بازده چیست؟
سود یا پاداش حاصل از هر نوع سرمایهگذاری، بازده نامیده میشود. این مفهوم نیز همانند ریسک برحسب درصد بیان شده و کیفیت آن، معمولاً بر مبنای دوره زمانی حصول، عملکرد سایر داراییها در مدت مشابه و شاخصهای پولی، ارزیابی میگردد. بازدهی سرمایهگذاران بازار سهام، از دو طریق افزایش قیمت سهم و سود نقدی سالانه، حاصل میشود. به منظور تعیین درصد بازدهی بهینه، معیار مشخصی وجود ندارد زیرا، همانگونه که در بالا اشاره شد؛ محاسبه بازدهی مطلوب میتواند تابعی از افق سرمایهگذاری، ماهیت دارایی، ریسک، هزینههای معاملاتی، نرخ بهره، درصد تورم و… باشد.
به عبارت دیگر، نحوه ارزیابی بازدهی اوراق دارای درآمد ثابت با سهام موجود در بورس که سود مقرر شدهای برای آنها وجود ندارد؛ کاملاً متفاوت است.
برای مثال اگر نرخ تورم کشور را ۲۰ درصد فرض کنیم، کسانی که در اوراق مشارکت با سود ۲۵ درصد سرمایهگذاری کنند؛ علاوه بر حفظ ارزش پول خود در مقابل تورم، ۵ درصد نیز بازده واقعی داشتهاند. اما زمانی که کارشناسان مالی به ارزیابی عملکرد بازار سرمایه میپردازند، علاوه بر موارد فوق، معمولاً تمرکز اصلی آنها بر مقایسه عملکرد بورس، با سایر بازارهای سرمایهگذاری نظیر ارز و طلا در مدت مشابه میباشد.
بازده در طرف مقابل ریسک بوده و به گونهای، نتیجه تقبل ریسک است. در واقع سرمایه گذاران به منظور دستیابی به بازدهی معقول حاضر میشوند تا درصد ریسک احتمالی مشخصی را تحمل کنند. واژه بازده، الزاماً به کسب سود تعبیر نمیشود و این موضوع به اشتباه در ذهن برخی سرمایه گذاران نقش بسته است. مثبت یا منفی بودن بازدهی، طبیعت سرمایهگذاری است و سود و زیان هر دو، پاداش معاملاتی ما محسوب میشوند. در یک کلام میتوان گفت، کسب بازدهی انگیزه تمام افراد از ورود به دنیای سرمایهگذاری است.
انواع بازده در بازار سهام
در معاملات سهام و بازار مالی، بازده به دو دسته کلی مورد انتظار و واقعی تقسیم میشود.
بازده مورد انتظار؛ پیش از ورود به معامله تعیین شده و بیانگر انتظارات سوددهی، از موقعیت معاملاتی مذکور است. به منظور تعیین بازده مورد انتظار خود از هر موقعیت معاملاتی سهام، باید به متدهای تحلیلی مختلف مسلط باشیم. برحسب تحلیل شرایط بنیادی و گزارشات مالی منتشره از سوی شرکتها، در مورد سود تقسیمی پایان سال، سناریوهایی در نظر میگیریم. سپس وضعیت نموداری سهم را بر اساس اصول و روشهای تکنیکالی بررسی نموده و اهداف قیمتی آینده آن، مشخص خواهند شد. در نهایت بازدهی تقریبی مورد انتظار با توجه به ریسک و حجم معامله، از مجموع پتانسیل سوددهی آتی سهم محاسبه میشود.
بازده واقعی؛ پس از خروج و بر اساس سود قطعی کسب شده از موقعیت معاملاتی، قابل محاسبه میباشد. به بیان ساده، مجموع اختلاف قیمت خرید و فروش سهم، سود نقدی و بعضاً درآمد حاصل از حق تقدمهای سهام، نشان دهنده بازده واقعی شما است. تفاوت بازده واقعی و مورد بازده بورس چگونه محاسبه می شود؟ انتظار، بیانگر سطح کیفی سرمایهگذاری طی دوره مذکور است.
بسیاری از کارشناسان سرمایهگذاری توصیه میکنند که حین انجام محاسبات تعیین بازده مورد انتظار، رویکرد محافظه کارانهای داشته باشید. زیرا موجب میشود که با داشتن دیدگاهی واقع بینانه، درصد خطا کاهش یافته و از شناسایی سودهای موهومی جلوگیری شود.
نحوه تعیین بازده یک موقعیت معاملاتی
همانگونه که توضیح داده شد؛ برای محاسبه بازده واقعی باید پس از فروش سهام، مجموع سود حاصل شده از این موقعیت معاملاتی را محاسبه نمایید؛ تا درصد بازده نسبت به سرمایه کل مشخص شود. در همین راستا و به منظور درک عمیق مطلب، توجه شما را به یک معامله فرضی جلب میکنیم:
سرمایه گذار الف با دارایی ۵۰ میلیون تومانی خود، در بازار سهام تهران مشغول فعالیت است. وی در ابتدای سال تصمیم میگیرد؛ با افق سرمایهگذاری یکساله، روی سهام شرکت ایران خودرو سرمایهگذاری نماید. طبق تحلیل نموداری، پیش بینی میشود این سهم تا پایان سال، حداقل یک رشد قیمت ۲۰ درصدی را تجربه کند. همچنین نتایج تحلیل بنیادی نشان دهنده این است که شرکت وضعیت سوددهی فوق العادهای داشته و بر اساس سیاستهای مدیریتی فعلی، تقسیم سود نقدی ۲۰۰ تومانی به ازای هر سهم در پایان سال مالی، بسیار محتمل است.
