تجزیه و تحلیل نسبت های مالی را با یک مثال واقعی درک کنید
در یک سازمان یا یک شرکت، حسابدار با استفاده از اسناد و مدارک صورت های مالی را تهیه می نماید و در اختیار مدیر مالی می گذارد تا با استفاده از نسبت های مالی صورت های مالی را تجزیه و تحلیل نماید بنابراین دانستن نسبت های مالی و نحوی تجزیه و تحلیل آن از مهارت ها و توانایی های مدیر مالی شرکت محسوب میشود به همین دلیل امروز تصمیم گرفتیم تا نسبت های مالی یک شرکت را با توجه به ترازنامه و صورت سود و زیان که در فایل زیر قرار دارد تجزیه و تحلیل نماییم البته این تحلیل بسیار مختصر می باشد و فقط به دلیل این است که شما با نحوی محاسبه آشنا شوید.
شركتهاي بزرگ که حجم اطلاعات زیاد می باشد براي مقابله با مشكلات واستفاده از این اطلاعات باید اطلاعات را به شکلی قابل فهم و منسجم و تا حد امکان محدود سازماندهی کرد. تجزیه و تحلیل صورتهای مالی می تواند از این نظر به ما کمک کند اطلاعات موجود در صورت های مالی یک شرکت می تواند برای تعیین نسبت های مالی و جریان منابع مورد استفاده قرار گیرد نسبت های مالی یک شرکت را می توان با نسبت های هدف که برای شرکت مزبور مناسب به نظر میرسد مقایسه کرد.
يك تفاوت آشكار و مشخص اين است كه اكثريت شركتهاي كوچك در سياستهاي معمول اقتصادي خود امكان فروش سهام يا اوراق قرضه را به منظور افزايش وجوه نقد خود ندارند. مالك يا مدير يك شركت كوچك تمام تلاش خود را براي تأمين مالي از طريق اجاره دادن و سرمايه شخص خود متمركز مي كند . بنابراين با تحلیل صورتهای مزبور می توان مدیریت نا مناسب و خطرات بالقوه را نیز مشخص کرد. يكي از مقوله ها و نگرانيهاي اصلي مالكين شركتهاي كوچك درباره مديريت مؤثر سرمايه كارشان مي باشد.
بعد از مطالعه ی این فایل برای تکمیل اطلاعات خود می توانید لینک های زیر را مشاهده نمایید.
دانلود رایگان فایل اکسل صورت های مالی
قبلا در مقاله مفصلی در مورد اینکه صورت های مالی چیست توضیح دادیم و نحوه تهیه صورت های مالی در اکسل را نیز آموزش دادیم. تجزیه و تحلیل نسبتهای مالی به شما کمک می کند تا داده های خام مالی یک شرکت را بررسی کنید و تصویر بهتری از عملکرد آن به دست آورید. این باعث میشود که شما با احتیاط بیشتری در زمینه سرمایه گذاری تصمیم گیری کنید. برای هر سود ناخالص نشان دهندهی چه چیزی است؟ یک از جنبه های عملکردی شرکت میتوان از یک نوع نسبت استفاده کرد. تحلیل گران برای شناخت نقاط ضعف و قوت شرکت از این نسبت ها به عنوان یک ابزار متداول استفاده میکنند. در این نوشتار قصد داریم تجزیه و تحلیل نسبتهای مالی در اکسل را با مثال شرکت گلبرگ برای شما توضیح دهیم.
نسبتهای مالی چیست؟
یک نسبت مالی به معنی گرفتن یک عدد از صورت های مالی یک شرکت و تقسیم آن بر دیگری است. نتیجه به شما امکان می دهد رابطه بین اعداد مختلف را اندازه بگیرید. به عبارتی نسبتهای مالی با استفاده از مقادیر عددی گرفته شده از صورتهای مالی برای به دست آوردن اطلاعات معنی دار درباره یک شرکت ایجاد می شود. اعداد موجود در صورتهای مالی یک شرکت، برای انجام تجزیه و تحلیل کمی و ارزیابی نقدینگی، اهرم، رشد، حاشیه سودآوری، نرخ بازده، ارزیابی و سایر موارد استفاده می شود.
تجزیه و تحلیل نسبتهای مالی
بعد از مطالعه دقیق صورتها و یادداشت های پیوست صورتهای مالی، گام بعدی در تجزیه و تحلیل صورتهای مالی، تجزیه و تحلیل نسبتهای مالی است.
انواع نسبتهای مالی
نسبت های مالی معمولاً در چهار گروه زیر طبقه بندی شده اند:
- نسبتهای نقدینگی
- نسبت های فعالیت
- نسبتهای اهرمی (بدهی)
- نسبتهای سودآوری
1. نسبت های نقدینگی
توانایی شرکت را در پرداخت بدهی های جاری اندازه گیری میکند.
انواع نسبتهای نقدینگی
1.1) نسبت جاری: این نسبت توان پرداخت بدهی های جاری را نشان میدهد. نسبت جاری شرکت هر اندازه بیشتر باشد، آن شرکت وضعیت نقدینگی بهتری دارد. هر اندازه نسبت جاری سود ناخالص نشان دهندهی چه چیزی است؟ بزرگتر باشد، شرکت در پرداخت بدهیهای جاری با مشکل کمتری مواجه خواهد بود. در تفسیر نسبت جاری باید به نوسانات آن در طول مدت، توجه داشت، چون امکان دارد که شرکت ها در پایان سال مالی با حساب آرایی و واریز موقت بعضی از اقلام بدهی و برگشت این اقلام در اوایل سال بعد این حساب را بهتر جلوه دهند.
- نسبت جاری = دارایی جاری / بدهی جاری
اگر نسبت جاری بیش از حد بالا باشد، یعنی شرکت از داراییهای جاری برای سودآوری، استفاده بهینه ندارد.
1.2) نسبت آنی: در محاسبه این نسبت مقدار موجودی کالا و پیش پرداخت از بین اقلام دارایی های جاری حذف می شود زیرا نمیتوان آنها را در کوتاه مدت به وجه نقد تبدیل کرد. این نسبت نشان می دهد که آن قسمت از دارایی جاری که از لحاظ ارزش ثبات بیشتری دارد و احتمال کاهش در آن کمتر است تا چه میزان میتواند پشتوانه طلبکاران کوتاه مدت قرار بگیرد. نسبت آنی شرکت ها باید برابر با 1 و یا بیشتر از آن باشد تا شرکت بتواند از محل دارایی های آنی، بدهی های جاری خود را پرداخت کند.
- نسبت آنی = دارایی جاری – ( پیش پرداخت + موجودی کالا ) / بدهی جاری
1.3) نسبت وجه نقد: این نسبت برای این است که بدانیم در لحظه شرکت تا چه حد میتواند بدهیهای جاری خود را پرداخت کند.
- نسبت وجه نقد = وجه نقد / بدهی های جاری
1.4) نسبت سرمایه در گردش به کل داراییها: سرمایه در گردش شرکت برای اعتبار دهندگان برون سازمانی (بانکها و موسسات اعتباری) عامل مهمی برای اعطای اعتبارات و تسهیلات به حساب می آید. سرمایه در گردش بیانگر منابعی از شرکت است که قابلیت نقد شوندگی بالایی دارند پس هرچه قدر که سرمایه در گردش بزرگتر از صفر باشد، مطلوبتر است و میزان نقدینگی کوتاه مدت شرکت را نشان می دهد.
- سرمایه در گردش = دارایی جاری – بدهی جاری
- نسبت سرمایه در گردش به کل داراییها= سرمایه در گردش / کل داراییها
2. نسبت های فعالیت ( کارآیی)
میزان کارآیی شرکت را در به کارگیری منابعش اندازه گیری میکند.
انواع نسبت های فعالیت
2.1) نسبت گردش موجودی کالا: با این نسبت تعداد دفعاتی که شرکت در سال موجودی کالا را میفروشد، محاسبه میشود. یعنی این نسبت نشان میدهد که در طی یکسال چند بار کالا خریده و تولید کرده ایم و آن را به فروش رسانده ایم.
- گردش موجودی کالا= بهای تمام شده کالای فروش رفته/ موجودی کالا
2.2) متوسط دوره گردش موجودی کالا: یعنی هر بار که مواد اولیه خریده و تولید کرده ایم و آنها را فروخته ایم، چند روز طول کشیده است.
- متوسط دوره گردش موجودی کالا = 360/گردش موجودی کالا
2.3) گردش کل داراییها: نشان دهنده کارایی دارایی است. هر چه گردش کل دارایی بیشتر باشد، بهتر است. به این معنا که توانسته ایم با همان میزان دارایی فروش بیشتری ایجاد کنیم.
