نسبت ریسک به ریوارد (پاداش)


انواع ریسک و مدیریت آن در بازار ارز دیجیتال

مقدمه هیچ سرمایه‌گذاری و هیچ بازار سرمایه‌ای نمی‌تواند کاملاً بدون ریسک و خطر باشد. به همان قدر که بازار سرمایه می‌تواند باعث سودآوری شود، می‌تواند زیان هم به بار بیاورد. این قسمت ترسناک و البته چالش‌برانگیز بازار سرمایه است. بازار ارز دیجیتال هم مثل دیگر بازارهای سرمایه از این قاعده مستثنی نیست. کسانی که می‌خواهند […]

مقدمه

هیچ سرمایه‌گذاری و هیچ بازار سرمایه‌ای نمی‌تواند کاملاً بدون ریسک و خطر باشد. به همان قدر که بازار سرمایه می‌تواند باعث سودآوری شود، می‌تواند زیان هم به بار بیاورد. این قسمت ترسناک و البته چالش‌برانگیز بازار سرمایه است. بازار ارز دیجیتال هم مثل دیگر بازارهای سرمایه از این قاعده مستثنی نیست. کسانی که می‌خواهند در این بازار فعالیت کنند باید به این امر آگاه باشند که به همان میزان که سرمایه‌گذاری درست و اصولی به سودآوری ختم می‌شود، یک سرمایه‌گذاری غلط باعث زیان می‌شود.

یکی از عواملی که در بحث جلوگیری از زیان مؤثر است؛ بحث مدیریت ریسک است. اگر بتوانیم ریسک‌پذیری‌مان را در بازار ارز دیجیتال مدیریت کنیم نه‌تنها زیان نمی‌کنیم بلکه سود هم به دست می‌آوریم. در این مقاله با مبحث مدیریت ریسک ارز دیجیتال همراه ما باشید.

مدیریت ریسک در بازار ارز دیجیتال

مدیریت ریسک در بازار ارز دیجیتال به فرایند شناسایی، تحلیل و پاسخ به عوامل خطر سازی گفته می‌شود که در هنگام سرمایه‌گذاری در این بازار ممکن است پیش بیاید. اگر مدیریت ریسک ارز دیجیتال به‌درستی انجام شود، می‌تواند با کنترل وقایع آینده از ضررهای احتمالی پیشگیری کند.

ارزهای دیجیتال، دارایی‌های غیرمتمرکز هستند که بر خلاف ارزهای فیات تحت کنترل مرجع نظارتی یا بانک مرکزی قرار ندارند. این ارزها محصولی را به نسبت ریسک به ریوارد (پاداش) فروش نمی‌رسانند، بازدهی کسب نمی‌کنند یا برای هزاران نفر شغل ایجاد نمی‌کنند. آن ها به‌طورکلی سود سهامی پرداخت نمی‌کنند. ازاین‌جهت ارزش‌گذاری آن ها بسیار دشوار است.

علاوه بر این یک سفارش نسبتاً بزرگ می‌تواند به‌راحتی قیمت ارزهای دیجیتال را به سمت بالا یا پایین سوق دهد. در بازار رمزارزها همواره باید سعی کرد که در کف قیمت خرید کرد؛ یعنی هنگامی که قیمت ارز دیجیتال کاهش می‌یابد و در سقف قیمت فروخت. مشکل این است که اکثر مردم نمی‌دانند که چه زمانی دارایی خود را بفروشند. همه این موارد نشان‌دهندة ریسک بازار ارز دیجیتال است.

انواع ریسک و مدیریت آن در بازار ارز دیجیتال

بازار ارز دیجیتال هم مانند هر بازار دیگری خالی از ریسک نیست.

انواع ریسک در بازار ارز دیجیتال

چهار نوع ریسک اصلی در بازار ارز دیجیتال وجود دارد که باید از آن ها آگاه بود تا معامله موفقیت آمیزی انجام داد:

ریسک بازار

یک اصطلاح قدیمی در ارز دیجیتال به نام “هودل” وجود دارد که می‌گوید توکن‌های خود را حفظ کنید و امیدوار باشید که به ماه بروند (به معنای آنکه افزایش قیمت زیادی داشته باشند). نکته دیگر این است که در کف قیمت بخرید یعنی هنگامی که قیمت ارز دیجیتال کاهش می‌یابد به خرید آن بپردازید. نکتة دیگری که بسیاری از معامله گران هنوز متوجه آن نشده‌اند، نحوه خروج از ضرر است.

خروج به‌موقع برای کسب سود یک موضوع است و خروج نسبت ریسک به ریوارد (پاداش) از ضرر نیز یک موضوع کاملاً متفاوت است. در اینجا بحث سفارش‌های استاپ لاس (stop-loss) یا حد ضرر به میان می‌آید. انجام معامله بی‌نقص ملزم به داشتن نقاط ورودی و نقاط حد ضرر دقیق است تا به مدیریت ریسک و توقف ضرر خود در معاملات بپردازیم. اکثر معامله گران بین 1 الی 3 درصد نسبت ریسک به ریوارد (پاداش) سرمایه خود را در هر معامله ریسک می‌کنند. این محدوده ممکن است مناسب تمام افراد نباشد، اما سفارش‌های حد ضرر همواره باید در این محدوده باشند.

ریسک طرف مقابل معامله

یکی دیگر از ریسک‌های موجود در بازار ارز دیجیتال، ریسک طرف مقابل معامله (Counterparty Risk) است. در این شرایط امکان هک شدن صرافی‌ها وجود دارد. نفوذهای امنیتی اغلب در عرصه ارز دیجیتال رخ می‌دهد. فقط در سال 2019، 12 صرافی بزرگ ارز دیجیتال هک شدند. این شرایط نامناسب معمولاً به تعطیل شدن صرافی، ازدست‌رفتن پول یا کسب‌وکار مردم و خروج کاربران از این حوزه منجر می‌شود. این یکی دیگر از ریسک‌های بازار ارز دیجیتال است.

