معرفی یکی از اشتباهات رایج سرمایهگذاران از دید مالی رفتاری / اعتماد بیش از حد یا فرااعتمادی
اعتماد بیش از حد یا فرااعتمادی که زیرمجموعه تئوری تجربه محور در مالی رفتاری قرار میگیرد، یکی از زیانآورترین سوگیریهای رفتاری در شاخه مالی رفتاری است که سرمایهگذاران از خود بروز میدهند، زیرا عدم درک ریسک از دست دادن سرمایه، انجام معامله در دفعات مکرر یا انجام معامله برای یافتن سهام داغ و پرمعامله آتی و در اختیار داشتن یک پرتفوی غیرمتنوع، همگی مخاطرات جدی برای سرمایه شما به دنبال دارد. یکی از پیامدهای ضمنی رایج هریک از انواع سوگیریهای فرااعتمادی، عدم وجود آیندهنگری واقعی است. بنابراین لازم است که سرمایهگذاران خود را در برابر فرااعتمادی محافظت کرده و مشاوران مالی نیز در این زمینه به آنها کمک کنند. اطمینان بیش از حد منجر میشود تا سرمایهگذاران مهارتهای پیشبینیکننده خودشان را بیش از حد تخمین بزنند و این اعتقاد را پیدا کنند که میتوانند بازار را زمانبندی کنند. تشخیص و تعدیل اعتماد بیش از حد، یک مرحله اساسی در طراحی پایههای یک طرح مالی مناسب است. اعتماد بیش از حد افراد به خودشان، قویترین یافته در روانشناسی قضاوت است.
هنگامی که افراد میگویند 90درصد اطمینان دارند رویدادی رخ خواهد داد یا گزارهای درست است، شاید تنها 70 درصد مواقع حق با آنها باشد (De Bondt & Thaler, 1994). فرااعتمادی باعث میشود تا سرمایهگذاران مهارتهای پیشبینی خود را بیش از حد برآورد کرده و باور کنند که میتوانند زمان (تغییرات) بازار را تعیین کنند. مطالعات نشان داده است که یکی از اثرات جانبی فرااعتمادی سرمایهگذار، فزونی بیش از اندازه معاملات است. شواهدی وجود دارد که تحلیلگران مالی به آهستگی ارزیابی پیشین خود از عملکرد آینده شرکتی را اصلاح میکنند حتی هنگامی که قرائن محکمی مبنی بر اشتباه بودن ارزیابی کنونی وجود داشته باشد. افراد معمولاً بیش از حد به تواناییهایشان اعتماد میکنند و تحلیلگران و سرمایهگذاران در حوزههایی که دارای دانش و اطلاعات نسبی هستند، بیش از حد انتظار به خود اعتماد دارند(Waweru & Munyoki, 2008).
بهعنوان مثال هنگام برآورد ارزش یک سهم، سرمایهگذاران بیش از حد مطمئن، درصد انحراف بسیار پایینی را برای طیف بازدههای مورد انتظار درنظر میگیرند، مثلاً چیزی حدود 10 درصد سود یا زیان، درحالیکه تجربیات موجود انحراف معیار بیشتری را نشان میدهد. مفهوم ضمنی چنین رفتاری این است که سرمایهگذاران، ریسک از دست دادن اصل سرمایه را کمتر از واقع برآورد میکنند. (طبیعی است در مورد روی دیگر ریسک یعنی بالا رفتن ارزش، نگرانی وجود ندارد).در حالت کلی و ابتداییترین شکل، فرااعتمادی ایمان و اعتقاد بیجا و غیرقابل توجیه به استدلال شهودی، قضاوت یا تواناییهای شناختی یک فرد است که میتواند به دو گروه فرااعتمادی در پیشبینی و فرااعتمادی به اطمینان تقسیم شود.
فرااعتمادی در پیشبینی حالتی است که در آن سرمایهگذاران هنگام تخمین و ارزیابی تصمیمات سرمایهگذاری، پیشبینیهای سرمایهگذاری با فاصله خیلی کم انجام میدهند. یکی از نابخردیهای مشهود ناشی از این سوگیری این است که سرمایهگذاران ممکن است در نتیجه تجمع و انباشت ریسکهای غیرضروری در پرتفوهای خود، ریسکهای نزولی را کمتر از حد ارزیابی کنند. فرااعتمادی به اطمینان بیانگر وضعیتی است که سرمایهگذاران به قضاوتهای خود بیش از حد مطمئن هستند. پیامد رایج این حالت این است که سرمایهگذار هنگام شناسایی فرصتهای سرمایهگذاری دارای این باور ذهنی است که این سرمایهگذاری بیعیب است اما عملکرد پایین آن منجر به معامله بیش از حد سرمایهگذار در جستوجوی بهترین فرصت بعدی میشود. بنابراین احتمال زیادی وجود دارد که سرمایهگذاران تحت سوگیری فرااعتمادی، پروتفوی محدودی با حداقل تنوع و فراوانی معامله سرمایهگذاری، نگهداری کنند (Tiwari, 2009).
