمایه‌گذاری در دارایی‌‎‏های مختلف به صورت محدود هستند. لذا پرتفولیوی صندوق‌های سرمایه‌گذاری دارای ترکیب متنوعی است که ریسک سرمایه‌گذاری در صندوق را به نحو چشم‌گیری کاهش می‌دهد.
مدیریت حرفه‌ای: با عنایت به توانایی مالی صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک، این صندوق‌ها قادر به جذب و استخدام مدیران حرفه‌ای در زمینه بورس اوراق بهادار و بازار سرمایه و استفاده از بهترین نرم‌افزارهای موجود هستند.ریسک‌ها و مزایای دارایی‌های مختلف
هزینه‌های معقول: از آنجا که هزینه بکارگیری نیرو‌های متخصص، گردآوری و تحلیل اطلاعات و گزینش سبد بهینۀ اوراق بهادار در این صندوق‌ها میان تمامی سرمایه‌گذاران تقسیم می‌شود، سرانۀ هزینه هر سرمایه‌گذار کاهش می‌یابد. هزینه‌های صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک به مراتب پایین‌تر از خرید و فروش مستقیم سهام توسط خود سرمایه‌گذاران است.

ریسک‌های صندوق سرمایه‌گذاری

۱) کاهش ارزش دارایی‌های صندوق: قیمت سهام در بازار می‌تواند کاهش یابد و در اثر آن صندوق و سرمایه‌گذاران آن متضرر شوند.
۲) نکول اوراق مشارکت: گرچه صندوق در اوراق مشارکتی سرمایه‌گذاری می‌کند که سود و اصل آن توسط یک مؤسسه معتبر تضمین شده‌است، ولی این احتمال (هر چند ضعیف) وجود دارد که ناشر و ضامن به تعهدات خود در پرداخت به‌موقع سود و اصل اوراق مشارکت مذکور، عمل ننمایند.
۳) نوسان بازده بدون ریسک: در صورتی‌که نرخ سود بدون ریسک (نظیر سود علی الحساب اوراق مشارکت دولتی) در انتشارهای بعدی توسط ناشر افزایش یابد، قیمت اوراق مشارکتی که سود حداقلی برای آن‌ها تضمین شده‌ است در بازار کاهش می‌یابد. اگر صندوق در این نوع اوراق مشارکت سرمایه‌گذاری کرده باشد و بازخرید آن به قیمت معین توسط یک مؤسسه معتبر (نظیر بانک) تضمین نشده باشد، با افزایش نرخ اوراق بدون ریسک، صندوق ممکن است متضرر شود.

تقسیم بندی صندوق‏‌های سرمایه‏ گذاری

از دیدگاه کلی می‌توان صندوق‌‌های سرمایه‌‏گذاری را به دو گروه قابل معامله و غیر قابل معامله (بادرآمد ثابت و ریسک‌ها و مزایای دارایی‌های مختلف سهامی) به شرح ذیل تقسیم بندی نمود.

صندوق‌های قابل معامله

صندوقETF یا Exchange Traded Fund نوعی از صندوق‌های سرمایه‌گذاری است که از دارایی‌های متنوع تشکیل شده و واحدهای آن در طول روز همانند سهام در بازار معامله می‌شود و ساختاری شبیه صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک دارند؛ یعنی شما در طول ساعات و روزهایی که بازار معاملات سهام باز است می‌توانید یک یا چند واحد از یک صندوق ETF را بخرید، یا چند واحد از آن را بفروشید. برخی ریسک‌ها و مزایای دارایی‌های مختلف از این صندوق‌ها می‌توانند دنباله‌روی یک بازار، یک صنعت یا کالای خاص باشند. حال اگر ما به عنوان سرمایه ‏گذار دنبال فعالیت در بازار سهام البته بدون متحمل شدن ریسک زیاد، هزینه معاملات فراوان و پیچیدگی‌های مختلف آن باشیم، صندوق‌های سرمایه‌گذاری قابل معامله می‌تواند بهترین انتخاب ما باشد. این صندوق‌ها در واقع محصولی با هزینه، ریسک و پیچیدگی کمتر نسبت به خرید و فروش مستقیم سهام و دارای مزایای آن هستند.