- گردش کل دارایی=فروش خالص/ کل دارایی
2.4) متوسط دوره وصول مطالبات: تعداد روزهایی که شرکت بدهی خود را وصول کرده، نشان میدهد.
- متوسط فروش نسیه روزانه=فروش نسیه / 360
- متوسط دوره وصول مطالبات= حسابهای دریافتنی/متوسط فروش نسیه روزانه
- هر چه دوره وصول مطالبات کمتر باشد، یعنی فعالیت شرکت بهینه است. معیار اندازه گیری این نسبت، مدت زمان لازم برای وصول وجه نقد حاصل از فروش به مشتریان است.
2.5) گردش حسابهای دریافتنی: یعنی در طول یک دوره مالی حسابها و اسناد دریافتنی چند دفعه وصول شده اند.
- گردش حسابهای دریافتنی= فروش نسیه / حسابهای دریافتنی
- دوره عملیات: زمانی که کالای خریداری شده فروخته شده و وجه آن دریافت میشود، یعنی دوره ای که پول نقد بابت خرید مواد اولیه از مشتری دریافت میگردد. هر چه دوره عملیات کوتاهتر باشد، یعنی شرکت فروش و وصول وجوه نقد را سریعتر انجام داده است.
- دوره عملیات= دوره تبدیل موجودی + دوره وصول مطالبات
- دوره تبدیل موجودی= 360/گردش موجودی
3. نسبت های اهرمی یا بدهی
این نسبت توانایی شرکت در پرداخت تعهدات بلندمدت را نشان میدهد. در واقع شاخص ریسک مالی شرکت است.
انواع نسبتهای اهرمی
3.1) نسبت بدهی: نشان میدهد که چند درصد داراییها از محل بدهیها، تامین شده است. این نسبت رابطه مستقیم با ریسک مالی دارد. هر قدر این نسبت افزایش یابد، احتمال عدم پرداخت بدهیها بیشتر است.
- نسبت بدهی=کل بدهی/کل دارایی
3.2) نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام: نشان توان حقوق صاحبان سهام در پرداخت بدهیهاست. این نسبت باید بیشتر از 1 باشد.
- نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام= کل بدهی/حقوق صاحبان سهام
3.3) ضریب مالکانه: نشان میدهد که حقوق صاحبان سهام چه بخشی از دارایی است. مثلا اگر این نسبت برابر 3 باشد یعنی دارایی 3 برابر حقوق صاحبان سهام است.
- نسبت ضریب مالکانه= جمع دارایی/حقوق صاحبان سهام یا نسبت ضریب مالکانه=1+(بدهی/حقوق صاحبان سهام)
3.4) نسبت بدهی بلند مدت: یعنی بدهی بلند مدت چند درصد از داراییها را تشکیل میدهد. اگر این نسبت کوچک باشد، امکان دریافت وام بیشتر است.
- نسبت بدهی بلندمدت= بدهی بلندمدت / جمع داراییها
3.5) نسبت دفعات پوشش هزینه بهره: دفعاتی که سود بهره را پوشش میدهد. بالا بودن این نسبت نشان دهنده ریسک کمتر است.
- نسبت پوشش نقدی بهره= سود قبل از بهره و مالیات / هزینه بهره
4. نسبت های سود آوری
با این نسبتها عملکرد کلی شرکت ارزیابی شده و میزان موفقیت شرکت در کسب سود مشخص میشود.
انواع نسبت های سود آوری
4.1) حاشیه سود خالص:
یعنی چند درصد از فروش را سود خالص تشکیل میدهد. بالا بودن این نسبت نشان سودآوری بالا است.
- حاشیه سود خالص= سود خالص / فروش
- اگر حاشیه سود عملیاتی برابر با 0.04 باشد، یعنی شرکت از هر ۱۰۰ تومان فروش عملیاتی، 6 سود داشته است.
4.2) حاشیه سود ناخالص:
اگر حاشیه سود ناخالص 0.35 باشد، یعنی هزینه تولید کالایی که به بهای 100 فروخته شده است، 65 است. 65=35-100
- حاشیه سود ناخالص= ( فروش – بهای تمام شده کالای فروش رفته) / فروش
4.3) نرخ بازده سرمایه گذاری یا نرخ بازده دارایی ROI:
شاخصی برای سنجش استفاده بهینه از دارایی است.
- نرخ بازده سرمایه گذاری = سود خالص / داراییها
- نرخ بازده سرمایه گذاری = حاشیه سود خالص * گردش داراییها
4.4) بازده حقوق صاحبان سهام ( نرخ بازده ارزش ویژه):
نشان دهنده میزان سود خالص ایجاد شده در مقابل هر یک ریال حقوق صاحبان سهام است.
- نرخ بازده ارزش ویژه = سود خالص / حقوق صاحبان سهام
4.5) سود هر سهم EPS:
نشان دهنده سودی که شرکت در یک دوره مشخص به ازای یک سهام عادی به دست آورده است. علت اصلی توجه به سود هر سهم( و نه کل سود شرکت) به هدف اصلی شرکت یعنی به حداکثر رساندن ثروت سهامداران مربوط میشود.
- سود هر سهم = (سود پس از کسر مالیات – سود سهام ممتاز)/ تعداد سهام عادی
4.6) سود تقسیمی DPS:
نشان دهنده سودی است که شرکت بابت هر سهم پرداخت میکند.
- سود تقسیمی هر سهم = سود نقدی پرداختی / تعداد سهام عادی
برای فهم بهتر دو مورد از صورتهای مالی اساسی ( صورت وضعیت مالی و صورت سود و زیان ) را در قالب مثال زیر در اکسل به روش تجزیه و تحلیل نسبتهای مالی انجام داده ایم. لازم به ذکر است دو صورت مالی این مثال به روش تجزیه و تحلیل افقی و عمودی در مقاله تجزیه و تحلیل صورتهای مالی انجام شده است.
مثال تجزیه و تحلیل نسبتهای مالی
صورت وضعیت مالی (ترازنامه) و صورت سود و زیان سال 1398 شرکت گلبرگ، در اکسل زیر درج شده است. مطلوب است: تجزیه و تحلیل نسبتهای مالی.
نکته در مورد نسبتهای مالی در اکسل مثال
🔻 در محاسبه نسبت گردش موجودی سود ناخالص نشان دهندهی چه چیزی است؟ کالا، به دلیل اینکه بهای تمام شده درآمد عملیاتی در صورت سود و زیان با علامت منفی نشان داده شده در این فرمول یک علامت منفی کنار آن گذاشته شده تا نسبت گردش موجودی کالا صحیح باشد.
🔻 فرض میکنیم فروش نسیه شرکت گلبرگ، 20،000 میلیون ریال است.
🔻 فرض میکنیم شرکت گلبرگ هزینه بهره ای نداشته، بنابراین نسبت دفعات پوشش هزینه بهره محاسبه نشده است.
🔻 برای محاسبه حاشیه سود ناخالص، به دلیل اینکه بهای تمام شده درآمد عملیاتی در صورت سود و زیان با علامت منفی نشان داده شده در این فرمول به جای کسر بهای تمام شده از فروش، بهای تمام شده با فروش جمع شده تا در اصل همان فروش منهای بهای تمام شده شود و حاشیه سود ناخالص صحیح باشد.
Bourse .
در بورس تهران شاخص بازدهی یا همان شاخص قیمت و بازده نقدی با نام TEDPIX شناخته میشود. این شاخص همان شاخصی است که همیشه در اخبار و رسانهها از آن بهعنوان شاخص بورس تهران صحبت میشود. شاخص کل در بین فعالان بازار و سرمایهگذاران یکی از پرکاربردترین شاخصهاست. این شاخص بیانگر سطح عمومی قیمت و سود سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس است، بهعبارتدیگر تغییرات شاخص کل بیانگر میانگین بازدهی سرمایهگذاران در بورس است. برای درک سادهتر مفهوم شاخص کل، فرض کنید که شما از تمام شرکتهای بورسی به تعداد مساوی خریداری کنید. در این صورت تغییرات شاخص کل بورس برابر با میزان بازدهی سبد سهام شما خواهد بود. در واقع شاخص کل تغییرات قیمت سهام و سودهای سالیانهای را که شرکتها به شما پرداخت میکنند، محاسبه میکند.
