تحلیل فاندامنتال به زبان ساده
جالب است بدانید سرمایه گذاری یکی از پر سود ترین کار های دنیا است، اما موفقیت در آن صددرصدی نیست فرقی ندارد شما در چه بازاری سرمایه گذاری میکنید، اگر این سرمایه گذاری با دانش و تحلیل نباشد شما شکست خواهید خورد در ادامه با یکی از ابزار تحلیلی که تحلیل فاندامنتال یا تحلیل بنیادی است آشنا میشوید.
تحلیل فاندامنتال(بنیادی) چیست؟
با استفاده از تحلیل فاندامنتال یا بنیادی، شما میتوانید ارزش واقعی یک دارایی مالی مثل سهام یک شرکت یا یک رمزارز مانند بیتکوین را ارزیابی کنید در این تحلیل افراد با استفاده از برسی اخبار، حوادث، موقعیت ها و عوامل بیرونی دیگر متوجه ارزش فعلی آن سهام میشوید که آیا ارزش سرمایه گذاری دارد یا خیر.
برای مثال اگر شما میخواهید روی یک شرکت سرمایه گذاری کنید و سهام آن را بخرید با برسی درآمد سالانه، سود خالص، هزینه ها و مقدار ضرر هایی که در این سال ها داده است و همچنین بررسی رقبا و مزیت های رقابتی آن شرکت میتوانید ارزش سهام آن را محاسبه کنید و آن را با قیمت اصلی مقایسه کنید اگر قیمت محاسبه شده بیشتر از قیمت اصلی بود متوجه میشویم می تواند رشد کند و بیشتر شود ولی اگر قیمت پایین تر بود این شرکت رشد خود را داشته و امکان کم شدن سهام آن وجود دارد پس سرمایه گذاری نمیکنید.
تفاوت تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال:
در تحلیل تکنیکال شما با استفاده از برسی قیمت های قبلی قیمت فعلی و بسیاری از شاخص های دیگر این تلیل میتوانید روند کلی قیمت را پیش بینی کنید و عوامل بیرونی دیگر در نظر گرفته نمیشود. در مقابل در تحلیل فاندامنتال شما عوامل بیرونی را بررسی میکنید و پیش بینی بلند مدت تری را خواهید داشت.
تحلیل تکنیکال و فاندامنتال از دو روش کاملا متفاوت از هم استفاده میکنند ولی هر دو اطلاعات مفیدی در اختیار افراد میگذارند ونمیتوان گفت کدام یک بهتر از دیگری است و بهتر است هر دو تحلیل را در نظر بگیرید تا سرمایه گذاری مطمئنتری داشته باشید.
مزایای تحلیل فاندامنتال:
- تحلیل فاندامنتال دید بسیار وسیع و جامعی را در اخیار افراد قرار میدهد.
- این تحلیل دید بلندمدت دارد و برای سرمایه گذاری بلند مدت بسار مناسب است.
- تحلیلی بسیار قدرتمند برای ارزیابی یک دارایی میباشد.
- شما با این تحلیل درک کامل از فرایند تجارت را بدست خواهید آورد و سرمایه گذار موفقتری خواهید شد.
معایب تحلیل فاندامنتال:
- تحلیلی زمان گیر و بسیار تخصصی است.
- زمان خاصی برای سرمایه گذاری به شما نمیدهد و شما به روش های دیگر تحلیل نیز نیاز دارید.
همانطور که قبلا اشاره کردیم این تحلیل ابزاری بسیار قدرتمند برای سرمایهگذاران میباشد و شما میتوانید سرمایهگذاری دقیقتری داشته باشید ولی این تنها ابزار سرمایهگذاری نیست و شما نمیتوانید فقط به آن بسنده کنید شما میتوانید با دنبال کردن ما از جدیدترین مقالات و اخبار این حوزه آگاه شوید.
تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در بورس چیست؟
تحلیلها مهمترین بخش معامله در بازار سرمایه هستند که توسط آنها میتوان سهام یک شرکت را ارزیابی کرده و ارزنده بودن آن را تشخیص داد. سرمایهگذارانی که قصد دارند بهصورت مستقل در بازارهای مالی به ویژه بازار بورس، فعالیت نمایند، باید با استفاده از قدرت تحلیل بتوانند سهامی را شناسایی کنند، بهموقع خرید کنند و بهموقع هم بفروشند. خرید و فروش سهام بدون آگاهی و استفاده از تحلیلهای موجود، همانند رها کردن تیری در تاریکی است که احتمال اصابت آن به هدف شانسی و نامشخص میباشد. در بازار سرمایه دو روش کاملاً متفاوت برای تحلیل سهام وجود دارد. تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال. برای درک تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در بورس، قبل از هر چیزی باید هر یک از آنها را بهخوبی بشناسیم. هر یک از این تحلیلها بر اساس اطلاعات خاصی بنا میشوند. اما هدف اصلی و نهایی آنها پیشبینی روند تغییر قیمتها در سهام مختلف است.
اگر شما هم جزء تازهواردان بورسی هستید و سوالاتی از این قبیل را در ذهن دارید که تحلیل تکنیکال چیست؟ تحلیل بنیادی چیست؟ تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در چیست؟ کدام یک بر دیگری برتری دارد؟ و …، با ادامهی این مقاله از سری مقالات آموزش بورس در چراغ همراه باشید.