مزایای صندوق‌های سرمایه‌گذاری قابل معامله:

• معافیت مالیاتی معاملات واحدها
• افزایش نقد شوندگی واحدهای صندوق با وجود عملیات بازارگردانی
• تخصیص بهینه‌دارایی ‏ها ‌(متنوع‌سازی) با حذف هزینه و صرف زمان اندک
• سادگی، سهولت و سرعت در معامله
• کاهش زمان تصفیه نسبت به صندوق‌های فعلی
• خرید و فروش آنلاین واحدهای صندوق توسط سرمایه‏ گذار

صندوق‌های غیرقابل معامله

صندوق سرمایه‏ گذاری مشترک یا غیرقابل معامله به صندوقی گفته می‌شود که سهام آن قابل معامله در بورس نمی‌باشد و برای خرید و فروش واحدهای صندوق یا باید بصورت حضوری به یکی از دفاتر صندوق مراجعه کرده و یا از طریق سایت صندوق‌ها واحدهای سرمایه‌گذاری را خرید و فروش کنید. در حال حاضر در بازار سرمایه ایران، صندوق‌های سرمایه گذاری غیرقابل معامله مثل صندوق‏‌های سرمایه‏ گذاری قابل معامله در سه قالب اوراق با درآمد ثابت، سهامی و مختلط وجود دارند.

چه تفاوت‌هایی میان سرمایه گذاری پر ریسک و کم ریسک وجود دارد؟

ریسک در تمام جنبه‌های زندگی انسان وجود دارد ریسک‌ها و مزایای دارایی‌های مختلف و عموما محاسبه آن، به دلیل تاثیر گرفتن از عوامل مختلف، کار آسانی نیست. برای سرمایه‌گذاران در بازار رمز ارزها شناخت ریسک و محاسبه آن مهارت بسیار مهمی است. در این مقاله درباره Risk و تفاوت میان سرمایه گذاری کم ریسک و سرمایه‌گذاری پر ریسک صحبت خواهیم کرد. با ما همراه باشید.

سرمایه گذاری پر ریسک و کم ریسک چیست؟

قبل از پرداختن به تفاوت‌های سرمایه گذاری پر ریسک و کم ریسک ، باید ابتدا با مفهوم Risk آشنا شویم. در نگاهی کلی، ریسک به معنی احتمال از دست دادن سرمایه است. تا اینجا هیچ بحثی در میان نیست؛ تقریبا همه ما می‌پذیریم که احتمال از دست دادن سرمایه وجود دارد. بحث اصلی بر سر نحوه اندازه‌گیری و میزان آن است.

مفهوم ریوارد یا بازده (وجه مثبت آن) نیز همواره در کنار ریسک به کار می‌رود. Reward به معنی احتمال کسب سود است. بازده و خطر یا ریسک همواره در کنار هم بوده و تقریبا نمی‌توان شرایطی را در نظر گرفت که احتمال یکی از این دو صفر باشد. درصد احتمال وقوع هر یک از این دو متفاوت است و تمام کاری که ما انجام می‌دهیم، محاسبه و مقایسه این دو است.

سرمایه گذاری پر ریسک به سرمایه گذاری گفته می‌شود که نسبت ریسک به ریوارد آن “بالا” است و در مقابل، سرمایه گذاری کم ریسک یا کم خطر، به حالتی گفته می‌شود که میزان ریسک و بازده آن “پایین” است. کلمه “بالا” و “پایین”، مفاهیم نسبی بوده و تعریف ثابتی برای آن وجود ندارد.