هـمـچـنـیـن اغـلـب سـرمـایـهگذاران درمورد قضاوتهای خود خیلی مطمئن هستند، این نوع فراعتمادی را، «فرا اعتمادی به اطمینان» مینامیم. بهعنوان مثال برای تصمیم سرمایهگذاری در یک شرکت خاص، اغلب انتظار زیان را نادیده میگیرند و بعدا درصورتی که شرکت عملکرد ضعیفی داشته باشد، احساس تعجب یا نارضایتی میکنند. این افراد غالبا معاملات پرحجمی انجام میدهند و صاحب پرتفوهایی میشوند که به اندازه کافی متنوع نیست. هم «فرااعتمادی بـه اطـمـیـنان» و هم «فرا اعتمادی در پیشبینی» میتواند منجر به اشتباه درعرصه سرمایهگذاری شود (پمپین، 1963؛ ترجمه بدری، 1388).
رفتارهای ناشی از تورش رفتاری اعتماد بیش از حد که ممکن است به پورتفوی سرمایهگذار لطمه بزند:
1- سرمایهگذاران بیش از حد مطمئن، توانایی خود را در ارزیابی یک شرکت بهعنوان یکسوژه سرمایهگذاری، بیش از حد تخمین میزنند. در نتیجه آنها اطلاعات منفی را که بهطور طبیعی علامت هشداردهندهای است مبنی بر اینکه خرید سهم نباید انجام شود یا اگر خریدی انجام شده باید به فروش برسد، را نادیده میگیرند.
2- سرمایهگذاران بیش از حد مطمئن در نتیجه این باور که آنها اطلاعات ویژهای در اختیار دارند (که دیگران ندارند) معاملات پرحجمی را انجام میدهند. تجربه نشان میدهد که انجام معاملات زیاد، غالبا منجر به بازدهی ضعیف در بلندمدت میشود.
3- سرمایهگذاران بیش از حد مطمئن یا عملکرد تاریخی سرمایهگذاری خود را نمیدانند یا به آن اهمیت نمیدهند، لذا ممکن است ریسک از دست دادن اصل سرمایه خود را کمتر از واقع برآورد کنند، درنتیجه معمولاً عملکرد ضعیف و غیرمنتظره پرتفوی در انتظار آنان است.
4- سرمایهگذاران بیش از حد مطمئن، پرتفوهای غیرمتنوعی را دراختیار دارند، از این رو بدون یک تغییر متناسب در ظرفیت ریـسـکپـذیـری، ریـسک بیشتری را تحمل میکنند. این سرمایهگذاران حتی اغلب نمیدانند که آنها ریسکی بیشتر از آنچه ظرفیت و تحمل آن را دارند، تقبل کردهاند.
هر چهار مورد ارائه شده در زیر مخاطراتی هستند که غالبا از فرااعتمادی نشات میگیرد:
1- اعتقاد بیاساس نسبت به توانایی خود در شناسایی سهام شرکتها برای سرمایهگذاری بالقوه: بسیاری از سرمایهگذاران بیش از حد مطمئن، مدعیاند که دارای استعدادهای بالاتر از حد متوسط هستند، اما شواهد کمی در حمایت از این ادعا وجود دارد. مطالعه اودان نشان داد که پس از کسر هزینه معاملات (و قبل از مالیات) سرمایهگذار متوسط، حدودا معادل 2 درصد در سال، عملکرد ضعیفتری نسبت به متوسط بازار داشته است. بسیاری از سرمایهگذاران بیش از حد مطمئن همچنین معتقدند که قادرند صندوقهای اشتباهات رایج در بازار سرمایه مشترک سرمایهگذاری را انتخاب کنند که عملکرد آتی آنها برتر از سایرین باشد. با این حال بسیاری تمایل دارند که در داخل و خارج این صندوقها، در بدترین زمان ممکن معامله کنند، زیرا انتظارات غیرواقعی را دنبال میکنند. ارقام واقعی نشان میدهد که در فاصله سالهای1995-1984، بازده سالانه یک صندوق سرمایهگذاری مشترک بهطور اشتباهات رایج در بازار سرمایه اشتباهات رایج در بازار سرمایه متوسط 12/3درصد بوده است درحالیکه یک سرمایهگذار متوسط که فقط در یک صندوق سرمایهگذاری کرده، بازدهی معادل 6/3 درصد کسب کرده است. مشاوران سرمایهگذاری وقتی با مشتریانی مواجه میشوند که مدعیاند توانایی پیشبینی سهام داغ آتی را دارند، باید از آنها بخواهند که عملکرد تاریخی دو سال اخیرشان را مرور كنند، اگر نه همیشه ولی در اغلب موارد، عملکرد ضعیفی مشاهده خواهد شد.
2- معاملات مکرر (حجم بالا): در مطالعه برجسته باربر و اودان، «پسرها، پسر خواهند بود». متوسط حجم معاملات (گردش) سالانه هر فرد در پرتفوی خود 80 درصد بود (اندکی کمتر از رقم 84 درصد که متوسط حجم معاملات صندوقهای مـشـتـرک سرمایهگذاری است. 20 درصد پایین سرمایهگذاران ازنظر گردش پرتفوی (گردش سالانهای حدود یک درصد) بازده سالانهای معادل 17/5 درصد کسب کردهاند که درمقایسه با بازده 16/9 درصدی شاخص S&P500، عملکرد بهتری را در طول این دوره نشان میدهد. در مقابل 20 درصــد بــالای سرمایهگذاران از نظر گردش پرتفوی (گردش حدود 9 درصد ماهانه یا 108 درصد سالانه)، بازدهی معادل 10 درصد داشتهاند. این شواهد دلیلی بر تأیید ادعای محققان مبنی بر خطرساز بودن این عامل فراهم میكند.