تحلیل بنیادی چیست؟
در تحلیل بنیادی یا فاندامنتال گفته میشود که قیمت جاری سهام در بازار همیشه با ارزش ذاتی و حقیقی شرکت مربوط به آن برابر نیست. تحلیلگران با استفاده از تحلیل بنیادی، به بررسی صورتهای مالی، روشهای مدیریت، تحلیل رقبا، مزیتهای رقابتی و از همه مهمتر سودهای آتی یک سهم میپردازند و از همین طریق هم ارزش ذاتی سهم را محاسبه میکنند؛ در واقع، میتوان گفت که فاندامتالیستها بیش از هر چیزی سلامت سهم را بررسی میکنند. سپس با توجه به مقایسهی ارزش بازار و ذاتی که برای آن سهم تخمین میزنند، میتواند تشخیص دهند که سهم ارزان و زیرقیمت (under value) است یا گران و بالای قیمت (over value). در نهایت و از این طریق اقدام به خرید و فروش سهم خواهند کرد. تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی
تفاوت تحلیل بنیادی و تکنیکال در بازار بورس؛ ماهیت تحلیل بنیادی
تفاوت تحلیل بنیادی و تکنیکال در بازار بورس؛ ماهیت تحلیل بنیادی
در روش فاندامنتال، سعی بر این است که ابتدا همهی عوامل موثر را شناخت و بعد ارزش ذاتی سهم را محاسبه کرد. بهعبارتی میتوان گفت که فاندامنتالیستها همانند یک متخصص تغذیه عمل میکنند که یک وعدهی غذایی را از لحاظ پروتئین، چربی، کربوهیدراتها و …، بررسی کرده و در نهایت از لحاظ ارزش تغذیه، آن وعدهی غذایی را باارزش یا بیارزش اعلام مینماید. در بیان تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در بورس، همچنین باید گفت که برخلاف تحلیل تکنیکال، روش فاندامنتال یک روش دو مرحلهای است که در ابتدا بسیاری از عوامل آتی را حدس میزند و سپس بر اساس این حدسیات، سودهای آتی را پیشبینی میکند. در نهایت با استخراج این موارد، ارزش ذاتی را محاسبه میکند. همین چند مرحلهای بودن موجب میشود تا امکان خطا تا حد زیادی افزایش یابد.
مشکل دیگر تحلیل فاندامنتال این است که هیچ روش مشخصی را برای پذیرش اشتباه بودن تحلیل، ارائه نمیکند. برای مثال اگر سهمی ۵۰ درصد زیر قیمت ارزش ذاتیاش در حال معامله باشد، در آن توصیه به خرید میشود. درحالیکه در بسیاری از مواقع مثل رکود سال ۲۰۰۸، هیچ دلیلی وجود ندارد که سهم ۵۰درصد یا حتی ۹۵درصد از ارزش واقعی خود فاصله بگیرد!
تحلیل تکنیکال چیست؟
اصلیترین تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در این است که تحلیل تکنیکال بر خلاف تحلیل بنیادی، تنها بر روند تغییرات قیمت داراییها تمرکز دارد. در تفاوت فاندامنتال و تکنیکال چیست؟ واقع، در این روش تحلیل سعی بر این است که با بررسی روند قیمتی، آرایشهای تاریخی و حجم معاملات گذشتهی یک سهم، رفتار کلی سهم را مطالعه و نسبت به پیشبینی آیندهی قیمت سهم اقدام کند. تکنیکالیستها معتقدند که گذشتهی نمودار سهم میتواند، چراغ راه آینده باشد؛ یعنی با مطالعهی گذشته و بررسی رفتارهای عمومی سهم، میتوان آیندهی آن را شبیهسازی کرد. حجم معاملات نیز عنصر کلیدی دیگری در تحلیل تکنیکال است. برای مثال شکسته شدن روند میانگین حجم معاملات میتواند نشانگر افزایش یا کاهش سطح قیمت باشد. دقت داشته باشید که هنگام استفاده از این نوع تحلیل فرض بر آن است که تمامی فاکتورهای بنیادی از جمله سلامت مالی شرکتها و صنایع، وضعیت اقتصادی و …، از قبل در قیمت داراییها لحاظ شدهاند.
تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در بازار بورس؛ ماهیت تحلیل تکنیکال
تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در بازار بورس؛ ماهیت تحلیل تکنیکال
در بحث تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی میتوان گفت که برخلاف تحلیل بنیادی، تحلیل تکنیکال سعی در تحلیل برآیند عوامل موثر بر قیمت سهم دارد. رفتار آن به مانند یک اشتهاسنج است که اشتهای فرد را میسنجد. یک فرد بسیار گرسنه ممکن است غذاهای فاقد ارزش کیفی را هم مصرف کند. اما برعکس، یک فرد کاملاً سیر از صرف باارزشترین غذاها نیز خودداری میکند. تحلیل تکنیکال هم درست به همین شکل است. در این روش انرژی فعلی، اشتها و تمایل حرکتی بازار به ادامهی روند فعلی سنجیده میشود. درست برعکس تحلیل بنیادی، تحلیل تکنیکال یک مرحلهای بوده و با بررسی رفتار واقعی بازار که همان نمودار قیمت و حجم معاملات میباشد، اقدام به قضاوت میکند. این تحلیل، تنها روشی است که قبل از معامله، سیگنالی مشخص برای تشخیص اشتباه بودن تحلیل ارائه میکند تا معاملهگر با ریسکی روشن وارد بازار شود.