حداکثر ریسک قابل تحمل برای این سرمایه گذار در موقعیت معاملاتی مذکور، ۱۵ درصد نسبت به کل سرمایه میباشد. اگر نقطه ورود مد نظر، در ناحیه قیمتی ۱۰۰۰ تومانی بوده و طبق استراتژی معاملاتی در صورت افت قیمت تا محدوده ۸۰۰ تومان، سرمایه گذار با پذیرش زیان از معامله خارج شود؛ با انجام محاسبات مربوط به تعیین حجم بر اساس مدیریت سرمایه مشخص میشود که این شخص مجاز است حداکثر ۳۷۵۰۰ سهم از این شرکت را خریداری کند.
۵۰/۰۰۰/۰۰۰ × ۱۵% = ۷/۵۰۰/۰۰۰
۱۰۰۰ – ۸۰۰ = ۲۰۰
۷/۵۰۰/۰۰۰ ÷ ۲۰۰ = ۳۷۵۰۰
تفاوت بازده واقعی و مورد انتظار
طبق تحلیل فوق و با توجه به مقادیر سود مورد انتظار ناشی از رشد قیمت و تقسیم سود نقدی سهام، مجموع بازدهی احتمالی این موقعیت معاملاتی بر اساس حجم حدوداً ۳۰ درصد میباشد، که نشان دهنده شرایط ایدهآل معامله مذکور از لحاظ قوانین مدیریت سرمایه است.
۲۰۰ (سود نقدی احتمالی سهم) + ۲۰۰ (مقدار افزایش قیمت احتمالی سهم) = ۴۰۰ (مجموع بازده مورد انتظار به ازای هر سهم)
۳۷۵۰۰ × ۴۰۰ = ۱۵/۰۰۰/۰۰۰
اما پس از گذشت یک سال، قیمت سهم به ۱۱۰۰ تومان میرسد (افزایش قیمت ۱۰ درصدی). از طرف دیگر، گزارشات مالی شرکت در سامانه کدال نیز بیانگر این است، که سود نقدی شرکت ایران خودرو در پایان سال مالی مذکور، صرفاً ۵۰ تومان است! پس از انجام محاسبات سود و زیان مشخص میشود؛ این سرمایهگذار مجموعاً در این معامله، ۱۱.۱درصد بازدهی کسب کرده است.
۱۰۰ (سود نقدی سهم) + ۵۰ (مقدار افزایش قیمت سهم) = ۱۵۰ (مجموع بازده واقعی به ازای هر سهم)
۳۷۵۰۰ × ۱۵۰ = ۵/۶۲۵/۰۰۰
با توجه به اختلاف قابل ملاحظه بازده واقعی و مورد انتظار (حدوداً یک سوم)، افق زمانی و مقدار ریسک معامله، به این نتیجه میرسیم؛ که مثال فوق موقعیت معاملاتی چندان پرسودی نبوده است! اما در این قسمت ذکر دو مورد ضروری است.
همانطور که خودتان میدانید، خرید و فروش سهام در بازار بورس شامل کارمزد ۱.۵ درصدی میباشد، که جهت سهولت محاسبات، از در نظر گرفتن آن چشم پوشی کردیم. نکته بعدی این است، که معمولاً فرآیند پرداخت سود نقدی سهام شرکتها، به سرعت و عیناً در پایان سال انجام نمیشود و مسلماً طولانیتر شدن دوره پرداخت، تأثیر منفی بر بازدهی معاملات دارد. در نتیجه اگر موارد مذکور را نیز در نظر بگیریم؛ سرمایه گذار «الف» بازدهی واقعی کمتری خواهد داشت. چنین نتایج معاملاتی، میتواند ناشی از پیش بینیهای بسیار خوشبینانه، ضعف روش تحلیل یا استراتژی معاملاتی، ریسکهای سیستماتیک و… باشد. بسیاری از این عوامل، به مرور زمان و پس از کسب تجربه سرمایهگذاری در بازار، قابل اصلاح و اجتناب خواهند بود. در واقع کسب بازدهی مناسب تا حد زیادی، نتیجه مهارت شما در معاملهگری است، زیرا توانستهاید موقعیتهای معاملاتی خود را در تمام مراحل، از لحظه ورود تا خروج به گونهای مدیریت کنید، که بهترین نتیجه ممکن حاصل شود.
تا اینجا سعی شد، مفاهیم ریسک و بازده در بازار سهام و جزئیات مربوط به آنها شرح داده شوند. در مطالب آتی، رابطه ریسک و بازده و نسبتهای کاربردی در مدیریت سرمایه را توضیح خواهیم داد.
نسبت شارپ چیست و چگونه آن را محاسبه کنیم؟
مهمترین عامل موفقیت در سرمایهگذاری، تشخیص فرصتها و شناخت بازار و شناسایی ریسک سرمایهگذاری در آن بازار است. در کشور ما تورم روز به روز از ارزش پول کم میکند و در چنین شرایطی، سرمایهگذاری به یک امر ضروری برای مردم تبدیل شده است. متخصصان حوزه مالی از عوامل یا معیارهای گوناگونی برای تصمیمگیری در حوزه سرمایهگذاری استفاده میکنند. در این مقاله سعی داریم به یکی از این معیارها که با نام نسبت شارپ (Sharpe Ratio) شناخته میشود، بپردازیم.
