کاهش ادامه دار قیمت نفت در بازار جهانی
نفت در معاملات روز چهارشنبه بازار جهانی تحت تاثیر افزایش تولید لیبی که به نگرانیها نسبت به تولید فزاینده آمریکا و تضعیف تلاشهای سایر تولیدکنندگان برای حذف مازاد عرضه از بازار افزود، کاهش پیدا کرد.
نفت برنت که قیمت پایه بازار بینالمللی است، ۱۸ سنت یا ۰.۴ درصد نسبت به قیمت نهایی معاملات سهشنبه کاهش یافت و به ۵۱.۶۶ دلار در هر بشکه رسید.
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از ایسنا،نفت وست تگزاس اینترمدیت آمریکا ۴۹.۳۷ دلار در هر شبکه معامله شد که ۲۹ سنت یا ۰.۶ درصد نسبت به قیمت نهایی روز سهشنبه کاهش داشت.
به گفته معاملهگران کاهش قیمتها، نتیجه تولید بالاتر در کشور جنگزده لیبی است که به رشد بیوقفه تولید آمریکا افزوده میشود.
شرکت ملی نفت لیبی روز دوشنبه اعلام کرد انتظار میرود تولید نفت این کشور هفته جاری به ۸۰۰ هزار بشکه در روز افزایش پیدا کند. این امر احتمالا صادرات لیبی را افزایش خواهد داد.
به گفته گرک مککنا، استراتژیست ارشد بازار در شرکت کارگزاری معاملات آتی اکسی تریدر، به نظر میرسد تولید نفت لیبی و شیل ذهن معاملهگران را اشغال کرده و نگرانی آنها را نسبت به بالا ماندن سطح ذخایر و استمرار اشباع عرضه در بازار جهانی تشدید کرده است.
افزایش تولید نفت از سوی آمریکا و لیبی، تلاشهای کشورهای عضو و غیرعضو اوپک که به تازگی موافقت کردهاند توافق کاهش حدود ۱.۸ میلیون بشکه در روز از تولید نفت را تا پایان سه ماهه اول سال ۲۰۱۸ تمدید کنند، تضعیف میکند.
بر اساس گزارش رویترز، توافق کاهش تولید که از ژانویه به اجرا درآمده است، قرار بود در ژوئن به پایان برسد اما تاکنون تاثیر مطلوبی بر کاهش سطح ذخایر جهانی نفت نداشته است.
لیبی عضو اوپک بوده اما از مشارکت در توافق کاهش تولید معاف شده، در حالی که آمریکا در این توافق مشارکت نکرده است.
تحلیلگران گولدمن ساکس پیشبینی خود برای قیمت نفت وست تگزاس اینترمدیت در سال ۲۰۱۷ را از ۵۴.۸۰ دلار به ۵۲.۳۹ دلار در هر بشکه تنزل دادند. متوسط قیمت مورد پیشبینی برای برنت در سال جاری هم از ۵۶.۷۶ دلار به ۵۵.۳۹ دلار تنزل یافت.
تعلیق زمستان
زمستان سخت اروپا رخت بربست و قیمت گاز منفی شد؛ اتفاقی غیرمنتظره که یورونیوز از آن با عنوان پایان فرضیه زمستان سخت نام برد و نوشت که مخازن گاز اروپا پر شد و قیمت گاز تحویل نقدی برای لحظاتی منفی شد. این موضوع در حالی رخ میدهد که گزارشهای رسمی حاکی از روند تصاعدی ناترازی گاز در ایران است و چندی پیش کمیسیون انرژی مجلس نسبت به این موضوع هشدار داده بود.
شرق: زمستان سخت اروپا رخت بربست و قیمت گاز منفی شد؛ اتفاقی غیرمنتظره که یورونیوز از آن با عنوان پایان فرضیه زمستان سخت نام برد و نوشت که مخازن گاز اروپا پر شد و قیمت گاز تحویل نقدی برای لحظاتی منفی شد. این موضوع در حالی رخ میدهد که گزارشهای رسمی حاکی از روند تصاعدی ناترازی گاز در ایران است و چندی پیش کمیسیون انرژی مجلس نسبت به این موضوع هشدار داده بود.
پایان فرضیه زمستان سخت
پایان فرضیه زمستان سخت سال 2022 عنوانی است که یورونیوز برای خبر سقوط قیمت گاز در بازار اروپا انتخاب کرده و نوشته است قیمت گاز تحویل نقدی در بازار جهانی برای لحظاتی منفی شد.
به تعبیری تأمینکنندگان گاز مایل بودند به مدت یک ساعت که قیمت به زیر صفر رسید، نزدیک به ۱۶ یورو به هرکسی که میتوانست یک مگاوات ساعت گاز را با خود ببرد، پرداخت کنند؛ حجمی از گاز که تقریبا معادل میانگین مصرف ماهانه یک خانوار بریتانیایی بود.
بنا بر گزارش این رسانه، اتفاق رخداده یک چرخش شایان توجه در بازاری بود که تا پایان ماه آگوست شاهد ثبت رکوردهای قیمتی بیش از ۳۰۰ یورو برای هر مگاوات ساعت گاز بود.
از زمانی که ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه، تصمیم گرفت عرضه گاز در بازار اروپا را از طریق خط لوله نورداستریم یک متوقف کند، یعنی از اواخر آگوست گذشته، برخلاف انتظارها قیمت گاز در اروپا در مجموع روندی نزولی به خود گرفته است.
هرچند بلافاصله پس از اعلام این تصمیم بهای هر مگاوات ساعت گاز از حدود ۱۷۰ یورو به ۲۰۰ یورو جهش کرد ولی این نرخ در روزهای اخیر به صد یورو بازگشته که نزدیک به قیمتهای پیش از آغاز تهاجم نظامی روسیه به اوکراین و روزهای آغازین سال ۲۰۲۲ است.