برخی از کارشناسان و فعالان بازار سرمایه اعتقاد دارند شاخص کل معیار مناسبی برای ارزیابی شرکتهای بورسی و نشان دهنده برآیند عمومی تغییرات بازار سهام نیست. بهدلیل اینکه تاثیرگذاری شرکتها با سرمایه بزرگتر بر روند شاخص کل بیشتر است، بهطوریکه در مواقعی شاهد آن هستیم که اکثر بازار سهام در وضعیت کاهشی قرار دارند، اما با افزایش قیمت سهام چند شرکت بزرگ، شاخص کل مثبت میشود.
در شاخص کل هموزن شرکتهای پذیرفته شده در بورس با وزنی برابر در محاسبه شاخص کل سهیم هستند و نوسانات مثبت و منفی شرکتهای کوچک، به اندازه نوسان مثبت و منفی شرکتهای بزرگ در این شاخص تاثیرگذار است. سایت مفید
شاخص قیمت نیز یکی از اصلیترین شاخصهای بورس است. این شاخص بیانگر روند عمومی تغییر قیمت سهام همه شرکتهای پذیرفته در بورس اوراق بهادار است و برخلاف شاخص کل، سود تقسیمی شرکتها در این شاخص لحاظ نمیشود. مثلا اگر شاخص قیمت بورس در مدت یکسال ۲۰ درصد رشد داشته باشد، به این معنی است که سطح عمومی قیمتها در بورس نسبت به یکسال گذشته به طور متوسط ۲۰درصد رشد داشته است. تفاوت عمده این شاخص با شاخص کل این است که در شاخص قیمت، فقط قیمت سهام شرکتهای بورسی در فرمول شاخص مورد محاسبه قرار میگیرد، در صورتی که در شاخص کل علاوه بر قیمت، سود پرداختی سالیانه شرکتها هم در محاسبه شاخص لحاظ میشود. در این شاخص نیز مثل شاخص کل، وزن شرکتها در تاثیر آنها بر شاخص قیمت اهمیت دارد، یعنی هرچه شرکت بزرگتر باشد، تاثیر آن بر شاخص قیمت نیز بیشتر است. سایت مفید
در شاخص قیمت هم وزن، شرکتهای پذیرفته شده در بورس با وزنی برابر در محاسبه شاخص قیمت سهیم هستند و نوسانات مثبت و منفی شرکتهای کوچک، به اندازه نوسان مثبت و منفی شرکتهای بزرگ در این شاخص تاثیرگذار است. سایت مفید
پیش از آنکه درباره «شاخص سهام آزاد شناور» توضیح دهیم، لازم است مفهوم «سهام شناور آزاد» را مرور کنیم. سهام شناور آزاد(Free float) بخشی از سهام یک شرکت سهامی اطلاق میشود که دارندگان آن آماده عرضه و فروش آن بخش از سهام هستند و انتظار میرود در آیندهای نزدیک قابل معامله باشد. مالکان سهام شناور آزاد قصد ندارند با حفظ آن در مدیریت شرکت مشارکت کنند. برای محاسبه سهام شناور آزاد باید ترکیب سهامداران، بررسی و سهامداران راهبردی را مشخص کرد. سهامدار راهبردی، سهامدارانی هستند که در کوتاه مدت، قصد واگذاری سهام خود را نداشته و معمولاً میخواهند برای اعمال مدیریت خود، این سهام را حفظ کنند. به عنوان مثال سهام شناور آزاد شرکتهای مخابرات ایران و فولاد مبارکه به ترتیب برابر با پنج درصد و ۲۴درصد است. پ
با توجه به مفهوم «سهام شناور آزاد» میخواهیم درباره «شاخص سهام شناور آزاد» نیز توضیح دهیم. محاسبه شاخص سهام شناور آزاد، مشابه شاخص کل است، با این تفاوت که در وزندهی شرکتهای موجود در سبد شاخص، به جای استفاده از کل سهام منتشر شده، تنها از سهام شناور آزاد شرکتها استفاده میشود و هدف اصلی استفاده از سهام شناور آزاد در محاسبه شاخصها، در واقع پیگیری رفتار قسمتی از بازار است که از قدرت نقدشوندگی بیشتری برخوردار هستند. سایت مفید
در بورس اوراق بهادار تهران، شاخصهای دیگری نظیر شاخص قیمت مالی، شاخص قیمت صنعت، شاخص قیمت به تفکیک هر صنعت و شاخص قیمت ۵۰ شرکت فعالتر وجود دارد. هر یک از این شاخصها در واقع یک زیر شاخص از کل بازار سرمایه است. به عنوان مثال تغییرات شاخص صنعت بیانگر میانگین بازدهی سرمایهگذاران در شرکتهای تولیدی است و تغییرات شاخص مالی نیز بیانگر میانگین بازدهی سرمایهگذاران در گروه خدمات مالی و سرمایهگذاری است. سایت مفید
صندوقهای سرمایهگذاری قابل معامله در بورس
ETF یا Exchange Tradable Found نوعی از صندوقهای سرمایهگذاری است که از داراییهای متنوع تشکیل شده و واحدهای آن در طول روز همانند سهام در بازار معامله میشود و ساختاری شبیه صندوقهای سرمایهگذاری مشترک دارند؛ یعنی شما در طول ساعات و روزهایی که بازار معاملات سهام باز است، میتوانید یک یا چند واحد از یک صندوق ETF را بخرید، یا چند واحد از آن را بفروشید. شما با خرید واحدهایETF، پول خود را در صندوقی سرمایهگذاری میکنید که با استفاده از یک تیم مدیریت حرفهای سعی میکند تا با تشکیل پرتفویی از سهام و انواع اوراق بهادار سود کسب کند. سایت مفید
صندوقهای سرمایهگذاری
مشترک (Mutual Funds)
یکی از مهمترین سازوکارهای سرمایهگذاری در بازارهای مالی هستند که شرایط بازار را ازنظر ریسک و بازده برای سرمایهگذاران مختلف بهویژه برای سرمایهگذاران مبتدی مساعدتر میکنند. لازم است بدانید در کشورهای پیشرفته معمولا افراد اوراق بهادار را مستقیما معامله نکرده و در عوض پولهای خود را در صندوقهای سرمایهگذاری مشترک سرمایهگذاری میکنند. ایده اصلی این صندوقها یککاسه کردن پولهای کوچک و سرمایهگذاری آنها توسط یک گروه از مدیران با تجربه و حرفهای است. سایت مفید
هدف صندوق سرمایهگذاری مبتنی بر شاخص (Index fund) انطباق پرتفوی سرمایهگذاری با شاخص بازار سهام است. یک صندوق سرمایهگذاری مبتنی بر شاخص، الزاماً منابع خود را براساس الگوی تعیین شده برای یکی از شاخصهای موجود در بازار، سرمایهگذاری میکند. شاخص مذکور میتواند شاخص کل یا یکی دیگر از شاخصهای بازار سهام باشد. در این صندوقها تنها زمانی خریدوفروش سهام ضرورت مییابد که وجهی بهواسطه ورود سرمایهگذار جدید اضافه یا به دلیل خروج یک سرمایهگذار کم شود. مزیت اصلی صندوقهای سرمایهگذاری مبتنی بر شاخص، هزینههای نسبتاً پایین آن و حذف ریسک مدیریت صندوق است. سایت مفید
سبدگردانی، همانطور که از نامش پیداست، چیدمان صحیح داراییها در قالب یک سبد مشخص است که مالکیت آن کاملاً متعلق به سرمایهگذار بوده و میزان هر یک از داراییها و زمان خریدوفروش آنها نیز بهدقت توسط سبدگردان تعیین و پایش میشود. ارائه این خدمت مالی به سرمایهگذاران در جهان قدمتی بیش از نیمقرن دارد، اما در بازار نوپای ایران پس از تجربه ایجاد صندوقهای سرمایهگذاری مشترک، اخیرا «سبدگردانی» مورد توجه قرار گرفته است؛ هرچند تا پیشازاین نیز تجربه سبدگردانی بهطور غیررسمی در یک دهه اخیر در بورس تهران وجود داشته است. سبدگردانی فرآیندی است که طی آن فرد خبره در امر سرمایهگذاری با همکاری تیمی از تحلیلگران حرفهای و براساس خصوصیات، سطح ریسکپذیری و سرمایه هر سرمایهگذار، سبدی مناسب از داراییهای سهام، اوراق مشارکت و سکه طلا برای او تشکیل داده و بهصورت مستمر بر آن نظارت و اعمال مدیریت میکند.