تحلیل تکنیکال در مقابل تحلیل بنیادی
برای درک بهتر تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی به این مثال توجه کنید:
سرمایهگذار الف، یک تحلیلگر فاندامنتال و سرمایهگذار ب، یک تکنیکالیست میباشد. هر دوی این افراد در بررسی ارزشمند بودن چند مرکز خرید برای سرمایهگذاری هستند. سرمایهگذار الف، به هرکدام از این مراکز خرید سر میزند. محصولات، طراحی و صورتهای مالی هریک از آنها را بهصورت جداگانه بررسی میکند و بعد تصمیم میگیرد که سهام شرکت را خریداری کند یا خیر؟ چرا که او بهدنبال فروشگاهی است که بهترین شرایط بنیادی را داراست و عواملی مثل محصولات خوب، مدیران مسئولیتپذیر و … را در نظر میگیرد. تحلیلگران تکنیکال، با توجه به روندهای تاریخی که از صعود قیمت خبر میدهند، اقدام به خرید سهام یک شرکت میکنند. نه با توجه به آنچه که در شرکت رخ میدهد.
اما سرمایهگذار ب، از طریق کامپیوتر، وضعیت قیمت سهام فروشگاهها و نمودار شرکتهای مختلف را بررسی میکند تا متوجه شود که ارزش سهام کدام یک از این شرکتها بهترین عملکرد را داشته است؟ سپس الگوهای قیمتی را شناسایی میکند که بیانگر روند صعودی و قدرت ارزش سهام یک شرکت باشند. در تحلیل تکنیکال، سرمایهگذار ب، محصولات فروشگاه و وضعیت مالی آن را در نظر نمیگیرد. چرا که او یک تکنیکالیست است و معتقد است که تمام عوامل بنیادی را میتوان از قیمت سهام فهمید. درواقع، این سرمایهگذار نیازی ندارد که برای تصمیمگیری به فروشگاهها سر بزند. خب این هم دیگر تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی است؛ در واقع، یک تحلیلگر فاندانتال، با توجه به عملکرد شرکتها برای معامله، تصمیمگیری میکند. آنها معتقدند که عوامل بنیادی در قیمت سهام یک شرکت و یا در آیندهی آن تاثیر خواهند گذاشت.
در نهایت، هر دوی این سرمایهگذاران، با وجود دلایل متفاوتی که برای انتخاب سهم دارند، ممکن است که در یک فروشگاه مشترک سرمایهگذاری کنند.
تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در بازار بورس؛ کدام یک بهتر است؟
تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در بازار بورس؛ کدام یک بهتر است؟
حالا که با تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در بازار بورس تفاوت فاندامنتال و تکنیکال چیست؟ آشنا شدید، احتمالاً این سوال برایتان پیش خواهد آمد که کدام یک از این روشها بر دیگری برتری دارد؟ باید بگوییم که هر دوی این تحلیلها برای ارزیابی و تحلیل بورس و سهام کارایی دارند. در اصل، این استراتژی و نگرش افراد در سرمایهگذاری یا معاملهگری است که مشخص میکند کدام تحلیل برای شما مفیدتر است. پس بهتر است، ابتدا اهداف و روش سرمایهگذاری خود را مشخص کنید تا ببینید کدام تحلیل برای شما مناسبتر است؟ البته گاهی ممکن است بهطور همزمان از هر دو روش برای تصمیمگیری خرید استفاده کنید. توصیهی بسیاری از حرفهایهای بازار، این است که همزمان از هر دو تحلیل برای انتخاب سرمایهگذاری و سهام مناسب جهت خرید استفاده نمایید. پس بهجای داشتن نگاه متعصبانه به یک نوع تحلیل، دانش و آگاهی خود را نسبت به تحلیلها گسترش دهید.
برای آشنایی بیشتر با تحلیل بنیادی و تکنیکال و آگاهی از ویژگیهای هر کدام از آنها، میتوانید از اینجا شروع کنید 👇👇👇
سخن آخر
در این مقاله از سایت آموزش چراغ به بررسی تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در بازار بورس پرداختیم و راجع به ويژگیهای هر یک از آنها صحبت کردیم. در کل، تحلیل بنیادی بهترین گزینه برای کسانیست که میخواهند بر عملکرد شرکتها تمرکز کنند و تمایل به سرمایهگذاری بلندمدت دارند؛ این تحلیل برای سرمایهگذاری دوران بازنشستگی و دیگر اهداف بلندمدت سرمایهگذاری ایدهآل است. جایی که نتایج مالی بلندمدت کسبوکارها میزان موفقیت سرمایهگذاری را تعیین میکنند. اما تحلیل تکنیکال بهترین گزینه برای سرمایهگذارانی است که میخواهند از تغییرات قیمت داراییها استفاده کنند و برای سرمایهگذاری کوتاهمدت و کسانی که ریسکپذیری بیشتری در قبال داراییهایشان دارند، بسیار کاربردی است. اما همانطور که در این مقاله گفتیم که لزومی ندارد، بهعنوان سرمایهگذار، استراتژی سرمایهگذاریتان را صرفاً به یک نوع تحلیل وابسته نمایید. ممکن است در برخی موقعیتها تحلیل تکنیکال و در برخی دیگر تحلیل بنیادی را موثر بیابید.
چراغ ، بهعنوان پلتفرم آموزش و کاریابی در تلاش است تا با بیان نکات آموزشی مهم در زمینهی کار و سرمایهگذاری به شما برای رسیدن به موفقیت در این زمینهها کمک نماید.
فاندامنتال چیست
در حقیقت فاندامنتال (تفاوت فاندامنتال و تکنیکال چیست؟ Fundamental) یعنی ارزیابی معیارهای اقتصادی، مالی و دیگر موارد تغییرپذیر در مورد یک دارایی که بر اساس آن میتوان ارزش حقیقی و احتمالی آن دارایی را بررسی و تعیین نمود.
