مزایا و معایب انواع تحلیل Technical


تفاوت تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی

تفاوت تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی؛ تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی دو مکتب فکری اصلی در تحلیل بازارهای مالی هستند. سرمایه گذاران و معامله گران از هردو برای تحقیق و پیش بینی قیمت سهام آتی استفاده میکنن.

مانند هر استراتژی یا فلسفه سرمایه گذاری هردو طرفداران و مخالفانی دارن. تحلیل بنیادی به تجزیه و تحلیل جنبه های مالی یک کسب و کار مانند صورت های مالی و نسبت های مالی و سایر عوامل اقتصاد و عوامل موثر بر کسب و کار برای تجزیه و تحلیل ارزش بازار منصفانه سهم/ اوراق بهادار آن اشاره داره.

در مقابل، تحلیل تکنیکال به تحلیل قیمت منصفانه سهام/ اوراق بهادار با بررسی و تحلیل روند ها و تغییرات گذشته قیمت سهام و مطالعه اطلاعات تاریخی کسب و کار اشاره داره. در ادامه با من همراه باشین تا به جزییات این دو تحلیل تکنیکال و بنیادی، تفاوت این دو تحلیل نگاهی بندازیم.

تحلیل بنیادی چیست؟

تحلیل بنیادی (FA) روشی برای اندازه گیری ارزش ذاتی اوراق بهادار با بررسی عوامل اقتصادی و مالی مرتبط هستش .

تحلیلگران بنیادی هر چیزی را که بتواند بر ارزش اوراق بهادار تاثیر بذاره، از عوامل کلان اقتصادی مانند وضعیت اقتصاد و شرایط صنعت گرفته تا عوامل اقتصاد خرد مانند اثربخشی مدیریت شرکت، مطالعه میکنن.

هدف نهایی رسیدن به عددی هست که سرمایه گذار می تونه با قیمت فعلی اوراق بهادار مقایسه کنه تا ببینه آیا اوراق بهادار کمتر یا بیشتر ازحدش ارزش گذاری شده. اگر میخواهید مسیر بنیادی رو انتخاب حتما تحلیل های زیر رو انجام بدین:

1. تجزیه و تحلیل صنعت

2. تجزه و تحلیل شرکت

3. تحلیل اقتصادی

انواع مختلف تحلیل بنیادی

دو نوع اصلی تحلیل بنیادی وجود داره:

مطالعه ای که شامل ارزش برند، تصمیمات مدیریتی، عملکرد مالی شرکت در یک دوره معین و سایر عوامل مشابه هست. برای مثال رفتار مصرف کننده، تقاضا و شناخت شرکت در بازارهای گسترده تر و هدفش کشف پاسخ به سوالاتی مانند چگونگی درک آن و تصمیمات مدیریتی که باعث سروصدا در بازار میشه.

کمی:

تحلیلی که صرفا مبتنی بر اعداد هستش و صورت های مالی شرکت را در نظر می گیره و قیمت سهام را از مشاهدات به دست میاره که شامل تجزیه و تحلیل اعداد، نسبت ها و ارزش ها برای درک قیمت سهام و سلامت مالی کلی شرکت هست.

اگرچه رویکردها متفاوت هست، اما برای تجزیه و تحلیل جامع قیمت سهام یه شرکت به همان اندازه مهمن. همچنین دو فرآیند تحلیل بنیادی وجود داره :

رویکرد از بالا به پایین:

دراین رویکرد، کارشناسان از عوامل کلان اقتصادی به ارزیابی اقتصاد میپردازن و اول صنعت سپس،آنها به شرایط بازار و در نهایت به ارزیابی پیشرفت، مدیریت و سایر عوامل اقتصادی خرد شرکت میرسن.

رویکرد از پایین به بالا:

این رویکرد برعکس دوره از بالا به پایین هست. این کار با مطالعه شرکت، کشف رکورد و عملکرد آن شروع می شود و سپس به آرامی به سمت عوامل کلان اقتصادی مانند شرایط صنعت و اقتصاد یک کشور حرکت میکند.

درکل تجزیه و تحلیل از بالا به پایین دید وسیع تری از اقتصاد داره، از کل بازار شروع میشه و در ادامه به یه بخش، صنعت و دراخر به یه شرکت خاص محدود میشه. برعکس، تجزیه و تحلیل از پایین به بالا با یه سهم خاص شروع میشه و برای در نظر گرفتن همه عواملی که بر قیمت آن تاثیر میذاره، گسترده میشه. بیشتر تحلیل های بنیادی برای ارزیابی قیمت سهام استفاده میشه، اما می توانیم از آن در طیف وسیعی از طبقات دارایی مانند اوراق قرضه و فارکس استفاده کنیم.

مزایای تحلیل بنیادی

در ادامه مقاله تفاوت تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی به مزایا و معایب تحلیل بنیادی اشاره می کنیم.

تجزیه و تحلیل بنیادی شما رو قادر میسازه نبض شرکت رو بخونین. شما میتونین پویای های مالی درون شرکت رو درک کنید و تعیین کنید که آیا در وضعیت خوبی هست یا مشکلاتی وجود داره. شناسایی سهام خوب بزرگترین مزیت تحلیل بنیادی هست که به ما در یادگیری پیچیدگی های مختلف بازار سهام کمک میکنه و در نتیجه به سرمایه گذار کمک میکنه تا سهام کالایی را که مدل تجاری و آینده خوبی داره شناسایی کنه و در عین حال از سهام بد دوری کنه.

مزیت دیگر تحلیل های بنیادی پایه محکم برای سرمایه گذاری هستش. بازارهای سهام مانند یه تونل هستن و اگر دانشی درمورد تحلیل بنیادی یا تحلیل تکنیکال نداشته باشیم، ممکنه در اون تونل گم بشیم و تحلیل بنیادی مانند مشعلیه که به ما کمک میکنه تا از تونل بورس عبور کنیم.

به عبارتی دیگر زمانی که ما از نظر انتخاب ناامید هستیم وسهام زیادی برای خرید داریم،تحلیل بنیادی میتونه کمک بزرگی در شناسایی بهترین سهام ازبین بسیاری از سهام خوب باشه.

معایب تحلیل بنیادی

تحلیل بنیادی خالی از اشکال نیست. تحلیل بنیادی خسته کننده و وقت گیر، اشکالات برون یابی، تاخیر زمانی، نیاز به سرمایه گذاری بلند مدت، سیگنالهای تجاری قابل اعتماد نداره. نقطه ضعف تحلیل بنیادی اینه که میتونه شما رو به یه سهام خوب اما در زمان نامناسب برسونه. و ممکنه لازم باشه سهام خودتون رو برای مدت طولانی نگه دارید.

تحلیل بنیادی در فارکس چیست؟

فارکس یا ارز خارجی را می توان به عنوان شبکه ای از خریداران و فروشندگان توضیح بدیم که ارز را با قیمت توافقی بین یکدیگر انتقال میده. این وسیله ای هست که افراد، شرکت ها و بانک های مرکزی یک ارز را به ارز دیگر تبدیل میکنه. درحالی که بسیاری از مبادلات ارزی برای اهداف عملی انجام میشه، اکثرا تبدیل ارز با هدف کسب سود انجام میشه.

مقدار ارز تبدیل شده در هر روز میتونه حرکت قیمت برخی از ارزها رو به شدت نوسان کنه. همینبی ثباتی میتونه فارکس رو برای معامله گران جذاب بکنه در کل شانس بیشتری برای سود بالا داره و درعین حال ریسک رو نیز افزایش میده.برخلاف سهام یا کالا، معاملات فارکس در بورس ها انجام نمیشه، بلکه مستقیما بین دو طرف در بازار خارج از بورس انجام میشه. بازار فارکس توسط یک شبکه جهانی از بانک ها اداره میشه.