معاملات مارجین ارز دیجیتال

معاملات مارجین به معنای استفاده از سرمایه‌های قرض گرفته شده از کارگزاری به‌منظور انجام معاملات دارایی‌های مالی می‌باشد. معاملات مارجین می‌گویند که وثیقه وام از کارگزاری را شکل دهند. یکی روش‌های کاهش ریسک طرف مقابله، انجام معاملات مارجین است. اکثر مردم اعتقاد دارند که معاملات مارجین بهترین روش برای ازدست‌دادن سرمایه است.

این حرف زمانی درست است که کاربر بداند چه کاری می‌خواهد انجام دهد. انجام معاملات مارجین بدون داشتن اطلاعات درباره آن همانند هدایت کشتی است بدون آن که اطلاعاتی دربارة ناخدا بودن داشته باشید؛ بنابراین اگر این معاملات بدون دانش کافی انجام شوند ریسک بزرگی محسوب می‌شوند.

ریسک روان‌شناختی

این ریسک ارتباط کمتری با پول شما دارد اما همچنان یک ریسک بزرگ محسوب می‌شود. اگر ذهن شما برای تصمیم‌گیری‌های مهم و بزرگ آماده نباشد و نتوانید منطقی فکر کنید، معاملات خوبی هم نمی‌توانید انجام دهید.

انواع ریسک و مدیریت آن در بازار ارز دیجیتال

با مدیریت ریسک می توان مقدار ریسک معامله را کنترل کرد.

چگونه مدیریت ریسک کنیم؟

تنوع در سبد سرمایه‌گذاری

باتوجه‌به نوسانات بازار ارز دیجیتال، بهتر است همة تخم‌مرغ‌هایتان را در یک سبد نگذارید. کلیه سرمایه‌گذاران باتجربه با سرمایه‌گذاری در دارایی‌های گوناگون و ایجاد تنوع، به محافظت از خود و سرمایه‌شان در برابر ریسک می‌پردازند. به طور معمول انتخاب ترکیبی از یک گروه دارایی (حتی ترکیبی از گروه‌های دارایی متفاوت در سبد سرمایه‌گذاری شما) برای سرمایه‌گذاری، تدبیر خوبی برای کاهش خسارات ناشی از نوسان‌های ناگهانی قیمت در یک صنعت یا بازار است. نوسان بازار ارزهای دیجیتال می‌تواند حتی مطمئن‌ترین معاملات را خراب کند و ضرر هنگفتی به سرمایه‌گذاران برساند؛ بنابراین بهتر است روی ارزهای متفاوتی سرمایه‌گذاری کنید.

توجه به سیاست‌های قانونی کشور

هرچند ماهیت وجودی ارزهای دیجیتال و سرمایه‌گذاری برروی آن ها در اغلب کشورهای دنیا به‌صورت قانونی پذیرفته شده است، اما برخی از دولت‌ها برای مبادلات ارزهای دیجیتال، محدودیت‌هایی را اعمال کرده‌اند. این قوانین و محدودیت‌ها باتوجه‌به شرایط حاکم بر جامعه می‌تواند تغییر کند؛ بنابراین بهتر است همواره از قوانین جدید و تغییرات آن خبر داشته باشید.

مدیریت احساسات و هیجان

یکی از مواردی که می‌تواند معاملات را خراب کند، تصمیم‌های احساسی و غیرمنطقی است. همیشه سعی کنید که خونسرد و منطقی باشید. احساسات خود را مدیریت کنید و بر اطلاعاتی که مقابل شما است مثل قیمت، حجم، اخبار و روند بازار تمرکز کنید.

رعایت نسبت ریسک به پاداش (ریوارد)

تریدرها اغلب از این نسبت برای تعیین ورود به معامله یا عدم ورود به معامله استفاده می‌کنند. نسبت ریسک به پاداش، نشان می‌دهد که سرمایه‌گذار به‌ازای ریسک ازدست‌دادن هر واحد از دارایی خود در یک سرمایه‌گذاری، حاضر است چه مقدار پاداش کسب کند. بسیاری از سرمایه‌گذاران از این نسبت برای مقایسه سودهای مورد انتظار (Expected Returns) از یک سرمایه‌گذاری با مقدار ریسکی که برای کسب آن سودها باید متحمل شوند، استفاده می‌کنند. توجه به این نسبت و محاسبه آن قبل از ورود به یک معامله، یکی از راه‌های مناسب برای مدیریت ریسک و جلوگیری از ضررهای احتمالی است.

ریسک و مدیریت آن در بازار ارز دیجیتال

سرمایه گذاری در بازار ارز دیجیتال به ریسک پذیری نیاز دارد.

تحمل کردن ضرر

همة سرمایه‌گذاران در برخی از معامله‌ها ممکن است بخشی از سرمایه خود را از دست بدهند؛ سرمایه‌گذاران ارزهای دیجیتال نیز از این قاعده مستثنی نیستند. برخی از افراد وقتی در یک روز سرمایه خود را از دست می‌دهند، برای جبران آنی خسارت شروع به تصمیم‌گیری‌های احساسی می‌کنند. توجه به این نکته مهم است که عجله در تصمیم‌گیری برای جبران سرمایه ازدست‌رفته، شما را به ضرر بزرگ‌تری سوق خواهد داد.

توجه به مسائل امنیتی

کیف پول‌های زیادی برای سرمایه‌گذاری ارز دیجیتال به‌صورت نرم‌افزاری و سخت‌افزاری موجود هستند. اما تمام این کیف پول‌ها برای سرمایه‌گذاری معتبر نیستند. بسیار مهم است که قبل از سرمایه‌گذاری شناخت و اطلاعات کافی راجع به کیف پول‌های معتبر بازار داشته باشید. یک نکتة مهم دیگر حفاظت از رمز عبور کیف پولتان است. هرگز کلید دسترسی به کیف پولتان را که همان کلید خصوصی شماست را در اختیار افراد دیگر قرار ندهید.