تحلیل بنیادی یا تحلیل فاندامنتال (Fundamental Analysis) روشی است برای اندازهگیری ارزش ذاتی یک دارایی با بررسی تمامی عوامل اقتصادی، مالی و موارد مرتبط با آن، این تحلیلگران هر آنچه که بر ارزش دارایی تاثیرگذار است را مورد مطالعه قرار میدهند که از جمله این عوامل میتوان به وضعیت اقتصادی، شرایط صنعت، عوامل اقتصاد خرد و … اشاره نمود.
در همه بازارهای مالی، چه بازارهای سنتی و چه بازارهای نوین مانند ارزهای دیجیتال ، چند روش کلی برای تحلیل وضعیت بازار و تصمیمگیری برای خرید یا فروش وجود دارد که یکی از مهمترین آنها تحلیل بنیادی یا همان تحلیل فاندامنتال میباشد، که بررسی و تحلیل آن میپردازیم.
در حقیقت بسیاری از عوامل بر انتظارات معاملهگران بازار تاثیر میگذارند که از جمله این عوامل مسائل سیاسی و اقتصادی هستند که این امر موجب عدم تعادل بین عرضه و تقاضا و در نتیجه تغییر قیمتها میشود، به زبان ساده میتوان گفت که عرضه و تقاضا مهمترین عناصر یک تحلیل فاندامنتال هستند.
اهداف معاملهگران بر اساس تحلیل فاندامنتال
1. برآورد عملکرد تجاری شرکتها
2. تعیین ارزش سهام شرکت و پیش بینی تغییرات آتی قیمت
3. ارزیابی مدیریت و اتخاذ تصمیمات داخلی جهت محاسبه ریسک اعتباری
4. تعیین یک قیمت هدف برای یک سهم یا رمزارز یا هر دارایی دیگر و مقایسه آن با قیمت فعلی
ارزش ذاتی چیست و چرا باید بررسی شود؟
یکی از دلایل استفاده از تحلیل بنیادی در حقیقت این است که قیمت فعلی دارایی(سهام، ارز و …)، ارزش اصلی شرکت را توصیف نمیکند و با ارزش ذاتی شرکت معمولا تفاوت دارد لذا با استفاده از تحلیل بنیادی میتوان به ارزش ذاتی شرکت دسترسی پیدا کرد.
به عنوان مثال، ممکن است سهام یک شرکت 100 ریال باشد و پس از تحقیقات گسترده در مورد شرکت، یک تحلیلگر بنیادی تشخیص دهد که ارزش آن باید 160 ریال باشد و از طرف دیگر، یک تحلیلگر بنیادی دیگر تحقیقاتی انجام داده که تعیین میکند ارزش آن سهام باید 140 ریال باشد لذا اغلب سرمایهگذاران میانگین چنین برآوردهایی را در نظر گرفته و ارزش این سهام را 150 ریال برآورد میکنند.
تمامی معاملهگرانی که بر اساس تحلیل بنیادی ترید میکنند تمایل دارند که سهامی را خریداری کنند که به میزان قابل توجهی کمتر از ارزش ذاتی معامله میشود.
عوامل موثر در تحلیل بنیادی در انواع بازارها
در هر یک از بازارهای مالی مولفههای موثر بر تحلیل با هم متفاوت بوده که به بررسی برخی از این مولفهها می پردازیم.
سه مولفه اصلی در تحلیل فاندامنتال سهام
1. تحلیل اقتصاد
2. تحلیل صنعت
3. تحلیل شرکت
تحلیل فاندامنتال یک رویکرد کاملاً جامع است که نیاز به دانش عمیق و گسترده در زمینههای از جمله حسابداری، مالی و اقتصادی دارد. به عنوان مثال، برای یک تحلیل فاندامنتال جامع باید توانایی خواندن صورتهای مالی، برآورد حاشیه سود و درآمد شرکت و درک عوامل اقتصادی کلان و دانش تکنیکهای ارزیابی را داشته باشد.
شاخصهای مهم تحلیل فاندامنتال در بورس
به بررسی برخی از شاخصهای مهم تحلیل بنیادی در بازار بورس تهران میپردازیم
سود هر سهم (EPS)
سود هر سهم(Earnings Per Share) سود خالص شرکت است که به هر سهم از سهام آن شرکت اختصاص مییابد.
رشد EPS نشانه خوبی برای سرمایهگذاران است، زیرا به این معناست که این سهام ممکن است دارای ارزش بیشتری باشد. سود هر سهم یک شرکت با تقسیم سود کل آن بر تعداد کل سهام محاسبه میشود.
نسبت قیمت به درآمد (P/E)
نسبت قیمت به درآمد یک سهم (Price–Earnings Ratio) در حقیقت بیان کننده رابطه بین قیمت سهام یک شرکت و سود هر سهم آن میباشد.
این پارامتر به سهامداران کمک می کند تا ارزش سهام خود را نسبت به سایر سهامهای همان بخش مقایسه کنند تا بتوانند تعیین کنند سهام مورد نظر نسبت به سایر سهامهای همان بخش کمارزشتر است یا بیشتر ارزشگذاری شده است.
نسبت P/E اگر کم باشد به معنای پایین بودن قیمت فعلی سهام نسبت به درآمد آن است که برای سرمایهگذاران مطلوب است.
نسبت قیمت به درآمد با تقسیم قیمت فعلی هر سهم بر سود هر سهم شرکت محاسبه میشود.
رشد درآمد برآورد شده (PEG)
با استفاده از شاخص رشد بر درآمد برآورد شده (Price/Earnings to Growth Ratio) میتوان به پیشبینی نرخ رشد سود یکساله سهام پرداخت و رشد درآمده آینده را بررسی نمود ، کافی است با نگاهی به نرخ رشد گذشته شرکت، تفاوت فاندامنتال و تکنیکال چیست؟ نرخ رشد آینده آن را تخمین بزنید.