کسانی که در بازار ارز فارکس معامله می کنن به همان دو شکل اصلی تحلیلی که در بازار سهام استفاده میشه، تکیه میکننف تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال، کاربردهای تحلیل تکنیکال در فارکس تقریبا یکسان هست. فرض بر اینه که قیمت تمام اخبار را منعکس میکنه و نمودارها موضوع تجزیه و تحلیل هستن.

معاملات فارکس اغلب تحت تاثیر عرضه و تقاضا هست. با توجه به اینکه تحلیل بنیادی در مورد مقادیر و عوامل موثر بر تقاضا و عرضه ارز تحقیق میکنه، معامله گران میتونن از استفاده از تحلیل بنیادی مزیتی کسب کنن.

این تجزیه و تحلیل عمیق از بازارهای فارکس همچنین میتونه در مقایسه با معامله گرانی که فقط به تحلیل بنیادی پایبندن رونق بیشتری به معامله گران بده. علاوه بر این، به لطف این تجزیه و تحلیل عوامل عرضه و تقاضا، معامله گران با تکیه بر تحلیل بنیادی میتونن معاملات سودآوری را که استراتژ های فنی از دست میدن رو تشخیص بده.

تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال رویکرد متفاوتی داره، این رشته به اصول گذشته واخبار روز نگاه میکنه و در عوض بر قیمت های تاریخی و الگوهای معاملاتی برای پیش بینی روندهای آینده تمرکز میکنه. ایده اینه که تمام اطلاعات مربوط به بازار از قبل در قیمت اوراق بهادار منعکس شده.

تئوری پشت اعتبار تحلیل تکنیکال مفهومش اینه که اقدامات جمعی، خرید و فروش، همه شرکت کنندگان در بازار به طور دقیق منعکس کننده تمام اطلاعات مربوط به اوراق بهادار معامله شده، بنابراین، به طور مداوم ارزش بازار منصفانه را به اوراق بهادار اختصاص میده.

در کل تحلیل تکینیکال برای ارزیابی سرمایه گذاری ها و شناسایی فرصت های معاملاتی با تجزیه و تحلیل روندهای آماری جمع آوری شده از فعالیت های معاملاتی، مانند حرکت قیمت در بازارهای مالی با استفاده از نمودار های تاریخی قیمت وآمار بازارهستش.

براین اساس اگر یه معامله گر بتونه الگوهای قبلی بازار رو شناسایی بکنه، میتونه پیش بینی نسبتا دقیقی از مسیرهای قیمتی آتی داشته باشه. در مقابل، تحلیل بنیادی، که تلاش میکنه ارزش اوراق بهادار را بر اساس نتایج تجاری مانند فروش و درآمد ارزیابی کنه، تحلیل تکنیکال بر مطالعه قیمت و حجم تمرکز داره. برای یه معامله گرمعمولی انجام تحلیل بنیادی سخته و تقریبا غیر ممکنه، برای همین میتونیم از تحلیل تکنیکال برای پیش بینی قیمت بازار هر سهم استفاده کنیم.

شاخص های تحلیل تکنیکال

در سراسر صنعت، صدها الگو و سیگنال وجود داره که توسط محققان برای حمایت از معاملات تحلیل تکنیکال توسعه داده شده. تحلیلگران فنی همچنین انواع متعددی از سیستم های معاملاتی رو توسعه دادن تا به آنها در پیش بینی و معامله بر اساس حرکات قیمت کمک کنه.

برخی از شاخص ها عمدتا بر شناسایی روند فعلی بازار از جمله مناطق حمایتی و مقاومتی متمرکز هستن، درحالی که برخی دیگر بر روی تعیین قدرت یه روند و احتمال ادامه آن متمرکز هستن. به طور کلی، تحلیلگران تکنیکال به انواع گسترده شاخص های زیر نگاه میکنن:

2) الگوهای نمودار

3) شاخص های حجم و حرکت

5) میانگین های متحرک

6) سطوح حمایت و مقاومت

مزایای تحلیل تکنیکال

توانایی شناسایی سیگنالهای مربوط به روند قیمت در بازار جز کلیدی هر استراتژی معاملاتی هست. همه معامله گران باید روشی را برای مکان یابی بهترین نقاط ورود و خروج در یه بازار کار کنن و استفاده از ابزارهای تحلیل تکنیکال یه روش بسیار محبوب برای انجام این کار هست. تحلیل تکنیکال براساس داده های عینی هست. میتونیم به نمودار سهام نگاه کنیم و به وضوح ببینیم که در حال حاضر چه اتفاقی میفته. میتونیم ببینیم که قیمت به کدام سمت حرکت میکنه. میتونیم میزان محبوبیت سهام را بر ایای ویژگی های حجمی آن ببینیم. اگر بخواهیم بطور خلاصه بگیم در واقع برای معامله گران کوتاه مدت و روزانه آسونه و ورودی کمتری نیاز داره.

معایب تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال یه رویکرد علمی معتبر نیست زیرا اکثر روش ها قیمت ها رو بر اساس داده های مربوط به قیمت مطالعه میکنن. برا همین ضروریه که یه معامله گر به طور مداوم سیستم های معاملاتی خودش رو بررسی کنه تا توانایی کاریش رو بررسی کنه.

اساس تحلیل تکنیکال ممکن هست یادگیری آسون باشه اما پیاده سازی و تسلط به آن دشوار هستش. اکثر معامله گران تمایل دارن بین رویکردهای مختلف در نوسان باشن برا همین نمیتونن تجزیه و تحلیل خود را به روشی ثابت دنبال بکنن و این در نهایت منجر به زیان بیشتر از سود میشه.

به عبارتی دیگر تحلیل تکنیکال به شرکت پشت سهام اهمیتی نمیده، شاید بخواهیم بدونیم که شرکت در چه صنعتی هست، اما جدای از اون، شرکت اصلی واقعا نگران کننده نیست.

ممکن هست شرکت بدهی بیشتری نسبت به توان خودش داشته باشه و حتی ممکنه سودی هم نداشته باشه، چه کس میدونه؟ تحلیل تکنیکال به چنین موضوعاتی مربوط نمیشه. واینکه همیشه عنصری از بازار وجود خواهد داشت که قابل پیش بینی نیست.

هیچ تضمین قطعی وجود نداره که هرشکلی از تحلیل تکینیال یا تحلیل بنیادی صد در صد دقیق باشه. اگرچه الگوهای قیمت تاریخی به ما بینشی از مسیر احتمالی قیمت یه دارایی رو میده، اما این نویدی برای موفقیت نیست.

تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی چیست؟

تحلیل بنیادی روشی برای ارزیابی اوراق بهادار با تلاش برای اندازه گیری ارزش ذاتی یه سهام هست. تحلیلگران بنیادی همه چیز رو از شرایط کلی اقتصاد و صنعت گرفته تا وضعیت مالی و مدیریت شرکت ها مطالعه میکنن.

درآمدها، هزینه ها، دارایی ها و بدهی ها همگی از ویژگی های مهم برای تحلیل گران بنیادی هستن. تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی تفاوت داره زیرا قیمت و حجم سهام تنها ورودی هستن. فرض اصلی اینه که تمام عوامل بنیادی شناخته شده در قیمت لحاظ میشن.

تفاوت تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی

بنابراین نیازی به توجه دقیق به اونها نیست. تحلیلگران تکنیکال سعی نمیکنن ارزش ذاتی اوراق بهادار را اندازه گیری بکنن، بلکه از نمودارهای سهام برای شناسایی الگوها و روند هایی استفاده میکنن که نشان میده سهام در آینده چه میکنه. تحلیل بنیادی تحت تاثیر اخبار خارجی قرار نمیگیره، درحالی که تحلیل تکنیکال تحت تاثیراخبار خارجی قرار میگیره.