زمانی که گردش حساب یک سرمایهگذار حجم بسیار بالایی از معاملات را نشان میدهد، بهترین توصیه این است که از او بخواهیم سوابق تاریخی معاملاتش را مرور کرده و بازده خود را محاسبه كند. این اقدام اثرات زیانبار انجام معاملات بیش از اندازه را نشان میدهد. از آنجاکه فرااعتمادی یکسوگیری شناختی است، اطلاعات بهروز شده، غالبا میتواند به سرمایهگذاران در درک نادرست بودن روش آنها کمک كند.
3- درک ریسک از دست دادن اصل سرمایه: سرمایهگذاران بیش از حد مطمئن، بهویژه آنهایی که مستعد بروز اعتماد بیش از حد در پیشبینی هستند، تمایل دارند ریسک کاهش قیمت و از دست دادن اصل سرمایه را کمتر از واقع تخمین بزنند. این افراد نسبت به پیشبینی خود بسیار مطمئن هستند و احتمال وقوع زیان در پرتفوی خود را به اندازه کافی مدنظر قرار نمیدهند. برای مشاورانی که مشتریان آنها این نوع از رفتار را دارند، یک توصیه دو بخشی پیشنهاد میشود. نخست ویژگیهای سرمایهگذاری را برای جستوجوی عملکرد بالقوه ضعیف مرور کرده و از این شواهد برای نشان دادن خطرات اعتماد بیش از حد استفاده کنید. دوم آنها را به مطالعات انجام شده در این زمینه ارجاع دهید. اغلب دیده اشتباهات رایج در بازار سرمایه شده است که سرمایهگذاران در این نقطه، تصویری را به ذهن میسپارند که نوسان غیرمنتظره بازارها را یادآوری میکند و موجب رفتار محتاطانهتری میشود.
4- عدم تنوعبخشی پرتفوی: همانند مورد مدیر بازنشستهای که نمیتواند از سهام شرکت قبلی خود دل بکند.بسیاری از سرمایهگذاران بیش از حد مطمئن، پرتفوهای غیرمتنوع خود را به این دلیل که باور ندارند اوراق بهاداری که از گذشته طرفدار آن بودهاند، عملکرد ضعیفی داشته است، رها نمیکنند. در مورد شرکتهایی که به دلیل عملکرد برجسته گذشته خود، بخش عمده یک پرتفوی را به خود اختصاص دادهاند، مشاور میتواند استراتژیهای مصونسازی مختلفی مثل اختیار فروش و قرضههای با نرخ شناور را توصیه کند (پمپین، 1963؛ ترجمه بدری، 1388).
>> راهنمای بهترین خرید در بازار >>> با اشتباهات رایج در زمان خرید خودروی جدید آشنا شویم
وب سایت بورس نگار - «خودروی جدید»، کلمهای که هر از گاهی ذهن دارندگان خودرو را به خود معطوف میکند. طبق آمارهای تحلیلگران هر 4 تا 7 سال اشتباهات رایج در بازار سرمایه افراد اقدام به تعویض خودروی سواری خود میکنند. جذابیت طراحیهای جدید، امکانات و آپشنهای خاص، چشم و همچشمیهای فامیلی و دوستانه یا احساس نیاز برای بهروز بودن و. موجبات شکلگیری انگیزه تغییر خودرو سواری در افراد میشود.
تغییراتی ولو در ابعاد کوچک یعنی در حد ارتقای مدل سال ساخت یا رنگ خودرو نیز میتواند احساس خوبی را تا مدتها برای مالک به ارمغان بياورد؛ اما در این میان باید با دقت فراوان گام برداشت تا حلاوت خرید خودروی جدید به کام خریدار تلخ نشود. گاه اشتباهات و عادتهای نادرستی در معاملات خودرو صورت میپذیرد که هم از بعد مادی و هم از جنبه روانی بسیار گران تمام میشود. اشتباهات و عادتهایی که خیلی پیچیده و تخصصی هم نیستند.با گردآوری تعدادی از این اشتباهات رایج که ماحصل سالها تجربه کارشناسی است و با رعایت این نکات از طرف خریداران خودرو، میتوانیم شاهد باشیم که خریداران در معاملات خودرویی خود کمتر مغبون شوند.یکی از شایعترین اشتباهات و مسائلی که در بیشتر معاملات شاهد آن هستیم اکتفا و اعتماد کردن به گفتههای فروشنده خودرو است. این اعتماد نابه جا، بعضا باعث از دست رفتن پسانداز و زحمات خریدار خواهد شد.لزوم بررسی خودرو قبل از خرید، دارای اهمیت بسیار بالایی است و خرید خودروی دست دوم بدون مشورت با یک فرد متخصص از لحاظ صحت و سلامت فنی و بدنه خودرو قطعا ضررهای فراوانی را متوجه خریدار میکند کما اینکه خودرویی با ظاهر بسیار مناسب و فریبنده و دارای ایرادهای فنی پرهزینه که از نظر پنهان است و خریدار قادر به تشخیص آن نیست یا دستکاری کیلومتر خودرو که تا حد زیادی در معاملات خودرو مشاهده میشود که جدا از تاثیر روی قیمت خودرو، از لحاظ زمان انجام سرویسهای دورهای هم خریدار را به اشتباه انداخته و حتی میتواند باعث بروز حوادثی نیز بشود.