در همین حال، قیمت آتی گاز برای نوامبر سال ۲۰۲۳ نیز از رکورد ۳۰۰ یورویی فاصله گرفته و تا ۱۴۰ یورو پایین آمده است.
این افت قیمت در شرایطی رخ میدهد که همزمان با پُرشدن انبارهای ذخیره گاز طبیعی مایع در اروپا، محمولههای جدید همچنان در بنادر کشورهای عضو اتحادیه اروپا در حال پهلوگیری هستند.
افزون بر این، کارشناسان معتقدند در کنار سپریکردن پاییزی معتدل، روند صرفهجویی در مصرف چه در میان صنایع و چه در میان خانوارها از دیگر عوامل کاهش قیمت گاز است.
روسیه بازنده بازار گاز
مرتضی بهروزیفر، تحلیلگر انرژی به «شرق» میگوید: اروپا بعد از بحران انرژی در دهه 70 میلادی آمادگی مواجهه با بحرانهایی از این دست را برای خود ایجاد کرده بود و برخلاف برخی نظرات غیرکارشناسی، پیشبینی میشد که اروپا بتواند زمستان را بدون مشکلات حاد پشت سر بگذارد.
او ادامه میدهد که ظرفیت نیروگاههای زغالسنگی، ظرفیت تولید انرژیهای تجدیدپذیر و ذخایر نامتعارف انرژی و بازارهای جایگزین همه و همه گزینههایی بود که اروپا در اختیار داشت.
این تحلیلگر معتقد است بازنده بازار انرژی جهان روسیه است؛ چراکه این کشور سهم عمده بازار گاز اروپا را از دست داده و در حال حاضر تنها مشتری بزرگ آن، چین به شمار میآید. بهروزیفر تأکید میکند که منابع گاز روسیه در غرب این کشور واقع شده و برای رساندن گاز به شرق یعنی چین، نیاز به احداث خطوط جدید انتقال گاز است. از سوی روسیه برای مایعکردن گاز یا تولید LNG نیازمند فناوری غرب است و با تحریم این کشور، مسکو در نگهداشت ظرفیت فعلی تولید گاز مایع خود بهشدت دچار مشکل
نکته دیگر اینکه روسیه ناچار است نفت خود را با تخفیف زیاد حدود 40 دلار در هر بشکه به چین و هند بفروشد و از آنجا که هماکنون قیمت نفت در بازار جهان نسبتا متعادل شده است، درآمدهای نفتی روسیه کاهش قابل ملاحظه خواهد داشت.
به عقیده این تحلیلگر انرژی یکی از برندگان بلامنازع بازار گاز جهان ترکیه است که این روزها تلاش میکند به دروازه واردات انرژی اروپا تبدیل شود.
ترکیه دروازه انرژی اروپا میشود
حالا جنگ اوکراین و تهدید روسیه برای اتحادیه اروپا درس عبرتی شده است که برای تأمین منابع جدید گاز به تکاپوی احداث خطوط لوله گاز از آسیای مرکزی و غرب آسیا و از طریق خاک ترکیه بیفتند.
اتحادیه اروپا پس از جنگ اوکراین، طرحی بلندپروازانه برای پایاندادن به وابستگی انرژی خود به روسیه تا سال ۲۰۲۷ میلادی اعلام کرده است. برای تحقق این هدف، ترکیه باید به قطب ترانزیت گاز طبیعی تبدیل شود و تأمینکنندگان در غرب و آسیای مرکزی را به بازارهای اروپا متصل کند.
در گذشته تعدادی خط لوله گاز پیشنهاد شده است که قطر، ایران، ترکمنستان و اسرائیل دارای ذخایر عظیم گاز طبیعی را از طریق ترکیه به اروپا متصل میکند. در حالی که عملیات ساخت برخی از آنها تاکنون شروع نشدهاند، برخی دیگر ممکن است اکنون در کانون توجه قرار بگیرند. از این میان، قطر تولیدکننده و صادرکننده بزرگ گاز طبیعی مایع و رهبر بازار است. توسعه ذخایر گاز طبیعی ایران به سرمایهگذاری نیاز دارد؛ زیرا به دلیل تحریمهای طولانیمدت و شدید توسعه نیافته است. ترکمنستان نیز ذخایر گاز فراوانی دارد، اما توسعه نیافته است و از طرفی متحد روسیه به شمار میآید. اکتشافات گاز اسرائیل در دهه گذشته انجام شده و همچنان در حال توسعه است. بهجز این ترکیه منابع گازی کردستان عراق را هم بهعنوان یک گزینه مهم میبیند و البته ناامنی در عراق بهعنوان یک چالش مهم محسوب میشود.
بنابراین در آینده نزدیک، اتحادیه اروپا احتمالا گاز بیشتری از تأمینکننده فعلی یعنی جمهوری آذربایجان دریافت خواهد کرد.
مرتضی بهروزیفر، تحلیلگر انرژی میگوید خواهناخواه ترکیه در آینده بازیگر مهمی برای انتقال گاز به اروپا خواهد شد.
او توضیح میدهد که روسیه ناچار است به بازار گاز اروپا برگردد، اما این بار دیگر نه بهعنوان تأمینکننده عمده. بنابراین پیشبینی میشود با توجه به نقشی مهمی که ترکیه در قفقاز جنوبی دارد، روسیه ناچار شود گاز خود را از طریق دروازه ترکیه به اروپا منتقل کند و در این مسیر جمهوری آذربایجان و ترکمنستان را با خود همراه کند و همچنین مسیر انتقال گاز عراق و ایران به اروپا شود.