تحلیل بنیادی بر عوامل کیفی و کمی تمرکز داره، در حالی که تحلیل تکنیکال بر قیمت و حجم، نمودارها، میانگین متحرک و غیره تمرکز داره. تحلیل بنیادی برای سرمایه گذاری های بلند مدت استفاده میشه، در حالی که تحلیل تکنیکال برای سرمایه گذاری های کوتاه مدت استفاده میشه. اگرچه تحلیل بنیادی قدرتمندتر هست، اما تحلیل تکنیکال با توجه به این واقعیت که به راحتی در دسترس هست، برخلاف تحلیل بنیادی که به راحتی برای همه در دسترس نیست و برای به دست آوردن تمام اطلاعات لازم زمان و هزینه بیشتری را صرف کرد.

مقاله تفاوت تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی فقط برای مقاصد اطلاعاتی ارائه شده و نباید به عنوان مشاوره حقوقی، تجاری، سرمایه گذاری و غیره به آن اعتماد بکنین. باید درمورد این مواردبا مشاوران خود مشورت بکنین.

اگرچه هردوی این تحلیل ها توسط بسیاری استفاده میشه، اما برای افراد مختلف متفاوت هست. هیچ کدام از اینها نمیتونه گزینه ی بهتری نسبت به دیگری باشه. تحلیل بنیادی بیشتر توسط سرمایه گذارانی استفاده میشه که منابع مالی خودشون رو برای مدت طولانی سرمایه گذاری میکنن، درحالی که تحلیل تکنیکال توسط معامله گرانی که از آن برای تصمیم گیری سریع برای سرمایه گذاری های کوتاه مدت خود استفاده میکنن استفاده میشه.

معامله گران باید از طیف وسیعی از شاخص ها و ابزار های تجزیه و تحلیل برای به دست آوردن بالاترین سطح اطمینان ممکن استفاده بکنن و یه استراتژی مدیریت ریسک برای محافظت در برابر حرکات نامطلوب داشته باشن.

تحلیل بنیادی و تکنیکال واقعا مکمل هم هستن و هر کدوم بدون دیگری واقعا ناقص میشه! چون معاملات هم باید از لحاظ نموداری و حرکات قیمت بررسی بشه و هم از لحاظ اخبار و فاندامنتالی تا نتیجه خوب حاصل بشه

انواع روش‌های تحلیل تکنیکال در بورس

انواع تحلیل تکنیکال

در دنیای امروز راه‌های موفقیت زیادی وجود دارد که یکی از این راه‌ها قدم گذاشتن در بازار بورس است. برای سرمایه‌گذاری در بازار بورس و این که بتوانید در این راه موفق شوید، راه و روش‌های زیادی وجود دارد که یکی از تاثیرگذارترین این راه‌ها تحلیل تکنیکال است. اگر فردی سرمایه‌گذار و فعال در این بازار هستید، بارها نام تحلیل تکنیکال را شنیده‌اید. همان‌طور که گفته شد برای موفقیت در این راه باید با انواع روش‌های تحلیل تکنیکال در بورس آشنا شوید.

اگر فردی نوپا هستید، قبل از هرچیزی باید بدانید که اصلا تحلیل تکنیکال به چه معناست. تحلیل تکنیکال یک استراتژی معاملاتی است که با استفاده از نمودار و اطلاعات مرتبط مانند قیمت و حجم، و هم‌چنین تکنیک‌ها و ابزارهای مختلف به ارزیابی وضعیت کلی و سهام مختلف می‌پردازد. این تحلیل یکی از روش‌های شناخت و تشخیص سهم خوب بازده در بازار بورس می‌باشد. انواع تحلیل تکنیکال در بورس باعث می‌شود که به سود عالی و بی‌نظیری دست پیدا کنید. البته باید در این راه سنجیده عمل کنید و صبر و شکیبایی داشته باشید.

انواع روش های تحلیل تکنیکال

انواع روش‌های تحلیل تکنیکال در بورس:

انواع تحلیل تکنیکال زیادی در این بازار وجود دارد ولی باید آنقدر محتاطانه عمل کنید که به جای سود دچار زیان نشوید. به همین دلیل قبل از این‎‌ها باید در رابطه با این روش‌ها و اینکه چه تاثیری در سرمایه شما می‌گذارد، تحقیقات و مطالعات لازم را انجام دهید. انواع تحلیل تکنیکال به صورت زیر است.

روش فیبوناچی:

این روش توسط یک ریاضیدان معروف ابداع شد که در ایتالیا و در قرن سیزدهم زندگی می‌کرد. این روش در تحلیل تکنیکال بازار بورس به این معنا است که روند حرکت یک سهم در بورس در بین دو سطح حمایتی و مقاومتی قرار گرفته است و این سطح بر پایه ریشه طلایی شکل خواهد گرفت که بر اساس آن می‌شود قیمت سهم در آینده را تعیین کرد.

روش نمودار شمعی یا کندل استیک:

یکی از مهم‌ترین روش های انواع تحلیل تکنیکال، نمودار شمعی است که جلوه‌ای از پیش‌بینی روند صعودی یا نزولی یک سهم را نشان می‌دهد. نمودار شمعی و یا کندل استیک، در چهار قسمت قیمت آغازین، قیمت پایانی، بالاترین قیمت در بازه زمانی و پایین‌ترین قیمت در بازه زمانی است. نمودار شمعی در انواع تحلیل تکنیکال به این شکل است که به صورت شمع توخالی است که سایه کوتاه دارد و این به معنای قیمت پایانی سهم بالاتر از قیمت آغازین است. و زمانی که این نمودار دارای شمع توپر است، به این معنا است که قیمت پایانی سهم کمتر از قیمت آغازین است.

روش امواج الیوت:

این روش در تحلیل تکنیکال یک روش کاربردی است که فردی به نام رالف نلسون برای اولین‌بار آن را ابداع نمود. این روش به معنای یک چرخه‌ی دایره‌وار است که از حرکات تکراری ساخته شده است. امواج الیوت در انواع تحلیل تکنیکال یعنی هرجایی که جنب و جوش در یک سهم بیشتر باشد، قیمت آن سهم نیز بر مبنای قوانین خاصی به وجود می‌آید. از مهم‌ترین امواجی که در این روش حائز اهمیت است، الگوی پنج موج است که شامل سه موج موافق و دو موج مخالف برای روند است.

انواع موج الیوت در انواع تحلیل تکنیکال، در دو قسمت تشکیل شده است که شامل موج‌های جنبشی و موج‌های اصلاحی است. توضیح هر یک از موج‌ها به شرح زیر می‌باشد:

  • موج جنبشی: در این روش موج‌ها در مسیر یکسان با روند قیمت سهم حرکت می‌کنند و پنج تایی می‌باشند.
  • موج اصلاحی: در این روش موج‌ها خلاف روند قیمتی سهم حرکت می‌کنند که به آن موج اصلاحی در تحلیل تکنیکال می‌گویند. این موج در سه قسمت تقسیم شده است که اعم از دو عدد موج موافق با روند و یک عدد موج مخالف با روند است.

روش ابر ایچیموکو:

این یکی از مهم‌ترین روش در تحلیل تکنیکال است که بسیار معروف و کاربردی است. این اندیکاتور یکی از پر کاربردترین روش‌ها در تحلیل بازار بورس اوراق بهادر است. در واقع به جرئت می‌توان گفت که این روش از تکامل‌یافته‌ترین روش‌ها در انواع تحلیل تکنیکال می‌باشد که در نمودار به نمایش گذاشته می‌شود.

روش سطوح حمایت و مقاومت در انواع سبک های تحلیل تکنیکال:

پایه روش تحلیل تکنیکال، سطوح حمایت و مقاومت است که زمان خرید و فروش سهم را برای معامله‌گران پیش‌بینی می‌کند که تعریف هر یک به صورت زیر است:

  • سطح حمایت: این سطح با اتصال نقاط حداقلی یا مینیمم قیمت سهم به وجود می‌آید. این سطح به این صورت است که نزدیک شدن قیمت سهم به آن، معامله‌گران اقدام به خرید سهام می‌کنند و فشار تقاضا بر عرضه غلبه خواهد کرد. که این غلبه باعث بالا رفتن قیمت سهم و صعودی شدن روند قیمت می‌شود. در نتیجه سطح حمایت در انواع تحلیل تکنیکال، برای خریداران به منظور در نظر گرفتن زمان خرید سهم بسیار اهمیت دارد.
  • سطح مقاومت: این سطح با اتصال نقاط حداکثری یا ماکزیمم قیمت سهم ایجاد می‌شود. قیمت سهم با نزدیک شدن به آن باعث می‌شود تا معامله‌گران به فروش سهام اقدام کنند و فشار عرضه بر تقاضا غلبه خواهد کرد و به این ترتیب این غلبه باعث می‌شود تا قیمت سهم پایین بیاید و حالت نزولی پیدا کند.