همچنین، با توجه به تغییر عوامل اثرگذار بر محیط سرمایهگذاری، تصمیمات لازم در جهت رسیدن به اهداف سبد و افزایش ارزش آن از طرف مدیر اتخاذ میشود. سایت مفید
تحلیل بنیادی (Fundamental Analysis) به دنبال محاسبه ارزش ذاتی هر سهم است و به این منظور به مطالعه هر چیزی، از وضعیت کلی اقتصاد و صنعت تا وضعیت مالی شرکت و مدیریت آن میپردازد.
تحلیلگران بنیادی در جستوجوی این هستند که ارزش ذاتی سهام چقدر است و براساس دانستههای بنیادی اقدام به خرید و فروش و کسب سود میکنند. سایت مفید
تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) از طریق مطالعه آمارهای فعالیت بازار مانند قیمت و حجم معاملات، به دنبال شناسایی الگوها و روندهایی است که نشاندهنده حرکت آینده یک سهم به آنسو هستند.
تحلیلگران تکنیکال بر این باورند که کلیه اطلاعات در قیمت سهام نهفته است و با تشخیص روندها و الگوها میتوان به سود رسید. سایت مفید
اوراق بدهی مانند اوراق قرضه دولتی و شرکتی، گواهی سپرده نوعی ابزارهای بدهی هستند که با شرایط معین بین دو طرف معامله میشوند. بهبیاندیگر اوراق بدهی اسناد یا اوراق بهاداری هستند که بهموجب آن شرکت انتشاردهنده متعهد میشود مبالغ مشخصی(بهره سالانه) را در زمانهایی خاص به دارنده آن پرداخت کند و در زمان مشخص(سررسید) اصل مبلغ را بازپرداخت کند. دارنده اوراق بهعنوان بستانکار حق دریافت اصل و بهره آن را دارد، ولی هیچ مالکیتی در شرکت ندارد. خریدار این نوع اوراق در واقع به شرکتهای بزرگ و دولت وام میدهد و با کمک آن سود ثابتی را به دست میآورد. سایت مفید
پرتفوی یک واژه فرانسوی و بهظاهر خیلی پیچیده است، اما مفهوم کاملاً واضحی در بورس داشته و به مجموعه یا سبدی از داراییهای مالی گفته میشود. بهبیاندیگر پرتفوی ترکیبی مناسب از سهام یا سایر داراییهاست که یک سرمایهگذار آنها را خریداری کرده است. هدف از تشکیل پرتفوی سهام یا سبد سهام، کاهش ریسک غیرسیستماتیک سرمایهگذاری است؛ بدین ترتیب، سود یک سهم میتواند ضرر سهام دیگر را جبران کند. پرتفوی بهصورت مستقیم توسط سرمایهگذاران نگهداری شده یا بهوسیله سبدگردانهای حرفهای مدیریت میشود. بازده سرمایهگذاری در پرتفوی معادل بازده متوسط آن پرتفوی خواهد بود؛ اما ريسك پرتفوی بهدلیل کاهش ریسک غیرسیستماتیک در غالب موارد كمتر از متوسط ريسك سهام داخل سبد است.
صندوقهای سرمایهگذاری مشترک و شرکتهای سرمایهگذاری نمونههایی هستند که بهصورت پرتفوی سرمایهگذاری میکنند و برای قیمتگذاری آنها مهمترین عامل ارزش خالص پرتفوی این شرکتهاست.
سایت مفید
دارایی تحت مدیریت (Asset Under Management)، نشاندهنده ارزش بازار همه داراییهای مالی است که یکنهاد مالی مانند صندوق سرمایهگذاری، شرکت سرمایه جسورانه یا یک کارگزاری، از طرف مشتریانش به مدیریت آن مشغول است. دارایی تحت مدیریت معمولا معیاری از اندازه و موفقیت شرکت مدیریت سرمایهگذاری است. شرکتهای مدیریت سرمایهگذاری معمولا کارمزدهای خود را بهتناسب دارایی تحت مدیریت تعیین میکنند، بنابراین داراییهای تحت مدیریت همراه با متوسط نرخهای کارمزد تعیینکننده اصلی درآمدهای یک شرکت مدیریت سرمایهگذاری هستند. سایت مفید
مفهوم ارزش خالص دارایی (Net Asset Value)در واقع ارزش روز همه داراییها شامل سهام، مطالبات سود سهام، ملک، اوراق با درآمد ثابت و. پس از کسر ارزش روز بدهیها میباشد. اصطلاح NAV معمولا درباره ارزش خالص دارایی شرکتهای سرمایهگذاری، صندوقهای سرمایهگذاری مشترک، صندوقهای شاخصی، ETFها و سبدهای اختصاصی بهکار میرود. سایت مفید
عرضه اولیه (IPO) به زمانی گفته میشود که سهام یک شرکت خصوصی برای اولین بار به عموم مردم عرضه میشود. عرضههای اولیه معمولاً توسط شرکتهای کوچک و جوان که به دنبال سرمایه برای گسترش هستند انجام میشود، همچنین شرکتهای بزرگ خصوصی نیز که به دنبال تبدیلشدن به سهامی عام هستند، عرضه عمومی اولیه انجام میدهند. جزئیات سهامی که عرضه میشود، در امیدنامه به اطلاع سرمایهگذاران بالقوه میرسد. از مزایای عرضه اولیه در بورس دستیابی ارزانتر به سرمایه، افزایش سرمایه، شفافیت اطلاعاتی و معافیت مالیاتی را میتوان نام برد. از معایب این کار هزینههای قانونی، حقوقی و بازاریابی عرضه اولیه، الزام به افشای اطلاعات مالی، کاهش کنترل و افزایش ریسک دعاوی حقوقی است. سایت مفید
در بازار گاوی (Bull market) تقاضا بسیار زیاد است و عرضه بهندرت صورت میگیرد. بهعبارتدیگر، سرمایهگذاران با امید به آینده رو به رشد بازار، اقدام به خرید سهام جدید میکنند و فروشندگان نیز تمایلی برای فروش ندارند. بازار گاوی به دورهای گفته میشود که قیمتها در حال افزایش است. ویژگی اصلی بازار گاوی، خوشبینی، اعتماد سرمایهگذاران و انتظار ادامه روند افزایشی است. بازار گاوی در مقابل بازار خرسی قرار دارد. بازارهای گاوی و خرسی معمولاً با چرخههای تجاری همزمان هستند. شروع بازار گاوی معمولاً نشاندهنده گشایش اقتصادی است، زیرا عقاید عمومی درباره وضعیت اقتصادی آینده، قیمت سهام را تغییر میدهد. همچنین بازارهای خرسی قبل از رکود اقتصادی شروع میشوند. سایت مفید
بازار خرسی (Bear market) موقعیتی است که در آن قیمت اوراق بهادار کاهشیافته و خوشبینی سرمایهگذاران تبدیل به ترس و بدبینی میشود. بهبیاندیگر در بازار خرسی، جوی منفی بر بازار حاکم است و همین امر رمقی برای سرمایهگذاران بهمنظور خرید سهام جدید باقی نمیگذارد. بازار خرسی نباید با اصلاح قیمتها اشتباه گرفته شود، اصلاح قیمتها روند کوتاهمدت دارد و کمتر از دو ماه طول میکشد. در اصلاح قیمت سرمایهگذاران میتوانند یک نقطه ورود پیدا کرده سهام را بخرند، درحالیکه در بازار خرسی نقطه ورود وجود ندارد. سایت مفید
ارزش ذاتی (Intrinsic value) در علوم مالی به ارزش واقعی سهام یک شرکت یا یک دارایی اطلاق میشود که بر پایه بررسی تمامی ابعاد کسبوکار مورد نظر، از جمله صورتهای مالی ، پتانسیل رشد سودآوری شرکت در سالهای آینده و لحاظ داراییهای مشهود و نامشهود انجام گرفته است.
با این تفاسیر شاید برای شما این سؤال بهوجود آید که چه تفاوتی بین قیمت بازار و قیمت یا ارزش ذاتی یک سهم وجود دارد؟ بگذارید با یک مثال توضیح دهیم. فرض کنید قیمت بازار سهم شرکت الف، هم اکنون ۲۰۰ تومان است. بهبیاندیگر، سهام شرکت الف هماکنون با قیمت ۲۰۰ تومان در بورس در حال خریدوفروش است؛ اما سرمایهگذاران زیادی همچنان متقاضی خرید این سهم هستند. اگر از سرمایهگذاران خریدار سهم سؤال کنید که چرا قصد دارید سهام این شرکت را خریداری کنید؟ پاسخ همه آنها این خواهد بود که «به نظر ما، این سهم بیشتر از ۲۰۰ تومان ارزش دارد.» معنی این جمله این است که ارزش واقعی سهام شرکت الف، از نگاه آنها بیشتر از قیمت بازار این سهم است. بنابراین، در یک تعریف ساده، ارزش ذاتی یک سهم، بیانگر قیمتی است که سرمایهگذاران برای سهم قائل هستند. طبیعتا اگر از دید سرمایهگذاران، ارزش ذاتی یک سهم پایینتر از ارزش بازار آن سهم باشد، این سهم گزینه مناسبی برای فروش خواهد بود.