نسبت شارپ چیست؟
اگر شما هم جز کسانی هستید که تمایل دارید سرمایه گذاری در بورس را انتخاب کنید و به صورت فعال به انجام معامله و خرید و فروش سهام بپردازید، به خوبی با مفهوم پرتفوی بورسی یا سبد سهام آشنایی دارید. به منظور تشکیل پرتفوی بورسی باید معیارهای گوناگونی را در نظر داشته باشید تا در چهارچوب استاندارد و تعریفشده، بتوانید بهترین نتیجه را از سرمایهگذاری خود بگیرید. بسیاری از فعالان بورس به اشتباه فکر میکنند که بازدهی پرتفوی بورسی مهمترین معیار سنجش موفقیت آن محسوب میشود اما نکته دیگری را نیز باید در نظر گرفت: با چه میزان ریسک، چه مقدار سود کسب کردهاید؟ آیا سودی که به دست میآورید ارزش ریسکی که قبول میکنید را دارد؟
برای سنجش موفقیت سرمایهگذاری باید موارد مختلفی را در نظر گرفت. یکی از معیارهای بسیار مهم در زمینه ارزیابی و بررسی پرتفوی بورسی، نسبت شارپ نام دارد؛ نسبتی که به سرمایهگذاران کمک میکند سود یک سرمایهگذاری نسبت به ریسک آن را بسنجند. در اصل نسبـت شارپ میانگین بازده به دست آمده مازاد بر نرخ سود بدون ریسک به ازای هر واحد از نوسانپذیری یا ریسک کل است. با کسر نرخ بدون ریسک از میانگین بازده، عملکرد فعالیتهای مربوط به قبول ریسک را میتوان جدا کرد.
کاربرد نسبت شارپ چیست؟
از نسبت شارپ معمولا برای ارزیابی و نحوه عملکرد مدیران سرمایهگذاری در مقایسه با ریسک، استفاده میشود. نسبت شارپ به صورت کلی به منظور مقایسه تغییرات ریسک و بازده کلی یک سبد سهام و زمانی که یک دارایی بازده بورس چگونه محاسبه می شود؟ جدید به آن اضافه میشود، به کار میرود. یکی دیگر از کاربردهای نسبت شارپ، دریافت اطلاعاتی در جهت به صرفه بودن سرمایهگذاری در سهام شرکت مدنظر، در مقایسه با سرمایهگذاری بدون ریسک در داراییهایی مثل اوراق بهادار است.
میزان مناسب نسبت شارپ چگونه است؟
این نکته را در نظر داشته باشید که به صورت کلی، نسبت شارپ بیشتر از ۱ برای سرمایهگذاران قابل قبول است. در حقیقت میتوانیم بگوییم:
- نسبت بالاتر از ۲ بسیار خوب ارزیابی میشود.
- نسبت ۳ یا بالاتر بسیار عالی در نظر گرفته میشود.
- نسبت کمتر از ۱ نیز ضعیف در نظر گرفته میشود.
نسبت شارپ چگونه محاسبه میشود؟
همانطور که اشاره کردیم این نسبت به صورت کلی به این موضوع میپردازد که آیا بازدهی یا سود به دست آمده از سرمایهگذاری، در شرایط پر ریسک حاصل شده است یا خیر؟! و سرمایهگذار به ازای ریسکی که در این فرآیند متحمل شده به چه میزان سود بیشتر دست پیدا خواهد کرد؟ به زبان ساده بیان میکند سرمایهگذاری که ریسک بیشتری را قبول کرده است، به ازای این ریسک باید پاداش بیشتری نسبت به بازده بدون ریسک کسب کند.
در بخش قبلی به این موضوع پرداختیم که هر چه میزان شارپ عدد بالاتری باشد، نشاندهنده این است که بازده کسب شده با تقبل ریسک کمتر حاصل شده است و منفی بودن این نسبت به این معنی خواهد بود که بازده مورد انتظار، از بازده بدون ریسک کمتر بوده و در نتیجه سرمایهگذاری در این شرایط هیچ توجیهی نخواهد داشت. به فرمول نسبت شارپ توجه کنید:
محاسبه فرمول نسبت شارپ
RP: میانگین نرخ بازده سرمایهگذاری میتواند میانگین نرخ بازدهی یک برگه اوراق بهادار یا میانگین نرخ بازدهی یک سبد سرمایهگذاری برای یک دوره معین باشد.
RF: نرخ بازده بدون ریسک استفاده شده در نسبت شارپ، نرخ بازده سپردههای بانکی و اوراق قرضه دولتی است.
σP: میزان تغییرات بازدهی سرمایهگذاری را نسبت به میانگین بازده آن سرمایهگذاری برای مدت زمان معینی محاسبه میکند.
انحراف معیار بازده سرمایهگذاری را نیز میتوان با فرمول زیر محاسبه کرد:
ri: بازده در هر دوره است.
ravg: میانگین بازدهها در دوره معین را مشخص میکند.
n: تعداد دادهها در دوره معین است.
اوراق بدون ریسک، سود پرتفوی بورسی را کاهش میدهد و از طرف دیگر ریسک را نیز کاهش میدهد. با این اطلاعات شما میتوانید ریسک سبد سهام خود را تنظیم کنید.
محدودیتهای نسبت شارپ چیست؟
در نظر داشته باشید که نسبت شارپ در یک سرمایهگذاری به هر میزان که باشد، فقط بخشی از بررسی و تحلیل را پوشش میدهد و برای این که نسبت شارپ عمق بیشتری داشته باشد باید در کنار سایر معیارها و شاخصها سنجیده شود. در ادامه به این نکته هم توجه داشته باشید که نسبت شارپ فرض میکند که بازده و سود سرمایهگذاری به نوعی دارای توزیع نرمال است. در توزیع نرمال، ۶۸% دادهها در فاصله مثبت و منفی یک انحراف معیار از میانگین جای دارند اما چنین فرضی، به طور معمول و همیشگی درست نخواهد بود.
سخن آخر
سرمایهگذاران با استفاده از شاخصها و نسبتهای آماری مختلف میتوانند میزان کارآمدی سرمایهگذاری خود را بررسی کنند. برای داشتن بهترین عملکرد، لازم است همواره سرمایهگذاری خود را با معیارهای مختلف بسنجید و استراتژیهای خود را بهبود ببخشید. در ابتدای این مسیر احتمالا دچار خطاهایی میشوید اما به تدریج و با افزایش دانش و تجربه، نتایج بهتری دریافت خواهید کرد. البته بهتر است فعالیتهای خود را با ارقام کمتر شروع کنید و به مرور، مبلغ سرمایهگذاری را افزایش دهید. شاخصها و معیارهایی مانند شاخص شارپ به شما کمک میکنند در طول مسیر سرمایهگذاری، عملکرد گذشته خود را بسنجید و برای آینده بهتر تصمیمگیری کنید.