انواع سبک های تحلیل تکنیکال

روش چنگال اندروز:

از مهم‌ترین استراتژی‌ها روش چنگال اندروز است که توسط یک دکتر به نام آلن اندروز ابداع شد. در این روش خطوط روندی که از نقاط بیشتری عبور می‌کنند، کاربردی‌تر است.

روش بازه زمانی:

از مبانی اصلی و مهم در انواع تحلیل تکنیکال بازه زمانی است. با بررسی بازه زمانی متفاوت به عنوان یک روش مهم می‌‎توان دید بهتری به روند سهم در بازار داشت. در بازه زمانی هفتگی، یک شمع بیانگر یک هفته و در بازه زمانی ماهانه، هر شمع بیانگر یک ماه می‎‌باشد. نکته قابل توجه در این روش این است که سعی کنید بازه زمانی یک دقیقه یا پنج دقیقه را برای مزایا و معایب انواع تحلیل Technical رسیدن به سود بیشتر و در زمان کمتر انتخاب نکنید زیرا نتایج مطلوبی برای شما نخواهد داشت.

پترن‌های هارمونیک:

پترن‎‌های هارمونیک در واقع به معنای الگوهای تکرارشونده است که بر مبنای نظریه فیبوناچی و صاحب نظریه طلایی به وجود آمده است. این روش در انواع تحلیل تکنیکال، با مرور زمان و بررسی روندهای قیمت معاملات توسط اشخاص تشکیل می‌شود که بر مبنای قوانین ثابت شده‌ای برای معاملات بازارهای مالی است.

روش نمودارهای نقطه و شکل:

این روش از پرکاربردترین انواع تحلیل تکنیکال است که از مهم‌ترین مزیت‌های این تحلیل تکنیکال این است که سیگنال‌های خرید و فروش را به تنهایی انتشار می‌دهد. هم‌چنین در این روش برای تعیین روند قیمت دیگر به اندیکاتورها نیازی ندارد. تحلیل تکنیکال نقطه و شکل، به عرضه و تقاضا تمرکز می‌کند و بر پایه زمان مناسب خرید و فروش سهم در هنگام عرضه و تقاضا است. به وسیله این روش عالی در انواع روش‌های تحلیل تکنیکال در بورس، می‎‌توان به راحتی عرضه و تقاضا را پیش‌بینی کرد.

روش واگرایی:

از این روش برای تعیین قیمت یک سهم و نقاط مهم ورود و خروج مناسب در مسیر روند استفاده می‌شود. هم‌چنین از مهم‌ترین مزیت‌های روش واگرایی، شناسایی روندهای ضعیف و بی اعتبار است که میل به بازگشت دارند. البته لازم است بدانید که روش واگرایی هم می‌تواند نشان‌دهنده ضعف معامله باشد و هم می‌تواند نشان از ادامه روند کنونی باشد. برای مزایا و معایب انواع تحلیل Technical شناسایی واگرایی و انواع آن باید از اندیکاتورهای مختلف CCI، RSI، MACD وغیره بهره برد.

در نهایت با انواع روش‌های تحلیل تکنیکال در بورس آشنا شده‌اید. ولی باید بدانید که این روش‌ها تمامی ندارد و روش‌های گفته شده تنها از مهم‌ترین انواع سبک های تحلیل تکنیکالی است که در بازار بورس بسیار زیاد به کار برده می‌شود. با استفاده از آن‌ها، می‌توان در بازار بورس خرید و فروش سهام بسیار عالی و موفقیت‌آمیزی داشت مزایا و معایب انواع تحلیل Technical و بهتر از سایرین در این مسیر قدم برداشت. افرادی که به دنبال حرکت مداوم و دائم در این بازار می‌باشند، باید بدانند که یادگیری این مسائل بسیار حائز اهمیت است و باید انواع سبک های تحلیل تکنیکال را مورد بررسی قرار دهند.

در این تحلیل، روش‌های متعددی روانه بازار شده است که همه آن‌ها هم برای شما سودآور و هم زیان‌آور است و این به نحوه عملکرد شما و استفاده‌ و درکی که از این روش‌ها به دست می‌آورید بستگی دارد. بهتر است بدانید که تمام انواع روش‌های تحلیل تکنیکال نام برده شده، توسط خبره‌ترین افراد با تجربه طراحی شده است و این روش‌ها بسیار مطلوب و ثابت شده است. به این ترتیب باید سعی کنید که به درستی آن‌ها را یاد بگیرید و به درستی از آن‌ها استفاده نمائید تا دچار مشکل نشوید.

برای رسیدن به باورهای درست و صحیح، در رابطه با این روش‎‌ها، باید سعی کنید تا باورهای درستی نسبت به آن داشته باشید تا شما را به سمت موفقیت سوق دهد. از همه مهم‌تر، در این راه باید سعی کنید تا درک صحیحی از رفتارهای بازار داشته باشید و روش‌های مهم در این تحلیل تکنیکال را به درستی بیاموزید. باید بدانید که فرا گرفتن این روش‌ها کار چند روز و چند ساعت نیست و باید برای رسیدن به یک هدف برتر مدت زمان طولانی را تلاش و کوشش کنید و با پوست و گوشت خود این روش‌ها را بشناسید و در آن قدم بردارید.

تحلیل تکنیکال چیست؟

سرمایه‌گذاری در بازارهای مالی یکی از مناسب‌ترین راه‌های کسب درآمد است. همان‌طور که می‌دانیم سرمایه‌گذاری در بازارهای مالی مستلزم داشتن اطلاعات کافی در حوزه‌های مرتبط با بورس و سرمایه‌گذاری است. داشتن این اطلاعات در کنار دانش و تجربه، شما را به یک سرمایه‌گذاری هوشمند و موفق در بورس تبدیل میکند. تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال مهم‌ترین روش‌های مورد استفاده فعالان بازار سرمایه برای شناخت و انتخاب بهتر گزینه‌های سرمایه‌گذاری در بورس هستند.

4sacDW5qMzFjXg4DR3sk4ortWowSnBAGegWRVrTn.jpg

تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) روشی برای بررسی تغییرات قیمت‌های پیشین به منظور تغییرات آتی قیمت است. اغلب از تحلیل‌گران تکنیکی به عنوان چارتیست یاد می‌شود، چرا که برای تحلیل‌هایشان اتکای زیادی به نمودار دارند.

ارزیابی تحلیل تکنیکال

بسیاری از افرادی که از تحلیل تکنیکال استفاده می‌کنند، یک دیدگاه بالا به پایین (کل به جزء) دارند. به این صورت که كار تحلیـل‌گـر بـا یـک تحلیـل کـلان و نگاه بلند مدت به چارت آغـاز مـی‌شـود، سپس بخش‌ھای کلی جدا می‌شوند تا پایه‌ای برای تقسیم‌بندی خرد و متمرکـز شـکل دھنـد. چنـین تحلیلـی مـی‌توانـد شـامل سـه قـدم باشد:

1) تحلیل وسیع بازار از طریق شاخص‌ھای اصلی بازار
2) تحلیل صنايع برای شناسايی گروه‌ھای قوی و ضعیف در داخل بازار (صنعت برتر)
3) تحلیل منفرد سھام برای شناسايی سھام‌ھای قوی و ضعیف در داخل گروه‌ھای انتخابی (سھم برتر)

عناصر اصلی تحلیل تکنیکال

روند کلی: در ابتدا باید روند کلی را تشخیص دهیم. این کار توسط خط رونـد، میـانگین های متحـرک و یـا تحلیـل نقـاط فـراز و فـرود انجـام می‌شود. تا زمانی که قیمت بالاتر از خط روند مربوطه باشد، روند قیمت سھم افزايشی و رو به بالا محسوب می‌شود.