گفتنی است ارزش ذاتی یکی از پارامترهای کلیدی در تحلیل بنیادی محسوب میشود. تحلیلگران با در نظر گرفتن داراییهای مشهود و نامشهود و محاسبه سودآوری شرکت در سالهای آتی، ارزش ذاتی شرکت را بهدست میآورند و آن را با ارزش روز سهم مذکور مقایسه میکنند. تصمیم درباره خرید یا فروش سهم توسط تحلیلگران بهتفاوت قیمت ارزش ذاتی و ارزش روز بازار آن بستگی دارد.
سایت مفید
ضریب بتا(β) معیاری است که براساس دادههای تاریخی معاملات سهام بدست آمده و معرف میزان ریسک سیستماتیکی است که سرمایهگذار با تصاحب آن سهم نسبت بهکل بازار متحمل میشود. بتای یک سرمایهگذاری نشاندهنده میزان نوسان آن سرمایهگذاری نسبت به بازار است. اگر بتا کوچکتر از یک باشد، آن سرمایهگذاری نسبت به بازار نوسان کمتر و اگر بتا بیشتر از یک باشد آن سرمایهگذاری نسبت به بازار نوسان بیشتری دارد. بتای بازار که شامل همه داراییهای قابل سرمایهگذاری است، برابر با یک است. سایت مفید
آربیتراژ (Arbitrage) به معنی سود بردن از تفاوت قیمتی میان دو یا چند بازار است، از دیدگاه علمی، آربیتراژ احتمال سود بدون ریسک پس از کسر هزینههای انجام معامله است. بهبیاندیگر آربیتراژ به معنای بهره گرفتن از تفاوت قیمت بین دو یا چند بازار برای کسب سود است؛ مثلا تفاوت قیمت فلز مس در بورس لندن و بورس شانگهای چین میتواند باعث آربیتراژ معاملهگران مس بین این دو بازار شود.
سود آربیتراژی زمانی ایجاد میشود که یک کالای مشابه در دو بازار مختلف یا در مواردی خاص در دو قالب متفاوت عرضه میشود، اما قیمتهای یکسانی ندارد. آربیتراژ این امکان را به وجود میآورد که در بلندمدت قیمتها به میزان زیادی از ارزش منصفانه فاصله نگیرند. با فاصله گرفتن قیمتها در یک بازار از قیمت منصفانه، آربیتراژگران فعال شده و با خرید این کالا از بازارهای دیگر قیمت را به قیمت منصفانه نزدیک میکنند. در انجام آربیتراژ توصیه میشود که خرید در یک بازار و فروش در بازار دیگر بهصورت همزمان انجام بگیرد تا از ریسک تغییر قیمت در یکی از بازارها جلوگیری شود.
سایت مفید
سهام شناور آزاد (Free Float) بخشی از سهام یک شرکت است که دارندگان آن، آماده عرضه و فروش آن سهام هستند و قصد ندارند با حفظ آن قسمت از سهام، در مدیریت شرکت مشارکت کنند و انتظار میرود، در آینده نزدیک، قابل معامله باشد. برای محاسبه سهام شناور آزاد باید ترکیب سهامداران بررسی شده و سهامداران راهبردی را مشخص کرد. سهامدار راهبردی، سهامدارانی هستند که در کوتاهمدت، قصد واگذاری سهام خود را نداشته و معمولاً میخواهند برای اعمال مدیریت خود، این سهام را حفظ کنند. سایت مفید
صفر تا صد حقوق صاحبان سهام در صورت های مالی
طبق گفته ی شرکت حسابداری ، ترکیب این بخش از ترازنامه واحدهای تجاری را شکل حقوقی آنها مشخص می کند. به طور کلی واحدهای تجاری به دو گروه سهامی و غیر سهامی تفکیک می شوند. از آنجا که منظور ما از واحدهای تجاری شرکت های سهامی است، تنها به توضیح بخش حقوق صاحبان سهام این شکل از واحدهای تجاری می پردازیم:
همانگونه که می دانید در معادله حسابداری تفاوت میان دارایی ها و بدهی ها، سرمایه مالکانه است که در شرکت های سهامی به آن حقوق صاحبان سهام می گویند. معمولا سود ناخالص نشان دهندهی چه چیزی است؟ حقوق صاحبان سهام برمبنای منبع تامین کننده آن تفکیک می گردد. قانون تجارت نیز مبنای دیگری برای تفکیک مولفه های تشکیل دهنده حقوق صاحبان سهام می باشد. براساس قانون تجارت، مبلغ سرمایه قانونی و افزایش و کاهش آن دارای الزامات خاصی است و بنابراین باید به طور مجزا انعکاس یابند. همچنین براساس مواد 138 و 140 قانون تجارت، یک بیستم از سود قابل تخصیص باید به اندوخته قانونی منتقل شود تا زمانی که اندوخته قانونی به ده درصد سرمایه شرکت برسد. این اندوخته قابل انتقال به سرمایه نیست و تحت هیچ شرایطی به جز شرایط تصفیه قابل تقسیم نمی باشد.
سرمایه
زمانی که یک شرکت سهامی برای تامین مالی اقدام به انتشار سهام می کند. در حقیقت سرمایه و دارایی هایش را معادل وجه نقد دریافتی افزایش می دهد. تفاوت میان مبلغ اسمی سهم و مبلغ دریافتی شرکت را صرف/کسر سهام می گویند.
شرکت های سهامی مجاز به انتشار دو نوع سهام عادی و ممتاز هستند. در ایالات متحده و کشورهای غربی سهام ممتاز به سهامی اطلاق می شود که دارنده آن حداقل نسبت به دریافت مبلغ ثابتی براساس درصدی از ارزش اسمی سهام خود محق است، همچنین به هنگام تصفیه نسبت به سهامداران عادی در اولویت قرار دارند. ولی در ایران به دلیل ضرورت مطابقت قوانین با شرع مقدس اسلام، ایمن گونه حقوق برای سهامداران ربوی تلقی می شود و تنها امتیازاتی مربوط به حق رای برای آنها در نظر گرفته می شود. در حقیقت، سهام ممتاز تصریح شده در قوانین ایران، بیش از آنکه شبیه به سهام ممتاز باشد، نوعی سهام عادی با امتیاز ویژه می باشد.
اندوخته ها
اندوخته ها مبالغی هستند که شرکت به منظور تقویت بنیه مالی، ملاحضات مدیریتی، الزامات قانونی و همچنین حفظ حقوق بستانکاران، یا استفاده از مزایای مالیاتی از سود قابل تقسیم شرکت ها کسر می شود. توزیع این مبالغ بین سهامداران محدود یا ممنوع می باشد. مثلا تهیه اندوخته قانونی براساس قانون تجارت الزامی است و تقسیم آن بجز در زمان تصفیه ممنوع می باشد، اما تهیه اندوخته طرح و توسعه اختیاری است و شرکت می تواند به شرط تصویب مجمع به تقسیم آن اقدام نماید. در صورتی که افزایش سرمایه شرکت ها از محل اندوخته های اختیاری یا سود انباشته صورت گیرد در حقیقت سهامداران از مزایای مالیاتی عدم تقسیم سود استفاده نموده اند.
اندوخته قانونی، اندوخته طرح و توسعه و اندوخته عمومی از جمله اندوخته هایی هستند که معمولا در ترازنامه شرکت ها یافت می شود.
سود (زیان) انباشته
عنوان سود (زیان) انباشته، مجموع سود های تقسیم نشده یا تخصیص نشده را پس از کسر زیان های وارده نشان می دهد. این مبلغ نشان دهنده ی سرمایه گذاری مجدد سهامداران از محل درآمدهای حاصل از فعالیت های شرکت می باشد.