به گفته این تحلیلگر، کشورهای گازی مدیترانه مانند اسرائیل، لبنان و مصر هم به دلیل عمق زیاد این دریا و هزینه گزاف انتقال گاز از مدیترانه، مسیری بهتر از ترکیه ندارند و به همین دلیل ترکیه نقش مهم دروازه گاز اروپا را به دست میآورد.
در همین زمینه فیروز دولتآبادی، سفیر اسبق ایران در آنکارا به ایلنا گفته است پیشنهاد روسیه برای تبدیل ترکیه به هاب انرژی اروپا با سرعت زیادی قابل اجراست و ترکها نیز از آن استقبال خواهند کرد.
او تأکید کرده است روسیه سه خط تا ترکیه دارد که میتواند ظرفیت آن را اضافه کند. ترکها هم نزدیکی زیادی به اروپا دارند. بنابراین اجرای پروژههایی در حد چندصد کیلومتر کار دشواری نیست.
ناترازی گاز در ایران
این موضوع در حالی رخ میدهد که ایران بهعنوان دومین دارنده ذخایر گاز جهان، این روزها با کسری و ناترازی گاز مواجه است.
بر اساس گزارش شرکت ملی گاز ایران، کسری گاز ایران به صورت تصاعدی ادامه دارد. در سال ۹۹ وزارت نفت کسری گاز فصول سرد را حدود ۱۵۰ تا ۱۶۰ میلیون مترمکعب برآورد کرد که در سال ۱۴۰۰ به حدود ۲۰۰ میلیون مترمکعب رسید و حالا کسری گاز فصول سرد سال جاری بین ۲۳۰ تا ۲۵۰ میلیون مترمکعب تخمین زده میشود.
جواد اوجی، وزیر نفت، سال گذشته درباره علت کسری گاز به رشد ۱۰درصدی مصرف اشاره کرده و گفته بود کسری گاز سبب شده سطح ذخایر نیروگاههای برق هم در سال ۱۴۰۰ نسبت به سال ۹۹ حدود ۲۵ تا ۳۰ درصد کمتر شود.
امسال نیز کسری گاز تصاعدی بوده و بنا بر اعلام جلال نورموسوی، مدیر گازرسانی شرکت ملی گاز ایران، روزانه ۲۵۰ میلیون مترمکعب کسری گاز در کشور وجود دارد.
او در حاشیه آیین تکریم و معارفه مدیرعامل شرکت گاز خراسان شمالی، به ایرنا توضیح داده است: «باید از وابستگی به سوخت مایع و واردات گاز پیشگیری شود و با صرفهجویی در هتلها، گلخانهها و واحدهای صنعتی مانع از قطع گاز خانگی شد». او همچنین از احتمال اعمال محدودیت ارسال گاز به صنایع خبر داده است.
چندی پیش نیز مالک شریعتینیاسر، سخنگوی کمیسیون انرژی مجلس، گزارش کمیسیون متبوع خود را درباره ناترازی تولید و مصرف گاز طبیعی در کشور قرائت کرد.
بر اساس این گزارش سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) تا پایان سال ۲۰۲۱ میلادی، ایران با حدود ۳۴ تریلیون مترمکعب، در مجموع حدود ۱۶ درصد ذخایر اصلاحشده گاز طبیعی در جهان را در اختیار دارد و هماکنون ۷۵ درصد از سبد انرژی کشور به گاز طبیعی اختصاص یافته است.
سخنگوی کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی در صحن علنی مجلس تأکید کرد که برنامهریزی مناسبی برای مهار رشد افسارگسیخته تقاضا و مصرف گاز طبیعی در بخشهای مختلف کشور نشده است و با وجود آنکه ایران رتبه سوم بزرگترین تولیدکننده گاز طبیعی در جهان را دارد، اما با توجه به آغاز افت فشار در مخازن گازی میدان پارس جنوبی و ادامه روند افزایشی مصرف، چالشی جدی برای تأمین گاز طبیعی در آینده بسیار نزدیک وجود خواهد داشت.
کارشناسان انرژی در ایران میگویند کشور برای حفظ ظرفیت فعلی تولید گاز در کوتاهمدت به 50 میلیارد دلار سرمایهگذاری و در بلندمدت به 150 تا 200 میلیارد دلار سرمایهگذاری نیاز دارد.
افزایش چشمگیر نقش آفریقا در بازار جهانی نفت
کشورهای آفریقایی با تولید روزافزون نفت و همچنین کشف ذخایر جدید در شمال و و صحرای این در حال تبدیل بازیگری مهم در بازار انرژی جهانی شده اند .
با این وجود، بسیاری از این کشورها به دلیل بی ثباتی سیاسی و مسائیل اقتصادی نمی توانند از ذخایر نفتی خود به خوبی استفاده کنند.
از مجموع 1.7 تریلیارد بشکه ذخایر نفت شناساییشده در جهان، 129 میلیارد و 200 میلیون بشکه متعلق به آفریقاست. این قاره 8.2 میلیون از 95 میلیون بشکه نفت روزانه در جهان را تامین مکند.
لیبی، نیجریه، آنگولا، الجزایر و مصر 5 کشور اول این قاره از لحاظ ذخایر نفتی هستند. لیبی دارای 48.4 میلیارد بشکه، نیجریه، 37.1، و آنگلا دارای 12.7 میلیارد نقش قیمت نفت در بازار ایران بشکه ذخیره نفتی است.
کشورهای نیجریه و آنگولا در سال 2016 در جایگاه 13 و 14 دنیا از حیث تولید نفت در جهان بودند. همچنین از نظر صادرات نفت نیز نیجریه در رتبه 8 جهان و آنگولا نیز نهم دنیاست.
-کشف میدان نفتی بزرگ در زیمباوه
هفته پیش یک میدان عظیم نفت و گاز در کشور زیمباوه در جنوب آفریقا کشف شد. به گفته امرسون مانگاگوا رئیس جمهور این کشور یک شرکت اکتشاف نفت استرالیایی، این میدان نفت و گاز را کشف کرده است.