حمايت: محدوده هایی که قیمت سهم در آن محدوده از طرف سرمایه گذاران حمایت شده و قیمت تمایل به رشد دارد را محدوده حمایتی سهم می نامند. كاھش قیمت يک سھم بـه سطحی پايین‌تر از محدوده حمايت معرف روند نزولی برای آن سھم می‌باشد.

مقاومت: محدوده هایی را كه سھم پس از برخورد قیمت به آن محدوده، سرکوب شده و تمایل به کاهش داشته باشد را محدوده مقاومتی برای آن سهم می نامند. افزايش قیمت يک سـھم بـه سطحی بالاتر از محدوده مقاومت معرف روند صعودی برای آن سھم می‌باشد.

نرخ نوسان قیمت: نرخ نوسان قیمت، معمولاً توسط شاخص‌ھـايی از قبیـل "میـانگین متحـرک ھمگرايـی – واگرايـی" (MACD) محاسـبه مـی‌شـود. چنانچه میانگین متحرك ھمگرايی – واگرايی از "میانگین متحرک نمايی" ٩ روزه بیشتر و يا مثبت باشد، آنگاه نرخ نوسان قیمت بصورت صـعودی و يا لااقل در حال بھبود تلقی می‌شود.

فشار خريد/فروش: در مواردی كه شاخص بازار سھام و حجم معاملات موجود باشد، می‌توان از اين ارقام به عنوان علامتـی بـرای تعیـین فشار خريد و فروش (عرضه و تقاضا) استفاده كرد.

قدرت نسبی: قدرت نسبی خطی است كه از تقسیم قیمت ورقه بھادار بر شـاخص بـازار سـھام بدسـت مـی‌آيـد. نمودار اين خط در طول يک دوره زمانی به ما می‌گوید كـه آيـا عملكـرد سـھام مـورد نظر در مقايسه با شاخص بازار سھام بھتر يا ضعیف‌تر بوده است.

DNfmdFAh68G0pkaltIwRVAg66xPkFNUSCcjhqA4d.jpg

مزایا تحلیل تکنیکال

1) تمرکز بر روی قیمت
2) عرضه، تقاضا و تغییرات قیمت
3) حمایت و مقاومت
4) پیشینه قیمت به صورت تصویری
5) تسهیل در تشخیص زمان خرید

معایب تحلیل تکنیکال

1) تمایل تحلیل‌گر: تحلیل تكنیكال یک تحلیل ذھنی است و علايق و سلايق شخصی تحلیل‌گـر در آنـالیز تـأثیرگـذار اسـت. در نظر داشتن اين مطلب در هنگام آنالیز يک نمودار مھم است. اگر تحلیل‌گر روی سھمی خاص تعصب داشـته باشـد، كـل تحلیـل وی تحت تأثیر اين اعمال سلیقه قرار خواھد گرفت و بايد اين نكته را در نظر داشت چنانچه تحلیل‌گر نسبت بـه يـک سـھم بـدبین باشـد، احتمالاً نتیجه تحلیل روند نزولی براي آن سھم خواھد بود.

2) امکان تفاسیر مختلف: علاوه بر موضوع تمايلات شخصی تحلیلگر، بايد اين واقعیت را پذيرفت كه تحلیـل تكنیكـال را مـی‌تـوان بـه روش‌ھـای مختلف تفسیر نمود. علی‌رغم اينكه استانداردھايی وجود دارد ولی خیلی وقت‌ھا دو تحلیل‌گر بـا نگـاه بـه يـک نمودار بـه دو دیدگاه متفـاوت و جھت‌گیری مخالفی می‌رسند. به‌ نظر می‌رسد تحلیل تكنیكـال تـا انـدازه‌ای مثـل علـم اقتـصاد بیـشتر شبیه ھنر است تا علم.

3) عملکرد دیر هنگام: در روش تكنیكال، عكس العمل دیرتر از زمان معمول رخ می‌دهد. وقتی كـه رونـد (صـعودی يـا نزولـی) قیمت شناسايی می‌شود، میزان زيادی از تغییرات قیمت اتفاق افتاده است.

نرم‌افزارهای تحلیل تکنیکال

نرم‌افزارهای مختلفی برای تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی موجود است. با وجود شباهت زیاد این نرم‌افزارها، هر کدام قابلیت‌‌های منحصر بفردی دارند. به خاطر داشته باشید که نیاز شما، نقش تعیین‌کننده‌ای در انتخاب نرم‌افزار خواهد داشت.

نرم‌افزارهایی چون داینامیک تریدر (Dynamic Trader)، ادونس گت (Advanced Get)، ال ویوو (Elwave) و آمی بروکر (AmiBroker)، بسته به نیاز در دسترس شما قرار دارد. شما می‌توانید همزمان از چند نرم‌افزار برای کارهای مختلف استفاده کنید. به عنوان مثال تحلیل‌های زمانی و قیمتی با داینامیک تریدر قابل انجام است اما به دلیل اینکه قابلیت دیدن انواع چارت‌ها ممکن نیست؛ از نرم‌افزار دیگری مانند متا استاک برای حل این مشکل می‌توان بهره گرفت. یکی از نرم‌افزارهای حرفه‌ای در این زمینه تایمینگ سولوشن (Timing Solution) است که دارای ابزارهای تخصصی تحلیل تکنیکال است.

پیشنهاد می کنیم فیلم زیر که در رابطه با نرم‌افزارهای قابل استفاده در تحلیل تکنیکال است را مشاهده نمایید:

استراتژی معاملاتی هیکن آشی (Heikin-Ashi)

استراتژی معاملاتی هیکن آشی (Heikin-Ashi)

به منظور انجام یک تحلیل تکنیکال درست و جامع، اولین ابزار فرد نمودار قیمت برحسب زمان می‌باشد که بدون آن انجام تحلیل امکان‌پذیر نمی‌باشد. نمودار قیمت به مدل‌های مختلفی طراحی شده‌اند که بسته به نیاز و سبک تحلیل هر فرد می‌توانند مورد استفاده قرار بگیرند. یکی از این مدل‌ها نمودار هیکن آشی یا Heikin-Ashi می‌باشد.

کلمات کلیدی:

بازار سرمایه، تحلیل تکنیکال، نمودار، نمودارخوانی، نمودار شمعی-ژاپنی، استراتژی معاملاتی.

Finance Market, Technical Analysis, Chart, Charting, Candlestick Chart, Trading Strategy.

نمودار Heikin-Ashi:

در گام اول تحلیل تکنیکال، نمودارخوانی (برای مطالعه بیشتر به مقاله‌ی نمودارخوانی (Chart Analysis) مراجعه کنید)، با 3 مدل از محبوب‌ترین و مورد استفاده ترین نوع نمودارها یعنی خطی، میله‌ای و شمعی-ژاپنی به علاوه مزایا و معایب هرکدام آشنا شدیم. نمودار خطی از اتصال قیمت Close هر چهارچوب زمانی به بعدی شکل می‌گرفت، نمودار میله‌ای به شکل میله‌ای تشکیل شده از پائین‌ترین و بالاترین قیمت به همراه زائده‌های در چپ برای قیمت Open و در راست برای قیمت Close طراحی شده بود و نمودار شمعی-ژاپنی از یک بدنه شمع تشکیل شده از قیمت‌های Open و Close به همراه سایه‌های تشکیل شده از قیمت‌های High و Low در دو طرف بدنه به وجود می‌آمد.