نتیجه‌گیری

بازار ارز دیجیتال پر از ریسک است و سرمایه‌گذاری در این بازار نیازمند ریسک‌پذیری است. اما مهم‌تر از ریسک‌پذیر بودن، مدیریت ریسک ارز دیجیتال است. در این مقاله سعی شد که انواع ریسک و راه‌های مختلف مدیریت آن را به شما معرفی کنیم. بدیهی است هرگونه سرمایه‌گذاری به کسب آگاهی و مشورت با متخصصین این امر نیاز دارد.

نسبت ریسک به ریوارد (پاداش)

امور مشاوره و آموزش تخصصی با کارشناسان خبره خرید و فروش بازار سهام و سرمایه گذاری

http://uupload.ir/files/0yi3_1569033ریسک_به_ریوارد.jpg

معامله‌گران در بازارهای مالی از نسبت ریسک/پاداش برای ارزیابی پتانسیل سود یک معامله نسبت به پتانسیل ضرر آن استفاده می‌کنند.

برای دستیابی به ریسک و پاداش یک معامله، پتانسیل ریسک و سود یک معامله باید توسط معامله‌گر تعریف شود.

ریسک با استفاده از یک حد ضرر (stop loss) تعیین می‌شود. مقدار ریسک معامله، قیمت بین نقطه ورود معامله و دستور حد ضرر آن است.

حدسود (profit target) برای تعیین نقطه خروج به کار گرفته می‌شود. در صورتیکه معامله در جهت مطلوب حرکت کند، سود بالقوه برای معامله فاصله بین قیمت ورود و حد سود است.

اگر یک معامله‌گر سهامی را در 260 تومان بخرد و حدضرر 230 تومان و حدسود 340 تومان برای آن قرار دهد، ریسک این معامله به ازای هرسهم 30 تومان و پتانسیل سود آن 80 تومان است.

توجه: سرمایه‌گذاری در بورس نیازمند آموزش است. قوانین و مفاهیم مهم و نکات بسیار زیادی در بورس وجود دارد.

اگر بدون آموزش دیدن، در بورس سرمایه‌گذاری کنید سرمایه‌تان را به خطر انداخته‌اید.

با توجه به شرایط فعلی، ما دوره‌ی آنلاین ویژه ورود به بورس را به شما پیشنهاد می‌کنیم.سپس ریسک با سود مقایسه میشود تا نسبت ریسک به ریوارد به دست آید:
0.375 = 80 / 30 = پاداش/ریسکاگر این نسبت بزرگتر از 1.0 باشد، ریسک معامله بزرگتر از پتانسیل کسب سود در معامله خواهد بود و معامله منطقی نیست. اگر نسبت کوچکتر از 1.0 باشد، پتانسیل سود در این معامله، بیشتر از ریسک خواهد بود و یک معامله مناسب تلقی می‌شود.

نگاهی دقیقتر به نسبت ریسک/پاداش

در کل، به نظر می‌رسد معاملاتی که نسبت‌هایی با ریسک پایین 0.1 و 0.2 دارند بهتر هستند. با این حال، لزوما اینگونه نیست.

معامله گران همچنین باید احتمال رسیدن قیمت به حدسود (قبل از اینکه قیمت به حدضرر برسد) را در نظر بگیرند.

شما می‌توانید با قرار دادن حدسود خود در نقطه‌ای دورتر از نقطه ورود، هر معامله‌ای را جذاب‌تر جلوه دهید. اما چقدر امکان دارد بازار، پیش از رسیدن به سطح حد ضرر به آن هدف بزرگ برسد؟

بنابراین، بین نسبت ریسک به سود معاملات و احتمال رسیدن قیمت به حدسود باید تعادل برقرار شود. به عبارتی دیگر ممکن است نسبت ریسک به سود یک معامله مناسب باشد ولی وقتی بطور منطقی بررسی کنید، متوجه شوید احتمال اینکه قیمت به حدسود شما برسد پایین است. پس این نکته را باید در نظر بگیرید.

بیشتر معامله‌گران کوتاه‌مدت، نسبت‌های ریسک/پاداش مناسب را معمولا بین 1.0 و 0.25 قرار می‌گیرند، با این حال استثنائاتی نیز وجود دارد.

معامله گران کوتاه‌مدت و بلندمدت و سرمایه‌گذاران باید از معاملاتی که پتانسیل سود کمتر از میزان ریسک است دوری کنند.

به عنوان مثال ریسک/پاداش بزرگتر از 1.0 مناسب نیست.

نسبت ریسک به پاداش 1.0 به این معناست که دربرابر پتانسیل سودآوری 10 درصدی، احتمال زیان 10 درصدی را به جان خریده‌اید.

در بازار همیشه فرصت مطلوب برای معامله یافت می‌شود و دلیلی برای ریسک‌پذیری بیشتر به جهت سود کمتر وجود ندارد.

به هنگام محاسبه نسبت ریسک/پاداش برای یک معامله، حد ضرر را طبق استراتژی خود در مکانی منطقی روی نمودار قرار دهید، سپس حد سود را به طور منطقی براساس استراتژی/تحلیل خود تعیین کنید.

سطوح حدضرر و حدسود نباید به صورت تصادفی و شانسی انتخاب شوند.

تنها هنگامی که نقاط حد ضرر و سود هدف تعیین شدند، می‌توانید ریسک/پاداش معامله خود را ارزیابی نسبت ریسک به ریوارد (پاداش) کرده و تصمیم بگیرید که آیا معامله شما ارزش انجام دادن دارد یا خیر.

یک اشتباه رایج این است که معامله‌گران نسبت ریسک/پاداش مشخصی در ذهن دارند.

به عنوان مثال ، آنها فقط ممکن است بخواهند 5 درصد ریسک کنند تا 20 درصد سود به دست آورند، بنابراین در هر نقطه‌ای که وارد معامله می‌شوند حدضرر 5 درصدی برای آن تعیین می‌کنند و حدسود را 20 درصد بالاتر قرار می‌دهند بدون اینکه تحلیلی انجام داده باشند.

اگرچه این نوع معاملات ممکن است بطور شانسی موفقیت‌آمیز باشند اما راهی ایده‌آل برای انجام معامله نیستند.