برای محاسبه رشد درآمد پیشبینی شده کافی است نسبت P/E را بر نرخ رشد دوازده ماهه شرکت تقسیم کنید.
اگر PEG سهمی بالاتر از 1 باشد، آن سهم بیش از ارزش واقعی قیمتگذاری شده و اگر زیر 1 باشد، کمتر از مقدار منصفانه ارزشگذاری شده است.
جریان نقدی آزاد (FCF)
جریان نقدی آزاد(Free Cash Flow) در حقیقت وجه نقدی است که پس از پرداخت هزینههای عملیاتی و سرمایهای توسط شرکت باقی مانده است.
آن دسته از شرکتها که جریان نقدی آزاد بالایی دارند، میتوانند ارزش سهام خود را بهبود ببخشند و نسب به رقبای خود وضعیت بهتری داشته باشند.
این شاخص را میتوان در گروه شاخصهای مهم تحلیل بنیادی قرار داد چرا که با استفاده از این شاخص میتوان پی برد که آیا شرکت بعد از عملیات مالی و هزینههای سرمایهای همچنان هم پول کافی برای پاداش به سهامداران خود را از طریق سود سهام دارد یا ندارد.
نسبت قیمت به ارزش دفتری (P/B)
نسبت قیمت به ارزش دفتری(Price-to-Book Ratio) ارزش دفتری سهام را با ارزش بازار آن مقایسه میکند. این شاخص به سرمایهگذاران کمک میکند تا تعیین کنند قیمت سهام نسبت به ارزش دفتری آن کمتر است یا بیشتر میباشد. این شاخص بر اساس تقسیم قیمت بسته شدن سهام بر ارزش دفتری هر سهم که در گزارش سالانه شرکت آورده شده است، بدست میآید.
بازده حقوق صاحبان سهام (ROE)
بازده حقوق صاحبان سهام (Return on Equity) در حقیقت نشان دهنده نرخ بازدهی است که یک سهامدار برای بخشی از سرمایه خود در آن شرکت دریافت میکند. با استفاده از این شاخص میتوان فهمید که شرکت چه اندازه بازدهی مثبتی برای سرمایهگذاری سهامداران خود دارد.
نسبت پرداخت تفاوت فاندامنتال و تکنیکال چیست؟ سود سهام (DPR)
همانطور که میدانید شرکتها بخشی از سود خود را به صورت سود سهام به سهامداران خود پرداخت میکنندکه به این شاخص(Dps) میگویند اما چیزی که برای تحلیلگران بنیادی مهم است این موضوع است که بدانند درآمد شرکت چقدر از پرداخت سود سهام حمایت میکندکه این شاخص را نسبت پرداخت سود سهام(Dividend Payout Ratio) مینامند.
نسبت قیمت به فروش
نسبت بازده سود سهام
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام
بررسی برخی از مولفه مهم در تحلیل فاندامنتال ارز دیجیتال
ارزش کل بازار یا مارکت کپ
ارزش هر یک از ارزهای دیجیتال را میتوانید در سایت کوین مارکتکپ مشاهده کنید، این شاخص در حقیقت مقدار کل سرمایه در حال گردش آن ارز دیجیتال بر حسب دلار را نشان میدهد، بسیاری از افراد فکر میکنند که قیمت یک ارز نشاندهنده ارزش آن ارز در بازار است و این در حالی است که پارامتری که ارزش یک ارز در برابر سایر ارزها را مشخص میکند کل سرمایه موجود آن ارز در بازار ارزهای دیجیتال میباشد که در سایت کوینمارکتکپ نیز به ترتیب مشخص شدهاند.
حجم معاملات
یکی دیگر از پارامترهای بسیار مهمی در تحلیل فاندامنتال یک ارزهای دیجیتال میزان، حجم معاملات(میزان توکنهای خرید و فروش شده) ارز در 24 ساعت گذسته یا یک شبانه روز میباشد. توجه کنید که برای دسترسی بهتر به حجم معاملات در سایت کوین مارکت کپ ( coinmarketcap.com ) کافی است به قسمت ( Historical Data ) رفته و حجم معاملات مربوط به یک ماه اخیر مورد بررسی قرار دهید چرا که حجم معاملات در یک روز میتواند به دلیل یک خبر یا شایعه به صورت ناگهانی تغییر کند و سپس در روزهای آینده به حالت عادی خود بازگردد.
به همین دلیل بهتر است با نگاه به حجم معاملات روزانه یک ماه، دید خوبی نسبت به میانگین حجم معاملات روزانه آن ارز دیجیتال بدست آورد.
مشکل اصلی پایین بودن مقدار حجم معاملات این است که اگر شما این ارز دیجیتال را خرید کردید، از آنجایی که حجم خرید و فروشهای روزانه آن پایین است، در صورتی که قصد فروش آن را داشته باشید ممکن است تفاوت فاندامنتال و تکنیکال چیست؟ با مشکل مواجه شوید که به آن مشکل نقدشوندگی میگویند.
پارامتر (NVT) ارزش شبکه نسبت به میزان تراکنشها
این پارامتر در حقیقت نسبت ارزش کل شبکه به حجم تراکنشهای آن (ارزش شبکه تقسیم بر ارزش کل تراکنشها)، میباشد.
این پارامتر میتواند برای هر ارزی با تقسیم ارزش شبکه آن (مارکتکپ یا ارزش کل آن) بر حجم تراکنشهای ۲۴ ساعته آن بدست آید. هدف از محاسبه NVT این است که بتوان نسبت ارزش کل شبکه به فعالیتهای افراد شرکت کننده در شبکه به عنوان سرمایه گذار را بررسی نمود.