استراتژی معاملاتی هیکن آشی (Heikin-Ashi)

نمودار Heikin-Ashi نوعی از نمودار شمعی-ژاپنی است که به میانگین‌گیری داده‌های قیمتی پرداخته است و نوسانات ریز بازار را که اصطلاحاً نویز بازار (Market Noise) هستند فیلتر می‌کند.

نمودار Heikin-Ashi توسط مونهیسا هما (Munehisa Homma) مبدع تکنیک‌های سیگنال‌گیری شمعی-ژاپنی در قرن 18 ام طراحی شده است و ویژگی‌های ظاهری یکسانی با نمودار شمعی-ژاپنی استاندارد دارد؛ ولی مقادیر قیمتی استفاده شده برای ساخت هر کندل متفاوت می‌باشد. به جای استفاده از قیمت‌های Open، High، Low و Close، تکنیک Heikin-Ashi از فرمول بهینه‌سازی شده زیر بر اساس میانگین‌گیری از دو برهه زمانی استفاده می‌کند. این کار به نمودار ظاهر صاف‌تری می‌دهد که باعث شناسائی آسان‌تر روندها و نقاط چرخش نمودار می‌شود، ولی همزمان گپ‌های قیمتی و بعضی از اطلاعات قیمتی را از بین ‌می‌برد.

در فرمول‌های بالا، عدد 0 اشاره به بازه زمانی فعلی و عدد -1 اشاره به بازه زمانی پیشین دارد. همچنین HA مخفف Heikin-Ashi است.

در توضیح فرمول‌ها می‌توان گفت که قیمت Close در Heikin-Ashi از میانگین 4 قیمت بازه زمانی فعلی بدست می‌آید، قیمت Open از میانگین Open و High در Heikin-Ashi بازه زمانی قبل، High در Heikin-Ashi بیشترین مقدار بین قیمت High حقیقی، Open و Close در Heikin-Ashi، و Low در Heikin-Ashi کمترین مقدار بین قیمت Low حقیقی، Open و Close در Heikin-Ashi می‌باشند.

نکات کلیدی

  • Heikin-Ashi یک تکنیک الگوی شمعی-ژاپنی می‌باشد که با هدف کاهش مقداری از نویز بازار و ساخت یک نمودار با قابلیت مشخص‌کردن بهتر مسیر روند نسبت به نمودارهای شمعی-ژاپنی معمولی طراحی شده است.
  • نقطه ضعف Heikin-Ashi این است که بعضی از اطلاعات قیمت در پروسه میانگین‌گیری حذف می‌شود که بر روی میزان ریسک تأثیرگذار است.
  • کندل‌های طویل کاهشی با سایه‌های بالائی کوچک یا بدون آن‌ها نشان‌دهنده فشار فروش شدید می‌باشند، در حالی که کندل‌های طویل افزایشی با سایه‌های پائینی کوچک یا بدون آن‌ها نشانه فشار خرید قدرتمند هستند.

نحوه محاسبه Heikin-Ashi:

  1. در اولین بازه زمانی، به منظور ساخت کندل Heikin-Ashi، قیمت Close را با استفاده از فرمول داده شده بدست می‌آوریم. برای قیمت Open از قیمت Open و Close حقیقی همان بازه زمانی استفاده می‌کنیم. قیمت‌های High و Low حقیقی و Heikin-Ashi در اولین بازه با هم برابر خواهند بود.
  2. با داشتن قیمت‌های Heikin-Ashi کندل اول و با استفاده از فرمول‌ها می‌توان باقی کندل‌های Heikin-Ashi را نیز حساب کرد.
  3. برای قیمت Close در Heikin-Ashi از میانگین 4 قیمت حقیقی آن بازه زمانی استفاده می‌شود.
  4. برای قیمت Open در Heikin-Ashi از میانگین قیمت‌های Open و Close در Heikin-Ashi بازه زمانی قبل استفاده می‌شود.
  5. برای قیمت High در Heikin-Ashi بیشترین مقدار بین قیمت High حقیقی و قیمت‌های Open و Close در Heikin-Ashi آن بازه زمانی استفاده می‌شود.
  6. برای قیمت Low در Heikin-Ashi کمترین مقدار بین قیمت Low حقیقی و قیمت‌های Open و Close در Heikin-Ashi آن بازه زمانی استفاده می‌شود.
  7. برای مراحل 5 و 6 توجه به این نکته ضروری است که قیمت‌های Open و Close در Heikin-Ashi با قیمت‌های Open و Close حقیقی یکسان نیستند. این دو قیمت در مراحل 3 و 4 محاسبه شدند.

نحوه بررسی هیکن آشی

تکنیک Heikin-Ashi توسط معامله‌گران و تحلیلگران تکنیکال به منظور شناسائی آسان‌تر یک روند در بازار استفاده می‌شود. کندل‌های سفید توخالی (یا سبز) بدون سایه‌های پائینی برای گرفتن سیگنال یک روند صعودی قوی استفاده می‌شوند، در حالی که کندل‌های سیاه توپر (یا قرمز) بدون سایه‌های بالائی برای گرفتن سیگنال یک روند نزولی قوی استفاده می‌شوند.

الگوهای شمعی-ژاپنی برگشتی همانند نمودار شمعی-ژاپنی سنتی در تکنیک هیکن آشی Heikin-Ashi نیز استفاده می‌شود؛ این الگوها بدنه کوچک و سایه‌های بالا و پائین بلندی دارند. با توجه به نحوه محاسبه کندل فعلی با استفاده از کندل قبلی، در نمودار Heikin-Ashi هیچ گپی وجود ندارد.

با توجه به هموارسازی اطلاعات قیمت در طول دو بازه زمانی توسط تکنیک Heikin-Ashi، شناسائی روندها، الگوهای قیمتی و نقاط برگشت آسان‌تر می‌باشد. کندل‌ها در یک نمودار شمعی-ژاپنی سنتی به طور مداوم در حال تغییر مسیر از بالا به پائین و برعکس می‌باشند که می‌تواند بررسی آن‌ها را برای تحلیلگر دشوار کند. نمودارهای Heikin-Ashi معمولاً کندل‌های همرنگ پشت سر هم بیشتری دارند که باعث شناسائی راحت‌تر حرکات قیمتی در گذشته توسط معامله‌گر می‌شود.

تکنیک Heikin-Ashi باعث کاهش سیگنال‌های معاملاتی اشتباه در روندهای خنثی و بازارهای نوسانی (Choppy Markets) می‌شود که به معامله‌گران کمک می‌کند تا از سفارش‌گذاری در این برهه‌های زمانی جلوگیری کنند. برای مثال، به جای دریافت دو کندل برگشتی اشتباه پیش از شروع یک روند، معامله‌گری که از تکنیک Heikin-Ashi استفاده می‌کند، به احتمال زیاد فقط سیگنال معتبر را دریافت می‌کند.

استراتژی معاملاتی هیکن آشی (Heikin-Ashi)

محدودیت‌های این تکنیک

از آنجائیکه تکنیک Heikin-Ashi از اطلاعات قیمت در دو بازه زمانی استفاده می‌کند، یک سیستم معاملاتی زمان بیشتری برای تشکیل شدن خواهد داشت. معمولاً این مورد برای معامله‌گران میان‌مدت که به معامله زمان کافی برای مشخص شدن می‌دهند مشکلی نخواهد داشت. هرچند، برای معامله‌گران کوتاه‌مدت که نیاز به مشخص شدن سریع حرکت قیمت دارند، نمودارهای هیکن آشی Heikin-Ashi ممکن است پاسخدهی خوبی نداشته باشد که البته با کاهش تایم فریم معاملاتی می‌توان این مشکل را تا حدودی برطرف کرد.

همچنین داده‌های میانگین گیری شده اطلاعات مهم قیمتی را پنهان می‌کند. قیمت آخرین معامله روزانه برای بسیاری از معامله‌گران مهم شناخته می‌شود، در حالی که این قیمت در نمودار Heikin-Ashi دیده نمی‌شود. معامله‌گر تنها قیمت Close میانگین‌گیری شده توسط Heikin-Ashi را می‌بیند. به منظور کنترل ریسک، مهم است که معامله‌گر از قیمت واقعی مطلع باشد و فقط به مقادیر میانگین‌گیری شده Heikin-Ashi بسنده نکند.