جستجوی منابع نفت و گاز در دیگر نقاط این کشور نیز ادامه دارد. فعالیت و بهرده برداری چاههای نفت کشف شده این کشور که در در منطقه به مساحت 200 کیلومترمربع قرار دارد، سال 2020 آغاز خواهد شد.
-نیجریه دارای بالاترین میزان تولید نفت در آفریقا
نیجریه با 2.36 میلیون بشکه دارای بیشتر میزان روزانه تولید نفت در آفریقاست. آنگولا با 1.71 میلیون و الجزایر با 1.52 میلیون دوم و سوم هستند. لیبی بهعنوان دارنده بیشترین ذخایر نفتی آفریقا، به علت بیثباتی سیاسی روزانه تنها 500 هزار بشکه تولید میکند.
براساس دادههای قیمت نفت جهانی، نیجریه، مصر، آنگولا، اتیوپی و تونس امسال ارزانترین بنزین را عرضه کردهاند. کشورهای آفریقای مرکزی، زیمباوه، ماوریتیوس و کیپ ورد نیز گرانترین بنزین این این قاره را داشته اند.
-همکاری با اتحادیه تولیدکنندگان نفت در آفریقا
اتحادیه تولیدکنندگان نفت آفریقا که در سال 1986 تشکیل شد، در صدد ایجاد نقش قیمت نفت در بازار ایران نقش قیمت نفت در بازار ایران هماهنگی و همکاری میان کشورهای فعال در این زمینه است. این اتحادیه توسط نیجریه، الجزایر، لیبی و گابُن تاسیس شده و اکنون دارای 18 عضو است.
در سی و پنجمین نشست این اتحادیه که آوریل گذشته در چاد برگزار شد، اعضا در باره قیمت نفت و چگونگی کاربرد آن برای توسعه در قاره آفریقا گفتگو کردند. لیبی، الجزایر، نیجریه و آنگولا نماینده آفریقایی در اوپک هستند.
- افزایش روز افزون ظرفیت تولید نفت
بسیاری از کشورهای آفریقایی به علت هزینه های بالای اکتشاف و استخراج ذخایر نفت، سالهای طولان است که از منابع خود به خوبی استفاده نمیکنند.
در 15 سال گذشته و پس از کشف ذخایر جدید نفتی در کشورهایی مانند کنیا، غنا، نیجر، اوگاندا و اتیوپی، پتانسیل این قاره بیش از پیش آشکار شد. کنیا برای نخستین بار در تاریخ خود نفت خام صادر کرد.
اتیوپی نیز آغاز به تولید آزمایشی روزانه 450 بشکه نفت در ایالت سومای این کشور کرد. امکان استفاده از منابع این ایالت که تخمین زده می شود دارای ذخایر عظیم نفتی هنوز فراهم نیست.
ناکافی بودن تکنولوژی اکتشاف در نیجریه، کمبود تجهیزات و ماشین آلات، فساد، تروریسم، مشکلات بوروکراتیک و فقدان قوانین از موانع اصلی صادرات خام نفت و عامل عدم توسعه و عقب ماندگی این کشور به شمار میرود.
مسیر سخت تهدید، تحریم و کودتا برای ملی شدن صنعت نفت
سابقه طولانی و پرفراز و نشیب صنعت نفت ایران معرف خوبی برای ارزیابی تاریخ معاصر ایران است.
گروه انرژی| فرداد احمدی|
سابقه طولانی و پرفراز و نشیب صنعت نفت ایران معرف خوبی برای ارزیابی تاریخ معاصر ایران است. در طول تاریخ معاصر ایران، یکی از متغیرهای ثابت قضاوت عمومی نسبت به حکومتها و دولتها همواره نفت بوده و هست. در بیش از یک قرن اخیر نوع رفتار سایر کشورها با ایران در حوزه نفت عامل تفکیک دوست از دشمن در ذهن مردم ایران بوده و این اصل حتی در جهان امروز نیز برقرار است و این حامل انرژی در صف اول رویارویی ایران با امریکا و برخی کشورهای منطقه قرار دارد. یکی از فرازهای خیرهکننده تاریخ نفت در ایران، در 29 اسفند سال 1329 رقم خورد؛ زمانی که به همت محمد مصدق لایحه ملی شدن صنعت نفت ایران در مجلس بیست و پنجم شورای ملی تصویب شد و سهم 16 درصدی ایران از سود استخراج نفت را به 50 درصد افزایش داد. با نزدیک شدن به سالگرد ملیشدن صنعت نفت، «روزنامه تعادل» نظر عباس ملکی، محقق ارشد در پروژه سیاستگذاری انرژی، مرکز مطالعات بینالمللی در موسسه تکنولوژی ماساچوست (امایتی) را درباره تحولات صنعت نفت ایران و تأثیر واقعه ملی شدن صنعت نفت بر آینده این صنعت در ایران جویا شد. ملکی ضمن بازگو کردن مختصری از آنچه در طول تاریخ صنعت نفت ایران گذشت، موقعیت امروز این صنعت را افتخارآفرین و در راستای همان دغدغههای عمومی ایرانیان نسبت به آن خواند و کاهش کنونی صادرات نفت ایران به واسطه تحریمهای امریکا را فرصتی برای کاهش وابستگی بودجه دولتی به این حامل انرژی دانست.