برای معامله موثر، یک برنامه معاملاتی داشته باشید که به شما بگوید دقیقا چه موقع و کجا می‌توانید وارد یک معامله شوید و هدف‌ها و سطوح حد ضرر خود را باید کجا و تحت چه شرایطی قرار دهید.

سپس قانونی تنظیم کنید مبنی بر اینکه شما تنها باید معاملاتی را انجام دهید که نسبت ریسک/پاداش یک عدد خاص یا کمتر را ایجاد می‌کنند.

مثلا می‌توانید تعیین کنید فقط وارد معاملاتی می‌شوید که درصد احتمالی سود (به طور واقع‌بینانه) دوبرابر درصد احتمالی زیان باشد (ریسک به ریوارد 0.5).

یک مثال کاربردی از معامله با ریسک و بازه مناسب

قصد داریم نماد “ثشاهد” را در نقطه کنونی بررسی کنیم که آیا براساس ریسک و ریوارد، نقطه مناسبی برای ورود به معامله است یا نه.

http://uupload.ir/files/tuy_777777777777777777777777777.png

افت احتمالی از محدوده 272 تومان تا 235 تومان (حمایت مهم سهم) معادل حدودا 16 درصد ضرر است.

رشد احتمالی از محدوده 272 تومان تا 290 تومان (مقاومت سهم) معادل حدودا 6 درصد سود است.

رشد و افت احتمالی براساس حمایت‌‌ها و مقاومت‌های سهم مشخص می‌شود. برخی اندیکاتورها و ابزارهای دیگر مانند فیبوناچی نیز می‌توانند برای تشخیص نقاط برگشتی احتمالی کمک کنند.

بنابراین در نقطه کنونی به خاطر اینکه پتانسیل زیان از سود بیشتر است، ورود به معامله یک تصمیم مناسب نیست.

همین الان با ما جهت آموزش و سبد گردانی سیگنال خرید و فروش با ما تماس بگیرید

ریسک به ریوارد را در معاملات خود چه گونه در نظر بگیریم!

یکی از پارامترهای بسیار مهم و تاثیر گذار در معاملات نسبت ریسک به ریوارد یا همان نسبت سود به زیان می‌باشد که در هنگام تجارت در بازار معاملات به خصوص فارکس، باید به آن توجه ویژه داشت.

یکی از روش‌های کاهش ریسک، تشکیل سبد سهام است و متنوع سازی آن است اما روش دیگر آن توجه به نسبت ریسک به ریوارد می باشد.

شاخص یا نسبت سود به زیان یا همان “ریسک به ریوارد” شاخصی برای تعیین حد ضرر و حد سود برای سرمایه گذاری در معاملات بورس می باشد، این شاخص می تواند جهت تصمیم گیری برای خرید یا عدم خرید سهم نسبت ریسک به ریوارد (پاداش) مورد توجه سرمایه گذاران قرار گیرد.

ریسک به ریوارد تنها یک عدد است که خود بر اساس پارامترهای احتمالی بنا نهاده شده است. بهترین ریسک به ریوارد چقدر است ؟

اگر برای خرید دو سهم مردد هستید، می‌توانید به کمک این شاخص، یکی را انتخاب کنید (آن سهمی که ریسک به ریوارد کمتری دارد).

حتی ممکن است در بازار بورس، ۱۰ سهم پیدا کنید که به لحاظ تکنیکی و بنیادی موقعیت خوبی برای خرید دارند. حال می‌توانید به شاخص R/R نگاه کنید تا بتوانید در اتخاذ تصیم گیری برای معامله، به یک نتیجه‌ی بهتری برسید.

نسبت ریسک به ریوارد یعنی اینکه شما در مقابل چند درصد سود حاضر هستید چند درصد از سرمایه خود را به خطر بیندازید. به بیان ساده نسبت ریسک به بازده یعنی در برابر چه میزان سود احتمالی حاضر هستید چه میزان ضرر احتمالی را منحمل شوید. در مورد حراج پیوسته در بورس بیشتر بدانید.

ریسک به ریوارد

مفهوم ریسک به ریوارد چیست ؟ مفهوم “نسبت سود به زیان در همه بازارهای بورس چه داخلی(بورس های ملی) و چه بین المللی یکسان است.

نسبت ریسک به بازده ترکیب شده از دو واژه‌ی “ریسک ” و “بازده ” است.

منظور از ریسک تفاوت قیمت سهم و حد ضرر است و منظور از ریوارد تفاوت قیمت سهم و حد سود می باشد.

بازده عبارت است از:

پاداشی که سرمایه‌گذار به ازای سرمایه‌گذاری و به خطر انداختن پول خود به دست می‌آورد که بازده ممکن است ” مورد انتظار ” یا “واقعی ” باشد.

بازده مورد انتظار (بازده پیش‌بینی‌شده):مقداری است که سرمایه‌گذار انتظار دارد آن را بدست آورد

اما بازده واقعی مقدارِ بازدهی است که سرمایه‌گذار آن را در عمل به دست می‌آورد.

درواقع با افزایش بازده(ریوارد) احتمال رسیدن قیمت به بازده مورد انتظار کاهش می یابد که به‌تبع آن کاهش شانس برد را به همراه خواهد داشت.

برای مثال ممکن است پیش‌بینی کنیم که روی سهمی ۳۰% سود کنیم که این بازده مورد انتظار ما است درحالی‌که در عمل فقط ۱۵% سود کنیم که این سود همان بازده واقعی است.

ریسک به ریوارد مناسب چقدر است ؟ در معاملات مان ممکن است به جای سود زیان کنیم. در اینجا ریسک مطرح می شود در واقع زیان مورد انتظار را ریسک می گوییم.

بنابراین بر اساس تعریف: نسبت ریسک به بازده عبارت است از زیان بالقوه در مقابل بازده مورد انتظار.

نحوه محاسبه ریسک به ریوارد به این شکل است که برای محاسبه این نسبت ابتدا باید ریسک و ریوارد را طبق فرمول زیر بدست بیاوریم؛

(Stop Loss) حد ضرر – قیمت ورود به سهم = ریسک(Risk )

(Target) حد سود – قیمت ورود به سهم = ریوارد(Reward)

عبارت است از نسبت میزان سود به میزان ضرر احتمالی که قبل از ورود به معامله تعیین می‌شود. بهترین صرافی ارز دیجیتال ایرانی را بشناسید.