مورد مهم دیگری در تحلیل تکنیکال که در نمودارهای Heikin-Ashi موجود نیست، گپ‌های قیمتی هستند. بسیاری از معامله‌گران از گپ‌های قیمتی برای تحلیل Momentum قیمت، تعیین حد سود و حد ضرر یا شناسائی نقاط ورود استفاده می‌کنند.

مثال‌های استفاده از کندل‌های شمعی-ژاپنی هیکن آشی Heikin-Ashi

نمودارهای Heikin-Ashi می‌توانند در هر بازاری مورد استفاده قرار بگیرند و اکثر پلتفرم‌های تکنیکال هم‌اکنون از آن‌ها تحت عنوان یک کارکرد پشتیبانی می‌کند. پنج سیگنال اصلی برای شناسائی روندها و فرصت‌های معامله وجود دارد:

  1. کندل‌های توخالی یا سبز بدون سایه‌های پائینی نشانه یک روند صعودی قدرتمند هستند: از سودهای انباشته لذت ببرید!
  2. کندل‌های توخالی یا سبز نشانه یک روند صعودی هستند: شاید بهتر باشد به به معاملات خرید (Buy) اضافه کرده و از معاملات فروش (Sell) خارج شوید.
  3. کندل‌های با بدنه کوچک و در محاصره سایه‌های بالا و پائین نشان‌دهنده یک تغییر روند هستند: معامله‌گران عاشق ریسک ممکن است در این نقطه خرید یا فروش انجام دهند، در حالیکه سایرین برای دریافت تأیید قبل از معامله Long یا Short صبر خواهند کرد.
  4. کندل‌های توپر یا قرمز نشان‌دهنده یک روند نزولی هستند: شاید بهتر باشد به معاملات فروش (Short) اضافه کرده و از معاملات خرید (Long) خارج شوید.
  5. کندل‌های توپر یا قرمز بدون سایه‌های بالائی نشان‌دهنده یک روند نزولی قدرتمند هستند: تا زمان تغییر روند در معاملات فروش بمانید.

این سیگنال‌ها احتمال شناسائی راحت‌تر روندها یا فرصت‌های معاملاتی نسبت به شمعی-ژاپنی سنتی ایجاد می‌کنند. روندها به فراوانی قبل توسط سیگنال‌های اشتباه دچار وقفه نمی‌شوند و در نتیجه راحت‌تر شناسائی می‌شوند.

نمونه چارت بالا نشان می‌دهد که نمودارهای Heikin-Ashi چگونه می‌توانند برای تحلیل و تصمیم‌گیری‌های معاملاتی مورد استفاده قرار بگیرند. در سمت چپ، کندل‌های توپر مشکی (قرمز) بلندی وجود دارد و در ابتدای ریزش، سایه‌های پائینی نسبتاً کوچک هستند. با ادامه ریزش قیمت، سایه‌های پائینی بلندتر می‌شوند که نشان‌دهنده ریزش اولیه قیمت و برگشتشان به سمت بالا می‌باشد. فشار خرید در حال افزایش است. این قضیه با یک حرکت قدرتمند رو به بالا همراهی شده است.

حرکت صعودی قدرتمند است و تا زمانی که چند کندل کوچک با سایه‌ها در هر دو طرف پشت سر هم قرار می‌گیرند نشانه چشمگیری از تغییر مسیر نمی‌دهد. این نشانه بلاتکلیفی است. معامله‌گران می‌توانند به نمودار ماژورتر در تایم فریم‌های بالاتر برای تصمیم در رابطه با خرید یا فروش رجوع کنند.

نمودارها همچنین می‌توانند برای باز نگهداشتن معامله یک معامله‌گر در هنگام شروع معامله استفاده شوند. معمولاً بهتر است تا زمان تغییر رنگ کندل‌های هیکن آشی Heikin-Ashi درون معامله ماند. البته، تغییر رنگ همیشه به معنای پایان روند نیست و شاید فقط یک استراحت باشد.

انواع روش‌های تحلیل تکنیکال در بورس

انواع تحلیل تکنیکال

در دنیای امروز راه‌های موفقیت زیادی وجود دارد که یکی از این راه‌ها قدم گذاشتن در بازار بورس است. برای سرمایه‌گذاری در بازار بورس و این که بتوانید در این راه موفق شوید، راه و روش‌های زیادی وجود دارد که یکی از تاثیرگذارترین این راه‌ها تحلیل تکنیکال است. اگر فردی سرمایه‌گذار و فعال در این بازار هستید، بارها نام تحلیل مزایا و معایب انواع تحلیل Technical تکنیکال را شنیده‌اید. همان‌طور که گفته شد برای موفقیت در این راه باید با انواع روش‌های تحلیل تکنیکال در بورس آشنا شوید.

اگر فردی نوپا هستید، قبل از هرچیزی باید بدانید که اصلا تحلیل تکنیکال به چه معناست. تحلیل تکنیکال یک استراتژی معاملاتی است که با استفاده از نمودار و اطلاعات مرتبط مانند قیمت و حجم، و هم‌چنین تکنیک‌ها و ابزارهای مختلف به ارزیابی وضعیت کلی و سهام مختلف می‌پردازد. این تحلیل یکی از روش‌های شناخت و تشخیص سهم خوب بازده در بازار بورس می‌باشد. انواع تحلیل تکنیکال در بورس باعث می‌شود که به سود عالی و بی‌نظیری دست پیدا کنید. البته باید در این راه سنجیده عمل کنید و صبر و شکیبایی داشته باشید.

انواع روش های تحلیل تکنیکال

انواع روش‌های تحلیل تکنیکال در بورس:

انواع تحلیل تکنیکال زیادی در این بازار وجود دارد ولی باید آنقدر محتاطانه عمل کنید که به جای سود دچار زیان نشوید. به همین دلیل قبل از این‎‌ها باید در رابطه با این روش‌ها و اینکه چه تاثیری در سرمایه شما می‌گذارد، تحقیقات و مطالعات لازم را انجام دهید. انواع تحلیل تکنیکال به صورت زیر است.

روش فیبوناچی:

این روش توسط یک ریاضیدان معروف ابداع شد که در ایتالیا و در قرن سیزدهم زندگی می‌کرد. این روش در تحلیل تکنیکال بازار بورس به این معنا است که روند حرکت یک سهم در بورس در بین دو سطح حمایتی و مقاومتی قرار گرفته است و این سطح بر پایه ریشه طلایی شکل خواهد گرفت که بر اساس آن می‌شود قیمت سهم در آینده را تعیین کرد.

روش نمودار شمعی یا کندل استیک:

یکی از مهم‌ترین روش های انواع تحلیل تکنیکال، نمودار شمعی است که جلوه‌ای از پیش‌بینی روند صعودی یا نزولی یک سهم را نشان می‌دهد. نمودار شمعی و یا کندل استیک، در چهار قسمت قیمت آغازین، قیمت پایانی، بالاترین قیمت در بازه زمانی و پایین‌ترین قیمت در مزایا و معایب انواع تحلیل Technical بازه زمانی است. نمودار شمعی در انواع تحلیل تکنیکال به این شکل است که به صورت شمع توخالی است که سایه کوتاه دارد و این به معنای قیمت پایانی سهم بالاتر از قیمت آغازین است. و زمانی که این نمودار دارای شمع توپر است، به این معنا است که قیمت پایانی سهم کمتر از قیمت آغازین است.

روش امواج الیوت:

این روش در تحلیل تکنیکال یک روش کاربردی است که فردی به نام رالف نلسون برای اولین‌بار آن را ابداع نمود. این روش به معنای یک چرخه‌ی دایره‌وار است که از حرکات تکراری ساخته شده است. امواج الیوت در انواع تحلیل تکنیکال یعنی هرجایی که جنب و جوش در یک سهم بیشتر باشد، قیمت آن سهم نیز بر مبنای قوانین خاصی به وجود می‌آید. از مهم‌ترین امواجی که در این روش حائز اهمیت است، الگوی پنج موج است که شامل سه موج موافق و دو موج مخالف برای روند است.