ایران یکی از کشورهایی است که حدود 130 سال تجربه اکتشاف، تولید و استخراج نفت را دارد و در طول این سالها مشتقات نفت و همچنین انرژیهای دیگر هیدروکربوری مانند زغالسنگ و گاز طبیعی نیز به این حامل انرژی افزوده شده است. رژیم حقوقی حاکم بر استخراج نفت خام ایران در طول این سالها دچار تحولات زیادی شد که البته یکی از مهمترین تحولات در سال 1329 رخ داد. عباس ملکی محقق ارشد در پروژه سیاستگذاری انرژی، مرکز مطالعات بینالمللی در موسسه تکنولوژی ماساچوست (امایتی) در رابطه با این رژیم حقوقی در ابتدای کشف و استخراج نفت در ایران بیان میکند: «در ابتدا رژیم حقوقی حاکم بر استخراج نفت خام ایران رژیم امتیازی بود. دولت ایران قبول کرده بود که کل امتیاز منابع معدنی و گمرک ایران را به خارجیها واگذار کند. رژیم امتیازی به این حالت بود که پیمانکار همه مراحل کار نفت را انجام میداد و مقداری پول (یا به نقش قیمت نفت در بازار ایران صورت ثابت در ابتدا یا درصدی از تولید) به کشور یا دولت مالک معادن نفت خام پرداخت میکرد.»
ملکی میافزاید: «در ابتدا و در دوره حکومت مظفرالدینشاه، پرداخت پول به صورت ثابت انجام میشد و سپس قرارداد تغییر کرد به صورت 11 درصد از سود خالص در آمد. دولت انگلستان ابتدا ادعا میکرد که شرکت مختلط نفت ایران و انگلیس یک شرکت خصوصی است و باید مالیات بپردازد. شرکت مختلط نفت ایران و انگلیس مالیات زیادی را به دولت انگلستان میپرداخت و سپس از سود خالص به ایران 15 درصد پرداخت میشد.»
وی با بیان اینکه در جریان لایحه استیفای حقوق ملت ایران که در سال 1312 توسط رضاشاه به مجلس ارایه شد، سهم ایران به 16 درصد افزایش پیدا کرد، میافزاید: «ولی همچنان رژیم امتیازی حاکم بود و شرکت مختلط نفت ایران و انگلیس همه کارهای مطالعه، اکتشاف، حفاری، استخراج، انتقال و تبدیل به فراورده را انجام میداد و سهم ناچیزی از سود به ایران داده میشد. در سالهای 1327 تا 1329 وقتی آقای حسین مکی و آقای دکتر مصدق صورتحسابها را در مجلس اعلام کردند، مشخص شد که در دو سال متوالی هم قیمت نفت بالا رفته بود و هم هزینهها ثابت شده بود و هم تولید نفت ایران افزایش پیدا کرده بود، در حالی که مقدار عایدی ایران از نفت کمتر شده بود. مذاکرات زیادی در مجلس بیست و پنجم انجام شد تا بالاخره در 29 اسفند سال 1329 قانون ملی شدن صنعت نفت کشور از تصویب نمایندگان مجلس شورای ملی گذشت.»
سهم احمد قوام در نفت ملی
ملکی درباره دلایل مطرح شدن طرح ملی شدن صنعت نفت اظهار میکند: «بعد از پایان جنگ جهانی دوم که نیروهای متفقین در ایران حضور داشتند، نیروهای انگلستان به عراق عقبنشینی کردند و اکثر نیروهای امریکایی از خلیج فارس خارج شدند. ولی نیروهای ارتش سرخ از نواحی آذربایجان تا زنجان بیرون نمیرفتند و ادعا میکردند که حکومت مبتنی بر تسلط حزب دموکرات آذربایجان با مردم صحبت کرده است و مردم مایل هستند که این مناطق زیرنظر حزب دموکرات آذربایجان اداره شود. وقتی ایران فشار بیشتری را برای بازپسگیری شمال و شمال غرب از نیروهای تحت نفوذ شوروی وارد کرد، مشخص شد که حکومت شوروی مایل است که امتیاز نفت شمال را همانند امتیاز نفت جنوب که در اختیار شرکت مختلط نفت ایران و انگلیس قرار داشت، در اختیار خود بگیرد. استالین، رهبر وقت اتحاد جماهیر شوروی اعلام کرد که مایل است امتیاز نفت شمال، نواحی مربوط به دریای خزر و استانهای ساحلی به یک شرکت روسی داده شود.»
محقق ارشد در پروژه سیاستگذاری انرژی، مرکز مطالعات بینالمللی در موسسه تکنولوژی ماساچوست (امایتی) در ادامه گفت: «احمد قوام به عنوان نخستوزیر وقت ایران مذاکرات زیادی با ساتشیکف، سفیر اتحاد جماهیر شوروی در تهران انجام داد و موفق شد موافقتنامهای را به امضا برساند که به ازای دادن نفت شمال به اتحاد جماهیر شوری، نیروهای ارتش سرخ از نواحی آذربایجان ایران خارج شوند. شاید به سبب هوشیاری قوام بود که مادهای در توافقنامه لحاظ شد و در آن ذکر شده بود که به دلیل آنکه رژیم حکومتی ایران یک مشروطه-پادشاهی است، همه تعهدات خارجی باید از تصویب مجلس شورای ملی بگذرد. زمانی که این توافق برای امضا به مجلس رفت، گروه نقش قیمت نفت در بازار ایران دکتر مصدق و دوستانشان بحثهای زیادی کردند و آیتالله کاشانی نیز حمایت کرد و مسیر ملی شدن صنعت نفت ایران طی شد.»
مصدق در همراهی خواست عمومی
عباس ملکی درباره سهم محمد مصدق به عنوان پرچمدار ملی شدن صنعت نفت بیان میکند: «هیچ تردیدی نیست که در هر جنبش اجتماعی نقش رهبری غیرقابل کتمان است. ولی در ماجرای ملی شدن صنعت نفت، عوامل مختلفی نقش داشتند. ملی شدن نفت ایران یک خواست عمومی بود و به تجربه تاریخی مردم ایران از دخالتهای متعدد و متناوب انگلستان و روسیه و سپس انگلستان و شوروی در امور ایران برمیگردد. در آن سالها ایرانیها احساس میکردند که در هر موضوعی دخالت این دو نیرو کارها را برایشان مشکل میکند و مجبور بودند برای هر کاری با این دو نیرو مشورت کنند. برخی از پادشاهان طرفدار انگلستان و برخی طرفدار روسیه بودند، تا حدی که پرچم این دو کشور بر سردر منازل برخی از بزرگان ایران نصب بود.»