البته این امر با شکلگیری شرکتهای کارشناسی «ماتریس خودرو» تا حد زیادی مرتفع شده و خریداران میتواند تنها با یک تماس تلفنی کارشناس خود را در اسرعوقت در زمان و مکان موردنظر خود در اختیار داشته باشد و با بهرهگیری از تجهیزات پیشرفته بازرسی از کموکیف و وضعیت سلامت خودروی موردنظر خود آگاه شود؛ زیرا در زمینه خرید خودرو، چه در قامت فروشنده خانگی و چه در زمینه خرید از فعالان بازار، هرگز فروشنده نمیتواند مشاور خوبی برای خریدار باشد و همچنین بررسی عیوب خودرو بهصورت سنتی و بدون تجهیزات لازم نیز فاقد کارآیی لازم است.یکی دیگر از نکات درباره خرید اقساطی خودرو است و آن اینکه برای خرید خودروی جدید حتما از ابتدا باید بودجه خرید تعریف شود و سپس در بازه قیمتی مشخص شده از نظر قیمتی، خودروهای موردنظر در یک دستهبندی قرار بگیرد و پس از در نظر گرفتن اولویتهای خود از نظر ابعاد، میزان مصرف سوخت، امکانات، هزینه نگهداری و. اتومبیل انتخاب شود و در ضمن در صورت خرید اقساطی باید توان پرداخت ماهانه در نظر گرفته شود و ذکر این نکته حائز اهمیت است که خریداران خودروهای اشتباهات رایج در بازار سرمایه قسطی اکثرا تمایل به پرداخت اقساط در بازه زمانی طولانیتر دارند که در این شرایط قیمت تمامشده خودرو در پایان دوره اقساط بسیار بالا بوده و با توجه به افت قیمت سالانه در نهایت شما با خودرویی روبهرو هستید که ارزشی معادل نیمی از پرداختهای شما را دارد.
در ضمن در تمامی معاملات اعم از خودرو و. از امضا کردن قرارداد بدون مطالعه کامل و حضور فرد مطلع یا مشاور به همراه خود پرهیز کرده و این اصل معاملات را که در طول سالها بارها در مقالات یادآور شدهایم را بهخاطر داشته باشد که سفید امضا نکنید، نخوانده امضا نکنید و حتما از مالکیت فروشنده مطمئن شوید و اصطلاحا رودربایستی را کنار بگذارید و تمام سوالاتی را که در ذهن دارید نپرسیده باقی نگذاريد. در ضمن در هنگام پرداخت بیعانه از فروشنده رسید دریافت کرده و خودرو را در پارکینگهای عمومی پارک کرده و با دریافت قبض دو برگی از متصدی پارکینگ، مانع از خروج خودرو از پارکینگ بدون حضور خود بشوید و نیز به طمع خرید خودرو زیر قیمت بازار و اکازیون، از پرداخت مبلغ بیعانه زیاد پرهیز کنید؛ بهخصوص اینکه معامله در خارج از مکانهایی معتبر و رسمی و دارای جواز کسب صورت بپذیرد و برای مطلع شدن از دامنه قیمتی یک اتومبیل خاص حتما باید از چندین منبع مختلف مانند سایتهای خرید و فروش خودرو، آگهی جراید و. استعلام کرده و با مقایسه آیتم به آیتم موارد پیشنهادی به قیمت واقعی خودرو برسید. هرگز در زمان خرید خودرو، تسویه بدهیهای خودرو، هزینه انتقال سند، پرداخت خلافی، هزینه عوارض شهرداری و. را شما به عهده نگیرید. به یاد داشته باشید که جمله «زاپاس استفاده نشده است» هیچ تاثیری روی سلامت خودرو ندارد و فقط یک مانور تبلیغاتی از طرف فروشنده است که در اکثر مواقع هم جواب میدهد.// امیررشیدمهرآبادی
اشتباهات رایج در تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال
قبل از پرداختن به مبحث اشتباهات معمول در آنالیز تکنیکالِ انواع ارز دیجیتال، قدری در مورد این که منظور از تحلیل تکنیکال Technical Analysisچیست، صحبت می کنیم.
این نوع تحلیل از جمله شیوه های تحلیل قیمت و آنالیز بازارهای مالی است که از طرف معامله گران و سرمایه گذاران انجام می گیرد. در تحلیل تکنیکال با بررسی پیشینه حجم و قیمت یک ارز می توان آن ارز یا ارزهای دیجیتال را مورد سنجش قرار داد و در مورد معامله و سرمایه گذاری آتی با آنها تصمیم یا تصمیمات صحیح را اتخاذ کرد.
به زبان ساده تر، در تحلیل تکنیکال با انواع نمودارها و ابزارهای خاص آن، توان پیش بینی کردن برای فرد تحلیل گیر ایجاد می شود. بواسطه این پیش بینی، وضعیت آینده بازار بنا به وضعیت پیشین قیمت و حجم معاملات تعیین می شود.
خوب است بدانید که هر چند در این بازار با اعداد، شاخص ها و نمودارها سروکار دارید، اما در واقع تحلیل تکنیکال به مطالعه رفتار انسان ها در بازار مالی سروکار دارد. رفتارهایی که همراه با احساسات خاص انسانی بوده و اغلب در قالب ترس و طمع نمود می یابند. در واقع این احساسات سرمایه گذاران، تعیین کننده قیمت در بازار هستند. پس به صورت خلاصه هم می توان گفت تحلیل تکنیکال یعنی تحلیل رفتارهای انسانی.
گفتنی است که این نوع تحلیل در بازارهای مالی از قبیل بورس و سهام مورد استفاده قرار می گیرد و به همان صورت در بازار ارزهای دیجیتال هم می توان از آن استفاده کرد.