صورت سود و زیان
صورت سود و زیان گزارش، عملکرد مالی مربوط به یک دوره مالی واحد تجاری می باشد. براساس استاندارد نحوه ارائه صورت های مالی، صورت سود و زیان باید حداقل حاوی اقلام اصلی زیر باشد:
2.هزینه های عملیاتی
3.سود یا زیان عملیاتی
4.هزینه های مالی
5.سایر درآمدها و هزینه های غیر عملیاتی
6.مالیات بر درآمد
7.سود یا زیان فعالیت های عادی
8.اقلام غیر مترقبه
10.سود یا زیان خالص
براساس همین استاندارد، علاوه بر موارد بالا، ممکن است به موجب سایر استاندارد های حسابداری ارائه اقلام اصلی و جمع های فرعی دیگری نیز در صورت سود و زیان الزامی باشد یا برای ارائه عملکرد مالی واحد تجاری به نحو مطلوب، ضرورت داشته باشد.
چنانچه وقوع برخی رویدادها، صرف نظر از ماهیت غیر معمول یا تناوب آن، در محیط حاکم بر عملیات واحد تجاری (اعم از اقتصادی،مقرراتی،جغرافیایی و غیره) مورد انتظار باشد، آثار آنها بر عملیات واح تجاری در زمره فعالیت های عادی تلقی می شود. اقلام غیر مترقبه نیز، اقلامی با اهمیت و بسیار غیر معمول هستند که منشا آنها رویدادهایی خارج از فعالیت های عادی شرکت می باشد و انتظار نمی رود به طور منظم یا مکرر واقع شود. مصادره اموال شرکت در یک کشور خارجی و یا بلایای طبیعی نمونه هایی از این اقلام هستند. بنابراین دو ویژگی تکرارشوندگی و معمول بودن، وجه تمایز درآمدها و هزینه ها از یکدیگر می باشند.
درآمد
درآمد را افزایش در حقوق صاحبان سهام به استثنای آورده صاحبان سرمایه تعریف می کنند. مفهوم درآمد، هر دو گروه ((درآمد عملیاتی)) و ((درآمد غیر عملیاتی)) را در بر می گیرد. درآمد عملیاتی، درآمدی است که از فعالیت اصلی و مستمر واحد تجاری حاصل می گردد و با عناوین مختلفی از قبیل فروش، حق الزحمه، سود تضمین شده، سود سهام و حق امتیاز نشان داده می شود.
نوشته شده توسط شرکت حسابداری و مالی آینده سازان فراز کام
ماهور سیدی
شرکت حسابداری حسابداری آینده سازان فراز کام با مدیریت آقای منوچهری خدمات مالی را با کمترین قیمت ارائه میکند لطفا در خصوص حسابداری تلفیق هم صحبت کنید .
تفاوت سود اقتصادی و سود حسابداری چیست؟
در بخش قبلی تعریف کلی از اقتصاد برایتان مطرح کردیم در این بخش قصد داریم سود اقتصادی و سود حسابداری را برایتان تشریح نماییم.
هدف کلی همه آدم ها از راه اندازی کسب و کار ٬ سرمایه گذاری در بورس یا طلا و مسکن کسب سود می باشد. قبل از اینکه درباره ماهیت میزان سود بخواهیم صحبت بکنیم باید با یک مفهوم مهم در اقتصاد یعنی سود اقتصادی و سود حسابداری را تعریف کنیم.
اکثر مردم وقتی حرف از سود می شود سود حسابداری مد نظرشان است و آن را به عنوان سود در نظر میگیرند در حالی که مفهوم مهم دیگری به نام سود اقتصادی نیز وجود دارد که در ادامه برایتان توضیح خواهیم داد.
سود حسابداری
سود حسابداری برابر است با کل مبلغ پول ناشی از فروش ( درآمد کل یا قیمت ضرب در مقدار فروش ) منهای هزینه های تولید یا خدمات . سود حسابداری به خوبی نشان دهنده درآمد حاصل از سرمایه گذاری و یا بنگاه داری می باشد.
برای مثال شرکتی را در نظر بگیرید که برای ساخت یک کمد دیواری ۱۰۰ هزارتومان هزینه می کند و آن را با قیمت ۱۲۰ هزار تومان می فروشد. ۲۰ هزار تومان اختلاف قیمت هزینه ساخت و فروش را سود خالص حسابداری می گویند.
سود اقتصادی
یک روش دیگر محاسبه سود که اقتصاددان ها به آن سود اقتصادی میگویند بر اساس روشی غیر از روش حسابداری محاسبه می شود. در این نوع محاسبه سود باید هزینه فرصت را نیز در نظر گرفت.
هزینه فرصت:
هزینه فرصت تولید یک کالا یا خدمات معمولا بزرگتر از هزینه حسابداری است زیرا شامل ارزش ریالی هزینه های آشکار ( یا همان هزینه های حسابداری ) و هزینه های غیر آشکار ( هزینه های ضمنی ) می شود.
برای درک بهتر این مبحث با این مثال همراه باشید:
حالت اول : فرض کنید یک مغازه در شهرتان دارید و میخواهید در این مغازه یک پیتزا فروشی افتتاح کنید. فرض کنید بعد از یک سال حسابرسی می کنید و متوجه می شوید که کل درآمد ۳۰ میلیون بوده که ۱۰ میلیون از آن صرف هزینه های تان اعم از هزینه های مواد اولیه برای پخت پیتزا و هزینه های جاری مغازه شده و ۲۰ میلیون تومان از آن سود بوده است.
بنابراین ۲۰ میلیون تومان سود حسابداری از این شغل در طول این یک سال بدست آوریده اید.
حالت دوم : حال در این وضعیت فرض کنید که شما می توانستید از کار کردن برای یک شخص دیگر طی یکسال ۱۵ میلیون تومان درآمد کسب کنید. هزینه فرصت زمان برای شما ۱۵ میلیون تومان است. بنابراین ۱۵ میلیون تومان از سود حسابداری شما در واقع سود محسوب نمی شود بلکه یکی از هزینه های غیر آشکاری است که بابت مدیریت یا اداره پیتزا فروشی خود از دست داده اید.
ثانیا اگر پیتزا فروشی را خودتان دایر نمیکردید می توانستید آن را به شخص دیگری اجاره دهید. بنابراین این مبلغ جزو هزینه های حسابداری شما محاسبه نشده است. اگر ارزش اجاره سالانه مغازه ۲۰ میلیون تومان باشد شما به دلیل دایر کردن پیتزا فروشی ۲۰ میلیون را از دست داده اید.
بنابراین هزینه های پیتزا فروشی نه تنها شامل هزینه عرضه و فروش پیتزا ٬ بلکه هزینه ماندن خودتان در مغازه و پولی که از بابت اجاره می توانستید بدست بیاورید نیز می شود.
بنابراین هزینه اقتصادی اداره کردن پیتزا فروشی می شود ۱۵ میلیون تومان هزینه کارکردن خودتان در جایی دیگر٬ درآمد ۲۰ میلیونی که از بابت اجاره دادن مغازه بدست می آوردید و هزینه ۱۰ میلیونی که بابت خرید مواد اولیه برای پخت پیتزا کرده اید.
یعنی هزینه اقتصادی این پیتزا فروشی برایتان ۴۵ میلیون تومان است و با دایر کردن این پیتزا فروشی نه تنها سود نکرده اید بلکه ۱۵ میلیون تومان ضرر کرده اید.
تولید ناخالص ملی
تولید ناخالص ملی (Gross National Production) که به اختصار GNP یکی از اصطلاحات علم اقتصاد بوده و از معیارهای اندازهگیری در اقتصاد کلان است. و به معنای ارزش پولی مجموع كالاها و خدمات نهایی تولید شده در داخل یك كشور در یك سال مشخص (تولید ناخالص داخلی) منهای ارزش پولی كالا و خدمات تولید شده در داخل توسط خارجیها به اضافه ارزش پولی كالا و خدمات تولیدشده توسط شهروندان آن كشور در سایر كشورهای خارجی است.
فهرست مندرجات
۱ - مقدمه
[ویرایش]
عمدهترین پیشرفت حسابداری ملی طی دوران جنگ جهانی دوم و همزمان با شکلگیری اقتصاد سود ناخالص نشان دهندهی چه چیزی است؟ کلان اتفاق افتاد. کشورهای درگیر در جنگ، از جمله آمریکا و انگلستان، به منظور برنامهریزی هزینههای جنگ، این چارچوب را گسترش دادند.
پیشرفت بعدی این حسابداری به منظور مقابله با بحران برزگ دهه ۱۹۳۰ تحقق یافت. در این راستا شاخص تولید ناخالص ملی با کارکردهای مختلف پا به عرصه وجود گذاشت و یکی از اهداف و کاربردهای نظام حسابهای ملی شناخت وضعیت و بررسی عملکرد اقتصاد یک کشور است.