نسبت شارپ یکی از معیارهای مهم در فرآیند ارزیابی پرتفوی بورسی محسوب میشود. بالا بودن میزان این معیار نمایانگر بازده به دست آمده، با تقبل ریسک کمتر است. دقت داشته باشید که به منظور کسب بهترین نتیجه و داشتن عملکرد خوب در معاملات، از آموزش بورس غافل نشوید و قبل از اتخاذ تصمیمهای مهم در این زمینه، دانش خود را افزایش دهید یا از خدمات مدیریت دارایی استفاده کنید.
نسبت شارپ چیست و چگونه آن را محاسبه کنیم؟
مهمترین عامل موفقیت در سرمایهگذاری، تشخیص فرصتها و شناخت بازار و شناسایی ریسک سرمایهگذاری در آن بازار است. در کشور ما تورم روز به روز از ارزش پول کم میکند و در چنین شرایطی، سرمایهگذاری به یک امر ضروری برای مردم تبدیل شده است. متخصصان حوزه مالی از عوامل یا معیارهای گوناگونی برای تصمیمگیری در حوزه سرمایهگذاری استفاده میکنند. در این مقاله سعی داریم به یکی از این معیارها که با نام نسبت شارپ (Sharpe Ratio) شناخته میشود، بپردازیم.
نسبت شارپ چیست؟
اگر شما هم جز کسانی هستید که تمایل دارید سرمایه گذاری در بورس را انتخاب کنید و به صورت فعال به انجام معامله و خرید و فروش سهام بپردازید، به خوبی با مفهوم پرتفوی بورسی یا سبد سهام آشنایی دارید. به منظور تشکیل پرتفوی بورسی باید معیارهای گوناگونی را در نظر داشته باشید تا در چهارچوب استاندارد و تعریفشده، بتوانید بهترین نتیجه را از سرمایهگذاری خود بگیرید. بسیاری از فعالان بورس به اشتباه فکر میکنند که بازدهی پرتفوی بورسی مهمترین معیار سنجش موفقیت آن محسوب میشود اما نکته دیگری را نیز باید در نظر گرفت: با چه میزان ریسک، چه مقدار سود کسب کردهاید؟ آیا سودی که به دست میآورید ارزش ریسکی که قبول میکنید را دارد؟
برای سنجش موفقیت سرمایهگذاری باید موارد مختلفی را در نظر گرفت. یکی از معیارهای بسیار مهم در زمینه ارزیابی و بررسی پرتفوی بورسی، نسبت شارپ نام دارد؛ نسبتی که به سرمایهگذاران کمک میکند سود یک سرمایهگذاری نسبت به ریسک آن را بسنجند. در اصل نسبـت بازده بورس چگونه محاسبه می شود؟ شارپ میانگین بازده به دست آمده مازاد بر نرخ سود بدون ریسک به ازای هر واحد از نوسانپذیری یا ریسک کل است. با کسر نرخ بدون ریسک از میانگین بازده، عملکرد فعالیتهای مربوط به قبول ریسک را میتوان جدا کرد.
کاربرد نسبت شارپ چیست؟
از نسبت شارپ معمولا برای ارزیابی و نحوه عملکرد مدیران سرمایهگذاری در مقایسه با ریسک، استفاده میشود. نسبت شارپ به صورت کلی به منظور مقایسه تغییرات ریسک و بازده کلی یک سبد سهام و زمانی که یک دارایی جدید به آن اضافه میشود، به کار میرود. یکی دیگر از کاربردهای نسبت شارپ، دریافت اطلاعاتی در جهت به صرفه بودن سرمایهگذاری در سهام شرکت مدنظر، در مقایسه با سرمایهگذاری بدون ریسک در داراییهایی مثل اوراق بهادار است.
میزان مناسب نسبت شارپ چگونه است؟
این نکته را در نظر داشته باشید که به صورت کلی، نسبت شارپ بیشتر از ۱ برای سرمایهگذاران قابل قبول است. در حقیقت میتوانیم بگوییم:
- نسبت بالاتر از ۲ بسیار خوب ارزیابی میشود.
- نسبت ۳ یا بالاتر بسیار عالی در نظر گرفته میشود.
- نسبت کمتر از ۱ نیز ضعیف در نظر گرفته میشود.
نسبت شارپ چگونه محاسبه میشود؟
همانطور که اشاره کردیم این نسبت به صورت کلی به این موضوع میپردازد که آیا بازدهی یا سود به دست آمده از سرمایهگذاری، در شرایط پر ریسک حاصل شده است یا خیر؟! و سرمایهگذار به ازای ریسکی که در این فرآیند متحمل شده به چه میزان سود بیشتر دست پیدا خواهد کرد؟ به زبان ساده بیان میکند سرمایهگذاری که ریسک بیشتری را قبول کرده است، به ازای این ریسک باید پاداش بیشتری نسبت به بازده بدون ریسک کسب کند.
در بخش قبلی به این موضوع پرداختیم که هر چه میزان شارپ عدد بالاتری باشد، نشاندهنده این است که بازده بازده بورس چگونه محاسبه می شود؟ کسب شده با تقبل ریسک کمتر حاصل شده است و منفی بودن این نسبت به این معنی خواهد بود که بازده مورد انتظار، از بازده بدون ریسک کمتر بوده و در نتیجه سرمایهگذاری در این شرایط هیچ توجیهی نخواهد داشت. به فرمول نسبت شارپ توجه کنید:
محاسبه فرمول نسبت شارپ
RP: میانگین نرخ بازده سرمایهگذاری میتواند میانگین نرخ بازدهی یک برگه اوراق بهادار یا میانگین نرخ بازدهی یک سبد سرمایهگذاری برای یک دوره معین باشد.