اکنون که نسبت به دو کلمه ریسک و ریوارد شناخت پیدا کردیم، می‌توانیم کمی دقیق‌تر در مورد آنها و کاربردشان در سرمایه گذاری صحبت کنیم. اما همین ابتدا یک برداشت غلط از سرمایه‌گذاری را مطرح می‌کنیم: بسیاری از سرمایه‌گذاران مبتدی تصور می‌کنند که به صورت کمی و عددی می‌توانند میزان ریسک سرمایه‌گذاری خود را محاسبه کنند؛ اما در واقعیت اینطور نیست. محاسبه دقیق Risk امکان‌پذیر نیست. حتی روش یکسانی که مورد قبول همه باشد نیز برای محاسبه آن وجود ندارد.

در جوامع آکادمیک، بسیاری از صاحب‌نظران نوسانات بازار را ابزاری برای محاسبه خطر معرفی می‌کنند. با این تعریف، کمی از سردرگمی بیرون می‌آییم. مقدار نوسانات بازار برای همه ما قابل فهم است و به راحتی می‌توانیم آن را اندازه‌گیری کنیم. برای مثال، نوسان بیت کوین به این معناست که قیمت آن در یک روز چقدر تغییر می‌کند.

سرمایه‌گذاری پر خطر یا High-Risk به آن دسته از سرمایه گذاری‌هایی گفته می‌شود که درصد از دست دادن سرمایه در آن بالاست. مطابق تعریفی که در بالا اشاره شد، نوسان قیمت بیت کوین در یک روز بسیار بالاتر از نوسان قیمت طلا است؛ پس سرمایه‌گذاری در بیت کوین پر ریسک، و سرمایه گذاری در طلا، یک سرمایه‌گذاری کم خطر است.

حال بیایید بیت کوین را با دوج کوین مقایسه کنیم. نوسانات قیمت Dogecoin در یک روز، بسیار بالاتر از نوسانات روزانه بیتکوین است. پس ‌BTC در مقایسه با DOGE یک سرمایه‌گذاری کم ریسک به حساب می‌آید. پس محاسبه سرمایه گذاری پر ریسک و کم ریسک کاملا نسبی است. میزان سود و زیان در این نوع سرمایه گذاری‌ها بالاست؛ سرمایه‌گذاری کم خطر، دقیقا مفهومی مخالف آنچه در بالا گفتیم دارد. در این حالت، احتمال از دست دادن سرمایه کم است. به همین میزان، پتانسیل سود نیز پایین است. مثال می‌زنیم:

قیمت هر اونس طلای جهانی در ابتدای سال ۲۰۲۰ میلادی معادل ۱۵۰۰ دلار و قیمت آن در انتهای سال ۲۰۲۰، معادل ۱۹۰۰ دلار بوده است؛ پس بازده آن در یک سال ۲۶ درصد بوده است. اکنون قیمت Bitcoin در همین سال را محاسبه می‌کنیم؛ قیمت بیت کوین در ابتدای سال ۲۰۲۰ معادل ۷۲۰۰ دلار و در انتهای سال معادل ۲۹۰۰۰ دلار بوده، که بازدهی آن در این سال ۳۰۰ درصد بوده است. این مثال نشان می‌دهد که با سرمایه گذاری در بازار طلا یک سرمایه گذاری کم ریسک در مقایسه با بازار بیتکوین بوده است. اما برای نمایش تفاوت میان سرمایه گذاری پر ریسک و کم ریسک تعاریف دیگری وجود دارد که در ادامه از نگاهی دیگر آن را بررسی خواهیم کرد.

پرتفولیو یا سبد سرمایه گذاری

سرمایه گذاری پر ریسک و کم ریسک

فارغ از بحث تغییرات قیمتی یک دارایی در بازه زمانی معین، داشتن یا نداشتن سبد سرمایه‌گذاری نیز میزان ریسک یک سرمایه‌گذار را تعیین می‌کند. حتما مثال سنتی که تمام تخم‌مرغ‌های خود را در یک سبد قرار ندهید را شنیده‌اید؛ این مثال نماینده یک ایده و تفکر سرمایه‌گذاری در بازارهای مالی است.