ریسک به ریوارد

بنابراین پس از تعیین ریسک و ریوارد اگر میزان ریسک را تقسیم بر ریوارد کنیم (Risk/Reward) و ضربدر ۱۰۰ کنیم نسبت R/R به دست می آید که هر وقت کمتر از ۵۰% بود سهم برای خرید منطقی هست.

در واقع اگر سود انتظاری شما (که بر اساس یک تحلیل منطقی تکنیکالی یا بنیادی باشد) حداقل دو برابر زیان احتمالی (حد ضرر بدست آمده) باشد، آنوقت خرید یک سهم مانعی ندارد در غیر این صورت خرید معمولا اشتباه است.

بررسی چند مثال:

فرض کنید قیمت سهمی ۲۰۰۰ ریال باشد. با تحلیل تکنیکال حد ضرر را ۱۸۰۰ و هدف را ۳۰۰۰ فرض کردیم.

ریسک برابر با ۲۰۰۰_۱۸۰۰ یعنی ۲۰

ریوارد یا سود برابر با ۳۰۰۰_۲۰۰۰ یعنی ۱۰۰

حال نسبت ریسک به ریوارد برابر ۲۰ به ۱۰۰ است که بیست درصد منطقی است و می تونیم سهم را خریداری کنیم زیرا که زیان برابر با یک پنجم بازدهی یا سودمان است. پس فعلا خرید خوبیست.

فرض کنید شما قصد خرید سهمی را در بازار بورس ایران با واحد پولی ریال را دارید که قیمت آن مبلغ ۱۶۸۱ ریال است و تارگت ( حد سود ) سهم مبلغ ۲۱۲۰ ریال و حد ضرر سهم مبلغ ۱۵۵۰ ریال می باشد، بنابراین برای تصمیم گیری جهت خرید یا عدم خرید سهم ابتدا باید ریسک و ریوارد را مشخص نماییم.

۱۳۱ = ۱۵۵۰ – ۱۶۸۱ = ریسک

۴۳۹ = ۲۱۲۰ – ۱۶۸۱ = ریوارد

حالا طبق مطالب گفته شده ریسک را تقسیم بر ریوارد می کنیم که می شود:

Risk/Riward=۱۳۱ / =۴۳۹ ۰ / ۲۹۸

بنابراین نتیجه محاسبه می شود؛ ۰٫۲۹۸ یا ۲۹٫۸% و چون این نسبت کمتر از ۵۰% می باشد پس سهم برای خرید مناسب است.

تجزیه و تحلیل نسبت ریسک به ریوارد:

شاخص ریسک به ریوارد شاخص خوبی برای تعیین حد ضرر و حد سود است. میدانید بهترین ارز دیجیتال برای سرمایه گذاری چیست ؟

اگر پس از خرید سهم، قیمت آن تا مبلغ۱۵۵۰ریال سقوط کرد آن را می توانیم بفروشیم و با ضرر از آن خارج شویم و اگرقیمت سهم بالا رود و تا مبلغ ۲۱۲۰ ریال رسید، باز هم می توانیم تصمیم به فروش سهم بگیریم. به عبارت دیگر مبلغ ۴۳۹ ریال سود در مقابل مبلغ ۱۳۱ ریال ضرر که ریسک به ریوارد سهم می شود ۲۹% و یا یک سوم مبلغ سرمایه گذاری، بنابراین ریسک به ریوارد، به این مفهوم است که شما حاضرید در مقابل ۲۹ درصد سود، مقداری از سرمایه خود را (به اندازه مبلغ سرمایه گذاری) به خطر بیندازید.

نسبت سود به زیان یا ریسک به ریوارد در فارکس چیست؟

نسبت سود به زیان در فارکس چیست

وقتی صحبت از سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذاری می‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود، امکان ندارد بحث سود و زیان به میان نیاید. ما در این مقاله سوال نسبت سود به زیان یا ریسک به ریوارد در فارکس چیست؟ را پاسخ می‌دهیم. در تمام بازارهای مالی تعداد افراد زیان‌‌‌‌‌‌‌‌‌ده بسیار بیشتر از افراد سودده است. آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌چه اهمیت دارد توانایی مدیریت ریسک، و پیشبرد سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذاری به سمت موفقیت است. در مورد سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذاری روی ارزهای خارجی، بحث نسبت سود به زیان در فارکس مطرح است. این مفهوم بخشی از فرآیند مدیریت ریسک است که در این مقاله از دلفین وست به بررسی آن پرداخته‌‌‌‌‌‌‌‌‌ایم.

نسبت سود به زیان در فارکس بیان‌‌‌‌‌‌‌‌‌گر چیست؟

نسبت ریسک به ریوارد در فارکس که معادل فارسی آن برابر نسبت سود به ضرر است را مورد بررسی قرار می‌دهیم در ابتدا باید با دو مفهم آشنا شویم، یکی ریوارد، و دیگری ریسک.
ریوارد به سودی که در هر معامله عاید سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذار می‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود، گفته می‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود.
ریسک به زیانی که برای هر معامله درنظر گرفته می‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود، اطلاق می‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود.
هر سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذار باید بداند، نسبت سود به زیانی که در معاملات متحمل نسبت ریسک به ریوارد (پاداش) می‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود، چقدر است. در شرایط حداکثری، این نسبت باید ۲ به ۱ باشد، یعنی سود دو برابر زیان رخ‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد. چنان‌‌‌‌‌‌‌‌‌چه این نسبت بیشتر شود، ضرر خود را نشان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد. وقوع ضرر به عوامل مختلفی بستگی دارد، که مهم‌‌‌‌‌‌‌‌‌ترین آن عدم انتخاب حدضرر مناسب از طرف سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذار است. درواقع وقتی سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذاران، برای رسیدن به شرایط بهتر، بیش از حد معقول منتظر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌مانند، معمولاً ضرر رخ می‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد.
بنابراین برای داشتن یک معامله خوب، دوعامل باید برقرار باشد.