RF: نرخ بازده بدون ریسک استفاده شده در نسبت شارپ، نرخ بازده سپردههای بانکی و اوراق قرضه دولتی است.
σP: میزان تغییرات بازدهی سرمایهگذاری را نسبت به میانگین بازده آن سرمایهگذاری برای مدت زمان معینی محاسبه میکند.
انحراف معیار بازده سرمایهگذاری را نیز میتوان با فرمول زیر محاسبه کرد:
ri: بازده در هر دوره است.
ravg: میانگین بازدهها در دوره معین را مشخص میکند.
n: تعداد دادهها در دوره معین است.
اوراق بدون ریسک، سود پرتفوی بورسی را کاهش میدهد و از طرف دیگر ریسک را نیز کاهش میدهد. با این اطلاعات شما میتوانید ریسک سبد سهام خود را تنظیم کنید.
محدودیتهای نسبت شارپ چیست؟
در نظر داشته باشید که نسبت شارپ در یک سرمایهگذاری به هر میزان که باشد، فقط بخشی از بررسی و تحلیل را پوشش میدهد و برای این که نسبت شارپ عمق بیشتری داشته باشد باید در کنار سایر معیارها و شاخصها سنجیده شود. در ادامه به این نکته هم توجه داشته باشید که نسبت شارپ فرض میکند که بازده و سود سرمایهگذاری به نوعی دارای توزیع نرمال است. در توزیع نرمال، ۶۸% دادهها در فاصله مثبت و منفی یک انحراف معیار از میانگین جای دارند اما چنین فرضی، به طور معمول و همیشگی درست نخواهد بود.
سخن آخر
سرمایهگذاران با استفاده از شاخصها و نسبتهای آماری مختلف میتوانند میزان کارآمدی سرمایهگذاری خود را بررسی کنند. برای داشتن بهترین عملکرد، لازم است همواره سرمایهگذاری خود را با معیارهای مختلف بسنجید و استراتژیهای خود را بهبود ببخشید. در ابتدای این مسیر احتمالا دچار خطاهایی میشوید اما به تدریج و با افزایش دانش و تجربه، نتایج بهتری دریافت خواهید کرد. البته بهتر است فعالیتهای خود را با ارقام کمتر شروع کنید و به مرور، مبلغ سرمایهگذاری را افزایش دهید. شاخصها و معیارهایی مانند شاخص شارپ به شما کمک میکنند در طول مسیر سرمایهگذاری، عملکرد گذشته خود را بسنجید و برای آینده بهتر تصمیمگیری کنید.
نسبت شارپ یکی از معیارهای مهم در فرآیند ارزیابی پرتفوی بورسی محسوب میشود. بالا بودن میزان این معیار نمایانگر بازده به دست آمده، با تقبل ریسک کمتر است. دقت داشته باشید که به منظور کسب بهترین نتیجه و داشتن عملکرد خوب در معاملات، از آموزش بورس غافل نشوید و قبل از اتخاذ تصمیمهای مهم در این زمینه، دانش خود را افزایش دهید یا از خدمات مدیریت دارایی استفاده کنید.
انواع شاخص های بورس کدامند؟ شاخص قیمت و بازده نقدی
انواع شاخص های بورس معیارهای مهمی هستند که بررسی آنها از جنبههای مختلف میتواند اطلاعات مفیدی را در مورد وضعیت گذشته و حال بورس به اطلاع دنبالکنندگان بازار بورس برساند. تحلیل شاخصهای بورس باعث اطلاع از نوسانات بازار میشود به همین دلیل نقش مهمی در تصمیمگیری سرمایهگذاران ایفا میکند. دانستن اطلاعات و اصطلاحات بازار بورس برای افراد تازهکار این بازار امری لازم و ضروری است.
شاخص اولین المانی است که سهامدار با ورود به بازار سرمایه با آن مواجه میشود. در حقیقت اولین چیزی که افراد مختلف در زمان ورود به بورس با آن آشنا میشوند و معاملات خود را شروع میکنند بررسی شاخص است. شاخص مثبت و منفی به ترتیب با رنگهای سبز و قرمز مشخص میشود. چارت بورس که بر روی صفحه نقش میبندد با اعداد و ارقام به رنگهای سبز به عنوان افزایش ارزش سهام و قرمز به معنی سقوط بهای سهام نمایش داده میشود.
بازار بورس نیز مانند هر بازار دیگری تحت تاثیر مستقیم میزان عرضه و تقاضا قرار دارد. این موضوع باعث شده است تا افراد فعال در این حوزه اقدام به طراحی روشهایی کنند تا اطلاع دقیقی از تغییرات عرضه و تقاضا داشته باشند. طراحی شاخصهای مختلف این امکان را به فعالان در این عرصه اقتصادی میدهد تا ارزیابی مناسبی از اتفاقات در بازههای زمانی کوتاه یا بلند داشته باشند.
بورس اوراق بهادار
قدیمیترین بازار بورس متعلق به شهر فرانکفورت در آلمان است اما امروزه شناخت بازار بورس اوراق بهادار با ساختاری است که آمریکا در اوایل قرن بیستم میلادی بنا کرد. بازار بورس متشکل از تعداد زیادی خریدار و فروشنده اوراق بهادار است. هر ورق یک سهم از یک شرکت را نشان میدهد که از طرف شرکت منتشر شده است و خریداران به ازای تملک آن به فروشندگان پول پرداخت میکنند. در ابتدا سهامهای موجود به صورت ورقهای بودند و سهامداران برگهای مبنی بر مالکیت سهم مشخص شده را در اختیار خود داشتند. امرزوه اما با پیشرفت دنیای دیجیتال و تکامل فناوریهای موجود دیگر سهامی به صورت کاغذی معامله نمیشود و میزان داراییهای شما در بورس به صورت اینترنتی قابل مشاهده و معامله است.