با استفاده از این شاخص اولا میتوانیم رشد و توسعه کشور را محاسبه و با دیگر کشورها مقایسه نماییم ثانیا این شاخص معیاری برای محاسبه رفاه جامعه میباشد و ثالثا معیاری برای مقایسه رشد بین کشورها نیز میباشد. تولید ناخالص داخلی مهمترین و متداولترین شاخصاندازه گیری فعالیت در سطح اقتصاد کلان است و ارزش تولید کالا و خدمات نهایی را در اقتصاد داخلی یک کشور اندازهگیری میکند.
۲ - تعریف
[ویرایش]
تولید ناخالص ملی (Gross National Production) که به اختصار GNP نیز گفته میشود «عبارتند از ارزش پولی کالا و خدمات نهایی تولید شده و مبادلهشده در یک اقتصاد طی یک دوره زمانی مشخص (معمولا یک سال) میباشد.» و به لحاظ ریاضی از فرمول زیر به دست میآید:
۲.۱ - نکات
۱: در نظر گرفتن ارزش ریالی تمام کالاها و خدمات؛ چون کالاها از نظر جنس و نوع متفاوت است لذا جمعزدن مقادیر فیزیکی (مثل کیلو، متر، تن و غیره) مقدور نمیباشد. لذا برای رسیدن به ارزش کل، از ارزش ریالی استفاده شده است.
۲: در نظر گرفتن ارزش تمام کالا و خدمات نهایی؛ چون از احتساب مضاعف جلوگیری شود. به عبارتی در این روش ارزش کالاهای واسطهای در نظر گرفته نمیشود.
الف: کالاهای و خدمات نهایی یعنی در آخرین مرحله از فروش باشند و برای فروش مجدد خریداری نشوند.
ب: کالاها و خدمات واسطهای یعنی کالا و خدماتی که فقط به عنوان نهاده در تولید سایر کالاها به کار میروند.
ج: نهایی یا واسطه بودن بسته به نوع کالا و خدمت است. مثلاً: خدمات یک کارگر در بنگاه نجاری: یک خدمات واسطهای است؛ اما خدمات یک کارگر در تعمیرات لوازم سود ناخالص نشان دهندهی چه چیزی است؟ خانگی خدمات نهایی است.
۳: در نظر گرفتن تمامی کالا و خدمات تولید شده و مبادله شده در اقتصاد؛ کالا و خدماتی در تولید ناخالص ملی محاسبه میشوند که در بازار مبادله شوند. لذا فعالیت خانم خانهدار یا غذا درست کردن یا نگهداری فرزندان در خانه و غیره در تولید ناخالص ملی محاسبه نمیشود.
۲.۲ - استثنائات
الف) کالا و خدماتی که در بازار مبادله میشوند اما در تولید ناخالص ملی محاسبه نمیشوند: مانند:
۱: مبادله کالاهای دسته دوم (کهنه) و مبادله داراییها (مانند زمین، اوراق قرضه، مستغلات)؛ چون قبلا محاسبه شده است.
۲: کالاها و فعالیتهای غیرمشروع و غیرقانونی؛ چون جزء فعالیت اقتصادی نیست. زیرا تولید ناخالص ملی معیار رفاه است و این فعالیتها میزان رفاه را مشخص نمیکند.
۳: کمکهای بلاعوض (مانند انفاق و هدیه)؛ چون یک مرتبه در درآمدهای دارندگان آن لحاظ شده است.
ب) کالا و خدماتی که در بازار مبادله نمیشود اما در محاسبه تولید ناخالص ملی محاسبه میشود. مانند:
۱: خودمصرفی کشاورزان: مانند مرغ و خروس خانگی برای خودمصرفی یا سبزیجات و میوههای تولیدشده و مصرفشده توسط کشاورزان و غیره؛
۲: اجاره خانههای تحت استفاده مالک؛
۳: کارمزد احتسابی؛ بانکها در مقابل ارائه خدمات مربوط به سپردههای دیداری کارمزدی دریافت نمیکنند، در عوض از محل وام دادن سپردههای جاری و دیداری درآمدی به صورت بهره دریافت میکنند. این درآمد کارمزد احتسابی نام دارد.
از آنجائی که این کارمزد احتسابی در روش ارزش افزوده (بعداً توضیح داده میشود) در محاسبه GNP درنظر گرفته میشود؛ اما در روش هزینهای به دلیل آنکه صاحبان حسابها، وجهی را بابت کارمزد احتسابی پرداخت نکردهاند جزء هزینهها محسوب نمیشود. بنابراین در محاسبه تولید ناخالص ملی از طریق ارزش افزوده کارمزد مزبور کسر میگردد.
۳ - روشهای محاسبه
[ویرایش]
به سه روش میتوان تولید ناخالص ملی را محاسبه نمود.
۳.۱ - مخارج یا هزینهای
در این روش کل مخارج صرفشده روی کالاها و خدمات نهایی که توسط خانوار (C)، سرمایهگذاران (I)، دولت (G) و خریداران خارجی (EX- IM) انجام میشود، محاسبه میشود. GNP = C + I + G + EX - IM
که مخارج مصرفی بخش خانوار (C) شامل: مصرف کالاهای بادوام، مصرف کالاهای بیدوام، و مصرف خدمات میباشد و مخارج سرمایهگذاری (I) شامل: سرمایهگذاری برنامهریزی شده (خرید، نصب، تعمیرات و تجهیزات اساسی ابزار تولید؛ ساخت و تعمیرات ساختمان مسکونی؛ تغییر در موجودی انبار) و سرمایهگذاری برنامهریزی نشده (IUP) میباشد.
۳.۲ - درآمدی
در این روش مجموع درآمدهای عوامل اقتصادی که به شکلهای مختلف اعم از دستمزد، سود، اجاره، بهره و غیره بدست میآید با یکدیگر جمع میگردد. بنابراین: GNP =سود + اجاره + بهره + دستمزد + حقوق و غیره. در رابطه فوق، سود از چهار جزء سود توزیعشده، سود توزیعنشده، مالیات بر سود شرکتها و تغییرات در موجود انبار تشکیل شده است.
۳.۳ - ارزش افزوده
روش ارزش افزوده یعنی افزایش در ارزش پولی یک کالا بر اثر انجام یک کار یا خدمتی بر روی آن است که سبب تغییر کاربرد آن، بهبود کیفیت و یا تسهیل در مصرف آن میشود. به عبارت دیگر: GNP = ارزش مواد اولیه و کالاهای نیمه ساخته – ارزش فروش کالا.
توضیح روش ارزش افزوده در قالب مثال: فرض کنید یک کشاورز مازندرانی در اطراف مزرعه خود درختانی دارد که به طور طبیعی روییده است. این کشاورز درختان را به ارزش ۱۰۰۰ ریال (بدون انجام هیچ هزینهای) به کارگاه نجاری میفروشد.
ارزش افزوده این مرحله ۱۰۰۰ ریال خواهد بود. کارگاه نجاری این درختان را قطع کرده و آنها را تبدیل به چوبها برای ساخت صنایع دستی مینماید و آنها را به ارزش ۲۰۰۰ ریال به مغازهدار لوازم چوبی میفروشد. لذا ارزش افزوده این مرحله ۱۰۰۰ ریال خواهد بود.
مغازهدار لوازم چوبی این چوبها را به شکل صنایع دستی درآورده و به مسافران بین راهی به ارزش ۲۸۰۰ ریال میفروشد. مسافران از آن کالا استفاده میکنند. در این صورت ارزش افزوده این مرحله ۸۰۰ ریال خواهد بود. حال اگر ارزش افزوده هر بخش را جمع نماییم ارزش افزوده کل فعالیت بدست میآید.
جمع ارزش افزوده =۸۰۰+ ۱۰۰۰+ ۱۰۰۰= ۲۸۰۰ ریال.
۴ - قیمت عوامل و قیمت بازار
[ویرایش]
ارزش افزوده هر بخش در حقیقت همان پرداختی به عوامل تولید آن مرحله مانند دستمزد کارگران، حقوق، اجاره، بهره و سود و غیره است. لذا کل ارزرش افزوده برابر جمع پرداختی به عوامل تولید است. به این روش از محاسبه تولید ناخالص ملی، تولید ناخالص ملی به قیمت عوامل (GNPF) گویند.