اشتباهات هفتگانه در تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال از جمله پرکاربردترین شیوه ها برای آنالیز وضعیت بازارهای مالی است. درک مفاهیم اولیه آن تقریبا راحت است اما تسلط یافتن بر روند صحیح انجام تحلیل، کار تقریبا دشواری است و باید بنا به تجربه، مهارت ها را در این کار بالا برد.
در ادامه رایج ترین اشتباهات در این نوع تحلیل را آورده ایم:
استفاده نکردن از حد ضرر
وقتی برای نخستین بار قصد انجام معامله ای را دارید، ممکن است ترس و دلهره ای در شما ایجاد شود. اما اگر با معاملات کوچک کار خود را آغاز کنید، قدری پیمودن راه برای شما ساده می شود و آرام آرام ترس و دلهره از شما دور می شود.
عاقلانه ترین راه استفاده از حد ضرر یا Stop-Loos برای پیشگیری از ضررهای احتمالی و از دست دادن سرمایه است. می توانید با مراجعه به هر نوع صرافی از جمله صرافی برای خرید و فروش ارزهای متاورسی در قسمت فیوچر آنها، به صورت آزمایشی تحلیل تکنیکال را انجام دهید.
در مورد بخش معاملاتی فیوچر باید بدانید که اغلب صرافی های ارز دیجیتال یک شبکه آزمایشی دارند که بواسطه آن می توانید تحلیل های تکنیکال خود را پیش از معامله واقعی، انجام دهید. به این ترتیب، شما می توانید سرمایه خود را حفظ کنید و فقط زمانی ریسک انجام را می پذیرید که به نتایج خوب آن اطمینان داشته باشید.
بیش از اندازه ترید کردن
وقتی یک سرمایه گذار فعال در بازار ارز دیجیتال هستید وانواع معاملات در بازاهای مختلف از جمله خرید ارز دیجیتال تبدیل را انجام می دهید، در حال اشتباه کردن هستید. چرا که این اشتباه بزرگی است که شما تصور می کنید بایستی همیشه در حال معامله باشید.
ترید کردن نیازمند انجام تحلیل زیادی است و باید صبورانه منتظر باشید تا موقعیت مناسب رخ دهد. گاهی اوقات ممکن است که زمان زیادی برای ورود به بازار منتظر بمانید. برخی از تریدرهای مسلط بر بازار ممکن است در طول یک سال، تنها چند معامله انجام داده باشند و سود سرشار خود را هم دریافت کرده باشند!
اشتباه مشابه دیگر، استفاده از دوره های زمانی کوتاه مدت است. این را بدانید که تحلیل هایی که در بازه زمانی بلندتر انجام می گیرند در مقایسه با تحلیل ها در بازه های زمانی کوتاه ، قابل اعتمادترند. تحلیل های تکنیکال در بازه های زمانی کوتاه هم شاید قابل اعتماد باشند اما پرخطر محسوب می شوند.
جبران خسارت با ترید کردن
برخی از تریدرها سعی می کنند که ضرر وارده شده را در کوتاه ترین زمان ممکن جبران کنند. این دست معاملات، معاملات انتقامی نامیده می شوند. به یاد داشته باشید چه تحلیل گر تکنیکال باشید و چه یک معامله گر روزانه، از گزینه انتخاب های احساسی هرگز استفاده نکنید.
همیشه حتی در زمان بروز ضرر و زیان، خونسردی خود را حفظ کنید تا از اقدامات احساسی برای پر کردن ضرر حاصله پیشگیری کنید. برخی از سرمایه گذاران در چنین موقعیتی تصمیم می گیرند که هیچ معامله ای انجام ندهند، این درست ترین کار است چرا که باعث می شود با خونسردی تصمیم بهتری بگیرند.
مثلا برخی به دنبال افزایش آگاهی ها در مورد معامله انواع ارزهای اشتباهات رایج در بازار سرمایه دیجیتال از جمله بیت کوین می-روند و انواع اطلاعات در دسترس را مورد بررسی قرار می دهند مثلا مقاله ?Does it pay to mine Bitcoin و امثالهم را مرور می کنند و با خوسردی و آرامش به بازار برمی گردند.
هراس از تغییر استراتژی
برای این که یک معامله گر موفق شوید هیچ گاه از تغییر دادن استراتژی خود نترسید. حواستان باشد که یک تکنیک که در یک موقعیت از بازار برای شما جوابگو بوده، ممکن است در موقعیت دیگر اصلا پاسخگو نباشد، پس آن را به سرعت تغییر دهید.
شرایط بد بازار رانادیده گرفتن
برخی اوقات توانایی تحلیل تکنیکال برای پیش بینی کردن وضعیت بازار از بین می رود. از جمله این شرایط رخداد قو سیاه Black Swan Event است. رخداد قو سیاه یکی از موقعیت های نامتعادل در بازار معاملات بوده که تفسیر فعالیت بازار در آن شرایط، فوق العاده دشوار است. شاید بتوان از این پوزیشن ها به عنوان موقعیت هایی یاد کرد که بوسیله احساسات تحریک می شوند.
در این شرایط نامتعادل، عرضه و تقاضا تعیین کننده وضعیت بازار می شوند و این امکان وجود دارد که آنها در برخی موقعیت ها دچار سوگیری شدید شوند. در چنین وضعیت هایی، هیچ گونه ابزاری توانایی این را ندارد که جلوی حرکت بازار در یک جهت یا در جهات دیگر را بگیرد.