بازار بورس محلی برای معامله اوراق بهادار است و در همه جای جهان رواج دارد. به همین دلیل در زبان انگلیسی از آن به عنوان Stock Exchange به معنای تعویض یا جابجایی سهام نام برده میشود. در زبان فارسی به این دلیل به بورس مشهور است که در زبان فرانسوی به این بازارها Boursiers گفته میشود. اکثر مفاهیم مالی و حسابداری در کشور ما از زبان فرانسوی به زبان فارسی راه پیدا کردهاند بنابراین تعجبی ندارد که واژه بورس نیز از این قاعده پیروی کند.
بازارهای بزرگ و مهمی در دنیا وجود دارد که روزانه به انجام فعالیتهای بورسی متعدد میپردازند. این بازارها با تاثیرگذاری بر اقتصاد کلان سرمایهگذاران و واحدهای تجاری بسیاری را به یکدیگر متصل میکنند. از بازارهای پویا در عرصه بازار بورس اوراق بهادار میتوان از بازار بورس نیویورک، بازار بورس لندن، بازار بورس توکیو، بازار بورس هنگ کنگ و البته بازار بورس تهران نام برد.
انواع شاخص های بورس
روشهای مختلفی برای اطلاع از انواع شاخص های بورس وجود دارد. شاید بهترین روش تفکیک شاخص بورس، دستهبندی بر اساس محل یا ناحیهای باشد که شاخص بورس در آن محاسبه شده است. با استفاده از شاخصهای جهانی و ملی میتوان مقایسهای جامع از تفاوت رویکردهای بازار در اقلیمهای مختلف انجام داد. این کار میتواند اعمال سیاستهای درست و منطبق با همان منطقه را در بر داشته باشد.
به عنوان مثال شاخصهایی نظیر MSCI-World یا S&P 100 بر اساس چند کشور و ناحیه میتوانند یک شاخص جهانی باشند و در مقابل شاخصهای مربوط به بازارهای مشخص مانند شاخص آمریکایی S&P 500 یا شاخص ژاپنی Nikkei 225 در دسته شاخصهای ملی قرار میگیرند چرا که شاخصهای چند ملیتی نقش کمرنگتری در میان انواع شاخص های بورس دارا هستند.
شاخص جهانی MSCI
محاسبه این شاخص بر اساس سهام 1655 شرکت در بین 23 کشور جهان است که البته به صورت وزنی ارزیابی خواهند شد. این شاخص اولین بار در سال 1970 توسط موسسه سرمایهگذاری جهانی مورگان استنلی (Morgan Stanley Capital International) ابداع شد و نام این شاخص نیز از مخفف اسم همین شرکت برداشته شده است. در این شاخص نرخ خالص بازده سالیانه (Gross Annul Return) یا GAR به صورت وزنی بر اساس ارزش سهام شرکتها تعریف شده است. از این شاخص به عنوان ملاک ارزیابی بازار جهانی استفاده میشود.
شاخصهای بورس تهران
امروزه یکی از بازارهای بزرگ برای جذب سرمایه بازار بور و اوراق بهادار (Stock Exchange) است. به دلیل رشد بازده بورس در سازمان بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای اخیر میزان نقدینگی زیادی وارد این بازار شده که باعث افزایش نرخ بازگشت سرمایه نیز شده است.
بورس اوراق بهادار تهران دارای نماد TSE است که مخفف Tehran Stock Exchange میباشد. شاخصهای مختلفی در بازار مالی تهران که تنها بازار بورسی کشور است طراحی شده است. ارزیابی اطلاعات بازار بورس از طریق تحلیل شاخصهای موجود مانند شاخص کل، شاخص قیمت، شاخص بازده نقدی و شاخص قیمت صنعت صورت میپذیرد. در ادامه این مطلب به بیان و معرفی انواع شاخص های بورس تهران میپردازیم.
شاخص کل (TEDPIX)
در تهران شاخص بازدهی یا همان شاخص قیمت و بازده بورس با نام TEDPIX شناخته میشود. این همان شاخصی است که در رسانهها به شاخص بورس تهران شهرت دارد. یکی از پرکاربردترین شاخصها میان فعالان بازار بورس، شاخص کل است. این شاخص نشاندهنده سطح عمومی قیمت و سود سهام شرکتهای پذیرفته شده در ساختمان شیشهای تهران است. تغییرات این شاخص بازدهی سرمایهگذراران در بورس را نشان میدهد.
در حقیقت شاخص کل تغییرات قیمت سهام و سودهای سالیانه پرداختی شرکتها را به سهامداران محاسبه میکند. طبق فرمول محاسبه شاخص کل هر چه شرکتها بزرگتر باشند تاثیر بیشتری بر روی شاخص خواهند گذاشت. یعنی شرکتهای بزرگ با میزان سرمایه بالا نقش پررنگتری را در روند محاسبه شاخص کل دارند.
شاخص کل هموزن
برخی از تفسیر کنندگان سازمان بورس بر این عقیده هستند که شاخص کل معیار دقیقی برای ارزیابی شرکتهای بورسی نیست و برآیند عمومی تغییرات بازار سهام را نشان نمیدهد چرا که تاثیر شرکتهایی با سرمایه بزرگتر بر این شاخص بیشتر است. به طوری که گاهی شاهد افت همگانی در ارزش سهامها هستیم اما به دلیل افزایش قیمت سهام در چند شرکت بزرگ شاخص کل مثبت بازده بورس چگونه محاسبه می شود؟ میشود. در شاخص کل هموزن ارزش شرکتها در محاسبه شاخص کل یکسان است و با وزنی برابر سنجیده میشوند. میزان تاثیر نوسانات مثبت و منفی شرکتها جدای از بزرگی یا کوجکی آنها بر روی شاخص کل با هم برابر است.