وی میافزاید: «این حافظه تاریخی و نارضایتی آن سالها به اقدامات متعددی انجامید که یکی از آنها روی خوش نشان دادن ایرانیها به برنامههای امریکا چه در چارچوب اصل 4 ترومن و چه در چارچوب طرح مارشال برای اروپا بود. پس از پایان جنگ جهانی دوم مقدار اندکی از نیروهای امریکایی که فعالیت غیرنظامی میکردند، تحت عنوان سپاه صلح در ایران ماندند. حضور آنان نتایج خوبی در بخش کشاورزی و آموزشی برای ایران داشت. همچنین اصلاح گمرکات کشور و اصلاح مالیه توسط امریکاییها مواردی بودند که مردم ایران نسبت به آن روی خوش نشان دادند. شاید دلیل اصلی آن این بود که به قدری دو نیروی انگلستان و روسیه در آسیای جنوب غربی، آسیای مرکزی و آسیای جنوبی دخالت کردند (اصطلاح بازی بزرگ درباره دوره آن دخالتها به کار برده میشد) که مردم از آنان عاصی شده بودند.»
ملکی ادامه میدهد: «در چنین موقعیتی، نقشی که یک گروه کوچک در مجلس برای تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت ایفاکرد را نباید از یاد برد. اما باید نقش کلی را برای مردم قائل شد، ولی در عینحال هیچ تردیدی نیست که دکتر مصدق خدمات شایانی در راستای ملی شدن صنعت نفت انجام دادند و در این راه پشتکار و تلاش فراوانی انجام دادند و بعد از آنکه در کمال بهت و شگفتی شاه که شاه فکر نمیکرد دکتر مصدق مقام نخستوزیری را قبول کند و سپس فکر نمیکرد که بتواند آن را اداره کند، دکتر مصدق از اردیبهشت سال 1330 نخستوزیری را قبول کرد و آن را اداره کرد تا اینکه در 28 مرداد سال 1332 با فشار نیروهای نظامی و غوغاسالاری اراذل و اوباش طی یک کودتا از کار برکنار شد و دستگیر شد.»
حرکت امریکا از تجارت به استعمار
ملکی با بیان اینکه سال 1885 ابتدای روابط ایران و امریکا بود و روابطی سالم و کاملأ تجاری میان دو کشور برقرار بود، تصریح کرد: «امریکاییها برخی از اصلاحات مثبت مانند ترویج کشاورزی نوین، ترویج آموزش ابتدایی و متوسطه و انتشارات کتاب را در ایران انجام دادند که کاملأ جنبه انساندوستانه داشت و حتی کمپانی سینکلر امریکایی در حدود سالهای 1300 شمسی پیشنهاد داد که استخراج منابع نفتی شمال ایران را به صورت رژیم حقوقی امتیازی با در نظر گرفتن سهم 50 درصدی برای ایران شروع کنند.»
وی ادامه داد: «در آن زمان انقلاب اتحاد جماهیر شوروی تازه پیروز شده بود و هنوز ضعیف بود و اقدامی علیه این پیشنهاد امریکاییها نکرد. اما آن پیشنهاد به مرحله عمل نرسید. بعد از جنگ جهانی دوم روسها ناراحتی خود از آن پیشنهاد را نشان دادند و مایل بودند که تمام امتیاز نفت شمال را خودشان در اختیار بگیرند. امریکا نیز به تدریج از حالت دوستی و رابطه تجاری منصفانه با ایران خارج شد و به این نتیجه رسید که شاید خود بتواند به عنوان یک نیروی استعمارگر در ایران ایفای نقش کند. به خصوص که در همان سالهای بعد از جنگ جهانی دوم که ترومن از حزب دموکرات رییسجمهور امریکا بود، در انتخابات سال 1952 شکست خورد و صحنه سیاسی را به یک ژنرال جمهوریخواه به نام آیزنهاور واگذار کرد.»
ملکی در خصوص نقش انگلستان در ترغیب امریکا به کودتا در ایران گفت: «مقامات انگلستان با مقامات امریکا صحبت کردند که اگر صحنه سیاسی را در ایران رها کنند، ایران به سمت کمونیزم حرکت خواهد کرد. مقامات انگلیس نشانههایی برای این ادعا ارایه دادند که یکی از آنها تظاهرات حزب توده در تهران بود. در همین راستا، در فاصله بین 30 تیر سال 1331 تا 28 مرداد سال 1332 دکتر مصدق ممنوعیت حزب توده که توسط رضاشاه تصویب شده بود و بر اساس آن انتشار و تبلیغ هر گونه مرام اشتراکی ممنوع شده بود را نادیده گرفت و فکر میکرد که با این کار میتواند توازن بین مذهبیها به رهبری آیتالله کاشانی با چپها به رهبری حزب توده را حفظ کند. ولی نمیدانست افرادی که پشت سر تظاهرات حزب توده بودند، خود امریکاییها بودند. این گزاره در اسناد سیآیای منتشر شده است که شخصی به نام دکتر ویلبرت پول میداد که حزب توده در خیابان فردوسی تظاهرات کند. از آن طرف عکسها و تصاویر این تظاهرات برای ترغیب مقامات امریکایی برای انجام کودتا در ایران مورد استفاده قرار میگرفت. بالاخره آیزنهاور موافقت کرد و برنامه آژاکس که برای سرنگونی دکتر مصدق طراحی شده بود در 25 مرداد سال 1332 به نتیجه نرسید، اما سه روز بعد، در 28 مرداد به نتیجه رسید.»