  1. استراتژی ترید یا معامله مناسب باشد.
  2. نسبت سود به زیان حداقل ۲ به ۱ باشد.

سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذاران از نسبت سود به زیان در فارکس، برای محاسبه ریسکی که ممکن است در مامله متحمل شوند، استفاده می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند. توجه کنید که، اگر بهترین سهم را نیز در بازار داشته‌‌‌‌‌‌‌‌‌باشید، با نگهداری طولانی مدت آن ممکن است ضرر کنید، مگر اینکه نسبت ریسک به ریوارد همیشه کمتر از یک‌‌‌‌‌‌‌‌‌دوم باشد.

نسبت سود به زیان در فارکس چیستمحاسبه ریسک به ریوارد

فرمول نسبت سود به زیان در فارکس

در تعریف علمی چنین گفته می‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود، نسبت ریسک به ریوارد، پاداش احتمالی است که سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذار می‌‌‌‌‌‌‌‌‌تواند به ازای هر دلاری که برای سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذاری ریسک می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند، به‌‌‌‌‌‌‌‌‌دست آورد. بسیاری از سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذاران از نسبت سود به زیان در فارکس، برای مقایسه بازده با ریسکی که متحمل می‌‌‌‌‌‌‌‌‌شوند، استفاده می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند.
برای آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌که بتوانیم نسبت سود به زیان در فارکس را محاسبه کنیم، باید گام‌‌‌‌‌‌‌‌‌های زیر را طی نماییم.

  • محاسبه زیان: برای استخراج میزان زیان، باید ابتدا حدضرر مناسب را انتخاب کنیم. سپس با تفریق حدضرر از قیمت کنونی هر سهام، میزان زیان مشخص خواهد شد.
  • محاسبه سود: برای محاسبه میزان سود، باید ابتدا حدسود خود را محاسبه‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنیم، سپس با تفریق قیمت هر سهام از آن، میزان سود استخراج می‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود.
  • محاسبه مقدار سود به زیان: پس از به‌‌‌‌‌‌‌‌‌دست‌‌‌‌‌‌‌‌‌آوردن ریسک و ریوارد، کافی است ریسک را به ریوارد تقسیم کنیم، تا این نسبت به‌‌‌‌‌‌‌‌‌دست‌‌‌‌‌‌‌‌‌آید. توجه کنید که در اصطلاح انگلیسی از ریسک به ریوارد استفاده می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنیم، که درواقع از تقسیم زیان به سود به‌‌‌‌‌‌‌‌‌دست می‌‌‌‌‌‌‌‌‌آید. اما در اصطلاح رایج زبان فارسی از عبارت سود به زیان استفاده می‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود که معکوس حالت قبل است.

آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌چه درمورد محاسبه نسبت سود به زیان گفتیم، در بحث سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذاری با نام حمایت و مقاومت نیز شناخته می‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود برای کسب اطلاعات دقیق در این رابطه، می‌‌‌‌‌‌‌‌‌توانید به مقاله حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال مراجعه کنید.

مثال‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایی در خصوص نسبت ریسک به ریوارد

فرض کنید شما در قیمت ۲۵/۵ دلار وارد بازار شده‌‌‌‌‌‌‌‌‌اید و حدضرر خود را ۲۵ دلار و حد سود خود را ۲۶/۵ دلار درنظر گرفته‌‌‌‌‌‌‌‌‌اید. با این اعداد، نسبت ریسک به ریوارد به صورت زیر خواهد بود.

فرمول ریسک به ریوارد

گفتیم نسبت سود به زیان ، اگر حداقل ۲ به ۱ باشد مناسب است. بنابراین در معامله‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای با این شرایط قیمتی و حدود ضرر و سود، احتمال سوددهی وجود دارد. محاسبه ریسک به ریوارد به تنهایی کاری از پیش نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌برد. آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌چه اهمیت دارد، استفاده از آن برای محاسبه درصد سود با توجه به فاکتورهای دیگر بازار فارکس است. برای درک این موضوع باید ابتدا دو مفهوم لات و پیپ را درک کنیم.

پیپ در فارکس

پیپ معیار اندازه‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیری قیمت جفت‌‌‌‌‌‌‌‌‌ارزها در فارکس است. همان‌‌‌‌‌‌‌‌‌طور که در جداول قیمتی دیده‌‌‌‌‌‌‌‌‌اید، قیمت‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها در فارکس برای هر جفت ارز بیان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌شوند و تا چند رقم اعشار ادامه‌‌‌‌‌‌‌‌‌دارند. پیپ به چهارمین رقم بعد از اعشار گفته می‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود. اگر در جفت ارزها، ین ژاپن یکی از طرفین باشد، پیپ دومین رقم بعد از میمیز خواهد بود.

لات در فارکس

حجم و مقدار معامله در فارکس لات نام دارد. میزان لاتی که سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذاران انتخاب می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند، با ریسک معاملات ارتباط مستقیم دارد. در بازار فارکس، سه لات استاندارد داریم.
میکرولات: ۱۰۰۰ واحد است و با حجم ۰/۰۱ شناخته‌‌‌‌‌‌‌‌‌می‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود. قیمت هر پیپ در میکرولات برابر ۱۰ سنت است.
مینی‌‌‌‌‌‌‌‌‌لات: ۱۰۰۰۰ واحد است و با حجم ۰/۱ شناخته‌‌‌‌‌‌‌‌‌می‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود. قیمت هر پیپ در مینی‌‌‌‌‌‌‌‌‌لات برابر ۱ دلار است.
لات استاندارد: ۱۰۰۰۰۰ واحد است و با حجم ۱ شناخته‌‌‌‌‌‌‌‌‌می‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود. قیمت هر پیپ در ‌‌‌‌‌‌‌‌‌لات استاندارد برابر ۱۰ دلار است.
سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذاران می‌‌‌‌‌‌‌‌‌توانند بر اساس بودجه خود، بر مبنای یکی از لات‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها وارد وعامله شوند. طبیعی است که هرچه لات بزرگ‌‌‌‌‌‌‌‌‌تر باشد، میزان سود و زین نیز بیشتر خواهدبود.