شاخص قیمت (TEPIX)
شاخص قیمت TEPIX نیز به عنوان یکی از اصلیترین انواع شاخص های بورس شناخته میشود. این شاخص روند عمومی تغییر قیمت سهام همه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را نشان میدهد. شاخص TEPIX بر خلاف شاخص کل، سود تقسیمی شرکتها را در محاسبات خود لحاظ نمیکند. تفاوت عمده این شاخص با شاخص کل در این است که محاسبه قیمت سهام شرکتهای بورسی در فرمول شاخص مورد توجه قرار میگیرد در حالی که شاخص کل علاوه بر قیمت، سود پرداختی سالیانه شرکتها را نیز در فرمول محاسباتی خود جای میدهد. در این شاخص هم مانند شاخص کل وزن واحدهای تجاری از اهمیت برخوردار است و شرکتهای با سرمایه بیشتر تاثیری بیشتری بر شاخص قیمت خواهند داشت.
شاخص قیمت هموزن
در شاخص قیمت هموزن شرکتهای حاضر در بورس ارزش یکسانی دارند و شرکتهای بزرگتر تاثیر بیشتری بر این شاخص نسبت به شرکتهای کوچک نخواهند داشت. در نتیجه نوسانات مثبت و منفی شرکتهای مختلف به صورت هموزن بر این شاخص اثر خواهند گذاشت. استفاده از این شاخص شما را به روند کلی بازار بورس آشنا میکند و نرخ مثبت و منفی دقیقتری را از بازار ارائه خواهد کرد.
شاخص سهام آزاد شناور (TEFIX)
سهام شناور آزاد (Free Float) به بخشی از سهام یک واحد تجاری فعال در بورس گفته میشود که سهامداران آن آماده عرضه و فروش سهم خود هستند. دارندگان سهام شناور آزاد قصد ندارند تا با حفظ سهام خود در مدیریت شرکت دخیل باشند و در آیندهای نزدیک سهام خود را معامله خواهند کرد.
شاخص سهام شناور آزاد مشابه با شاخص کل محاسبه میشود. تفاوت نحوه محاسبه این شاخص با شاخص کل در این است که برای وزندهی به شرکتهای موجود در سبد شاخص به جای کل سهام منتشر شده تنها سهام شناور آزاد شرکتها مورد استفاده قرار میگیرد. هدف اصلی از محاسبه شاخص سهام شناور آزاد تمرکز کردن بر روی قسمتی از بازار با قدرت نقد شوندنگی بالا است. این شاخص غالبا مورد استفاده افرادی است که قصد سرمایهگذاری کوتاه مدت و انجام معاملات با فاصله زمانی کم را دارند.
شاخص بازده نقدی
شاخص بازده نقدی تنها بازدهی ناشی از سود مصوب مجامع که به سود نقدی معروف است را محاسبه میکند. به این صورت بازدهی ناشی از کلیه سودهای پرداختی توسط شرکتهای بورسی ذکر میشود. هنگامی که این شاخص با افت مواجه شود در مجامع سود کمتری پرداخت میشود و نباید انتظار کسب سود نقدی بزرگی را داشت و باید انتظارات معاملهگری خود را با این اصل سازگار کرد.
شاخص صنعت و شاخص مالی
شرکتها بر اساس ماهیت فعالیت تقسیم میشوند. شرکتهای تولیدی و خدماتی دو دسته اصلی واحدهای تجاری بورسی را تشکیل میدهند. شرکتهای تولیدی بیش از 60 درصد از شرکتهای فعال در بورس را تشکیل میدهند. سهام شرکتهای تولیدی در شاخص صنعت و سهام شرکتهای خدماتی را در شاخص مالی محاسبه میکنند. شیوه محاسبه هر دو شاخص بر اساس میانگین شرکتهای فعال در آن شاخص است و در واقع مشابه با شاخص کل محاسبه میشوند با این تفاوت که تعداد شرکتهای حاضر در شاخص متفاوت است و هر کدام به فیلد کاری مشابه در یک شاخص مشغول به فعالیت هستند.
شاخص بازار اول و دوم
شرکتهای عضو در بازار بورس اوراق بهادار تهران به دو گروه اصلی تقسیم میشوند. هر یک از این گروهها بازار سهام خاصی را تشکیل میدهند. شرکتهای بورسی معمولا توسط معیارهایی مانند میزان سرمایه، تعداد سهامداران، وضعیت سودآوری، میزان معاملات و غیره از یکدیگر تفکیک میشوند. این تفکیک در بازار نشاندهنده بازار شرکتهای بزرگ و بازار شرکتهای کوچک است. واحدهای تجاری که در بازار بورس طبق معیارهای مختلف در شرایط بهتری نسبت به بقیه قرار داشته باشند در بازار اول و بقیه شرکتهای فعال در بازار بورس اوراق بهادار تهران در بازار دوم قرار میگیرند.
شاخص 50 شرکت برتر
سازمان بورس اوراق بهادار هر سه ماه یک بار به معرفی 50 شرکت برتر بورس که بالاترین میزان نقد شوندگی را دارند اقدام میکند. شاخص 50 شرکت برتر میانگین وزنی از این 50 شرکت منتخب را به سرمایهگذاران ارائه میدهد. شیوه محاسبه این شاخص نیز به مانند محاسبه شاخص کل قیمت است و تفاوت آن در تعداد شرکتها است و فقط اطلاعات این 50 شرکت را در بر میگیرد. این در حالی است که صدها شرکت در شاخص کل قیمت مورد ارزیابی قرار خواهند گرفت.
شاخص 30 شرکت بزرگتر
سازمان بورس بزرگی شرکتها را بر اساس ارزش روز شرکت محاسبه میکند. 30 شرکت بزرگتر در واقع 30 شرکت برتر در لیست شرکتهای بزرگ بورس هستند و میانگی وزنی این شرکتها شاخص 30 شرکت بزرگتر را مشخص میکند. اغلب در زمان رکود بازار و زمانی که شاخص مسیر مشخصی ندارد با انجام معاملات بلوکی در سهام این 30 شرکت بزرگتر اقدام به تغییر رقم شاخص میکنند.