ملکی اظهار میکند: «بر خلاف نظر برخی که میگویند ما وابسته به نفت هستیم یا از اصطلاح بلای نفت سخن میگویند، از نظر من سابقه ایران در حوزه نفت سابقه درخشانی است. خداوند اینطور خواسته است که ایران دارای نعمتهای متعددی باشد. اولین نعمت آن نیروی انسانی 82 میلیون نفری است. در ایران شاید خیلی مشخص نشود که نیروی انسانی ایران چقدر کارآمد است، اما به محض آنکه یک ایرانی به کشور دیگری میرود، مشخص میشود که از لحاظ کارایی و کار گروهی کردن توانایی دارد. دومین نعمت منابع طبیعی سرشار ایران است. ایران 1 درصد جمعیت و 1 درصد مساحت کل خشکیهای جهان را دارد، ولی 17 درصد کل گاز دنیا و 11 درصد نقش قیمت نفت در بازار ایران کل منابع ثابتشده نفت خام دنیا را در خود جای داده است. برخی معتقدند که شاید اگر ایران منابع نفت و گاز نداشت، اکنون همتراز کشور ژاپن بود. اما من معتقدم اگر ایران نفت و گاز نداشت، اکنون همتراز جمهوری آفریقای مرکزی بود، یعنی کشوری بسیار کمتر توسعهیافته.»
این کارشناس انرژی امکانات کنونی صنعت نفت ایران را قابل قبول میداند و بیان میکند: «ایران مهندسان بسیار ماهری در این حوزه دارد که علاوه بر گرداندن صنعت نفت و گاز ایران، به هر کشور دیگری هم که رفتند، توانستند کارها را به خوبی جلو ببرند و موفق بودند. در حال حاضر پالایشگاههای ایران به راحتی و به خوبی کار میکنند. درست است که از لحاظ بازده مصرف انرژی یکی از بدترین کشورهای جهان هستیم، اما همه این مسائل راهحل دارد. باید با مردم صحبت شود تا کمتر انرژی اتلاف کنند. تولید موتورسیکلتها و اتوموبیلهای با موتورهای با راندمان کم باید متوقف شود و مصالح و طراحی ساختمانها باید از نظر اتلاف انرژی مورد بازنگری قرار گیرد. البته در این زمینه کارهایی انجام شده است. زمانی متوجه میشوید که در ایران کارهای زیادی انجام شده است که بروید خارج و چند وقت که نباشید، متوجه میشوید که چقدر در این کشور کار شده است. البته نواقص هم زیاد است.»
گذر از رژیم امتیازدهی به بیعمتقابل
ملکی با بیان اینکه تا زمان ملی شدن صنعت نفت رژیم حاکم بر قراردادهای نفتی ایران مبتنی بر امتیاز بود، اظهار کرد: «از آن زمان به بعد نیز این رژیم مبتنی بر امتیاز ادامه یافت، اما منافع ایران 50 درصد در نظر گرفته میشد و یک کنسرسیومی ساخته شد که نسبت به قبل بهتر بود. این کنسرسیوم یکی از نتایج کار بزرگ دکتر مصدق و مردم ایران به حساب میآید. از سال 1332 تا سال 1357، حجم وسیعی از منابع مالی ایران به خاطر ملی شدن صنعت نفت و بالا رفتن سهمی بود که ایران میگرفت و همچنین برخی از قراردادهایی که به صورت سرویس، خدمت یا مشارکت در تولید بود. اما از ابتدای انقلاب اسلامی، هر دو روش مبتنی بر امتیاز و مشارکت در تولید کنار گذاشته شد و فقط روشهای مبتنی بر خدمت که یکی از آنها بیعمتقابل است انجام شد. ایران از ابتدا تمایل همکاری با همه شرکتها را داشت، حتی با بریتیشپترولیوم که خلف شرکت مختلط نفت ایران و انگلستان بود کار میکردیم. بیپی در ایران حضور داشت و حتی روغن موتور کاسترول در جزیره قشم ایران تولید میشد. دلیل تمایل ایران به همکاری با شرکتهای نفتی بینالمللی و بزرگ، آن است که این شرکتها منابع مالی زیادی در اختیار دارند و پروژههای نفت و گاز نیاز بالایی به سرمایه دارند. به عنوان مثال، توسعه هر فاز پارس جنوبی بطور متوسط 5 میلیارد دلار هزینه در بر دارد. دوم اینکه شرکتهای بینالمللی نفتی تکنولوژی دارند که برخی از آن تکنولوژیها انحصاری است. سوم اینکه این شرکتها مدیریت خوبی دارند. به عنوان مثال ما از همکاری با توتال در فاز 3 پارس جنوبی یا با استاتاویل در فازهای 7و8 و9 پارس جنوبی یا با شرکت شیل در میدانهای سروش و نوروز راضی هستیم. اما باید در نظر بگیریم که اکنون بازار جهانی نفت و صنایع وابسته به آن به قدری گسترش پیدا کرده است که تعداد شرکتها از فقط 7 غول نفتی در جهان به چند میلیون شرکت رسیده است. بنابراین میشود با شرکتهای متوسط و کوچک کار کرد و از همه مهمتر، در داخل کشور ایران، برخی شرکتها توانایی انجام برخی پروژهها را دارند.»
وی در پایان گفت: «در مجموع برخلاف آنچه تبلیغ میشود مبنی بر توقف کامل صنایع نفت و گاز ایران، به نظر من صنعت نفت ایران به فعالیت خود مشغول است و اتفاقأ اینکه صادرات نفت ایران کمتر شده است، یکی از فرصتهایی است که باید از آن در راستای کاهش وابستگی بودجه دولت به منابع مالی به نفت و گاز استفاده کرد. نفت و گاز دو موهبت الهی است و از این مواهب استفاده شده است تا کشور به این سطح از توسعه رسیده است و اگر بهتر کار کنیم و کمتر مصرف کنیم و نوآوری به خرج دهیم، اوضاع بهتر خواهد شد.»