تحلیل تکنیکال چیست؟ صفر تا 100 تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال
از آنجایی که بازار ارزهای دیجیتال، بازاری پر نوسان است، شما نیاز به استراتژی دارید که در این بازار پر تلاطم نحوه تریدینگ و معاملات شما را هدایت کند. بسیاری از تریدرها از تحلیل تکنیکال برای ساخت استراتژی خود کمک میگیرند. این نوع از تحلیل، با نگاه به گذشته حرکت قیمتها به شما کمک میکند تا حرکت قیمتها در آینده را پیش بینی کنید. اگر نمیدانید تحلیل تکنیکال چیست، تحلیل تکنیکال چه کاربردی در ارزهای دیجیتال دارد و چگونه باید از تحلیل تکنیکال برای پیش بینی قیمتها استفاده کنیم، پیشنهاد میکنیم با داجکس تا انتهای این مطلب همراه باشید تا صفر تا صد تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال آشنا شویم و به این سؤالات مهم پاسخ دهیم.
تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال به زبان ساده
برای اینکه درک درستی از تحلیل تکنیکال درترید ارزهای دیجیتال پیدا کنید، باید ابتدا به سؤال تحلیل تکنیکال چیست پاسخ دهیم. به زبان ساده، تحلیل تکنیکال یا Technical Analysis، شامل استفاده از اطلاعات واقعی به دست آمده از وضعیت فعلی یا گذشته بازار، برای پیش بینی قیمت و آینده بازار است. در تحلیل تکنیکال ما به اطلاعات گذشته مانند حجم و حرکت قیمت به همراه سایر فاکتورهای اساسی توجه میکنیم.
روش رایج دیگر، تحلیل بنیادی است که در آن تلاش میکنیم ارزش ذاتی بازار را اندازه بگیریم. با کمک آموزش فاندامنتال میتوانید اطلاعات بیشتری در مورد این روش به دست آورید. برخلاف تحلیل فاندامنتال، در تحلیل تکنیکال از الگوها، شاخصها، ابزارهای نمودار و … کمک گرفته میشد تا نقاظ قوت و ضعف ارز دیجیتال را شناسایی کنیم. معامله گران در بازارهای دیگر همچون سهام، کالا، معاملات آتی و فارکس نیز از تحلیل تکنیکال استفاده میکنند. تحلیل تکنیکال در همه این بازارها تقریباً مشابه هم است و تفاوت زیادی با با بازار ارزهای دیجیتال ندارد.
اساس تحلیل تکنیکال چیست؟
به طور کلی اساس تحلیل تکنیکال در همه بازارهای مالی بر نظریه DOW استوار است. چارلز داو مؤسس، نویسنده و سردبیر روزنامه وال استریت ژورنال بود که در قرن 19 و اوایل قرن 20 مبانی اصلی تحلیل تکنیکال را در مقالات خود بازتاب داد. بعد از مرگ چارلز داو، با جمع آوری این مقالات، تئوری داو شکل گرفت و با گذشت نزدیک به 100 سال هنوز هم اساس تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی بر اساس این تئوری استوار است. نظریه Dow در واقع 6 اصل مهم دارد:
- اصل۱: بازار از مجموعهی اخبار و عوامل بیرونی تأثیر میپذیرد.
- اصل۲: در بازار ۳ نوع روند اتفاق میافتد شامل: وند اصلی، روند اصلاحی و روند جزئی.
- اصل 3: هر روند اصلی شامل ۳ مرحله است شامل: جمع آوری، مشارکت عمومی، زیاده روی یا ترس.
- اصل 4: شاخصهای مختلف یکدیگر را تأیید میکنند.
- اصل 5: روندها توسط حجم معاملات تأیید میشوند.
- اصل 6: روندها تا زمانی که سیگنال برگشت دیده نشده، ادامهدار هستند.
در آموزش مقدماتی ترید ارز دیجیتال میتوانیم این اصول مهم را درک کنیم و حتی در معاملات خود از آنها استفاده کنیم. تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال بدون رعایت این اصول امکان پذیر نیست.
مهمترین ابزارهای تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال
همانند هر نوع تحلیل دیگری، تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال نیز به کمک ابزارهایی انجام میشود. به طور کلی معمولاً برای تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال از الگوهای نمودار، اندیکاتورها یا ترکیبی از این دو کمک میگیرند. یکی از اهداف آموزش پیشرفته ارز دیجیتال این است که بتوانید در استفاده از این ابزارها به مهارت برسید. در اینجا مهمترین ابزارهای تحلیل تکنیکال را معرفی میکنیم:
- الگوهای کندل استیک
- خطوط روند
- خط مقاومت و حمایت
- حجم معاملات
- شاخص قدرت نسبی یا RSI
- میانگین متحرک
- باندهای بولینگر
- فیبوناچی
- ابرهای ایچیموکو
این موارد تنها بخشی از ابزارهای مهمی هستند که هر تریدری باید با آنها آشنا باشد. در سایتهای تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال میتوانید به ابزارهای بیشتری نیز دست پیدا کنید.
بهترین سایت برای تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال
یکی دیگر از ابزارهای تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال، سایتهایی مانند کوین مارکت کپ و تریدینگ ویو هستند. اگر به دنبال بهترین سایت برای تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال میگردید که همه ابزارهای لازم از ابزارهای تحلیل نمودار تا اندیکاتورهای ساده و پیشرفته را در اختیار شما قرار دهد، تریدینگ ویو احتمالاً بهترین گزینه برای شما است. در کنار تریدینگ ویو، کوین مارکت کپ نیز نقش بسیار مهمی دارد و نمودار قیمتی آن در تحلیل تکنیکال به ما کمک میکند.