مثال ریسک به ریوارد

مثال‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایی از سود و زیان در فارکس

تصور کنید یک سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذار با ۱۰۰۰ دلار بودجه خود، وارد معامله با حجم ۰/۱ یا میکرولات شده‌‌‌‌‌‌‌‌‌است. چنانچه برای یک ماه، روزی یک پوزیشن در دسترس باشد، و این فرد از ۲۲ روز معاملاتی ماهانه، ۲۰ روز را معامله کند، می‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهیم باتوجه به فاکتورهای معامله، سوددهی یا ضرر آن را محاسبه کنیم.
فرض می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنیم این شخص استرتژی معاملاتی با پیش‌‌‌‌‌‌‌‌‌بینی ۸۰ درصد سودده، ۲۰ درصد زیان‌‌‌‌‌‌‌‌‌ده را انتخاب کرده‌‌‌‌‌‌‌‌‌باشد. اگر نسبت ریسک به ریوارد، ۰/۵ باشد، نتیجه معامله به قرار زیر خواهد بود.

بر اساس ریسک به ریوارد ۰/۵، سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذار یا ۴۰ پیپ نسبت ریسک به ریوارد (پاداش) نسبت ریسک به ریوارد (پاداش) سود یا ۲۰ پیپ ضرر خواهد کرد.
بر اساس درصدهای ۸۰ و ۲۰ که برای سود و زیان متصور شدیم، از ۲۰ پوزیشن ماهانه، ۱۶ عدد (معادل ۸۰ درصد) سودده و ۴ عدد(معادل ۲۰ درصد) زیان‌‌‌‌‌‌‌‌‌ده خواهند بود.
با این حساب به مقدار، ۱۶*۴۰=۶۴۰$ سود رخ‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهد داد.
به مقدار ۴*۲۰=۸۰$، ضرر خواهیم داشت.
درنهایت به مقدار ۸۰-۶۴۰=۵۶۰$ ، سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذار سود خواهد کرد.
بنابر محاسبات فوق، معامله‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای با این شرایط ۵۶ درصد بودجه اولیه یعنی ۱۰۰۰ دلار سودده است.
بنابراین محاسبه ریسک به ریوارد باید در کنار عوامل و فاکتورهای دیگر به کار گرفته‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود تا سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذار بتواند به کمک آن تحلیل درستی از بازار و وضعیت خود داشته‌‌‌‌‌‌‌‌‌باشد.
در همان مثال بالا با استراتژی ثابت، تصور کنید این‌‌‌‌‌‌‌‌‌بار سود به زیان ۳ به ۱ است. بنابراین، پیپ سود و ضرر به ترتیب، ۶۰ و ۲۰ خواهند بود. در چنین شرایطی با انجام محاسبات خواهید دید که سود نهایی ۸۸۰ دلار و درصد سود معامله بر اساس بودجه ۱۰۰۰ دلاری ۸۸ درصد خواهد بود.
حال تصور کنید، استراتژی معامله امکان بهره‌‌‌‌‌‌‌‌‌مندی از ۵۰ درصد، احتمال سود را فراهم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند. با فرض این-که سایر شرایط با مثال اول یکسان است، در نهایت ۲۰۰ دلار سود عاید سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذار می‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود و درصدی برابر ۲۰، میزان سود معامله خواهد بود.

سخن پایانی

آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌چه در استفاده از نسبت سود به زیان اهمیت دارد، کافی نبودن آن به تنهایی است. به عنوان سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذار باید بدانید که این نسبت تا چه اندازه در تصمیم‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیری‌‌‌‌‌‌‌‌‌های بعدی شما اهمیت دارد. اما آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌چه نباید فراموش کنید این است که مجموعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای از معادلات در کنارهم باعت موفقیت و سودآوری خواهند شد. بنابراین گذراندن دوره آموزش سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذاری در فارکس، برای درک بهتر مفاهیم این‌‌‌‌‌‌‌‌‌چنینی و بالابردن توانایی مدیریت ریسک بسیار کارگشا است.

آموزش بازار فارکس در ایران

مجموعه دلفین‌ وست یکی‌ از بزرگ‌ترین مرجع‌های آموزش سرمایه‌ گذاری است که تحت قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت می‌نماید. مطلب فوق صرفاً به منظور آشنایی بیشتر مخاطبان با این بازار مالی است و مسئولیت استفاده از محتویات این مقاله، کاملاً بر عهده خود خوانندگان است.

نحوه مدیریت ریسک در ارز دیجیتال

نحوه مدیریت ریسک در ارز دیجیتال

نسبت ریسک به ریوارد ابزاری است برای ارزیابی احتمال سود یک معامله نسبت به احتمال زیان آن. این نسبت نشان می‌دهد که یک سرمایه‌گذار حاضر است در ازای پذیرفتن ریسک از دست دادن 1 دلار در سرمایه‌گذاری خود چه مقدار پاداش بگیرد.

به گزارش نسبت ریسک به ریوارد (پاداش) سایت خبری ساعد نیوز،سرمایه گذاری در حوزه های مختلف مالی از سهام و فارکس گرفته تا خرید مسکن و ارزهای دیجیتال، به ابزار و معیاری نیاز دارد که بتواند ریسک تصمیمات اقتصادی سرمایه گذار را نشان دهد. نسبت ریسک به ریوارد یا نسبت ریسک به پاداش، معیاری ساده و کاربردی است که امکان مقایسه ریسک و پاداش انتظاری سرمایه گذار را فراهم می آورد.