نقش نفت ایران در اقتصاد دنیا چقدر است؟
به گزارش جهان نيوز، با پایان یافتن مدت معافیت ها، شاهد چه اتفاقی در بازار خواهیم بود؟ واردکنندگان دو گزینه در پیش خواهند داشت: یا تحریم ها را نقض کنند و در نتیجه ریسک تلافی آمریکا را بپذیرند، یا به دنبال نفت گرانتر بروند که احتمالا به خاطر اثر پایان معافیت ها بر بازار، قیمتی بالاتر از بهای فعلی خواهد داشت. این نفت گرانتر، کمک چندانی به چشم انداز رشد اقتصادی این کشورها نخواهد کرد.
در اویل پرایس نوشت: در روزی که تحریم های آمریکا علیه فروش نفت ایران اجرایی شد، نفت برنت با قیمت ۷۲.۶۸ دلار به ازای هر بشکه معامله می شد. اکنون که سه هفته از آن روز می گذرد، بهای نفت خام برنت به کمتر از ۵۹ دلار رسیده است و ترامپ بابت این کاهش قیمت به خود تبریک می گوید. به جای رسیدن بهای نفت به ۱۰۰ دلار، قیمت در حال کاهش است و یکی از دلایل اصلی این سقوط قیمت ناشی از معافیت هایی است که آمریکا به هشت کشور عمده خریدار نفت ایران اعطا کرده است. اما تاثیر این معافیت ها تا چه زمانی ادامه می یابد؟
در ادامه این مطلب آمده است: هفته گذشته بلومبرگ برآوردی از میزان مجاز خرید نفت توسط هفت کشور بهره مند از معافیت ها منتشر کرد که نشان می دهد همه آنها روی هم مجازند تا زمان منقضی شدن معافیت اعطایی، روزانه بیش از یک میلیون بشکه نفت از ایران خریداری کنند. اما واژه کلیدی، اینجا "مجاز" است.
به عنوان مثال ژاپن را در نظر بگیرید که یکی از بزرگترین واردکنندگان نفت در جهان و همچنین مشتری ایران قلمداد می شود و به منظور افزایش شانس اخذ معافیت از آمریکا، پیش از آغاز تحریم ها خرید نفت از ایران را متوقف کرد. اکنون که این کشور شامل معافیت شده، پالایشگاه های ژاپنی هنوز مطمئن نیستند که آیا باید به خرید از ایران ادامه دهند.
این باعث می شود بپرسیم اصلا چرا آنها به دنبال اخذ معافیت بودند در حالی که از آن استفاده نمی کنند. با این حال روی کاغذ این پالایشگاه ها مجازند روزانه ۱۰۰ هزار بشکه نفت خام از ایران خریداری کنند که کمتر از میزان پیشین یعنی ۱۶۵۰۰۰ بشکه است.
خریدار بی میل دیگر، کره جنوبی است چرا که روابط نزدیکی با ایالات متحده دارد. به این کشور برای خرید روزانه ۲۰۰۰۰۰ بشکه نفت تا شش ماه معافیت اعطا شده است اما پالایشگاه های این کشور هنوز خرید خود را از سر نگرفته اند.
چین و هند دو کشور دیگر مجاز به خرید نفت ایران هستند که این میزان برای هند طبق اطلاعات ما ۳۰۰۰۰۰ بشکه در روز است. به چین مجوز خرید روزانه ۳۶۰۰۰۰ بشکه نفت از ایران داده شده است که باید به آن اجازه واردات نفت از آن میادین ایرانی که شرکت های چینی در آنها دارای سهم هستند، افزوده شود.
هند کشوری است که مجبور شده بیشتر از همه خرید خود را از ایران کاهش دهد و احتمالا پس از پایان دوره معافیت، بیشتر از بقیه در یافتن جایگزینی برای نفت به صرفه ایران دچار دردسر خواهد شد. با پیش بینی های بدبینانه از اقتصاد جهان و نشانه هایی از عرضه مازاد که موجب تنزیل بهای نفت شده، باید گفت هند تا اینجا خوش شانس بوده است اما این امر ممکن است موقتی باشد چرا که اوپک تصمیم دارد از عرضه خود بکاهد.
احتمالا سایر کشورها نیز مجبور شوند برای یافتن منابع فروش نفتی که قابل رقابت با نفت ارزان ایران باشد، به تکاپو بیفتند. اینها مسائلی مسلم نیستند چرا که ایران برای حفظ سهم خود از بازار، نفت خود را با تخفیف به فروش می رساند. سایر تولیدکنندگان قادر نخواهند بود نفت خود را با چنین تخفیف هایی به فروش برسانند. بنابراین با پایان یافتن مدت معافیت ها، شاهد چه اتفاقی در بازار خواهیم بود؟
واردکنندگان دو گزینه در پیش خواهند داشت: یا تحریم ها را نقض کنند و در نتیجه ریسک تلافی آمریکا را بپذیرند، یا به دنبال نفت گرانتر بروند که احتمالا به خاطر اثر پایان معافیت ها بر بازار، قیمتی بالاتر از بهای فعلی خواهد داشت. این نفت گرانتر، کمک چندانی به چشم انداز رشد اقتصادی این کشورها نخواهد کرد و ما به تازگی شاهد بودیم که پیش بینی های بدبینانه از رشد اقتصادی جهان چه تاثیری بر چشم انداز میزان و بهای فروش نفت داشت؛ به خصوص اگر این مساله مربوط به چین و هند باشد.
دیدگاه شما