کلید واژه این ایده، ایجاد تنوع در سرمایه‌گذاری است. یکی از بهترین راه‌ها برای کاهش ریسک سرمایه‌گذاری، حضور در بازارها و خرید دارایی‌های متنوع است؛ بازار سهام، بازار طلا، بازار اوراق قرضه، بازار ملک، بازار رمز ارزها، بازار فارکس از جمله بازارهای شناخته شده برای سرمایه‌گذاری هستند. در این ایده، شما باید تمام دارایی خود را میان این بازارها توزیع کرده و در همه یا بخشی از آنها سرمایه‌گذاری کنید.

همانطور که در مثال بالا، تفاوت میان بازار طلا و بیت کوین را نشان دادیم، اگر شما در هر دوی این بازارها فعالیت داشته باشید، در سبد سرمایه گذاری شما هم دارایی پر ریسک حضور دارد (بیتکوین) و هم طلا به عنوان سرمایه گذاری کم ریسک. در این صورت، شما به صورت کلی ریسک سرمایه‌گذاری‌های خود را با ایجاد این سبد، تعدیل خواهید کرد.

عموما سرمایه‌گذاران حرفه‌ای و موفق، ترجیح می‌دهند به جای آن که تمام سرمایه خود را در یک بازار درگیر کنند، با سرمایه‌گذاری در چند بازار، تنوع ایجاد کرده تا از مزایا و پتانسیل‌های تمام بازارها استفاده کنند. در بخش بعدی، نگاهی دیگر به ریسک سرمایه‌گذاری را معرفی خواهیم کرد.

ریسک سرمایه‌گذاری در بازار رمز ارزها

به بازار ارزهای دیجیتال باز می‌گردیم. می‌خواهیم بدانیم در این بازار تفاوت میان سرمایه‌گذاری پر ریسک و کم ریسک چیست؟ در این بازار ارزهای دیجیتال بسیاری حضور دارند که هر یک به دنبال پیاده‌سازی ایده‌های خود هستند و طرفداران و جامعه توسعه‌دهندگان خود را دارند. در راس این بازار رمز ارز Bitcoin را داریم که تقریبا تمام دنیا از طریق این ارز رمزنگاری شده با این بازار آشنا شده‌اند.

این بازار را از جنبه‌های مختلف می‌توان دسته‌بندی کرد؛ رمز ارزهایی که شبکه بلاکچین خاص خود را دارند، کریپتوهایی که بر روی یک شبکه بلاک چین راه‌اندازی شده‌اند، رمز ارزهایی که در حوزه بازی و گیمینگ فعالیت دارند، ارزهای دیجیتالی که در حوزه امور مالی جای گرفته‌اند، ارزهای دیجیتالی که بستری برای پرداخت مالی الکترونیک هستند و غیره. فردی که قصد سرمایه گذاری در این بازار را دارد، حوزه‌های مختلفی را در پیش روی خود می‌بیند. به طور حتم ریسک سرمایه‌گذاری روی BTC با سرمایه گذاری روی یک پروژه جدید دیفای یکسان نیست؛ هر چند هر دوی آنها در بازار ارزهای دیجیتال حضور دارند. با ذکر این مثال قصد داریم تا نگاهی دیگر به سرمایه‌گذاری پر ریسک و کم ریسک را معرفی کنیم.

سرمایه‌گذاری در بازار رمز ارزها به دلیل ماهیت آن، یک سرمایه‌گذاری پر ریسک به حساب می‌آید. اما درون این بازار پر خطر، سرمایه گذاری بر روی بیت کوین در مقایسه با سرمایه‌گذاری روی یک توکن دیفای، ریسک‌های متفاوتی دارند؛ بین این دو، بیت کوین یک سرمایه‌گذاری کم خطر و توکن Defi یک سرمایه گذاری پر خطر به حساب می‌آید.