نکتهای که باید دقت نمود این است که این روش تنها به ارزش افزوده هر بخش توجه دارد؛ در حالیکه کالا و خدمات تولید شده و مبادله شده در بازار مبادله میشوند و گاهی مواقع دولتها مالیات غیرمستقیم بر روی این کالاها میبندند که در روش ارزش افزوده به آن توجه نمیشود. به همین خاطر قیمت کالا در بازار دقیقاً برابر با قیمت ارزش افزوده کالا نیست بلکه به قیمت بازاری کالا، خالص مالیات غیرمستقیم هم اضافه میگردد.
لذا در تولید ناخالص ملی به قیمت بازار (GNPM) داریم:
GNPM = GNPF + خالص مالیات غیرمستقیم
GDPF=کارمزد احتسابی - جمع ارزش افزودهها
با توجه به اینکه سیستمهای حکومتی هم اکنون بار حمایتی بیشتری را دربردارند، دولتها در اعلام تولید ناخالص ملی مایلند از تولید ناخالص ملی به قیمت بازار که بزرگتر به نظر میرسد بهره ببرند.
۵ - درآمد عوامل تولید
عبارتند از ارزش کالا و خدمات تولید شده و مبادله شده در داخل مرزهای جغرافیایی یک کشور؛ به عبارت دیگر در این مفهوم فقط کالاها و خدماتی که توسط افراد آن کشور و در داخل مرزهای کشور صورت میگیرد مدنظر است.
بنابراین:
GDP = GNP – خالص درآمد عوامل تولید از خارج: درآمد عوامل تولید خارجی در کشور – درآمد عوامل تولید کشور در خارج = خالص درآمد عوامل تولید.
درآمد عوامل تولید کشور در خارج: مانند درآمد یک کارگر ایرانی که در کشور کویت کار میکنند بخشی از تولید ناخالص ملی را تشکیل میدهد اما جزو تولید ناخالص داخلی نیست.
درآمد عوامل تولید خارجی در کشور: مانند درآمد کویتی در دراخل خاک کشور جزو تولید ناخالص داخلی است اما جزو تولید ناخالص ملی نیست.
۶ - روش محاسبه در ایران
[ویرایش]
قبلا بیان شد که سه روش برای محاسبه GNP، GDP وجود دارد. اما در کشور ایران به جهت عدماطلاعات کافی در مورد درآمدهای افراد جامعه، روش درآمدی قابل استفاده نیست. از طرف دیگر روش مخارج جهت تجزیه و تحلیل اقتصاد مهم است. همچنین روش ارزش افزوده هم به جای روش درآمدی قابل استفاده است.
۶.۱ - روش مخارجی
GDPM = مخارج مصرفی خصوصی + مخارج مصرفی دولتی + سرمایهگذاری دولتی در ساختمان + سرمایهگذاری دولتی در ماشین آلات + سرمایهگذاری خصوصی در ساختمان+ سرمایهگذاری خصوصی در ماشین آلات + تغییر در موجودی انبار اشتباهات + صادرات - واردات + اشتباهات آماری
GNPM = GDPM + خالص درآمد عوامل تولید از خارج.
۶.۲ - روش ارزش افزوده
GDPF = ارزش افزوده بخش کشاورزی + ارزش افزوده بخش نفت + ارزش افزوده بخش صنعت و معدن + ارزش افزوده بخش خدمات – کارمزد احتسابی + نتیجه رابطه مبادله بازرگانی
GNPM= GDPF + خالص مالیات غیرمستقیم + خالص درآمد عوامل تولید از خارج.
۶.۳ - روش درآمدی
روش درآمدی (برای کشورهایی که از روش درآمدی استفاده میکنند) GNPM= حقوق و دستمزد+ کمکهای بابت بیمه اجتماعی+ درآمد مشاغل+ بهره خالص + درآمد اجارهای اشخاص + سود شرکتها + استهلاک + مالیات غیرمستقیم + پرداختهای نتقالی بنگاهها + مازاد بنگاههای دولتی منهای یارانه + اشتباهات آماری
محدودیتهای روش محاسبه GNP: GNP یک شاخصاندازه گیری رفاه است. اگر تولید ملی یک کشور افزایش یابد گفته میشود که رفاه آن کشور به طور متوسط زیاد شده است؛ اما به این معنا نیست که رفاه همه افراد جامعه زیاد شده باشد؛ برای همین بیان میکنند که این شاخص کامل نیست. برای اینکه شاخص کاملی بیان کنند، یک شاخص رفاهی تعریف میکنند که تابعی از تولید ناخالص و ضریب جینی است. (𝐺NP = f (Gini، GDP
ضریب جینی: یک عدداست که نشاندهندهی توزیع درآمد افراد جامعه است. لذا وقتی میتوان گفت رفاه یک جامعه زیاد افزایش یافته است که هم درآمد جامعه زیاد شده باشد، هم درآمد به طور متناسب بین همه اقشار تقسیم شده است.
بسیاری از کالاها را در نظر نمیگیرد: چنانچه گفته شد بسیاری از کالاها در اقتصاد تولید میشوند و به مصرف میرسند اما در تولید ناخالص ملی محاسبه نمیشوند. مانند فعالیتهای خانمهای خانهدار و غیره.
استفاده از GNP در مقایسههای بینالمللی باید با احتیاط انجام گیرد. امروزه این شاخص برای بررسی و مقایسه سطوح زندگی و یا میزان پیشرفت اقتصادی کشورهای مختلف بکار میرود. اما حسابهای ملی کشورهای مختلف از نظر شمول با یکدیگر متفاوتند.
مثلاً در کشوری که روشهای سنتی متداول است، ممکن است بسیاری از فعالیتهای اقتصادی که در خانوارها انجام میگیرد چون در بازار مبادله نمیشوند در حسابهای ملی نیز به حساب نیایند. اما در جوامع پیشرفتهتر که اینگونه فعالیتها از طریق بازار انجام میشود و بنابراین در تولید ناخالص ملی آنها لحاظ میشود.
اقصاد زیرزمینی، منظور مجموعهای از فعالیتهای اقتصادی است که توسط دولت ثبت و گزارش نمیشود. مبادلات بازار سیاه، قاچاق و غیره نمونهایی از اقتصاد زیرزمینی است.
تولید ناخالص ملی هزینههای زیست محیطی مانند جرم و جنایت و کجرویهای اجتماعی را در نظر نمیگیرد، گرچه هزینههایی که در این خصوص پرداخت میشود در محاسبه تولید ناخالص ملی لحاظ میشود، اما ترکیب و میزان این هزینهها در مقایسههای بینالمللی حائز اهمیت میباشد.
GNP تغییرات کیفی کالاها را منعکس نمیکند. برخی از افزایش قیمتها ممکن است به علت ارتقاء کیفی باشد. اما نمیتوان ارتقاء کیفی را از افزایش قیمتها جدا کرد و از GDP کسر نمود.
۷ - انواع
[ویرایش]
انوع تولید ناخالص ملی اسمی و حقیقی عبارت است از:
۷.۱ - حقیقی
در بررسی روند تولید ناخالص ملی، یکی از سالهایی که کشور در آن از لحاظ بیکاری، تورم و تولید، وضعیت خوبی دارد را به عنوان سال پایه انتخاب میکنند. اگر در دورهای، تولید ناخالص ملی با قیمتهای همان سال مورد نظر (قیمت جاری) بررسی گردد، به آن تولید ناخالص ملی اسمی گفته میشود و اگر تولید ناخالص ملی را بر حسب قیمتهای سال پایهاندازهگیری نمایند به آن تولید ناخالص حقیقی گویند.
۷.۲ - اسمی
برای بررسی روند رشد باید از تولید ناخالص حقیقی استفاده نمود؛ زیرا ممکن است در یک سال تولید ناخالص ملی نسبت به سال گذشته ۱۵ درصد رشد داشته باشد اما همه این رشد به جای افزایش فیزیکی تولید کالاها و خدمات، بر اثر تورم باشد و حتی شاید تولید فیزیکی کمتر از سال گذشته باشد. برای فهم آن باید از تولید ناخالص ملی حقیقی (با قیمتهای ثابت) استفاده کرد.
[۱۲] دورنبوش، رودیگر و استنلی فیشر، اقتصاد کلان، یدالله دادگر و محمدرضا منجذب، تهران، البرز، ۱۳۷۵، ص۵۹.
از تقسیم GNP اسمی به GNP حقیقی، شاخص ضمنی تعدیلکننده GNP (Implicit Deflator) بدست میآید. این شاخص در تحلیل تعیین درآمد، نقش فوقالعاده مهمی ایفا میکند.
دیدگاه شما