ما در سایت داجکس نیز در کنار پاسخ گویی به سؤالات مهم شما مانند صرافی غیر متمرکز چیست، امکان مشاهده نرخ ارز دیجیتال را هم فراهم کردهایم. علاوه بر این اگر نیاز به آموزش تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال دارید، دورههای آموزشی داجکس بهترین گزینه برای شما خواهد بود.
دوره آموزشی داجکس، بهترین دوره آموزش تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال
اگر به دنبال بهترین دوره آموزش تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال هستید، دوره آموزش حرفهای ارزهای دیجیتال داجکس بهترین گزینه برای شما است. ما در داجکس تلاش میکنیم که ابتدا تمامی مبانی تحلیل تکنیکال را به شما بیاموزیم و سپس نحوه استفاده از ابزارهای تحلیل تکنیکال را آموزش میدهیم. در نهایت بهترین اساتید ارز دیجیتال ایران در کنار شما هستند تا به صورت واقعی کاربرد تحلیل تکنیکال را مشاهده کنید. مطالعه مقاله چطور ارز دیجیتال معامله کنیم میتواند به کسب اطلاعات بیشتر به شما کمک کند.
تحلیل تکنیکال یا تحلیل فاندامنتال کدام بهتر است؟
بعضی از تریدرها، خصوصاً تریدرهای پرایس اکشن و روزانه معقتد هستند که تحلیل تکنیکال تنها چیزی است که برای پیش بینی قیمت و تحلیل بازار در آینده باید به آن توجه کرد. در معاملات کوتاه مدت و ساعتی شاید تحلیل فاندامنتال چندان به کار نیاید. اما در هر صورت، نمیتوان نقش فاندامنتال را به طور کامل زیر سؤال برد. گاهی اوقات یک تفاوت فاندامنتال و تکنیکال چیست؟ خبر چند خطی در بازار ارزهای دیجیتال مهمتر از هزاران تحلیل پیچیده تکنیکال است. بنابراین توصیه میشود که از فاندامنتال و تکنیکال به عنوان دو بال پرواز در بازارهای مالی استفاده کنید. آموزش دیدن در هر دو مورد برای تریدرهای تازه کار توصیه میشود. بهترین روش یادگیری ارز دیجیتال شرکت در دوره تدریس خصوصی ارز دیجیتال است. با شرکت در این دوره می توانید به صورت حضوری با بهترین استاد ارز دیجیتال ایران زیر و بم ارزهای دیجیتال را آموزش ببینید.
آموزش ارز دیجیتال را با داجکس شروع کنید
در این مقاله سعی کردیم به سؤال تحلیل تکنیکال چیست پاسخ دهیم و با اساس تحلیل تکنیکال، کاربردها و ابزارهای آن آشنا شویم. تحلیل تکنیکال به شما قدرت پیش بینی وضعیت آینده بازار و قیمتها را میدهد. در نتیجه میتوانید بر اساس یک تحلیل خوب، سود زیادی کسب کنید. اما برای اینکه بتوانید به تحلیلگر حرفهای بازار ارزهای دیجیتال تبدیل شوید، باید دورههای آموزشی مقدماتی و حرفهای ارزهای دیجیتال را پشت سر بگذارید. ما در داجکس این فرصت را برای شما فراهم کردهایم تا با شرکت در دورههای آموزشی ارزهای دیجیتال در کوتاهترین زمان به یک تریدر حرفهای تبدیل شوید و تسلط کافی بر تکنیکال و فاندامنتال پیدا کنید. برای شروع کافی است تا همین حالا در یکی از دورههای داجکس ثبت نام کنید.
راهنمای جامع تفاوت های تحلیل تکنیکال و فاندامنتال
دلیل اصلی محبوبیت این نوع تحلیل کارا بودن تحلیل تکنیکال است و انعطاف تحلیل تکنیکال ,به تحلیل گران بازار های مختلف این اجازه را می دهد که در هر بازاری از آن استفاده کنند در صورتی که علم فاندمنتال این ویژگی را ندارد و فاندمنتال هر بازاری (کریپتو ,فارکس ,بورس) مختص به همان بازار است و به این دلیل تحلیل گران فاندمنتال در یک بازار خاص توانایی معامله کردن در بازار دیگر را ندارند.
علم تکنیکال ,علم یادگیری زبان چارت و نمودار است و تحلیل تکنیکال بغیر از بررسی نمودار با هیچ مولفه ی دیگری در ارتباط نیست.
به تحلیل گر تکنیکال ,تکنیکالیست و یا چارتیست گفته میشود و دیدگاه اصلی چارتیست ها این است که هرچیزی نیاز دارند در نمودار پیدا میشود و میتوانند تقاضا یا عرضه را در نمودار ببیند این در حالی است که علم فاندمنتال بدنبال چرایی و علت تغییرات میگردد.
برای مثال علم فاندمنتال علت ریزش اخیر بازار بورس آمریکا (NYSE) رابالا رفتن شاخص دلار آمریکا(DXY) و رشد نرخ بهره در فدرال رزرو میداند ولی علم تکنیکال به علت اهمیتی نمی دهد و دیدگاه بر این اساس است که اگر قیمت ها قرار است کاهش پیدا کنند نمودارها توانایی این را دارند که از قبل به شما این هشدار را بدهند و از رفتار گذشته ی نمودار میتوان ,آینده ی نمودار را پیش بینی کرد.