انواع موج الیوت در انواع تحلیل تکنیکال، در دو قسمت تشکیل شده است که شامل موج‌های جنبشی و موج‌های اصلاحی است. توضیح هر یک از موج‌ها به شرح زیر می‌باشد:

  • موج جنبشی: در این روش موج‌ها در مسیر یکسان با روند قیمت سهم حرکت می‌کنند و پنج تایی می‌باشند.
  • موج اصلاحی: در این روش موج‌ها خلاف روند قیمتی سهم حرکت می‌کنند که به آن موج اصلاحی در تحلیل تکنیکال می‌گویند. این موج در سه قسمت تقسیم شده است که اعم از دو عدد موج موافق با روند و یک عدد موج مخالف با روند است.

روش ابر ایچیموکو:

این یکی از مهم‌ترین روش در تحلیل تکنیکال است که بسیار معروف و کاربردی است. این اندیکاتور یکی از پر کاربردترین روش‌ها در تحلیل بازار بورس اوراق بهادر است. در واقع به جرئت می‌توان گفت که این روش از تکامل‌یافته‌ترین روش‌ها در انواع تحلیل تکنیکال می‌باشد که در نمودار مزایا و معایب انواع تحلیل Technical به نمایش گذاشته می‌شود.

روش سطوح حمایت و مقاومت در انواع سبک های تحلیل تکنیکال:

پایه روش تحلیل تکنیکال، سطوح حمایت و مقاومت است که زمان خرید و فروش سهم را برای معامله‌گران پیش‌بینی می‌کند که تعریف هر یک به صورت زیر است:

  • سطح حمایت: این سطح با اتصال نقاط حداقلی یا مینیمم قیمت سهم به وجود می‌آید. این سطح به این صورت است که نزدیک شدن قیمت سهم به آن، معامله‌گران اقدام به خرید سهام می‌کنند و فشار تقاضا بر عرضه غلبه خواهد کرد. که این غلبه باعث بالا رفتن قیمت سهم و صعودی شدن روند قیمت می‌شود. در نتیجه سطح حمایت در انواع تحلیل تکنیکال، برای خریداران به منظور در نظر گرفتن زمان خرید سهم بسیار اهمیت دارد.
  • سطح مقاومت: این سطح با اتصال نقاط حداکثری یا ماکزیمم قیمت سهم ایجاد می‌شود. قیمت سهم با نزدیک شدن به آن باعث می‌شود تا معامله‌گران به فروش سهام اقدام کنند و فشار عرضه بر تقاضا غلبه خواهد کرد و به این ترتیب این غلبه باعث می‌شود تا قیمت سهم پایین بیاید و حالت نزولی پیدا کند.

انواع سبک های تحلیل تکنیکال

روش چنگال اندروز:

از مهم‌ترین استراتژی‌ها روش چنگال اندروز است که توسط یک دکتر به نام آلن اندروز ابداع شد. در این روش خطوط روندی که از نقاط بیشتری عبور می‌کنند، کاربردی‌تر است.

روش بازه زمانی:

از مبانی اصلی و مهم در انواع تحلیل تکنیکال بازه زمانی است. با بررسی بازه زمانی متفاوت به عنوان یک روش مهم می‌‎توان دید بهتری به روند سهم در بازار داشت. در بازه زمانی هفتگی، یک شمع بیانگر یک هفته و در بازه زمانی ماهانه، هر شمع بیانگر یک ماه می‎‌باشد. نکته قابل توجه در این روش این است که سعی کنید بازه زمانی یک دقیقه یا پنج دقیقه را برای رسیدن به سود بیشتر و در زمان کمتر انتخاب نکنید زیرا نتایج مطلوبی برای شما نخواهد داشت.

پترن‌های هارمونیک:

پترن‎‌های هارمونیک در واقع به معنای الگوهای تکرارشونده است که بر مبنای نظریه فیبوناچی و صاحب نظریه طلایی به وجود آمده است. این روش در انواع تحلیل تکنیکال، با مرور زمان و بررسی روندهای قیمت معاملات توسط اشخاص تشکیل می‌شود که بر مبنای قوانین ثابت شده‌ای برای معاملات بازارهای مالی است.

روش نمودارهای نقطه و شکل:

این روش از پرکاربردترین انواع تحلیل تکنیکال است که از مهم‌ترین مزیت‌های این تحلیل تکنیکال این است که سیگنال‌های خرید و فروش را به تنهایی انتشار می‌دهد. هم‌چنین در این روش برای تعیین روند قیمت دیگر به اندیکاتورها نیازی ندارد. تحلیل تکنیکال نقطه و شکل، به عرضه و تقاضا تمرکز می‌کند و بر پایه زمان مناسب خرید و فروش سهم در هنگام عرضه و تقاضا است. به وسیله این روش عالی در انواع روش‌های تحلیل تکنیکال در بورس، می‎‌توان به راحتی عرضه و تقاضا را پیش‌بینی کرد.

روش واگرایی:

از این روش برای تعیین قیمت یک سهم و نقاط مهم ورود و خروج مناسب در مسیر روند استفاده می‌شود. هم‌چنین از مهم‌ترین مزیت‌های روش واگرایی، شناسایی روندهای ضعیف و بی اعتبار است که میل به بازگشت دارند. البته لازم است بدانید که روش واگرایی هم می‌تواند نشان‌دهنده ضعف معامله باشد و هم می‌تواند نشان از ادامه روند کنونی باشد. برای شناسایی واگرایی و انواع آن باید از اندیکاتورهای مختلف CCI، RSI، MACD وغیره بهره برد.

در نهایت با انواع روش‌های تحلیل تکنیکال در بورس آشنا شده‌اید. ولی باید بدانید که این روش‌ها تمامی ندارد و روش‌های گفته شده تنها از مهم‌ترین انواع سبک های تحلیل تکنیکالی است که در بازار بورس بسیار زیاد به کار برده می‌شود. با استفاده از آن‌ها، می‌توان در بازار بورس خرید و فروش سهام بسیار عالی و موفقیت‌آمیزی داشت و بهتر از سایرین در این مسیر قدم برداشت. افرادی که به دنبال حرکت مداوم و دائم در این بازار می‌باشند، باید بدانند که یادگیری این مسائل بسیار حائز اهمیت است و باید انواع سبک های تحلیل تکنیکال را مورد بررسی قرار دهند.

در این تحلیل، روش‌های متعددی روانه بازار شده است که همه آن‌ها هم برای شما سودآور و هم زیان‌آور است و این به نحوه عملکرد شما و استفاده‌ و درکی که از این روش‌ها به دست می‌آورید بستگی دارد. بهتر است بدانید که تمام انواع روش‌های تحلیل تکنیکال نام برده شده، توسط خبره‌ترین افراد با تجربه طراحی شده است و این روش‌ها بسیار مطلوب و ثابت شده است. به این ترتیب باید سعی کنید که به درستی آن‌ها را یاد بگیرید و به درستی از آن‌ها استفاده نمائید تا دچار مشکل نشوید.

برای رسیدن به باورهای درست و صحیح، در رابطه با این روش‎‌ها، باید سعی کنید تا باورهای درستی نسبت به آن داشته باشید تا شما را به سمت موفقیت سوق دهد. از همه مهم‌تر، در این راه باید سعی کنید تا درک صحیحی از رفتارهای بازار داشته باشید و روش‌های مهم در این تحلیل تکنیکال را به درستی بیاموزید. باید بدانید که فرا گرفتن این روش‌ها کار چند روز و چند ساعت نیست و باید برای رسیدن به یک هدف برتر مدت زمان طولانی را تلاش و کوشش کنید و با پوست و گوشت خود این روش‌ها را بشناسید و در آن قدم بردارید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.