همانطور که در ابتدای مقاله اشاره کردیم، ریسک در سرمایه گذاری یک مفهوم نسبی است و برای تعیین آن باید بدانیم که چه دارایی‌هایی را با هم مقایسه می‌کنیم و از تفاوت میان آن دو اطلاع داشته باشیم. پس اگر قصد سرمایه‌گذاری در بازار کریپتوکارنسی‌ها را دارید، تفاوت میان دارایی‌های پر ریسک و کم ریسک را بدانید. منطقی نیست که تمام دارایی خود را بر روی دارایی‌های پر خطر سرمایه‌گذاری کنید.

در این مثال قصد داریم تا تغییرات قیمت BTC ،BNB و ETH را از ابتدای سال ۲۰۲۰ میلادی تا به امروز محاسبه کنیم.

در ابتدای سال ۲۰۲۰ میلادی، قیمت بیتکوین ۷۲۰۰ دلار، قیمت اتر ۱۳۰ دلار و قیمت بایننس کوین معادل ۱۴ دلار بوده و اکنون قیمت آنها به ترتیب، ۵۶۰۰۰، ۲۲۰۰ دلار و ۵۳۰ دلار است (در زمان نگارش مقاله). بازدهی آنها به ترتیب ۶۸۰ درصد، ۱۵۰۰ درصد و ۳۵۰۰ درصد بوده است.

همانطور که ملاحظه می‌کنید، قیمت Bitcoin تقریبا ۷ برابر، اتریوم ۱۵ برابر و بایننس کوین ۳۵ برابر شده است. فارغ از مقدار بازدهی، بیتکوین یک ارز شناخته شده‌تر بوده و ریسک سرمایه‌گذاری در آن (در مقایسه با سایر رمز ارزها) کمتر است، اتریوم پروژه‌ای به مراتب بزرگ‌تر و قوی‌تر از بایننس بوده و ریسک آن کمی بیشتر از BTC و کمتر از BNB است و در انتها، بایننس کوین هر چند به صرافی بزرگ Binance وابسته است، اما به هر حال یک پروژه متمرکز در بازار غیرمتمرکزهاست و طبیعتا پر ریسک‌تر است؛ اما همانطور که می‌بینید، بازدهی این سه کوین با یکدیگر بسیار متفاوت است. هر چه سرمایه‌گذاری پر ریسک تر باشد، پتانسیل سود و ضرر آن بالاتر خواهد بود و هر چه سرمایه‌گذاری کم خطرتر باشد، میزان سود و زیان کاهش خواهد یافت.

این تصمیم شماست که با توجه با خلق و خو و میزان پذیرش ریسک خود، کدام دارایی را برای سرمایه گذاری انتخاب می‌کنید.

جمع بندی

در این مقاله سعی کردیم تا در مورد تفاوت سرمایه گذاری پر ریسک و کم ریسک مثال‌هایی را ارائه دهیم. به طور کلی ایجاد سبد سرمایه‌گذاری متشکل از دارایی‌های مختلف در بازارهای مختلف، ایده بهتری برای یک سرمایه‌گذاری بلندمدت است و این کار همواره در بلندمدت سوددهی خوبی داشته است. بازار رمز ارزها به دلیل ماهیت آن، جزو بازارهای پر ریسک دسته بندی می‌شود؛ اما در همین بازار نیز می‌توان دارایی‌ها را بر اساس میزان ریسک به دسته پر خطر و کم خطر تقسیم کرد. همچنین میزان ریسک نیز کاملا نسبی است و به طور دقیق نمی‌توان آن را محاسبه کرد. تجربیات خود را در رابطه با متنوع سازی سبد و میزان سود و زیانی که در بازار کریپتو داشته‌اید، با ما در میان بگذارید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.