یکی از اساسی ترین اختلاف های دیدگاهی ,بین تکنیکال و فاندمنتال در نگاه به گذشته و آینده است بطوری که علوم تکنیکال بر این باورند که آینده چیزی جز تکرار گذشته نیست و اگر نمودار ها رفتاری در گذشته داشته اند در آینده همین رفتار ها تکرار خواهد شد و با کمک گذشته ی نمودار، شما میتوانید آینده ی نمودار را ببینید ولی علوم فاندامنتال این تفکر را قبول ندارند و دیدگاه آن ها این است که پارامتر ها و متغیر های علتی و تاثیر گذار در آینده با پارامتر های گذشته متفاوت هستند.
این تفاوت دیدگاهی را با یک مثال بررسی میکنیم: مدت هاست در دنیا می شنویم که صنعت انرژی به سمت انرژی های سبز و تجدید پذیر حرکت خواهد کرد و در دنیای آینده انرژی های تجدید ناپذیر مثل نفت و زغالسنگ جایگاهی ندارند و تحلیل گران فاندمنتال بر این باور هستند که نمودار های صنایع انرژی های سبز در آینده رشد های خوبی خواهند کرد و نفت کم کم رونق خود را در بلند مدت از دست خواهد داد ولی دیده شد که بار دیگر قیمت نفت اعداد و رکورد های جدیدی برای خودش ثبت کرد و گذشته بار دیگر تکرار شد.
حال سوال این است آیا فاندمنتال درست میگوید یا تکنیکال؟
در قدم بعدی سوالی بوجود می آید که از کدام تحلیل باید استفاده کرد ؟
تفاوت های زیادی در بین این دو نوع تحلیل وجود دارد و باید چند مورد اساسی را بررسی کرد که خواننده توانایی انتخاب مسیر خود را داشته باشد.
تفاوت اولی که در ابتدای متن هم ذکر شد میزان انعطاف علم تکنیکال است در حالی که علم فاندمنتال این انعطاف را ندارد یعنی شما از علم تکنیکال در هر بازاری میتوانید استفاده کنید ولی علم فاندمنتال در هر بازاری مختص به همان بازار است با این وجود باز هم نمیتوانید با یک سبک تکنیکال در همه ی بازار ها کار کنید بلکه باید از سبک هایی که متناسب با همان بازار است استفاده کنید یعنی یکبار با علم تکنیکال آَشنا میشوید ولی طریقه ی استفاده از این علم در هر بازاری متفاوت است.
دانش فاندامنتال عمدتا شامل چه مواردی است:
در بحث بررسی فاندامنتال باید همه جوانب از جمله بررسی پروژه ای که قصد سرمایه گذاری در آن را داریم اعم از هیئت مدیره،نقشه راه پروژه،اهداف و مقاصدی که اعلام شده است،میزان موفقیت های آن در برنامه های قبلی خود،میزان گردش در دست آن سهم یا ارز و… را باید بررسی کرد.
در موارد دیگر شرایط کلان و اقتصادی را باید بررسی کرد (تغییر در شرایط اقتصادی توسط دولتمردان و بانک های مرکزی و حتی تهدیداتی از جمله جنگ،مریضی،قحطی و… برای یک کشور و یا جهان میتواند تاثیرات زیادی روی شرایط هر مارکتی بگذارد.
حتی کوچکترین موارد در این علم مد نظر قرار می گیرد.
به عنوان مثال در ارزهای دیجیتال ایجاد تورم و کود با تغییر در نرخ بهره،کرونا،جنگ،درآمد ماینر ها و قیمت تجهیزات آن ها و… در چند سال اخیر توانسته است بر روی بازار تاثیرات زیادی بگذارد.
خب با این مزیت و کارایی علم تکنیکال چرا باید از فاندمنتال استفاده کرد؟
جواب این سوال تفاوت دوم را برای ما روشن میکند.
دنیای بازارهای مالی همیشه با ریسک همراه است و سنجش ریسک یکی از سخت ترین مباحث در بازارهای مالی است و علم فاندمنتال به شما اجازه میدهد که تا حد بسیار خوبی ریسک معامله ی خود را بسنجید و این توانایی را به شما می دهد که با اطمینان و اعتماد زیادی نسبت به معامله ی خود وارد بشوید، این در حالیست که در علم تکنیکال با اطمینان کمتری ورود پیدا می کنید چون شما صرفا یک نمودار را معامله میکنید و هیچ نظری نسبت به چیزی که میخرید ندارید.
جا داره در این قسمت از یک جمله ی آقای وارن بافت بزرگترین سرمایه گذار دنیا استفاده کنیم که گفته است :هرگز روی چیزی که نمیدانید چیست سرمایه گذاری نکنید.
برای مثال سرمایه گذاران ارز LUNA در بازار کریپتو کارنسی, اگر با فاندمنتال این ارز آشنا بودند با احتمال بیشتری میتوانستند شکست این پروژه را پیش بینی کنن و اکثر معامله گرانی که سرمایه های خود را در این ارز از دست دادند,معامله گران چارتیست بودند.
تفاوت سومی که بین این دو نوع تحلیل وجود دارد میزان وقت و انرژی است که برای بدست اوردن این علم میگذارید , قطعا میزان زمانی که برای یادگیری فاندمنتال مصرف میشود خیلی بیشتر از علم تکنیکال است و این یکی از دلایل محبوبیت تکنیکال است چون یادگیری آن به نسبت راحت تر است.
پس نتیجه این است که علم تکنیکال راحت تر یاد گرفته میشود و میزان انعطاف زیادی دارد ولی علم بنیادی سخت تر یاد گرفته می شود و میزان انعطاف کمتری دارد و میزان دقت و اعتماد و ضریب برد بالاتری نسبت به تکنیکال دارد.
نویسنده مقاله راهنمای جامع تفاوت های تحلیل تکنیکال و فاندامنتال; مهندس محسن سهرابی
دیدگاه شما