تحلیل تکنیکال یعنی بازی احتمالات
این که گفته می شود تحلیل تکنیکال، بازی احتمالات است یعنی این که مهم نیست شما در استراتژی خود از چه تکنیکی استفاده می کنید؛ چرا که بازار هیچ وقت مطابق پیش بینی شما عمل نمی کند. یعنی تضمینی در این رابطه وجود ندارد و هرگز انتظار نداشته باشید که بازار به دنبال تحلیل های شما رخ دهد.
تقلید کورکورانه از سایر تریدرها
استفاده از تجربه تریدرهای ماهر یقینا در بالا بردن سطح مهارت تاثیر بسزایی دارد و مزیت بزرگی هم بشمار می رود. اما شما استعدادهای خود را هم دست کم نگیرید. آنها را شناسایی کرده و پرورش دهید. همه معامله گران موفق استعداد خاصی داشته اند که آن را شناخته و پرورش داده اند؛ این را همیشه به یاد داشته باشید.
شاید هم برخی با تقلید از تکنیک های بعضی تریدرها تا به حال موفق بوده باشند اما این تقلید ممکن است برای همیشه جوابگو نباشد.
سخن آخر
ترید کردن کار ساده ای نیست و باید تکنیک های آن را بلد باشید. تحلیل تکنیکال یعنی این که شما تاکتیک های بازار معاملات را بررسی کرده و ایده های خود را که برگرفته از تحلیل تکنیکال شما است را برای گام بعدی معامله خود به کار می برید. به عبارتی شما وضعیت بعدی بازار را پیش بینی می کنید.
اما ممکن است در حین اجرای تحلیل تکنیکال دچار اشتباهاتی شوید که در این مقاله به طور مفصل در مورد آنها بحث کردیم تا از آنها اجتناب کرده و بهترین تحلیل و پیش بینی را انجام دهید.
سوالات متداول
تحلیل تکنیکال بحثی سوال انگیز برای مخاطب است. در ادامه به رایج ترین سوالات در این مورد پرداخته ایم:
آیا می توان با تحلیل تکنیکال قیمت یک ارز را پیش بینی کرد؟
تحلیل تکنیکال یک ابزار جهت بررسی احتمالات گوناگون در نمودارهای قیمتی است. با کمک این تحلیل این امکان فراهم می شود که عرضه و تقاضا را مورد شناسایی قرار داده و روند رشد یا عدم رشد احتمالی را پیش بینی کرد.
آیا می توان تحلیل تکنیکال را یاد گرفت؟
در مورد آموزش تحلیل تکنیکال، کتب و منابع آموزشی مختلفی وجود دارد که در دو سطح مقدماتی و پیشرفته عرضه شده اند. به کمک آنها می توان اصول اولیه را فرا گرفت و در صورت علاقمندی، روند آموزش را ادامه داد.
اشتباهات رایج در بازار سرمایه
به استدلال نوسانات بالا و پرورش پرسرعت ارزهای دیجیتال , ترید یا این که تجارت ارزهای دیجیتال به یک شغل با درآمد بالا تبدیل شدهاست . درین مقاله به بررسی سه نادرست متداول در تجارت ارزهای دیجیتال میپردازیم .
یک کدام از از طریق های ترید تجارت فرآیند یا این که Trend Trading است . دراین دسته تجارت , تاجر یا این که تریدر یک فرآیند یگانه در دوران ی وقتی مشخص و معلوم را در حیث میگیرد و طبق داده ها نمودار در آن مدت ی هنگامی بها را پیشبینی می نماید .
یک کدام از مشکلات حیاتی تریدر ها این است کهاین روش را به صدق انجام نمی دهند . اصلی ترین استدلال این خطا این است که با ماهیت ارز آشنا نیستند و دوران ی وقتی مشخصی برای انجام ترید خویش تعیین نمیکنند .
بعداز معین نمودن مقطع ی وقتی مشخص و معلوم , بایستی یک منش مطلوب برای آن نمودار پیدا نمائید . مثلا در صورتیکه در نمودار شش ماه قبل , بیت کوین بعداز هر ۶ درصد پرورش بها پاره ای نزول پیدا نموده است , شایسته ترین زمان برای فروش بیت کوین چه هنگامی است؟ هنگامی که بیت کوین ۵ درصد رویش نموده است و به زودی تصحیح بها را تجربه می نماید . الیته این نکته را بایستی بدانید که در ترید هیچ چیز ۱۰۰ درصدی نیست و مدام طبق نمودار نمیتوان ارزش را پیشبینی کرد . یک خبر بزرگ میتواند بها را تا حد متعددی جا به جا نماید .
بازار ارزهای دیجیتال آکندهاز نوسان منفی و مثبت است . هیچ تضمینی در سود شما نیست و شما هر چقدر نیز که بازار را بررسی فرمایید , صرفا میتوانید یک احتمال از موفقیت خویش داشته باشید .
سرمایه نخستین تجارت خیلی با اهمیت است . سرمایه بایستی طوری باشد که بازار با نوسانات منفی شمارا تا مرز سکته قلبی پیش جنگ . در حالتی که سرمایه شما بیش تر از حد استاندارد موقعیت مالی شما باشد شاید در پایان باعث به خروج شما از تجارت شود و یا این که مبادرت به فروش سرعت بالا ارز متبوع نمائید که در هر دو صورت سبب ساز زیان متعددی به شما می شود .