جمع بندی
در این مطلب به معرفی انواع شاخص های بورس در ساختمان شیشهای تهران پرداختیم. لازم به ذکر است که بررسی شاخصها در یک روز کار درستی نیست و با توجه به نوسانات بازار بورس برای ایجاد یک دید کلی قوی و کارآمد باید تغییرات بازار را طی بازههای چند روزه و یا حتی چند ماهه بسته به نوع سرمایهگذاری خود بررسی کرد.
ما در سایت ثروت آفرین به ارائه آموزشهای کاربردی در خصوص شاخص های بورس پرداختیم تا بتوانید با کمک آنها به اهداف خود در بازار بورس ایران بیش از پیش نزدیک شوید.
نحوه محاسبه بازده مورد انتظار سبد سهام
بهعنوان یک سرمایهگذار آگاه، طبیعتاً میخواهید بازده مورد انتظار سبد سهام خود را بدانید (عملکرد پیشبینیشده آن و سود یا زیان کلی که در حال افزایش است). بازده مورد انتظار دقیقاً همین است: مورد انتظار. بازده مورد انتظار تضمینی نیست، زیرا بر اساس بازده های تاریخی است و برای ایجاد یک چشم انداز استفاده می شود، اما یک پیش بینی نیست.
بهعنوان یک سرمایهگذار آگاه، طبیعتاً میخواهید بازده مورد انتظار سبد سهام خود را بدانید (عملکرد پیشبینیشده آن و سود یا زیان کلی که در حال افزایش است). بازده مورد انتظار دقیقاً همین است: مورد انتظار. بازده مورد انتظار تضمینی نیست، زیرا بر اساس بازده های تاریخی است و برای ایجاد یک چشم انداز استفاده می شود، اما یک پیش بینی نیست.
نکات مهم
- برای محاسبه محاسبه بازده مورد انتظار سبد سهام، سرمایه گذار باید بازده مورد انتظار هر یک از دارایی های خود و همچنین ارزش کلی هر دارایی را محاسبه کند.
- فرمول اولیه بازده مورد انتظار، شامل ضرب کردن ارزش هر دارایی در بازده مورد انتظار آن و سپس جمع همه آن ارقام با هم است.
- بازده مورد انتظار معمولا بر اساس داده های تاریخی است، بنابراین تضمینی نیست.
نحوه محاسبه بازده مورد انتظار
برای محاسبه بازده مورد انتظار یک سبد، سرمایه گذار باید بازده مورد انتظار و ارزش کلی هر یک از اوراق بهادار موجود در پرتفوی خود را بداند. به این معنی که سرمایه گذار باید میانگین ارزش نرخ بازده (rates of return) پیش بینی شده هر اوراق بهادار را جمع آوری کند.
یک سرمایه گذار برآوردهای بازده مورد انتظار یک اوراق بهادار را بر این فرض می گذارد که آنچه در گذشته درست بوده است، در آینده نیز همینطور خواهد بود. سرمایه گذار از دیدگاه ساختاری بازار برای محاسبه بازده مورد انتظار استفاده نمی کند. در عوض، ارزش هر اوراق بهادار موجود در پرتفوی را با تقسیم ارزش هر یک از اوراق بهادار بر ارزش کل اوراق بهادار، پیدا میکند.
هنگامی که بازده مورد انتظار هر اوراق بهادار مشخص شد و ارزش هر اوراق بهادار محاسبه شد، سرمایه گذار به سادگی بازده مورد انتظار هر اوراق را در ارزش همان اوراق ضرب می کند و حاصلضرب هر اوراق را جمع می کند.
فرمول بازده مورد انتظار
فرض کنید پرتفوی شما شامل سه اوراق بهادار است. معادله بازده مورد انتظار آن به صورت زیر است:
بازده مورد انتظار= W A × R A + W B × R B + W C × R C
یعنی:
W A= ارزش اوراق بهادار A
RA= بازده مورد انتظار اوراق بهادار A
W B= ارزش اوراق بهادار B
RB= بازده مورد انتظار اوراق بهادار B
WC= ارزش اوراق بهادار C
RC= بازده مورد انتظار اوراق بهادار C
بازده مورد انتظار مبتنی بر دادههای تاریخی است، بنابراین سرمایهگذاران باید احتمال دستیابی هر اوراق بهادار به بازده تاریخی خود را، با توجه به محیط سرمایهگذاری فعلی در نظر بگیرند. برخی از دارایی ها، مانند اوراق قرضه، به احتمال زیاد با بازده تاریخی خود مطابقت دارند، در حالی که برخی دیگر، مانند سهام، ممکن است سال به سال متفاوت تر باشند.
محدودیت های بازده مورد انتظار
از آنجایی که بازار بی ثبات و غیرقابل پیش بینی است، محاسبه بازده مورد انتظار یک اوراق بهادار بیشتر حدس و گمان است تا قطعی. بنابراین می تواند باعث کاهش دقت در بازده مورد انتظار کل پرتفوی شود.
بازده مورد انتظار تصویر کاملی را ترسیم نمی کند، بنابراین اتخاذ تصمیمات سرمایه گذاری بر اساس آنها به تنهایی می تواند خطرناک باشد. به عنوان مثال، بازده مورد انتظار نوسانات را در نظر نمی گیرد. اوراق بهاداری که از سود بالا تا زیان سال به سال متغیر هستند، می توانند یک بازده مورد انتظار مشابه اوراق ثابتی داشته باشند که در محدوده پایین تری قرار دارند و از آنجایی که بازده مورد انتظار تاخیری است، آنها بر شرایط فعلی بازار، فضای سیاسی و اقتصادی، تغییرات قانونی و نظارتی و سایر عناصر تاثیری ندارند.
دیدگاه شما