نسبت ریسک به ریوارد (Risk/Reward Ratio)، نشان می دهد که سرمایه گذار به ازای ریسک از دست دادن هر دلار در یک سرمایه گذاری، حاضر است چه مقدار پاداش انتظاری کسب کند. بسیاری از سرمایه گذاران از این نسبت برای مقایسه عواید انتظاری (نسبت ریسک به ریوارد (پاداش) Expected Returns) یک سرمایه گذاری با مقدار ریسکی که برای کسب آن عواید باید متحمل شوند، استفاده می کنند. نوعی سرمایه گذاری را در نظر بگیرید که نسبت ریسک به پاداش آن 1 به 7 باشد. در این حالت سرمایه گذار حاضر است در ازای به دست آوردن 7 دلار به عنوان پاداش سرمایه گذاری، ریسک زیان 1 دلاری سرمایه گذاری خود را بپذیرد. نسبت 1 به 3 نیز به صورت مشابهی نشان می دهد که سرمایه گذار حاضر است با انتظار کسب 3 دلار در آینده، بر 1 دلار سرمایه گذاری کند.

نحوه محاسبه ریسک به ریوارد

تریدرها اغلب از این نسبت جهت تعیین ورود به معامله یا عدم ورود به معامله استفاده می کنند. این نسبت با تقسیم مقدار زیانی که تریدر حاضر است در صورت عوض شدن جهت حرکت قیمت بپذیرد، بر مقدار سود انتظاری او محاسبه می شود.

استراتژیست های بازار، در بسیاری از موارد نسبت ریسک به ریوارد ایده آل برای سرمایه گذاری خود را 1 به 3 تعیین می کنند: یعنی به ازای هر واحد ریسک، 3 واحد عواید انتظاری. سرمایه گذاران می توانند نسبت ریسک به ریوارد را با اعمال حد ضرر یا استفاده از سفارشات زیان گریز (Stop-Loss Orders) و معاملات مشتقه (Derivatives) مانند اختیار فروش (Put Options) مدیریت کنند.

نسبت ریسک به پاداش معمولاً هنگام معاملات سهام شخصی به عنوان معیار به کار می رود.

نسبت بهینه ریسک به پاداش در استراتژی های مختلف متفاوت است. برای تعیین بهترین نسبت ریسک به ریوارد در یک استراتژی معاملاتی، معمولاً از روش آزمون و خطا استفاده می شود و بسیاری از سرمایه گذاران در سرمایه گذاری خود از نسبت ریسک به ریوارد از پیش تعیین شده استفاده می کنند.

نسبت ریسک به ریوارد چه چیزی به ما می گوید؟

نسبت ریسک به پاداش، سرمایه گذاران را یاری می کند که ریسک از دست دادن پول خود در معاملات را مدیریت کنند. حتی اگر تریدری معاملات سودآور داشته باشد و این نرخ زیر 50% باشد، در این صورت به مرور زمان ضرر می کند. این نسبت، تفاوت میان نقطه ورود به یک سفارش زیان گریز (Stop-Loss Orders) را با یک سفارش سودْمعین (Take-Profit Order) اندازه گیری می کند. مقایسه این دو، نسبت سود به ضرر یا پاداش به ریسک را نشان می دهد.

سرمایه گذاران معمولاً برای به حداقل رساندن زیان یا مدیریت مستقیم سرمایه گذاری خود در معاملات سهام، با تمرکز بر نسبت ریسک به ریوارد از سفارشات استاپ لاس استفاده می کنند. سفارش استاپ لاس (زیا ن گریز یا حد ضرر) به گونه ای طراحی شده که اگر قیمت سهام به پایین ترین حد تعیین شده برسد، به صورت خودکار سهام موجود در سبد دارایی فروخته می شود. سرمایه گذاران می توانند سفارشات استاپ لاس را از طریق حساب کارگزاری تنظیم کنند و برای این کار معمولاً هزینه اضافی لحاظ نمی شود.

مثالی از نسبت ریسک و پاداش

فرض کنید معامله گری 100 سهم از شرکت X را به قیمت هر سهم 20 دلار خریداری می کند و برای حصول اطمینان از اینکه زیان احتمالی اش بیشتر از 500 دلار نشود، سفارش حد ضرر را بر 15 دلار تنظیم می کند. ضمناً فرض کنید که تریدر انتظار دارد قیمت سهام شرکت X در چند ماه آینده به 30 دلار برسد. در این مورد تریدر حاضر است در ازای کسب عایدی انتظاری 10 دلار برای هر سهم، 5 دلار ریسک هر سهم را بپذیرد. از آنجایی که تریدر انتظار دارد معادل دو برابر ریسک خود را به دست آورد، لذا گفته می شود که نسبت ریسک به ریوارد در این معامله خاص 1 به 2 است. قراردادهای مشتقه مانند فروش اختیاری نیز با دادن اختیار به صاحب قرارداد برای فروش نسبت ریسک به ریوارد (پاداش) دارایی خود در مبلغی مشخص، اثر مشابهی با سفارشات استاپ لاس دارند و برای این منظور به کار می روند.

اگر سرمایه گذاری ترجیح دهد در یک سرمایه گذاری مشخص از نسبت ریسک به ریوارد 1 به 5 استفاده کند (5 واحد عواید انتظاری برای هر واحد ریسک اضافی)، در این صورت می تواند سفارش استاپ لاس را به گونه ای تنظیم کند که با این نسبت منطبق شود. اما درک این مطلب حائز اهمیت است که انجام دادن چنین کاری باعث می شود احتمال موفقیت ترید کاهش یابد.

مثال بالا را به گونه ای دیگر تصور کنید: فرض کنید سرمایه گذار مذکور حد ضرر معاملات خود را به جای 15 دلار، بر سطح 18 دلار تنظیم کند و همچنان انتظار دارد که قیمت هر سهم خریداری شده به 30 دلار برسد. سرمایه گذار با انجام دادن چنین کاری، در واقع مقدار ضرر احتمالی را کاهش می دهد (با فرض اینکه تعداد سهام تغییر نکند) اما در عین حال، احتمال برخورد قیمت با حد ضرر افزایش می یابد. زیرا در این صورت حد ضرر به نقطه ورود (20 دلار) بسیار نزدیک تر است تا به قیمت انتظاری (30 دلار). در نتیجه علی رغم اینکه سود مورد انتظار سرمایه گذار در مقایسه با ضرر احتمالی بیشتر است اما احتمال کمتری وجود دارد که به نتیجه دلخواه برسد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.