در بیشتر تریدر ها امکانی موجود هست که شما میتوانید معین نمائید زمانی بها ارز به یک ارزش یگانه رسید مبادرت به فروش ارز شما نماید . همینطور این کار را به طور دستی میتوانید انجام دهید . این کار در ترید خیلی اصلی است تحت درصورتی که این کار را انجام ندهید و ارزش ارز کاهش شدیدی پیدا نماید فقط کار که میتوانید انجام دهید شکیبایی کردن و امیدوار بودن به رویش ارزش است . دقت داشته باشید شما یک سرمایه گذار بلند زمان نیستید و قصد تجارت و کسب درآمد ماهانه میباشید .
برای انجام دادن استاپ لاس به طور درست بایستی نمودار ها را به خیر و خوبی بررسی فرمائید و نسبت به منش خویش که دربارهی اولیه به آن اشاره کردیم استاپ لاس خویش را تهیه فرمایید . اعتنا داشته باشید که استاپ لاس را مدام اضطراری نیست طوری تهیه فرمائید که حتما منجر سود شما بشود . انگیزه نخستین در ترید خسارت نکردن است و بعد از آن سود .
اشتباهات رایج در بازار سرمایه
ترسها و اشتباهات رایج سرمایهگذاران
یادگیری، راز بقای کسبوکارها
سرمایهگذار خسیس یا سرمایهگذار عاقل؟
پاول گراهام، یکی از بنیانگذاران YCombinator می گوید: “سرمایه گذاران با دو نوع ترس دست و پنجه نرم می کنند؛ ترس از سرمایهگذاری در استارتآپهایی که شکست می خورند و ترس از عدم سرمایه گذاری در استارتآپهایی که به موفقیتهای عظیم می رسند”.
شاید همین گفته پاول گراهام، به سادگی هر چه تمام تر، بتواند مشکلات سرمایه گذاری در استارتآپ ها را نشان دهد. بسیاری از سرمایه گذاران را میتوانید در یکی از این دو دسته تقسیمبندی کنید، آنهایی که به ندرت سرمایه گذاری می کنند، مدام جلسه برگزار می کنند، اطلاعات زیاد در قالبهای مختلف دریافت میکنند و در نهایت هیچ سرمایه گذاری انجام نمیدهند. دسته دیگر نیز آنهایی هستند که از ترس از دست دادن فرصتهای خوب، مدام سرمایه گذاری میکنند و نرخ موفقیت بسیار پایین و نزدیک صفر دارند.
در این مقاله قصد داریم به برخی از رایجترین اشتباهات سرمایه گذاران اشاره کنیم:
- ارزیابی و ارزشگذاری استارتآپها با ابزارهای نامناسب: با ورود صندوقهای سرمایهگذاری جسورانه به اکوسیستم استارتآپی، سرمایهگذاران فعال در بازارهای مالی کشور همچون بازار سهام، وارد عرصه سرمایهگذاری در استارتآپها شدند. این مساله علیرغم تبعات مثبت، برخی اشکالات را نیز به دنبال داشته است. استفاده از ابزارهای ارزیابی و ارزشگذاری مورد استفاده در بورس، برای استارتآپها یکی از این مشکلات است. مثلا، با سرمایهگذارانی مواجه شدهام که برای ارزشگذاری یک استارتآپ که هنوز به مرحله درآمدزایی نرسیده بود (Pre Revenue)، از روشهای تنزیل جریانات وجوه نقد آتی و همچنین ارزشگذاری براساس ضرایب قیمتی استفاده کرده بودند. این روشها منجر به ارزشگذاریهای دور از واقعیت شده و احتمال سرخوردگی سرمایهگذاران را بالا میبرد. سرخوردگی سرمایهگذاران تازه وارد به این اکوسیستم، در بلندمدت به ضرر تیمهای استارتآپی نیز خواهد بود.
- عدم توجه به مزیت رقابتی و موانع ورود رقبا: بسیاری از سرمایهگذاران در استارتآپ ها، صرفاً جذابیّت ایده و حجم بزرگ بازار را مبنای تصمیمگیری خود قرار میدهند. آنها فراموش میکنند که در صورت موفقیت اولیه استارتآپ، حجم زیادی از رقبا پا به میدان میگذارند. چیزی که می تواند در این وضعیت آنها را از رقابت حفظ نماید، موانع ورودی است که از ابتدا به آن فکر شده و در طراحی محصول لحاظ شده است. وارن بافت که به عنوان یکی از موفق ترین سرمایه گذاران دنیا شناخته میشود، میگوید من به سرمایهگذاری در کسبو کارهایی علاقه دارم که میتوان دور آنها خندق (moat) کشید؛ یعنی کسبوکارهایی که ورود به آنها ساده نیست.
- بی توجهی به سبقه مالی (Financial Traction): برخی از سرمایهگذاران، توجه کافی به اهمیت درآمدزایی استارتآپها نمی کنند. مثلا ممکن است بیان کنند که “درآمد ماهی ۵ میلیون تومانی یک استارت آپ چه اهمیتی دارد، ما روی بازار بزرگ پیش روی آن استارتآپ سرمایهگذاری کردهایم”. این سرمایهگذاران توجه نمیکنند که درآمدزایی در اینجا نشانی از تطابق محصول و نیاز بازار (P/M Fit) است. اگر استارتآپ این مرحله را با موفقیت طی کند، میتواند در مرحله رشد، به راحتی درآمد خود را افزایش دهد. به بیان دیگر، یک استارتآپ که هنوز به مرحله درآمدزایی نرسیده است، را نباید چندان دستِ بالا ارزشگذاری کرد، چرا که این استارتآپ هنوز ابهامات زیادی پیش روی خود دارد و ممکن است هرگز مسیر پیش روی خود را نیابد.
- عدم ارزیابی مناسب بنیانگذاران : ارزیابی شرکتهای بالغ (مثلا شرکتهای بورسی) عمدتا بر اساس صورتهای مالی آنها انجام می پذیرد. به بیان دیگر، عملکرد گذشته یک شرکت، نشانه ای از آینده مطلوب پیش رو فرض می شود.در استارتآپها، گذشته چندانی وجود ندارد که بتوان بر اساس آن قضاوت نمود. آنچه میتواند احتمال موفقیت در آینده را بالا ببرد، بنیانگذاران توانمند و با انگیزه و البته انتخاب صنعت مناسب و رو به رشد است.
- محدود نمودن گزینه های سرمایه گذاری: یکی از راههای مواجهه با ابهام در سرمایهگذاریها، استفاده از تنوع بخشی (Diversification) در سبد سرمایهگذاری است. از آنجا که پیشبینی احتمال موفقیت یک استارتآپ بسیار سخت (و یا غیر ممکن) است، سرمایهگذاران ترجیح میدهند در سبدی از استارتآپها سرمایه گذاری کنند تا شانس موفقیت خود را افزایش دهند. بنیاد کافمن (Kaufman Foundation)، سرمایهگذاری در حداقل ۲۰ استارتآپ را توصیه می کند. باید توجه کرد که معمولا موفقیت یک یا دو استارتآپ در کل سبد سرمایهگذاری، میتواند توجیه کننده تمام سرمایهگذاریها باشد. به زبان آمار، میانگین (Mean) بازده کسب و کار VCها، جذاب است ولی میانه (Median) بازده آنها، خیر.
- نداشتن قواعد سرانگشتی و اصولی: برخی از سرمایهگذاران، چنان مشغول مدلسازی جزییات میشوند که اصول کلی مسیر را فراموش میکنند. بهتر است هر سرمایهگذاری برای خود، تعدادی اصول منطقی و سرانگشتی داشته باشد. به عنوان مثال، استفان پرگر، می گوید:
- ارزش استارتآپها در مراحل ابتدایی (Early Stage)، حدودا ۳ تا ۴ برابرِ میزان سرمایه درخواستی آنها خواهد بود.
- سرمایه درخواستی در هر مرحله از جذب سرمایه، باید حدوداً ۵ (۳ تا ۷) برابر مرحله قبلی باشد.
- سرمایه درخواستی باید، هزینههای استارتآپ برای حدود ۱۵ ماه آتی را پوشش دهد.
بدیهی است که این اعداد دقیق نبوده و ممکن است در برخی موارد نقض شوند، اما اگر تجربه سرمایهگذاری در اکوسیستم استارتآپی داشته باشید، متوجه میشوید که شهود و منطق قابل دفاعی پشت این اعداد وجود دارد.
- تصور از سرمایهگذاری در استارتآپها به عنوان یک بازی با مجموع صفر: دید اشتباهی بین سرمایهگذاران وجود دارد که هر چقدر یک استارتآپ را پایینتر ارزشگذاری کنم و سهام بیشتری را از آنِ خود کنم، به موفقیت بیشتری رسیدهام. سرمایهگذاری در استارتآپ ها، یک بازی با مجموع صفر نیست که باخت طرف مقابل به معنی برد من باشد، در این بازی و در بلندمدت، یا همه (سرمایه گذار و تیم بنیانگذارن ) برندهاند یا همه بازنده.
- شاخصهای اشتباه از موفقیت: برخی از سرمایهگذاران، شاخصهای غلطی را به عنوان نشانههای موفقیت در نظر میگیرند. مثلا ممکن است افزایش سرمایه در راندهای بعدی یک استارتآپ را نشانهای از موفقیت آن استارتآپ تلقی کنند. ممکن است کسب جایزه در رقابتهای مختلف را به عنوان شاخص موفقیت خود در نظر بگیرند. نیابد فراموش کرد که مشتریانِ یک استارتآپ، یگانه داور و مرجع تعیین موفقیت آن استارتآپ هستند.
اشتباهات سرمایهگذاران، به موارد فوق ختم نمی شود و امکان تکمیل این لیست وجود دارد. اما بحث را با اشاره به یک نکته متفاوت به پایان می برم.
در مقاله “راز بقا” نوشتم آنچه استارتآپها را در نهایت به موفقیت میرساند، توان آنها در یادگیری است، چرا که به آنها قدرت میدهد تا با خواستههای مشتری و شرایط بازار منطبق شوند. اعتقاد دارم این رویکرد در خصوص سرمایهگذاران خطرپذیر نیز صادق است. ما سرمایهگذاران نیز باید به ابزارهای جدید مجهز شویم، رویکردهای قبلی خود را اصلاح کنیم، فرضیات مختلف را مطرح نموده و آنها را تست کنیم. ابهامات فضای سرمایهگذاری (خصوصاً سرمایهگذاری های خطرپذیر) چنان زیاد است که جز با یادگیری و بهبود مداوم، نمیتوان به آینده این کسب و کار امیدوار بود. به قول بنجامین فرانکلین “سرمایه گذاری در دانش، بهترین بازده را به همراه خواهد داشت.”
دیدگاه شما